responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2314
ابوالعباس سياری
جلد: 5
     
شماره مقاله:2314

اَبوالْعَبّاسِ سيّاري، قاسم بن قاسم (262 ـ 342ق/ 876 ـ 953 م)، عارف، فقيه و محدث بزرگ مرو. وي نوادة دختري ابوالحسن احمد بن سيار، فقيه و محدث معروف بود و به سبب همين انتساب به سياري اشتهار يافت (ابن ماكولا، 4/509؛ سمعاني، 7/329؛ ابن اثير، 2/162). خاندان اهل علم و رياست بودند (نك‌ : هجويري، 198؛ عطار، 777). وي پس از درگذشت پدر،‌ مال فراوان به ارث برد و بر اساس روايات، دارايي خود را داد و به جاي آن، دو تار موي پيامبر اكرم (ص) را گرفت و از بركت آن توفيق توبه يافت (همانجاها؛ جامي، 145).
وي از مريدان ابوبكر واسطي بوده واغلب اقوال واسطي از طريق او نقل شده است (نك‌ : سلمي، 304 ـ 306؛ ابونعيم، 10/349 ـ 350). از او نقل كرده اند كه گفته است: «اگر واسطي را ملاقات نكرده بودم، مجوسي از دنيا مي رفتم» (انصاري، 304) و نيز گفته اند كه اونخستين كسي بود كه براي مرويان در باب حقيقت احوال سخن گفت (سلمي، 462؛ عطار، همانجا؛ ابن تغري بردي، 3/309 ـ 310). وي همچنين در مجالس محدثان بزرگ حاضر مي شد و استماع حديث مي كرد (ابن ماكولا، سمعاني، ابن اثير، همانجاها) و كساني نيز از او حديث روايت كرده اند (نك‌ ك ابونعيم، 10/380؛ سلمي، 462 ـ 463؛ ابن اثير، 2/162 ـ 163). بسياري از اقوال و روايات مربوط به او از طريق خواهرزاده اش عبدالواحد بن علي سياري نقل شده است (نك‌ : سلمي، 304؛ ابونعيم، همانجا؛ انصاري، 303 ـ 304).
وفات او را بعضي در 342 ق دانسته (سلمي، 462؛ ابونعيم، همانجا؛ قشيري، 30؛ انصاري، 303؛ ابن جوزي، 6/374) و برخي در 344 ق نوشته اند (ابن ماكولا، سمعاني، ابن اثير، همانجاها). آرامگاه وي، به نوشتة سمعاني (همانجا) در مرو و جنب مزار جدش ـ احمد بن سيار ـ در مقبرة سوركران بوده و مورد احترام مردم قرار داشته است، چنانكه براي حاجت خواستن به آنجا مي رفته اند (نك‌ : هجويري، 199؛ عطار، 779).
طريقة سيّاريه كه منسوب به او بوده، تا اواخر سدة 5 ق در مرو و نسا استمرار داشته و هجويري از آن ياد كرده است (ص 323). اساس طريقت او بر حفظ مباني شريعت بود (نك‌ : سمعاني، همانجا) و او خود در زهد و رياضت و وارستگي مقام بلندي داشت.
ابوالعباس سياري را بايد از اصحاب صحو، به شمار آورد و در باب كرامت نيز چون شيخ خود ـ واسطي ـ بر آن بود كه تنها در حال صحو و تمكين كرامت ظاهر مي شود، چرا كه تلوين وسكر در ابتداي حال است و اولياي خدا كه صاحب كرامتند به حد كمال رسيده و تلوين در ايشان به تمكين بدل گشته است ( نك‌ : هجويري، 288). گفته اند كه وي جبري مذهب بوده است ( ابن ماكولا، سلمي، سمعاني، همانجاها) و به گفتة عطار از اين جهت در زحمتا فتاد (ص 778). بعضي از اقوال او نيز حاكي از اينگونه افكار است، چنانكه گفته است: «چگونه راه توان برد به ترك گناه؟ و آن بر لوح محفوظ بر نبشته بود» (همانجا؛ نيز نك‌ : سلمي، 464؛ ابونعيم، همانجا).
هجويري گويد: « وي را كلام عالي است و تصانيف ستوده» (ص 198) و به گفتة سمعاني وي كتابي در توحيد تأليف كرده بود (همانجا)، اما از تصانيف او نه نامي ذكر شده و نه اثري بر جاي مانده است، تنها برخي از اقوال او به طور پراكنده در كتابهاي تاريخ و تذكره نقل شده است.
مآخذ: ابن اثير، علي بن محمد، اللباب،‌ بيروت، دار صادر؛ ابن تغري بردي، النجوم؛‌ ابن جوزي، عبدالرحمن بن علي، المنتظم، حيدرآباد دكن، 1357 ق؛ ابن ماكولا، علي بن هب‌ـة الله، الاكمال، به كوشش عبدالرحمن بن يحيي معلمي يماني، حيدرآباد دكن، 1405 ق/ 1984 م؛ ابونعيم اصفهاني، احمد بن عبدالله، حلي‌ـة الاولياء، قاهره، 1357ق/ 1938 م؛‌ انصاري هروي، خواجه عبدالله، طبقات الصوفيه، به كوشش عبدالحي حبيبي و حسين آهي، تهران، 1362 ش؛ جامي، عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس، به كوشش مهدي توحيدي پور، تهران، 1336 ش؛ سلمي، محمد بن حسين، طبقات الصوفي‌ـة، به كوشش يوهانس پدرسن، ليدن، 1960 م؛ سمعاني، عبدالكريم بن محمد، الانساب، حيدرآباد دكن، 1396ق/ 1976 م؛ عطاري نيشابوري، فريدالدين، تدكرة الاولياء، به كوشش محمد استعلامي، تهران، 1366 ش؛ قشيري. عبدالكريم بن هوازن، الرسال‌ـة القشيري‌ـة، قاهره، 1359ق/ 1940 م؛ هجويري، علي بن عثمان، كشف المحجوب، به كوشش والنتين ژوكوفسكي، لنينگراد، 1926 م.
بخش عرفان
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2314
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست