responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2354
ابوالعرب
جلد: 5
     
شماره مقاله:2354

اَبوالْعَرَب، محمدبن احمد بن تميم بن تمّام تميمي (د 333ق/ 945)، محدث، رجال شناس و مورخ. او از خانواده اي سرشناس در قيروان بود. نياي بزرگ وي تمّام در 183 ق به فرماندهي لشكري از تونس به قيروان آمد و محمد بن مقاتل عامل هارون الرشيد را بركنار كرد و ولايت آنجا را در دست گرفت و خود در تونس ساكن شد، اما سال بعد در حملة متقابلي كه از سوي محمد بن مقاتل بر ضد وي به عمل آمد، پذيراي شكست شد و از محمد بن مقاتل امان گرفت. به هر روي تميم را نويسندگان به عنوان فردي از امراي افريقيه نام برده اند (قاضي عياض، 3/334؛ ابن عذاري، 1/90 ـ 92). احمد پدر ابوالعرب نيز اهل علم بود و از دانش اندوزي وي نزد بزرگاني چند اطلاعي در دست است (قاضي عياض، همانجا).
به گفتة عبدالوهاب، ابوالعرب در قصر القديم (= عباسيه) متولد شد (ورقات، 1/358). كنية وي در خور توجه است، زيرا كنيه اي بسيار نادر بوده و حتي در برخي كتابها كه به ذكر كنيه ها پرداخته شده، اشاره اي به آن نشده است.
آگاهي از زندگي ابوالعرب اندك است، اگرچه دو محقق كتاب طبقات ابوالعرب،‌ بر پاية تاريخ درگذشت قديم ترين شيخ وي، تولد او را ميان سالهاي 250 ـ 260 ق برآورد كرده اند (شابي، 24)، اما مخلوف (ص 84) و عبدالوهاب (تاريخ، 80) تولد او را در 250ق/ 864 م آورده اند. احتمالاً ابوالعرب از اوان كودكي، نزد پدر خود به فراگيري علم پرداخت و در زمينة فقه و حديث محضر شاگردان سحنون بن سعيد را درك كرد (ابوالعرب، طبقات، 149؛ قاضي عياض، همانجا؛ قس: خشني، 173). در آن ميان از كساني چون عيسي بن مسكين، محمد بن مسكين، احمد بن معتب، حمد يس قطان، جبل‌ـة بن حمّود صدفي، ابوعثمان بن حداد و سهل فرياني مي توان ياد كرد (قاضي عياض، همانجا؛ دباغ، 3/42؛ ابن فرحون، 250). شمار استادان او را تا 120 تن دانسته اند (قاضي عياض، 3/335). از جمله كساني كه نزد ابوالعرب دانش اندوختند، ابن ابي زيد قبرواني، ربيع قطان و فرزندان خود وي، تميم و تمام را مي توان برشمرد (قاضي عياض، مخلوف، همانجاها). اگرچه برخي از نويسندگان، خشني را در زمرة شاگردان او ياد كرده اند (نك‌ : شابي، 26)، ولي خشني خود در شرح حال ابوالعرب به صورتي از او ياد مي كند كه نشاني از رابطة استاد و شاگردي ندارد و حتي در تأليف كتاب طبقات خود كه در ادامة كار ابوالعرب بود، تنها چند مورد از وي نقل كرده است (ص 103، 233، جم‌).
ابوالعرب در دوره اي از زندگاني خود در قيروان شاهد سلطة عبيديان (فاطميان) اسماعيلي بود و مردم قيروان به ويژه عالمان و بزرگان اهل سنت آن ديار در پي فرصتي براي بيرون راندن حكام فاطمي بودند. در اين ميان ابويزيد نكاري از فرقة نكّار اباضيه به قيروان آمد و با پنهان نگاه داشتن مذهب خود، بزرگان شهر را به قيام بر ضد فاطميان فراخواند و قيامي بر پا شد كه جنگي در صفر 332 انجاميد (قاضي عياض، 3/318؛ ابن عذاري، 1/216ـ 217)، هر چند مي دانيم كه اباضيان به هيچ روي خوشايند ابوالعرب نبوده اند (نك‌ : ابوالعرب، همان، 184). پوشيده بودن مذهب ابويزيد از يك سو و ايجاد جناحي در برابر فاطميان از سوي ديگر موجب مي شد تا ابوالعرب و علماي قيروان به همراهي با ابوزيد نكاري تن دهند. از اين رو، هنگامي كه ابويزيد پس از شكست دادن فاطميان در مهديه، مذهب خود را آشكار ساخت، علماي قيروان از او روي برتافتند (قاضي عياض، 3/321).
به گفتة ابوالحسن ابن سعيد خرّاط، پيش از آغاز نبرد مهديه، گروهي از فقها در مسجد جامع قيروان گرد آمدند و در لزوم شورش بر فاطميان سخن راندند و چون بين مردم دربارة جنگ اختلاف نظر پديد آمد، ابوالعرب مردم را به آرامش دعوت كرد و با تمسك به حديثي در باب لزوم جنگ با رافضيان در آخرالزمان، مردم را برانگيخت تا با تكبير و صلوات، مسجد را به قصد مهديه ترك كنند (دباغ، 3/44.). در روز جنگ بزرگان قيروان هر كدام بيرقي در دست داشتند كه بر آنها آيات و نوشته هايي ديده كه اشاره بر لزوم جنگ با دشمن داشت. يكي از اين بيرقها كه آيه اي از قرآن دربارة محاربه با كفار را بر خود داشت، در دست ابوالعرب بوده است. در حالي كه ربيع قطان و ابن اخي هشام، در اردوي جنگي ب اخود شمشيري حمل مي كردند، ابوالعرب مصحفي در دست داشت (قاضي عياض، 3/320). به علاوه وي در روز نبرد كتاب الامامة محمد بن سخنون را كه در تأييد ديدگاههاي اهل سنت در باب خلقت و امامت نوشته شده بود، براي مردم بازخواند (همو، 3/335؛ نيز نك‌ : دباغ، 2/127). از مجموع عملكرد ابوالعرب در جريان اين نبرد، از آغاز حركت در جامع قيروان تا رهبري مردم در ميدان جنگ، چنين برمي آيد كه وي در پيشوايي مذهبي و نظريه پردازي اعتقادي اين حركت ضدفاطمي نقش اساسي ايفا كرده است. در جريان اين جنگ بسياري از قيروانيان كشته شدند، ولي ابوالعرب جان سالم به در برد و پس از چندي درگذشت. جنازة ‌او را در باب سلم ـ محلي كه دباغ از آن به عنوان زيارتگاه ياد كرده است (3/46) ـ به خاك سپردند (همانجا؛ نيز نك‌ : مخلوف، همانجا).
اگرچه از ابوالعرب با عنوانهايي همچون جاحظ، مورخ، فقيه،‌ ثقه، ضابط، امام و بصيرترين شخص زمامن خود به سنن و رجال در منابع مختلف ياد شده است (مثلاً نك‌ : قاضي عياض، 3/334؛ دباغ، 3/42؛ ذهبي، 3/889)، ولي تضعيف وي از طرف

خشني جالب توجه است كه او را از علم و فقه بي بهره مي داند (ص 173).
آثار چاپي: 1. طبقات علماء افريقي‌ـة و تونس. شايد بيشترين ماية‌ اشتهار ابوالعرب تأليف همين كتاب باشد كه احتمالاً از آخرين آثار اوست و قديم ترين اثر بازمانده در رجال افريقيه محسوب مي شود. مؤلف در اين اثر در برخي موارد مشكوك براي پرهيز از اشتباه، از كلماتي چون «اَحْسَبُ» و «اَظُنُّ» استفاده كرده است كه نشان از دقت و احتياز او در تأليف دارد (مثلاً نك‌ : ص 104، 197، جم‌). اين اثر علاوه بر اينكه فهرستي از مشايخ مغرب را دربر دارد، از لابه لاي آن اطلاعاتي دربارة تاريخ مكاتب اعتقادي و فقهي مغرب در سده هاي 3 و 4 ق/9 و 10 م را نيز مي توان به دست آورد (نك‌ : ص 111 ـ113، 129 ـ 162، 169، 173، 200، 203). اين اثر بارها مورد استفادة نويسندگان بعدي قرار گرفته است (براي نمونه، نك‌ : مالكي، 1/18،‌54، جم‌؛ ابن خلكان، 3/182؛ ناصري، 1/101). اين كتاب به كوشش محمد ابي شنب همراهبا طبقات علماء افريقي‌ـة اثر خشني در الجزاير (1332ق/ 1914 م) منتشر شده و بار ديگر به تحيقيق علي شايي و نعيم حسن يافي به صورت مستقل با مقدمه و پاورقيهاي فراوان در تونس (1968 م) به چاپ رسيده است.
2. المحن، اثر مهم ديگر ابوالعرب است كه از كهن ترين كتابهاي ملاحم و فتن در دسترس به شمار مي آيد. آغاز كتاب دربرگيرندة احاديثي در باب فتن است و با مقتل عمر، عثمان و علي (ع) ادامه مي يابد و حوادث منتهي به زمان مؤلف را دربرمي گيرد. مؤلف در اين اثر، همچون اثر ديگ رخود طبقات، در هر جا اطمينان از سخن خود ندارد، مطلب را با شك بيان مي كند (نك‌ : ص 412، 413، جم‌). وي گاه به تفاوتهاي ناچيز در روايتهاي همگون اشاره دارد (ص 146) و براي رعايت امانت و دقت در نقل مطلب، با با ارائة سندي متصل يا با اشاره به نام مؤلف و نام يك كتاب، مأخذ خود را نشان مي دهد (ص 51، 112، 136، 145، جم‌). اين كتاي حاوي اطلاعات سودمندي در تراجم و تاريخ سده هاي نخستين اسلام بوده و به ويژه داراي اطلاعات پرقيمتي د رمورد اباضيه و صفريه در مغرب است (نك‌ : ص 238، 273). اين كتاب توسط يحيي وهيب جبوري در بيروت (1983 م) منتشر شده است.
آثار يافت نشده: ابوالعرب آثار ديگري نيز داشته است كه بجز عناوين و گاه قطعاتي پراكنده از برخي از آنها در كتب مختلف، نشاني در دست نيست. اين كتابها را برحسب موضوع مي توان به 3 دسته تقسيم كرد:
الف. اعتقادي و فقهي: 1. عذاب القبر (قاضي عياض، 3/335)، كه ظاهراً ديدگاه ابوالعرب را كه از مشرب اهل سنت سرچشمه مي گيرد و يك جهت گيري ضد معتزلي ـ جهمي دارد، مشخص مي سازد؛ 2 ـ 4. الجانائز، الصلاة والوضوء والطهارة (همانجا).
ب. حديث و نقد رجالي: 1. مسند حديث مالك؛ 2. عوالي الحديث (همانجا)؛ 3. ثقات المحدثين و ضعافهم (العرب، طبقات، 94، 105). ابن حجر (1/127، 5/5/36) اثري با عنوان كتاب الضعفاء را از ابوالعرب مورد استفاده قرار داده است.
ج. تاريخ و رجال: 1. كتابي بزرگ در تاريخ، مشتمل بر 17 جزء (قاضي عياض، همانجا)؛ 2. عبّاد افريقي‌ـة؛ 3. كتابي دربارة وفيات علما در 2 جزء (همانجا)؛ 4. مناقب سحنون، كه ابن خير روايت اين كتاب را با سلسلة اسناد خود به دست مي دهد (ص 297؛ نيز نك‌ : قاضي عياض، همانجا)؛ 5. فضائل مالك؛ 6. مناقب بني تميم (همانجا). گفتني است كه ابوالعرب شعر نيز مي سروده و قاضي عياض پاره اي از ابيات وي را نقل كرده است (3/336).
مآخذ: ابن حجر عسقلاني، احمد بن علي، لسان الميزان، حيدرآباد دكن، 1329 ق؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن خير، محمد، فهرس‌ـة، به كوشش فرانسيسكو كودرا، بغداد، 1963 م؛ ابن عذاري، ‌احمد بن محمد، البيان المغرب، به كوشش لوي پرووانسال،‌بيروت، 1983 م؛ ابن فرحون، ابراهيم بن علي، الديباج المذهب، قاهره، 1351 ق؛ ابوالعرب، محمد بن احمد، طبقات علماء الفريقي‌ـة و تونس، به كوشش علي شابي و نعيم حسن يافي، تونس، 1985 م؛ همو، المحن، به كوشش يحيي وهيب جبوري،‌ بيروت، 1403ق/ 1983 م؛ خشني، محمد بن حارث، «طبقات علماء الفريقي‌ـة»، به كوشش محمد بن ابي شنب، همراه طبقات علماءالفريقية ابوالعرب، الجزاير، 1332 ق/ 1914 م؛ دباغ، عبدالرحمن بن محمد، معالم الايمان، به كوشش محمد احمدي ابوالنوار، ج 2، قاهره، 1972 م، ج 3، قاهره، 1320 ق؛ ذهبي، محمد بن احمد، تذكرة الحافظ، حيدرآباد دكن، 1376 ق/1956 م؛ شابي، علي و نعيم حسن بافي، مقدمه بر طبقات (نك‌ : هم‌، ابوالعرب)؛ عبدالوهاب، حسن حسني، تاريخ الادب التونسي، تونس، مكتب‌ـة المنار؛ همو، ورقات، تونس، 1972 م؛ قاضي عياض، ترتيب المدارك، به كوشش احمد بكير محمود، بيروت/ طرابلس، 1387 ق/ 1967 م؛ مالكي، عبدالله بن محمد، رياض النفوس، قاهره، 1981 م؛ مخلوف، محمد بن محمد، شجرة النور الزكي‌ـة، قاهره، 1350 ق؛ ناصري، احمدبن خالد، الاستقصاء، دارالبيضاء، 1954 م.
فرامرز حاج منوچهري
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2354
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست