responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2243
ابوشامه
جلد: 5
     
شماره مقاله:2243

اَبو شامه،‌ ابوالقاسم شهاب الدين عبدالرحمن بن اسماعيل بن ابراهيم مقدسي (23 ربيع الآخر 599 ـ 19 رمضان 665ق/9 ژانوية 1203 ـ 13 ژوئن 1267م)، فقيه، محدث، اديب و مورخ دمشقي شافعي مذهب كه به سبب خال بزرگي كه بر بالاي ابروي چب داشت، به ابوشامه معروف شد. نام او را محمد بن عبدالرحمن نيز آورده اند (ابن صابوني،‌215). نياي بزرگش محمد بن احمد بن علي طوسي بود و ابوشامه خود حس مي زند كه وي صوفي و امام مسجد صخرة بيت المقدس بوده كه در شعبان 492 ق به دست صليبيان كشته شد و سپس فرزندش از بيت المقدس به دمشق رفتند (ابوشامه، تراجم، 37).
ابوشامه در دمشق زاده شد و از خردسالي به حفظ قرآن و آموختن علوم مشتاق بود. در 621ق/ 1224 م همراه پدر به زيارت كعبه رفت. سال بعد نيز دوباره حج گزارد و در 624ق به بيت المقدس و در 628ق به مصر رفت و در شهرهاي قاهره، دمياط و اسكندريه از دانشمندان بهره ها برد. از جملة استادان او در مصر و شام، بايد از فخر الدين ابومنصور ابن عساكر، ابوالحسن علي سخاوي، ابن صلاح شهرزوري، موفق الدين ابن قدامه، سيف آمدي (در ادب، تاريخ، فقه و قرائت) و نيز احمدبن عبدالله سلمي، داوود بن ملاعب و عبدالجليل بن مندويه (در حديث) نام برد (همانجا؛ همو، المرشد، 212؛ ابن صابوني، 215 ـ 217؛ ابن كثير، 13/250؛ ذهبي، تذكرة، 4/1416، العبر، 3/313).
چون به دمشق بازگشت، ظاهراً تا پايان عمر ديگر به سفر نپرداخت و روزگار خود مرا به مطالعه، تدريس، نقل حديث، تأليف و پاسخ گويي به مسايل شرعي گذرانيد (ابوشامه، تراجم، همانجا). در ترجمه اي كه ابوشامه از احوال خود نوشته، با شيفتگي بسيار به بيان خوابهايي كه مردمان دربارة او مي ديدند و دالّ بر مقام والاي علمي او بوده، پرداخته است (همان، 38 ـ 39 ). از جملة مشاغل او، استادي دارالحديث اشرفيه (ابن كثير،‌ همانجا)، رياست قاريان تربت اشرفيه (ذهبي، تذكرة، همانجا) و در اواخر عمر،‌ مديريت دارالحديث اشرفيه بود (يونيني، 2/367؛ نيز نك‌ : صفدي، 18/116). اقدام او براي تصدي رياست داراقرائة بزرگ امّ الصالح، به علت شرط واقف آن، به نتيجه نرسيد (ابن جزري، 1/366).
پايگاه دانش او در فقه به اندازه اي بود كه بعضي از معاصرانش از پيروي او از مذهب امام شافعي ابراز شگفتي مي كردند (همانجا). او به ويژه به فن خلاف (احكام مورد اختلاف فقها) علاقه داشت و نظري را كه نزديك به حقيقت مي يافت، در صورت استواري دليلهاي آن، مي پذبرفت، هر چند آن نظر با مذهب شافعي موافق مبود (ابوشامه، همان، 40). با آنكه دوستداران منصب نبود و از درگاه اهل دنيا دوري مي جست (نك‌ : همان، 43) و متواضع بي تكلف مي زيست (ذهبي، همانجا)، غلبة خوي بدگويي از ديگران و اهانت به علما و بزرگان (يونيني، همانجا) از طرفي و جسارت در بيان حق و مبارزه با بدعتها و درگيريهاي مذهبي حنبليانبا شافعيان (فروخ، 3/624؛ بستاني، 4/375) و اتهام در عقيده (همانجا) از طرف ديگر، او را گرفتار كرد. دو تن از شاگردانش (نك‌ : صقاعي، 99) يا به روايتي از مخالفان او، به بهانه اي وارد خانه اش شدند و او را زخم زدند. در پي اين صدمه يا بر اثر سوءقصدي ديگر درگذشت و در دارالفراديس دمشق به خاك سپرده شد (ذهبي، معرف‌ـة، 2/539؛ ابن كثير، 13/250ـ 251؛ ابن جزري، همانجا).
برخي از شاگردان او بدين قرارند: شهاب الدين حسين الكفري، شهاب الدين احمد لبّان و زين الدين ابوبكر يوسف مزّي كه از او علم قرائت آموختند؛ شيخ شرف الدين فزاري خطيب كه شرح شاطبيه را نزد او خواند (ذهبي، همانجا؛ ابن شاكر، فوات، 2/270ـ 271)؛ برهان الدين اسكندراني، علي بن مهيار و پسر ابوشامه ابولهدي احمد (ذهبي، تذكرة، همانجا). نيز گروهي از بزرگان و فضلا از جمله محيي الدين يحيي بن علي تميمي براي شنيدن تاريخ و الروضتين و تأليفات ديگر وي در جامع و تربت اشرفيه نزد او حضور مي يافتند (ابوشامه،‌همانجا). كساني چون مجدالدين محمد اربلي، شهاب الدين ابوالعباس احمد بن اشبيلي، زين الدين علي بن احمد قرطبي، محمد بن ابي بكر شاغوري، محمد بن عبدالرحمن كنجي و عده اي ديگر الروضتين را در سالهاي آخر عر ابوشامه، از او شنيده اند (همو، الروضتين، 2/379).
بيشتر نويسندگان معاصر ابوشامه و نزديكان به آن عصر، او را دانشمندي بزرگ (صقاعي، همانجا)، موثق در نقل (ذهبي، همانجا). بي نظير در ديانت و امانت (ابن كثير، 13/250) وصف كرده اند. او خط را نيز به زيبايي و استواري مي نوشت (اسنوي،2/ 118). يونيني بر آن است كه او به علت خودپسندي و حقير شمردن دانشمندان و بزرگان، از چشم مردم افتاد و در غالب كارهايش ناموفق بود (همانجا). ابن خلكان به سبب خصومتي كه با ابوشامه داشت (نك‌ : ابن تغري بردي، المنهل، 2/90ـ 91)، در وفيات شرح احوال او را ذكر نكرده است (نك‌ : كردعلي، 141ـ 142).
آثار: ابوشامه از مؤلفان پر كاري است كه در فنون مختلف به تصنيف و تأليف و تهذيب و شرح و تلخيص پرداخته است. او خود بيش از 40 عنوان از آثارش را ياد كرده است (تراجم، 39 ـ 40). اين نوشته ها بيشتر به نثر و گاه به نظم بوده و شماري از آنها ناتمام مانده است (همانجا؛ ذهبي، معرف‌ـة، 2/538). نثر ابوشامه بجز در مقدمة كتابها كه تا حدّي زيباست،‌ بسيار معمولي است (فروخ، 3/625). نظم او هم متوسط (يونيني، همانجا)، گاه زيبا و گاه نازيباست (ابن كثير، همانجا). ابوشامه دز نحو و لغت و صناعت شعر نيز آثاري دارد و بعضي از كتابهاي خود را به دو صورت مفصل و مختصر تدوين كرده است. او بيشتر كتابهايش را بر كتابخانة بزرگ عادليه وقف كرد، اما چنان شرايط سنگيني گذاشت كه ناگزير ناديده گرفته شد و در يك آتش سوزي همه از ميان رفت (ابوشامه، همانجا؛ يونيني، 2/368؛ ابن شاكر،‌ عيون، 20/355).
نظر به اهميت علم دين در انديشة ابوشامه و اينكه تاريخ براي ياري رساندن به فقه است و توجه به تاريخ رسم و سنتي است از پيشوايان دين (نك‌ : ابوشامه،‌الروضتين، 1/2 ـ 3)، آثار او را در ذيل 3 عنوان: دين، تاريخ و لغت و ادب مي توان دسته بندي كرد. از مجموعه نوشته هاي او كه در مآخذ مختلف آمده، بيش از 30 عنوان در موضوع دين، نزديك به 10 عنوان در تاريخ و در حدود 10 عنوان در لغت و ادب است. از بيشتر آثار او هنوز نسخه اي به دست نيامده و از نوشته هاي شناخته شده او، كمتر از ثلث آن به چاپ رسيده است:
الف ـ چاپي:
1. ابراز المعاني من حرز الاماني يا شرح الشاطبي‌ـة، كه به دو صورت مفصل و مختصر بود. شرح بزرگ ناتمام ماند و شرح كوچك در 2 مجلد نوشته شد (نك‌ : همو، تراجم، 39). اين قصيده را كه از ابومحمد قاسم شاطبي (د 590ق/1194م) و در قرائيتهاي هفتگانه و از نوشته هاي اساسي اين فن است، نخستين بار علم الدين سخاوي، استاد ابوشامه، شرح كرد. اين اثر بار اول در قاهره (1349 ق) و بعد (1350ق) همراه با ارشاد المريد و البهج‌ـة المرضي‌ـة در يك مجلد و سپس به كوشش ا.ع. عوض در همانجا (1402 ق) منتشر شده است.
2. الباعث علي انكار البِّدع الحوادث، كتابي است در اخلاق كه در مصر (1310ق)، هند (1314ق) و باز در مصر (1955م) چاپ شده است.
3. الروضتين في اخبار الدولتين با ازهار الروضتين… (حاجي خليفه، 1/27)، دربارة حوادث زمان فرمانروايي نوالدين محمود زنگي و صلاح الدين ايوبي، از بهترين مآخذ تاريخ جنگهاي صليبي (فروخ، 3/624) و مهم ترين تأليف تاريخي برجاي مانده از ابوشامه است. نظر مؤلف در تدوين اين اثر برانگيختن فرمانروايان به پيروي از دوسلطان ياد شدة «صاحب فضايل» بوده است (نك‌ : الروضتين، 1/3 ـ 5؛ نيز نك‌ : ريو، 346-347). او در اين كتاب حوادث تاريخي را از زمان نورالدين محمود زنگي (511 ـ 569ق/ 1117 ـ 1174م) تا هنگام فوت صلاح الدين در 589ق/ 1193 م، سال به سال، به استفاده از مآخذ معتبر معاصر مانند التاريخ الباهر في دول‌ـة الاتابكية ابن اثير، البرق الشامي. الفتح القدسي و الخريدة، هر سه از عماد اصفهاني، النوادر السلطانية ابن شداد. تاريخ ابن قلانسي، الرسائل قاضي فاضل و كتاب ابن ابي طي حلبي در سيرت صلاح الدين با ذكر منابع مذكور آورده است (نك‌ : الروضتين، 1/4 ـ 7، 17، 18). گاه نيز مطالب خود را از شاهد آن وقايع برگرفته است (همان، 1/5، 6). اين اثر در 1287ق/ 1870م به تصحيح ابوالسعود در مصر در 2 مجلد و در همان زمان در بيروت (2 جزء در يك مجلد) منتشر شد. سپس محمد حلمي حزء اول آن را در 2 مجلد در 1956 و 1962 م در قاهره متشر كرد. باربيه؟ دومنار نيز متن عربي الروضتين را همراه ترجمة فرانسوي آن در پاريس (1898 ـ 1906م) چاپ و منتشر كرد. پيش تر، گورگنس ترجمة ناقص و غير دقيقي به آلماني از اين كتاب به عمل آورده و در برلين (1879 م) چاپ كرده بود. الروضتين از مآخذ ذهبي بوده است (نك‌ : سير، 15/212 ـ 213). آنچه در لغت نامة دهخدا مبني بر اين آمده كه مؤلف حبيب السير قسمتي از تاريخ ايوبيان را از كتاب ازهار الروضتين نقل كرده است، درست نيست، زيرا خواندمير اين قسمت را از يافعي نقل كرده است (نك‌ : 2/584 ـ 597).
4. الذيل علي الروضتين يا الروض الآنق في الذيل علي ازهار الروضتين (بغدادي، هديه، 1/525)، يا تراجم رجال القرنين، شامل حوادث سال به سال پس از مرگ صلاح الدين، يعني از 590 ق تا سال آخر زندگاني ابوشامه در 665 ق است (ابوشامه، تراجم، 6، 240). مؤلف در اول هر سال به حوادث آن سال اشاره و پس از آن وفيات همان سال را نقل مي كند. انگيزة وي در تدوين اين اثر كثرت مرگ و مير افراد سرشناس و در نتيجه توجه به كار آخرت بوده است (همان، 5). در الذيل توجه مؤلف به وفيات بيشتر از حوادث است. تراجم كتاب، مختصر و تنها مشتمل بر موارد مهم است (كردعلي، 143 ـ 144). ابوشامه در اين اثر بيشتر بر مرآة الزمان سبط ابن جوزي (جواد، 619) تكيه كرده است. اين اثر با نام تراجم رجال القرنين السادس و السابع به طبع رسيده است. منتخباتي با الذيل با ترجمة فرانسوي آن منتشر شده است (EI2). اين كتاب از جمله مآخذ ابن خلكان (3/245)، ابن دواداري، (8/51 ، 90 ـ 91) و ابن تغري بردي (النجوم، 7/36، 82) بوده است.
5. مختصر كتب المؤمّل، يا به گفتة خود مؤلف خطب‌ـة الكتاب المؤمل للرّد الي الامر الاول (نك‌ : تراجم، 39)، كه قسمتي است از يك نوشتة مفصل تر با عنوان الكتاب المرقوم في جمل‌ـة من العلوم در 2 مجلد (همانجا)، در لزوم رجوع به كتاب و سنت (سركيس، 1/318) و شامل نكاتي است سودمند بر گزيده از نوشته هاي ديگر. اين اثر در ضمن مجموع‌ـة الرسائل ابوشامه (ص 2 ـ 44) در مصر چاپ شده است.
6. المرشد الوجيز الي علوم تتعلق بالكتاب العزيز. كه در شناخت كيفيت نزول قرآن، جمع و تلاوت آن و تفسير و توضيح حديث «انزل القرآن علي سبع‌ـة احرف» و قرائتهاي هفتگانة قرآن است (همو، المرشد، 6 ـ 7). اين اثر 2 بار در بيروت (بار اول در 1395 ق) چاپ شده است.
ب ـ خطي:
1. تتم‌ـة البيان لما اشكل من متشابه القرآن، منظومه اي است به صورت تكمله بر منظومة ديگر مؤلف با نام البيان لما اشكل من متشابه القرآن. نسخه اي از آن مكتوب در 663 ق (زمان مؤلف) در ظاهريه (ظاهريه، علوم قرآني، خيمه، 2/70 ـ 71) موجود است. اين منظومه احتمالاً همان است كه ابوشامه با نام «نظم شيء من متشابه القرآن» از آن ياد كرده است (تراجم،‌40).
2. شرح البردة (حاجي خليفه، 2/1331، 1334)، كه شرحي است بر قصيدة برده موسوم به الكواكب الدرّي‌ـة في مدح خير البريّ‌ـة، از شرف الدين ابوعبدالله محمد بو صيري. نسخه هاي متعددي از اين شرح در تهران (مركزي، 8/638؛ ملي، 7/26، 10/356)، بغداد (نقشبندي، 370)، موصل (احمد، 4/206)، سليمانيه (محمد، 2/215 ـ 216)، مصر (دارالكتب،7/172)، دمشق (ظاهريه، شعر، 287)، مونيخ (GAL, I/387)، تركيه («فهرست نسخ خطي… »، I/721) و پاريس (دوسلان، I/304) وجود دارد. نسخة اخير كه در ضمن مجموعة شمارة 1620 دستنويسهاي عربي كتابخانة ملي پاريس معرفي شده، در حاشيه شامل ترجمة برده به شعر فارسي است.
3. شرح القصائد السبع في المدائح النبوي‌ـة، شرحي است بر قصايد استادش علم الدين سخاوي (حاجي خليفه، 1/1327) و همان است كه شارح خود با عنوان شرح القصائد النبوي‌ـة از آن ياد كرده است (ابو شامه، همان، 39). نسخه اي از اين شرح با عنوان شرح سبع قصائد السخاوي في مدح النبي در پاريس (GAL، همانجا) و نسخه اي در برلين (آلوارت، شم‌ 7772) موجود است.
4. شرح القصيدة الشقراطيسي‌ـة في مدح النبي، كه اصل قصيدة آن از ابومحمد شقراطيسي است. نسخه اي از اين شرح در سوهاج مصر نگهداري مي شود (دارالكتب،‌2(2)/56). نسخة ديگري از آن همراه با شرح فصايد سخاوي (نك‌ : شم‌ 3) با عنوان المقاصد (المنائح) السّني‌ـة في شرح القصائد النبوي‌ـة در قاهره موجود است (GAL, S, I/550).
5. ضوء (القمر) الساري الي رؤي‌ـة معرف‌ـة الباري (ابوشامه، همانجا؛ حاجي خليفه، 2/1088)، در تفسير آيات و احاديث مربوط به رؤيت خداوند در آخرت. نسخه اي از آن در قاهره (ازهريه، 1/553) و ديگري در كتابخانة چستربيتي (آربري، شم‌ 3370(3)) شناسايي شده است.
1. مختصر الروضتين، كه تلخيصي است از الروضتين به دست خود مؤلف. ابوشامه گويد (همانجا) اين مختصر مجلدي كوچك است. در برخي از منابع از كتابي به عنوان عيون الروضتين ياد شده كه ظاهراً همين مختصر است (نك‌ : مجموع‌ـة مختارة، 1/68). از اين اثر يك نسخه در مغرب (همانجا) از سدة 10 ق/16 م و نسخه اي در استانبول (كوپريلي، 1/591) از سدة 9ق/15م وجود دارد. نسخة موزة بريتانيا (ريو، 346-347) از آن كهن تر و كامل تر است. بنا به نوشتة كاتب اين نسخه در صفحه نخست، عيون الروضتين همان مختصر الروضتين است كه به وسيلة خود مصنف تلخيص شده است. در اين نسخه، پس از استنساخ مختصر، خليل بن كَيْكَلدي بن علائي شافعي نكاتي بر آن افزوده است. نسخه داراي تاريخ ذيقعدة 734 است (همانجا).
2. كتاب البَسْمَل‌ـة (ابوشامه، همانجا)،‌ كه به دو صورت مفصل و مختصر بوده است (حاجي خليفه، 2/1402). كهن ترين نسخة مختصر مورخ 701ق در چستربيتي وجود دارد (آربري، ‌شم‌ 3307(10)). نسخه اي ديگر با نام كتاب البسمل‌ـة الصغير در آنجا موجود است (همان، شم‌ 3502(2)) و واتيكان (GAL, S,I/551) شناسايي شده است.
3. كتاب السواك و ما اشبه ذاك (نك‌ : ابوشامه، همانجا)، دربارة مسواك زدن و مسائل بهداشتي ديگر. نسخه اي در چستربيتي داراي تاريخ 609ق (شايد 709 درست تر باشد: آربري، شم‌ 3307(6) و نسخه اي ديگر در واتيكان موجود است (GAL، همانجا).
4. كراس‌ـة جامع‌ـة لمسائل نافع‌ـة. خود ابوشامه و نيز مراجع قديمي از اين اثر ياد نكرده اند. تنها نسخة آن در چستربيتي است. اين نسخه مورخ 710ق و در حدود 30 برگ است. مطالب آن مربوط به مسائل ديني و از جمله معراج پيامبر (ص) و امكان رؤيت خداست (آربري، شم‌ 3307(4)).
5. المحقق من علم الاصول فيما يتعلق بافعال الرسول (ابوشامه، همانجا)، يگانه نسخة آن در چستربيتي است (آربري، شم‌ 3307(5)).
6. مختصر تاريخ دمشق، كوچك ترين تلخيص ابوشامه است از تاريخ ابن عساكر دمشقي، در 5 مجلد (ابوشامه، همانجا). نسخه اي از يك مجلد مربوط به تاريخ دمشق در كتابخانة ملي پاريس هست كه هم مختصر و هم ذيل تاريخ دمشق و هر دو از ابوشامه است (جواد، I/285). نسخه اي هم از مجلد 15 كتابي با نام شرح تاريخ دمشق، كه مطالب آن مربوط به زمان عمر بن خطاب و منسوب به ابوشامه است، در برلين موجود است (آلوارت، شم‌ 9782).
7. المُمْتع المُقتضب في سيرة خير العجم و العرب. در تراجم ابو شامه و مآخذ كهن از اين كتاب ياد نشده است. نسخه اي از آن در ظاهرية دمشق وجود دارد (نك‌ : GAL, S, I/551).
8. نزه‌ـة المقلتين في سيرة الدولتين العلائي‌ـة و جلالي‌ـة و ما كان من الوقائع التاتاري‌ـة. در تراجم ابوشامه و مآخذ ديگر از آن ياد نشده است. نسخه اي مورخ 734ق كه با اصل دست نوشتة مؤلف مقابله شده است، در تونس وجود دارد. در اين اثر وقايع حكومت علاءالدين محمد خوارزمشاه و پسرش جلال الدين منكبرني و نيز كشمكشهاي آن دو با مغولان آمده است. اين نوشته تلخيصي است از كتاب شهاب الدين محمد نسوي (سيد،‌2(3)/317 ـ 318). نسخه اي ديگر از آن در رباط هست (مجموع‌ـة مختارة، 1/90).
9. نور المَسري في تفسير آي‌ـة الاسرا (ابوشامه، همانجا)، در مورد تعدد معراج پيامبر ش(ص) و رفتن به بيت المقدس در خواب و بيداري (نك‌ : حاجي خليفه، 2/1982). تنها نسخة آن در چستربيتي و داراي تاريخ 711ق است (آربري، شم‌ 3307(7)).
10. الواضح الجلي في الرد علي الجنبلي. در تراجم ابوشامه و مآخذ ديگر از آن ياد نشده است. نسخه اي منحصر به فرد از آن داراي تاريخ 713ق در چستربيتي هست كه در رد استدلال حنلبليان در مورد معراج پيامبر (ص) است (همان، شم‌ 3307(9)).
ج ـ آثار يافت نشده: 1. الارجوزة في الفقه؛ 2. الاصول من الاصول؛ 3. الاعلام بمعني الكلم‌ـة و الكلام؛ 4. اقام‌ـة الدليل الناسخ لجزء الفاسخ؛ 5. الالفاظ المعرب‌ـة؛ 6. تقييد الاسماء المشكل‌ـة؛ 7. جامع اخبار مك‌ـة و المدين‌ـة و بيت المقدس (ابوشامه،‌همان، 39 ـ 40)؛ 8. ذكر منازل الطريق من جه‌ـة الشام (يونيني، 2/368)؛ 9. ذكر من ركب الحمار؛ 10. رفع النزاع بالرد الي الاتباع؛ 11. شرح احاديث الوسيط؛ 12. شرح الحديث المقتضي في مبعث النبي المصطفي (ابوشامه، همانجا). اثري كه در لغت نامة دهخدا به صورت المقتضي في منع‌ـة المصطفي ياد شده، بايد ضبطي نادرست از همين عنوان باشد؛ 13. شرح عروس السمر (همان، 40)؛ 14. شرح القصيدة الشيباني‌ـة في علم الكلام يا المقاصد السَني‌ـة في شرح الشيباني‌ـة (بغدادي، ايضاح، 2/231). بغداد در هديه، از اين اثر ياد نكرده و عنوان المقاصد السني‌ـة في المدائح النبوي‌ـة را آورده است (نك‌ : آثار خطي، شم‌ 4)؛ 15. شرح لباب التهذيب؛ 16. شرح نظم المفصل (ابوشامه، همانجا)؛ 17. شيوخ الحافظ البيهقي (همان، 39)؛ 18. قصيدتان في وصف افعال الحاج (يونيني، همانجا)؛ 19. القصيدة الدامغ‌ـة (ابوشامه، همان، 40) كه همان القصيدة الدامغ‌ـة للفرق‌ـة الزائغـة است (يونيني. همانجا؛ قس: ابن شاكر، عيون، 20/353)؛ 20. كتاب البسملة مفصل (ابوشامه، همان، 39؛ حاجي خليفه، 2/1402)؛ 21. كتاب القيام‌ـة؛ 22. كشف حال بني عبيد (ابوشامه، ‌همان، 39 ـ 40) يا كشف ماكان عليه بنو عبيد من الفكر و الكذب و الكيد (بغدادي، هديه، 1/525)، در مورد فاطميان (نك‌ : بستاني، 4/375)؛ 23. مختصر تاريخ بغداد (ابوشامه، همانجا)؛ 24. مختصر تاريخ دمشق، كه به دو صورت بزرگ در 15 مجلد و كوچك در 5 مجلد بوده است (نك‌ : آثار خطي، شم‌ 11)؛ 25. المذهب في علم المذهب (ابوشامه، همانجا)؛ 26. المرقوم في جمل‌ـة من العلوم (نك‌ : آثار چاپي، شم‌ 5)؛ 27. مشكلات الآيات؛ 28. مشكلات اخبار؛ 29. مفردات القرءة؛ 30. مقدم‌ـة في النحو؛ 31. نظم العروض و القوافي؛ 32. نظم مفصل الزمحشري؛ 33. ني‌ـة الصيام و ما في يوم الشك من الكلام (ابوشامه، همانجا).
جز آنكه بر شمرديم ابوشامه شماري از ديوانها را مختصر كرده و نيز به شيوة تذكرة ابوعلي فارسي و امالي ثعلب و زجاجي تعليقات بسياري در فنون مختلف و بدون ترتيب از خود باقي گذاشته بوده است (همانجا). از اشعار او قصيده اي را دربارة حق همسرش در 40 بيت ياد كرده اند كه نظمي است نازيبا (صفدي، 18/116).
محمد حلمي محمد احمد رسالة دكتراي خود را در دربارة آثار ابوشامه در دانشگاه لندن در 1951م تهيه كرده است.
مآخذ: ابن تغري بردي، يوسف، المنهل الصافي، به كوشش محمد امين، قاهره، 1984 م؛ همو، النجوم؛ ابن جزري، محمد، غاي‌ـة النهاي‌ـة، به كوشش گ، برگشتر سر، قاهره، 1351ق/1932 م؛ ابن خلكان، وفيا؛ ابن دواداري، ابوبكر بن عبدالله، كنزالدار و جامع الغرر، به كوشش ا. هارمان، قاهره، 1391 ق؛ ابن شاكر،‌ محمد، عيون التواريخ، به كوشش فيصل سامر و عبدالمنعم خدور،‌ بغداد، 1400 ق؛ همو، فوات الوفيات. به كوشش احسان عباس، بيروت. 1974 م؛ ابن صابوني، محمد، تكلم‌ـة الكمال الاكمال، به كوشش مصطفي جواد، بغداد، 1377 ق؛ ابن كثير، الداب‌ـة؛ ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعيل، تراجم رجال القرنين، به كوشش ممحمد زاهد بن حسن كوثري وعزت عطار حسيني، قاهره، 1366 ق؛ همو، الروضتين في اخبار الدولتين، به كوشش ابوالسعود افندي،‌ قاهره، 1287 ق؛ همو، مجموع‌ـة الرسائل، به كوشش محيي الدين صبري كردي، قاهره، 1328 ق؛ همو، الرشد الوجيز، به كوشش طيار آلتي قولاج، آنكارا، 1406 ق؛ احمد، سالم عبدالرزاق، فهرس مخطوطات مكتب‌ـة الاوقاف العام‌ـة في الموصل (خزائن المدرس‌ـة الاميني‌ـة في جامع الباشا)، بغداد، 1397ق/ 1977 م؛ ازهريه، فهرست؛ اسنوي، عبدالرحيم، طبقات الشافيع‌ـة، به كوشش عبدالله جبوري، بغداد. 1391 ق؛ بستاني؛ بغدادي، ايضاح، همو، هديه؛ جواد، مصطفي، «نظرات في الذيل علي الروضتين»، مجل‌ـة المجمع العلمي العربي، دمشق، 1367 ـ 1368 ق، ج 23 (4)؛ حاجي خليفه، كشف؛ خواندمير، غياث الدين، حبيب السير، به كوشش محمد دبيرسياقي، تهران، 1353 ش؛ دارالكتب، فهرست؛ ذهبي. محمد بن احمد، تذكر‌ة الحفاظ، حيدرآباد دكن، 1333 ـ 1334 ق؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ابراهيم زيبق، بيروت، 1404 ق؛ همو، العبر، به كوشش محمد سعيد بن بسيوني، بيروت، 1405 ق؛ همو، معرف‌ـة القراء، به كوشش محمد سيد جاد الحق، قاهره، 1387 ق؛ سركيس، يوسف اليان، معجم المطبوعات العربي‌ـة، قاهره، 1346ق/ 1928 م؛ سيد، خطي؛ صفدي، خليل بن ايبك، الوافي بالوفيات، به كوشش ايمن سيد، بيروت، 1408 ق؛ صقاعي، فضل الله، تالي كتاب و فيات الأعيان، به كوشش ژاكلين سوبله، دمشق، 1974 م؛ ظاهريه، خطي؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب العربي، دمشق، 1925 م، ج 5 (1)؛ كوپريلي خطي؛ لغت نامة دهخدا؛ ‌محمد، محمود احمد، فهرس مخطوطات مكتب‌ـة الاوقاف المركزي‌ـة في السلياني‌ـة (مكتب‌ـة ، بيارة، طويل‌ـة، خورمال)، بغداد، وزارة الاوقاف؛ مجموع‌ـة مختارة لمخطوطات عربي‌ـة نادرة من مكتبات عام‌ـة في المغرب، بيروت، 1407 ق؛ مركزي، خطي؛ ملي، خطي؛ نقشبندي، اسامه ناصر و عباس ضياء محمد، مخطوطات الادب في المتحف العراقي، كويت، 1985 م؛ يونيني، موسي بن محمد، ذيل مرآة الزمان، حيدرآباد دكن، 1375 ق؛ نيز:
Ahlwardt; Arberry; De Slane; EI2; GAL, S; Jawad, M. ”Petites decouvertes dand les manuscrits arabes…“, REI, Paris, 1938, vols. II-III; Rieu, Ch., Supplement to the Catalogue of the Arabic Manuscripts in the Brtiish Museum, London, 1894; Turkiye yazmalan Toplu katalogu, Istanbul, 1983.
يوسف رحيم لو

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2243
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست