responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2323
ابوعبدالرحمن سلمی
جلد: 5
     
شماره مقاله:2323

اَبو عَبْدُ الرَّحْمنِ سُلَمي، عبدالله بن حبيب بن ربيعه (د 74 يا 75ق/ 693 يا 694 م)، تابعي و مقري مشهوركوفي. وي از تيرة بني سليم بن منصور بود (خليفه، 1/349). پدرش را از اصحاب پيامبر اكرم (ص) شمرده اند (ابن حجر، الاصاب‌ـة، 1/320) كه پس از فتح عراق به مداين آمد (خطيب، 1/202، 9/430). بخاري سن ابوعبدالرحمن را به هنگام مرگ ميان 70 تا 80 سال ضبط كرده است (نك‌ : ابن حجر، تهذيب، 5/184؛ نيز نك‌ : ذهبي، سير، 4/267)؛ بنابراين، تولد او در نخستين سالهاي هجري اتفاق افتاده است.
رواياتي نشان مي دهند كه وي در جنگ صفين در سپاه حضرت علي (ع) حضور داشته است (طبري، تاريخ، 1/3319؛ ابن حجر، الاصاب‌ـة، 6/257)، ولي گفته اند كه پس از جريان صفين «عثماني» شد (نك‌ : همو، تهذيب، همانجا، به نقل از واقدي؛ نيز نك‌ : بسوي، 2/589) و چنانكه از يك روايت منقول از خود وي برمي آيد، مخالفت او با امام علي (ع) به سبب تقسيم مال در ميان اهل كوفه بود كه به وي و خانواده اش چيزي نرسيده بود (نك‌ : ثقفي، 2/567 ـ 568؛ طبري، «المنتخب» 2525).
از زندگي او چندان آگاهي در دست نيست. وي ظاهراً تا زمان مرگ به تعليم قرائت اشتغال داشته است (نك‌ : ابن مجاهد، 68). گفته اند كه وي به هنگام خلافت عبدالملك بن مروان و در ولايت بشر بن مروان (حك‌ 72 ـ 74 ق) بر عراق، درگذشت (ابن سعد، 6/175؛ خليفه، همانجا) و به گفتة برخي، حيات او تا زمان حجاج كه در 75 ق بر عراق ولايت يافت (نك‌ : طبري، تاريخ، 2/863)، ادامه داشت (بسوي، 2/590؛ عجلي، 503 ـ 504). هروي (ص 76) قبري را در مداين به ابوعبدالرحمن نسبت داده است.
ويژگي علمي ابوعبدالرحمن، نقش او به عنوان عامل انتقال قرائت قرآن از اصحاب پيامبر (ص) به قاريان كوفي چون عاصم بن ابي النجود است. روايات دربارة اينكه ابوعبدالرحمن از كدامين اصحاب، قرآن آموخته، ناهمگون است: به روايتي او نخست قرآن را از پدر خويش فرا گرفت كه در زمرة اصحاب پيامبر (ص) شمرده مي شد (نك‌ : ابن سعد، 6/120؛ خطيب، 1/202)، ولي در مورد قرائت آموزي او در سطوح عالي، در برخي منابع، جز علي (ع) از صحابي ديگري به عنوان استاد ابوعبدالرحمن ياد نشده است (نك‌ :ابن سعد، 6/172؛ ابن مهران، 44 ـ 52). از سويي به روايت علقم‌ـة المرثد ـ يكي از شاگردان ابوعبدالراحمن ـ وي قرآن را از عثمان فرا گرفت و فراگرفتة خود را بر علي (ع) عرض نمود (نك‌ : عجلي، 504؛ ابن مجاهد، همانجا؛ اندرابي، 102). در روايت غريب تر چنين آمده است كه عثمان پس از چندي به سبب كثرت مشاغل، ابوعبدالرحمن را به قرائت آموزي از زيد بن ثابت واداشت و اين امر مورد تأييد علي (ع) نيز قرار گرفت (نك‌ : «المباني»، 25؛ ذهبي، همان، 4/270 ـ 271). اين در حالي است كه گاهي 3 شخصيت ياد شده به عنوان استادان او در قرائت معرفي شده اند (ابن مهران، 56).
از روايات پراكندة ياد شده كه بگذريم، بايد خاطر نشان كرد كه در كتب قرائت به شيوه اي سنتي، قرائت ابوعبدالرحمن برگرفته از 5 تن از صحابه دانسته شده است كه علاوه بر اصحاب ياد شده، عبدالله بن مسعود و اُبيّ بن كعب را نيز شامل مي شود (ابن مجاهد، 69؛ ابوعمروداني، 9؛ اندرابي، 108؛ ابن جزري، 1/413، به نقل از ابن سوار). همين سند سنتي را، گاه با افتادگي نام ابن مسعود، مي توان در بسياري از مصاحف رايج به روايت حفص از عاصم بازيافت. به هر روي به نظر مي رسد كه در ذكر مشايخ قرائت ابوعبدالرحمن بيشتر بر 3 شخصيت نخست و از آن ميان به ويژه بر حضرت علي (ع) تأكيد شده، حتي ادعا شده است كه وي در قرائت هيچ حرفي از قرآن، از قرائت آن حضرت تخلف نكرده است (نك‌ :ابن مهران، همانجا؛ اندرابي، 106) و در روايتي چنين آمده كه وي علي (ع) را در قرائت يگانه مي دانسته است (نك‌ : ابن مغازلي، 72). بايد افزود كه در مصاحف رايج، آيه شماري سور به روايت ابوعبدارحمن، تنها از علي (ع) تداول دارد.
اگر اين گزارش ابن مجاهد (ص68) را كه مي گويد ابوعبدالرحمن نخستين كسي بود كه در كوفه مصحف عثماني (تدوين شده توسط زيد بن ثابت) را تعليم مي داد، بپذيريم، بايد چنين پنداريم كه وي نخستين كسي نيز بوده كه قرائت علي (ع) را با مصحف عثماني الفت داده است. شايد همين نكته موجب شده تا در اذهان راويان، ابوعبدالرحمن به عنوان شاگرد علي (ع)، عثمان و زيد بن ثابت تلقي شود. ابوعبدالرحمن حدود 40 سال در كوفه به تعليم قرائت پرداخت (نك‌ : ابن مجاهد، همانجا) و در اين مدت توانست افزون بر عاصم (از قراء سبع)، شاگرداني چون عطاء بن سائب، ابواسحاق سبيعي، يحيي بن وثاب و عامرشعبي تربيت كند (براي فهرستي از آنان، نك‌ : ابن جزري، همانجا). بدين ترتيب كه ابوعبدالرحمن در قرائات مختلف كوفه، از جمله 3 قرائت از قرائات سبع تأثير بسزايي داشته است، چرا كه قرائت عاصم به طور مستقيم و قرائت حمزه و كساني با واسطه از ابوعبدالرحمن تأثير پذيرفته است (نك‌ : ابوعمروداني. 9-10).
در حديث نيز از ابوعبدالرحمن به عنوان يك راوي معتبر ياد شده و در سند احاديث گوناگون، روايت او از علي (ع)، ابن مسعود، حذيف‌ـة بن يمان، عمر بن خطاب، عثمانبن عفان، سعد بن ابي وقاص، ابوموسي اشعري، ابودرداء و ابوهريره ديده مي شود (نك‌ : مزي، 9/48)، ولي شعبه، استماع مستقيم او از برخي صحابه چون عثمان و ابن مسعود را انكار كرده است (نك‌ : ابن سعد، 6/119؛ بسوي، 3/207). در شمار راويان او نيز نام مشاهيري چون ابراهيم نخعي، سُدّي و سعيد بن جبير به چشم مي خورد (براي فهرست آنان، نك‌ : مزي، همانجا). حديثي نيز به روايت ابن ابي ليلي از ابوعبدالرحمن سلمي در الكافي كليني )5/4) و تهذيب طوسي (6/123) از كتب اربعة اماميه وارد شده است. ابن سعد (6/121)،‌ عجلي (ص 253، 503) و نسائي بر وثاقت وي تصريح داشته اند (نيز نك‌ : ابن حجر، همانجا)،‌ ولي گويا برخي از عالمان نخستين اماميه شخصيت رجالي او در مورد طعن قرار داده اند (نك‌ : برقي، 5).
در برخي از منابع اشاره شده كه ابوعبدالرحمن در زمرة فقيهان به شمار مي رفته است (نك‌ : ثقفي، 2/558 ـ 559؛ ابن قتيبه، 528)، ولي در عمل آراء فقهي او در منابع فقهي مورد توجه قرار نگرفته و بيشتر روايات فقهي او منظور بوده است؛ چنانكه روايات متعدد فقهي به روايت او را مي توان در مجاميع مختلف حديثي، از جمله صحاح ششگانه بازيافت.
از نظر عقيده، روايتي در طبقات ابن سعد (6/120) حكايت از آن دارد كه وي با «استثنا در ايمان» مخالفت ورزيده و اين نكته از نظر پيشينة افكار مرحبة در سدة نخست هجري بسيار شايان تأمل است. ابوعبدالرحمن در برابر خوارج موضعي سخت داشت و مردم را از همنشيني با كساني چون شقيق ضبي و سعد بن عبيدة سلمي كه افكار خارجي داشتند، نهي مي نمود (نك‌ : ابن سعد، همانجا؛‌ بسوي، 2/775؛ براي عقيدة آن دو، نك‌ : ذهبي، ميزان، 2/279؛‌ ابن ابي حاتم، 2(1)/89)، اما نهي او از حضور مردم در مجالس قصّاس از آن جهت بود كه آنان را از پرداختن به مسائل اصلي باز مي داشت (نك‌ : همانجاها؛ نيز زهري، 15ـ16). در منابع، ابوعبدالرحمن به عنوان شخصيتي زاهد و متنسك معرفي شده و از همين رو كساني چون ابونعيم (4/91 ـ 192) و ابن جوزي (3/58) به شرح احوال او پرداخته اند.
مآخذ: ابن ابي حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن، 1372ق/1952 م؛ ابن جزري، محمد بن محمد، غاي‌ـة النهاي‌ـة، به كوشش برگشترسر، قاهره، 1351ق/1932 م؛ ابن جوزي، عبدالرحمن بن علي، صف‌ـة الصفوة، به كوشش محمود فاخوري و محمد رواس قلعه جي،‌ بيروت، 1406ق/ 1986 م؛ ابن حجر عسقلاني، احمد بن علي، الاصاب‌ـة، بيروت، دارالكتب العلمي‌ـة؛ همو، تهذيب التهذيب، حيدرآباد دكن، 1326 ق؛ ابن سعد، محمد، كتاب الطبقات، الكبير، به كوشش زاخاو و ديگران، ليدن، 1909 م؛ ابن قتيبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960 م؛ ابن مجاهد، احمد بن موسي، السبع‌ـة في القراءات، به كوشش شوقي ضيف، قاهره، 1372 ق؛ ابن مغازلي، علي بن محمد، مناقب علي بن ابي طالب (ع)، به كوشش محمد باقر بهبودي، تهران، 1394 ق؛ ابن مهران، احمد بن حسين، المبسوط،‌ به كوشش سبيع حمزه حاكمي، دمشق، 1407ق/ 1986 م؛ ابو عمرو داني، عثمان بن سعيد، التيسير، به كوش اوتوپرتسل، استانبول، 1930 م؛ ابونعيم اصفهاني، احمد بن عبدالله، حلي‌ـة الاولياء، قاهره، 1357 ق؛ اندرابي، احمد بن ابي عمر،‌ قراءات القراء المعروفين، به كوشش احمد نضيف جنايي، بيروت، 1407ق/1986 م؛ برقي، احمد بن محمد، الرجال، همراه الرجال ابن داوود حلي، به كوشش جلال الدين محدث، تهران، 1342 ش؛ بسوي، المعرف‌ـة و التاريخ، به كوشش اكرم ضياء عمري،‌ بغداد، 1394 ـ 1396ق/ 1974 ـ 1976 م؛ ثقفي، ابراهيم بن محمد، الغارات، به كوشش جلال الدين محدث، تهران، 1355 ش؛ خطيب بغدادي، احمد بن علي، تاريخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ خليف‌ـة بن خياط، الطبقات، به كوشش سهيل زكار، دمشق، 1966 م؛ ذهبي، محمد بن احمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، 1405ق/ 1985 م؛ همو، ميزان الاعتدال، به كوشش علي محمد بجاوي، قاهره، 1382ق/ 1963 م؛ زهري، محمد بن مسلم، الناسخ و المنسوخ، به كوشش حاتم صالح ضامن، بيروت، 1408ق/ 1988 م؛ طبري، تاريخ، به كوشش دخويه، ليدن، 1879 ـ 1881 م؛ همو، «المنتخب من ذيل المذيل»،‌ به ضميمة ج 3 تاريخ طبري، چ دخويه؛ طوسي، محمد بن حسن، تهذيب الاحكام، به كوشش حسن موسوي خرسان، نجف، 1378 ق؛ عجلي، احمد بن عبدالله، تاريخ الثقات، به كوشش عبدالمعطي قلعجي، بيروت، 1405ق/ 1984 م؛ كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، به كوشش علي اكبر غفاري، تهران، 1377 ق؛ «المباني»، مقدمتان في علوم القرآن، به كوشش آرتور جفري، قاهره، 1954 م؛ مزي، يوسف بن عبدالرحمن، تهذيب الكمال،‌ نسخة خطي كتابخانة احمد ثالث، شم‌ 2848؛ هروي، علي بن ابي بكر، الاشارات الي معرف‌ـة الزيارات، به كوشش ژ. سوردل، دمشق، 1953 م.
بخش فقه، علوم قرآني و حديث
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2323
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست