responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2356
ابوعريش
جلد: 5
     
شماره مقاله:2356

اَبو عَريش، شهر و ناحيه اي در منطقة عسير تهامه، واقع در جنوب غربي عربستان سعودي. عريش به معناي مسكن محصور به بوته ها و شاخه هاي درختان است و از آنجا كه قسمت عمدة خانه هاي اين ناحيه شامل كلبه هايي از اين نوع بوده، به اين نام خوانده شده است (فيلبي، «مرتفعات عربستان »، 572-573).
ناحية ابو عريش: عسير تهامه زماني «مقاطعة» ادريسي خوانده مي شد و شامل سه ناحيه بود: صَبيا، جيزان و ابوعريش (حمزه، 77). ناحية ابوعريش كه در جلگة ساحلي عربستان (فيلبي، همان، 44) و در 150 و '50 تا 170 و '40 عرض شمالي واقع شده، در منطقة خشك قرار دارد و حيات آن متكي به جريان آبهايي است كه از ارتفاعات پيرامون آن سرايز مي شوند (نيبور، 266). وجود قله هاي آتشفشاني و نيز چشمه هاي آبگرم حاكي از فعاليت آتشفشاني در كوههاي اين ناحيه است (فيلبي. همان، 571-572).
ناحية ابوعريش به علت اينك در مرز عربستان سعودي و يمن واقع شده، مدتها مورد اختلاف حكمرانان اين دو سرزمين بوده است (همو، «عربستان سعودي »، 321). با اشتغال جنوب حجاز و عسير و يمن توسط عثمانيها در اوايل سدة 11 ق، نفوذ اشراف ابعريش گسترش يافت (حمزه، 357) و اينان تا زمان سيطرة امام صنعا بر ابوعريش و صبيا در 1034ق/ 1625 م با حكومت مركزي درگير بودند (همانجا؛ نك‌ : بستاني)، از 1036 ق به مدت 5 سال امامان زيدي ابوعريش را در تصرف خود داشتند و از آن پس، اين ناحيه بار ديگر به دست حكومت عثماني افتاد و تاظهور فرقة وهابي كه موقتاً اهالي ابوعريش را مطليع خود ساختند (1217ق/ 1802 م)، خبري از ابوعريش در دست نيست. در اين زمان، حكومت ابوعريش به دست يكي از اشراف محلي به نام شريف حمود بن محمد، معروف به ابو مسمار (د 1233ق/ 1818 م) افتاد (عمري،‌128؛ EI2). پس از مرگ شريف حمود، پسرش احمد به جانشيني او رسيد، اما به هنگام لشكركشي نيروهاي عثماني و مصري ابوعريش به تصرف مصر درآمد وپس از مدت كوتاهي به امام صنعا كه زيدي بود، واگذار شد (حمزه، 359). در 1288ق/ 1871 م ابوعريش بار ديگر به تصرف عثمانيها درآمد و تا زمان انعقاد معاهدة لوزان در 1923 م جزو سرزمينهاي تابع دولت عثماني بود (نك‌ : IA). از اين زمان به بعد، زد و خوردهاي داخلي در منطقة عسير مجدداً آغاز شد، تا سرانجام امام يحيي بر قسمت جنوبي اين منطقه استبلا يافت و قسمتهاي ديگر از جمله ابوعريش به عربستان سعودي ملحق گرديد (بستاني).
ناحية ابوعريش جمعاً داراي 64 روستا و شهر است (عقيلي، 29). روستاهاي اين ناحيه در واقع آباديهاي كوچكي هستند كه معمولاً از كلبه هاي ساخته شده از بوته و شاخه هاي درختان تشكيل شده است. بسياري از اين آباديها جزو حومة شهر اصلي ابوعريش به شمار مي آيند. بخش وسيعي از اين ناحيه زير كشت ارزن بوده است (فيلبي، «مرتفعات عربستان»، 571).
شهر ابوعريش: مركز ناحية ابوعريش، شهري است واقع در جنوب غربي عربستان كه در حدود 160 و '45 عرض شمالي قرار دارد (همو، «عربستان سعودي»، نقشه؛ سامي،‌1/740). ارتفاع اين شهر از سطح دريا تقريباً 76 متر است (فيبلي، «مرتفعات عربستان»، 572) و از جنوب به صبيا و لحيه (علي، 1/188، حاشيه) محدود است و از سوي شرق در فاصلة 32 كيلومتري شهر جازان قرار دارد (عقيلي، 58؛ IA).
فيلبي با توجه به آثار ويرانه هاي پيرامون ابوعريش مي نويسد، اين شهر درگذشته داراي وسعت و اهميت بيشتري بوده است. همو طول آن را از شمالي ترين نقطة شمال غربي تا جنوبي ترين نقطه در جنوب شرقي كمتر از يك ميل ذكر ميكند كه قسمتي از آن را همان ويرانه ها تشكيل مي داده است (همانجا). از سوي ديگر، نيبور آن را شهري داراي حصار و ديوار ذكر مي كند (ص 267).
دربارة سكنة اين شهر درگذشته اطلاع دقيقي در دست نيست. شمار ساكنان آن را در 1834 م حدود 7 تا 8 هزار نفر دانسته اند (IA)، اما در آمار 1875 م، 000’5 نفر ذكر شده است (بستاني). فيلبي جمعيت شهر را در 1952 م حدود 000’12 نفر برآوردميكند كه غالباً در كلبه هاي مخروطي شكل زندگي مي كرده اند (همان، 572-573).
اهالي شهر بيشتر كشاورزند و غالباً به كشت ارزن و كنجد اشتغال دارند. گذشته ازآن به صورتي ابتدايي در كارگاههاي كوچك خود با استفاده از نيروي چارپايان، به روغن كشي، به خصوص روغن كنجد، نيز مي پردازند (همان، 573-574). ضمناً از كوههاي اطراف نمك استخراج و صادر مي كنند (نيبور،‌همانجا). بيشتر بازرگانان اين شهر از مردم حضرموت بوده اند (فيلبي، همان، 574).
ابوعريش داراي 3 مسجد خوش نما بوده كه از آن ميان مسجد جامع شهر است كه در سدة 11 ق توسط امام منصور بن عماد الدين ساخته شده است. در زمان ديار فيلبي از ابوعريش، در نزديكي مسجد اشرف قلعه اي قديمي به نام اشرف وجود داشته كه در حال ويراني بوده است (همان، 573). همو گزارش مي دهد كه در زمان شكوفايي ابوعريش، در اين شهر و حومة آن 106 مسجد و 106 چاه آب وجود داشته كه در زمان ديدار او هنوز 30 مسجد و حدود 25 چاه آب باقي مانده بوده است (همانجا). قسمت اعظم اين شهر در 1932 م توسط گروههاي وهابي به آتش كشيده شد و پس از آن، كار بازسازي هيچ گاه با جديت دنبال نشد (همانجا).
مآخذ: بستاني، حمزه، فؤاد،‌ قلب جزيرة العرب، رياض، 1388ق/ 1968 م؛ سامي، ش.، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق/ 1889 م؛ عقيلي، محمد بن محمد، المعجم الجغرافي البلاد العربي‌ـة السعودي‌ـة، جازان، 1399ق/ 1979 م؛ علي، جواد، المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام، بيروت، 1976 م؛ عمري، حسين عبدالله، مائ‌ـة عام من تاريخ اليمن الحديث، دمشق،‌1405ق/ 1984 م؛ نيز:
EI2; IA; Niebuhr, Carsten, Beschreibung uon Arabien, Graz, 1969; Philby, H. St. J. B., Arabian Highlands, New York, 1952; id, Saeudi Arabia, Beirut, 1955.
گيتي صلاحي اصفهاني
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2356
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست