responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2242
ابوشادی
جلد: 5
     
شماره مقاله:2242

اَبو شادي، احمد زكي بن محمد بن مصطفي، (رجب 1309 ـ رمضان 1374/ فورية 1892 ـ آوريل 1955)،‌ پزشك، شاعر، نويسنده و روزنامه نگار مصري. ابوشادي كنية جدّ وي، مصطفي بوده است (نك‌ : بستاني،‌ 4/373). پدرش محمد ابوشادي، اندلسي تبار و رئيس كانون وكلاي دادگستري (نعقيب المحامين) و خطيب زبان آوري وبد. وي كه تحصيلات خويش را در الازهر به پايان رسانيده بود، در حركتهاي استقلال طلبانة مصر مشاركت داشت و در كنار مبارزاني همچون سعد زغلول و مصطفي كامل بود. مادر چركسي نژادش نيز در خانداني اهل ادب پرورش يافته بود (ضيف، 145؛ خفاجي، قص‌ـة الادب المعاصر،‌3/55، 59، قص‌ـة الادب المهجري، 400، 409، 413، 423، دراسات، 17؛ جندي، 285، 219).
احمد زكي در قاهره متولد شد و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در همانجا گذرانيد (قبش، 236). در نوجواني، ذوق ادبي در وي شموفا شد و از 13 سالگي در تحرير مجلة الظاهر كه توسط پدرش انتشار مي يافت، مشاركت جست (خفاجي، قص‌ـة الادب المهجري، 400). در 16 سالگي نخستين مجموعة نظم و نثر خويش را با نام قطرة من يراع في الادب و الاجتماع (ضيف، همانجا) و پس از آن ديوان انداء الفجر را در 1912 م منتشر ساخت (خفاجي، همانجا).
ابوشادي تحصيلات دانشگاهي خويش را در مصر و در دانشكدة پزشكي آغاز كرد، اما پس از يك سال براي تكميل تحصيلات راهي انگلستان شد و در آنجا در رشتة ميكروبيولوژي موفق به اخذ تخصص گرديد (همانجا؛ EI2,S)، اما سرشت ناآرام و تنوع طلب وي مانع از آن شد كه به تحصيلات كلاسيك خويش اكتفا كند. از اين رو به سرگرميهايي چون، پرورش زنبور عسل و عكاسي روي آورد (بستاني، همانجا؛ ضيف، 146). ابوشادي به مطالعة ادبيات غربي نيز راغب شد و از آنجا كه به انگليسي تسلط كامل داشت، توانست به آن زبان شعر بسرايد. افزون بر اين، «جمعي‌ـة آلادب اللغ‌ـة الغربي‌ـة» را بنياد نهاد (همانجا) و در تأسيس انجمن «النادي المصري» شركت كرد و به عنوان دبير در آنجا به كار پرداخت (قبش، همانجا). وي هموطنان جوان خويش را به انجمن جلب مي كرد و با آنان به مسائلي دربارة اوضاع سياسي ـ اقتصادي مصر مي پرداخت. به همين جهت پليس انگلستان بر او سخت گرفت، چندانكه وي ناگزير با همسر انگليسي خود در دسامبر 1922م به وطن بازگشت (ضيف، همانجا).
ابوشادي در مصر فعاليتهاي گسترده اي در زمينه هايي بسيار متفاوت كه با شخصيت تنوع طلب وي سازگاري تمام داشت، دست يازيد. همچنين در زمينة تحصيلات تخصصي خود، در آزمايشگاههاي دولتي قاهره، اسكندريه، سوئز و پورت سعيد مشغول به كار شد، اما در همان احوال به كارهايي نظير مرغداري و پرورش زنبور عسل نيز مي پرداخت. ابوشادي از هر فرصتي براي تشكيل جمعيت يا انجمني متناسب با فعاليتهاي متنوع خويش بهره مي جست، چنانكه دبيري جمعيتهايي چون «رابطـة مملك‌ـة النحل»، «الاتحاد المصري لتربي‌ـة الدجاج»، جمعي‌ـة الصناعات الزراعي‌ـة» و «الجمعي‌ـة البكتريولوجي‌ـة المصري‌ـة» (بستاني، همانجا؛ خفاجي، همان، 412؛ ضيف، همانجا؛ EI2,S) را برعهده داشت و همگام با فعاليت اين جمعيتها،‌ مجلاتي متناسب با اهداف هر يك از آنها منتشر مي كرد كه مملك‌ـة النحل (در 1930م)، الدجاج (در 1932م)، الصناعات الزراعي‌ـة (در 1932م)، از آن جمله اند (بستاني، ضيف، همانجاها؛ جندي، 287؛ EI2,S).
ابوشادي كه از آغاز نوجواني به سرودن شعر پرداخته بود، همواره در جلسات هفتگي شعر و ادب كه در منزل پدرش برقرار بود و بزرگان شهر و ادب در آن گرد مي آمدند، شركت مي جست. در همين جلسات بود كه با خليل مطران ـ كه به اعتقاد وي سرآمد اديبان و شاعران عصر بود ـ آشنا شد (خفاجي، دراسات، 41؛ جندي، 291). تعاليم بنيادين خليل مطران چنان بر وي اثر گذاشت كه ابوشادي همواره خويش را مديون او مي دانست، هر چند از ديگر بزرگان شعر و ادب مصر همچون احمد شوقي نيز با احترام ياد مي كند (خفاجي، قص‌ـة الادب المهجري، 409، دراسات، 22؛ ضيف، 145).
ابوشادي در ميان شاعران غربي، خويشتن را بيشتر متأثر از وردزورث ،‌ شلي ، كيتس و هانيه ، و در ميان نويسندگان متأثر از ديكنز، ولز و بنت مي دانست (خفاجي، قص‌ـة الادب المهجري.414، دراسات،‌ همانجا).
ابوشادي سالهاي 1923 تا 1946 م را در قاهره سپري كرد و آنگاه به عنوان استاد باكتريولوژي به دانشگاه اسكندريه دعوت شد (ضيف،‌ همانجا). او افزون بر تدريس در دانشگاه و مديريت آزمايشگاهي دولتي، به فعاليتهاي ادبي خويش ادامه داد، ولي در آنجا نيز آرام نيافت و در 1946 م، پس از مرگ همسرش، به اتفاق تنها دخترش به آمريكا مهاجرت كرد (همانجا؛ خفاجي، قص‌ـة الادب الامهجري، 281، دراسات، 20).
برخي انگيزة هجرت وي را ناخشنودي از اوضاع سياسي مصر در آن زمان و حركتهاي خصمانه اي كه بر ضد وي انجام گرفت، مي دانند (بستانس، خفاجي، همانجاها؛ عطاءالله، 2/419؛ قس: جندي، 294). اين دشمنيها، گاه به گونه اي حاد و از جانب مشاهير آن زمان نيز جلوه گر مي شد،‌ مثلاً عقاد و طه حسين او را به اين متهم كردند كه در عهد اسماعيل صديقي مدرسه اي ادبي تأسيس كرد تا به وسيلة آن احزاب ديگر را بكوبد. همچنين او را به خروج از دين متهم ساختند و بعيد نيست كه سخنرانيهاي او در زمينة اسلام و تصوف كه بعدها در قاهره چاپ و منتشر شد، پاسخي به اين اتهامات بوده باشد (همو، 295). ابوشادي با برخي از احزاب پيوندهايي استوار برقرار كرده بود و با مقامات عالي رتبة كشور روابطي نيكو داشت و بي گمان از جانب آنان حمايت مي شد. او ملك فؤاد و ملك فاروق و نيز گروهي از بزرگان را مدح گفته بود (همو، 294).
ابوشادي در نيويورك مدتي به تجارت پرداخت و در عين حال در چندين شاخة سازمان ملل نيز مشغول به كار شد. پس از آن به تدريس زبان و ادبيات عربي در انجمن آسيايي پرداخت. افزون بر اينها، با شركت در انجمههاي ادبي، مشاركت در تحرير روزنامه ها و مجلات عربي نظير الاصلاح، السائح،‌ نهض‌ـة العرب و الهدي و نيز ايراد سخنرانيها و تهية درسهاي ادبي از صداي آمريكا، فعاليتهاي ادبي خويش را ادامه داد و جمعيت مينروا را با همان آرمانيهايي كه در انجمن آپولو (نك‌ : دنبالة مقاله) پي مي گرفت،‌ تشيكل داد (ضيف،‌ همانجا؛ خفاجي، همان، 20 ـ 21).
ابوشادي در سپتامبر 1954 به واشنگتن سفر كرد. وي در آنجا جدي تر از گذشته به نگارش پرداخت و در اندك مدتي چندين اثر در باب شعر وادب و نقد ادبي از خود به يادگار گذاشت و سرانجام در 63 سالگي درگذشت (ضيف، همانجا؛ خفاجي، همانجا، قص‌ـة الادب المهجري، 400 ـ 402، 429، 432 ـ 435، 496؛ زركلي، 1/127؛ EI2,S).
ابوشادي در عرضة شعر و ادب سخت تنوع طلب بود. وي در بيشتر گونه هاي شعر و نثر دست داشت، ولي شهرت ادبي وي در حقيقت بيشتر مديون شعر و نوآوريهاي او در اين زمينه است. ابوشادي نظرياتي نوگرايانه در باب مضمون و قالب شعر ارائه كرد و به همين منظور، انجمن ادبي آپولو، را در 1932 م تأسيس كرد (ضيف، 146 ـ 147) و دبيري آن را تحت رياست احمد شوقي و سپس خليل مطران بر عهده گرفت (خفاجي، قص‌ـة الادب المعاصر، 3/49؛ امين، 238؛ EI2,S)، و به انتشار مجله اي همنام انجمن دست يازيد. نشر اين مجله كه نخستين نشرية تخصصي شعر در جهان عرب محسوب مي شد، تا 1934م ادامه داشت (جندي، 286؛ امين همانجا؛ EI2,S).
مجموعة آراء و نظرياتي كه از طرف اعضاي انجمن ادبي آپولو در مجله اظهار شده، در تاريخ ادبيات معاصر به مكتب آپولو، اشتهار يافت. بنيانگذاران اين مكتب،‌در واقع پس از شوقي و حافظ،‌ پرچمداران شعر در مصر شده، راه نوآوراني چون شكري، احمد محرم و خليل مطران را دنبال مي كردند . مي توان گفت ابوشادي و ابراهيم ناجي (د 1953م) از ديگر شعراي اين مكتب نامورتر بودند (خفاجي،‌ همان، 3/47؛ قس: 239؛ جندي، 295 ـ 296).
ابوشادي ادبي آپولو و مجلة آن در 1935 م تعطيل دش و ابوشادي پس از آن 2 مجلة ديگر به نامهاي الامام و ادبي تأسيس كرد، اما هيچ كدام مقبول نيفتادند (ضيف،‌147). وي در همة اين انجمنها و مجلات و انتشارات، پيوسته سر آن داشت كه قيود كهن را در هم شكند و در شعر و ادب نوآوري كند. همگان را به آزاد انديشي ادبي و هنري فرا خواند، به شعر و اهل آن، خاصّه جوانان خدمت كند، روح تعاون و خوش بيني را در ميان ادبا و هنرمندان برانگيزد، احساس و خيال و هنر شاعر را از چنگال وزن و قافيه و هر گونه تكلف و صنعت گرايي رها سازد و خلاصه، ‌شعر و مضمون آن را به واقعيات زندگي معاصر نزديك گرداند (خفاجي، دراسات، 17 ـ 19، قص‌ـة الادب المعاصر، 3/48، قص‌ـة الادب المهجري، 401، 411؛ قبش،‌ 238). از ديگر نوآوريهاي وي، به كار گرفتن الفاظ نامأنوس در اشعار است كه آنها را در قالب وزنهاي غيرمعهود در عروض عربي مي ريخت. برخي از شعرهاي او از وزن و قافيه تهي است (شعر سپيد) وبرخي ديگر وزن و قافية واحدي ندارد و يا چند بحر از بحور عربي در يكديگر تلفيق شده است و او اين نوع اخير را «شعر آزاد» مي ناميد كه البته در محافل ادبي پذيرفته نبود (نازك الملائك‌ـة، 27، 187 ـ 189؛ قبش، 235؛ قس: جبري، 465 ـ 466).
ابوشادي در شعر پيرو مكتبهاي مختلف اعم از رمانتيسم، سمبوليسم و رئاليسم بود، اما رمانتيسم بر شعر وي غلبه دارد، چنانكه برخي وي را از پيشروان رمانتيسم در شعر عربي مي دانند. رمانتيسم در شعر او در وصف طبيعت و تمجيد عشق متجلي شده است (EI2,S؛ شفيعي كدكني، 73؛ قبش، 239؛ عطاءالله، همانجا). ابوشادي افزون بر گونه هاي متنوع شعري نظير موعظه و اندرز، فلسفه، تصوف، غزل و وصف،‌ همراه با گرايشهاي انساني،‌ قومي، وطني و اجتماعي (ضيف، 149؛ خفاجي،‌ قص‌ـة الادب المهجري، 410)، شعر داستاني. نمايشي و اپرا نيز مي سرود (قبش، همانجا). وي آثار متعددي در اين زمينه سروده كه موضوعات آن را به طور كلي از تاريخ فراعنة مصر الهام گرفته است (بستاني، 4/374؛ EI2,S؛ خفاجي، قص‌ـة الادب المعاصر، 3/11).
ابوشادي همواره منادي برادري و محبت و انسانيت بود، چنانكه شاعر اردني معاصرش، روكس العزيزي، او را شاعر انسان گرا ناميده است (همان، 3/10، 53 ـ 54). با اينهمه، ابوشادي مخالفان خويش را به شدت مورد حمله قرار داده است (نك‌ : جندي، همانجا).
افراط و تفريط در نوآوري و ابداع و نيز زياده روي در نظم و نثر و اصراري كه وي در انتشار همة آثار ادبي خويش داشت (نك‌ : همو، 286،‌289؛ زركلي، همانجا)، سرانجامي جز مخدوش ساختن وجهة شاعري وي به همراه نداشت (جندي، 289). همين نقاط ضعف سبب خرده گيري برخي از معاصران (نك‌ : ضيف، 148، 152؛ قبش: 243) و انگيزة اساسي حملات برخي ديگر شد، نظير عقاد كه وي را «طبيب متشاعر» مي خواند (كريم، 117).
ابوشادي در نثر نيز آثار متنوع و متعددي عرضه كرده، اما اين آثار نيز همانند اشعارش مورد انتقاد قرار گرفته است، و اين به سبب انبوهي و تنوع بسيار بود كه راه را بر عرضة مجموعه اي هماهنگ و پربار ناهموار مي ساخت.
آثار:
الف. ديوانها: 1. أشع‌ـة و ظلال،‌ قاهره، 1931، 1935م؛ 2. أطياف الربيع، قاهره، 1933 م. اين ديوان مشتمل بر موضوعاتي چون عشق و طبيعت، وطن دوستي و اسطوره هاي مصري و يوناني است و با مقدمه اي به قلم خليل مطران و تني چند از اديبان همراه است؛ 3. أغاني أبي شادي، قاهره، 1933 م؛ 4. انداء الفجر، قاهره، 1910، 1934م، مجموعة اشعاري است كه ابوشادي در كودكي و نوجواني سروده و گرايش وي به رمانتيسم تحت تأثير خليل مطران در آن به وضوح مشهود است. او حزن عميق رمانتيك را در اين اثر ترسيم كرده و در عين حال از طرح مشكلات وطن غفلت نورزيده است؛ 5. انين و رنين أوصور من شعر الشباب. اين مجموعه در 1925 م به كوشش حسن صالح جداوي در قاهره به چاپ رسيد و چنانكه از نام آن برمي آيد، ابوشادي در اين اثر حالات مختلف جواني اعم از شادي و ناكامي و جدّ و هزل و نيز رؤياها و تمايلات و وطن خواهي خود را تصوير كرده است؛ 6. ذكري شكسبير، قاهره، 1926 م؛ 7. رجع الصدي، قاهره، 1925م؛ 8. الريف في شعر ابي شادي،‌ به كوشش محمد عبدالغفور، قاهره، 1935م؛ 9. شعر الوجدان، به كوشش محمد صبحي، قاهره، 1925م؛ 10. الشعل‌ـة، قاهره، 1933 م؛ 11. الشفق الباكي،‌ قاهره، 1926م، ديواني است مفصل،‌ مشتمل بر 1336 صفحه كه شاعر در آن افكار خود را دربارة مسائل مختلفي از قبيل زندگي، شعر، عشق، صلح، انسانيت،‌ مبارزه و جز آن عرضه كرده است؛ 12. عودة الراعي، اسكنديه، 1942م، كه در آن درصدد بيدار كردن ملت مصر جهت احقاق حقوق از دست رفته برآمده و كوششهايي در ارائه شعر سپيد به عمل آورده است؛ 13. فوق العباب، قاهره، 1935م. در اين ديوان، مسائلي دربارة عشق، طبيعت، زندگي و اسطوره هاي كهن آمده است؛ 14. الكائن الثاني، مشتمل بر 25 قصيدة علمي و فلسفي، قاهره، 1934م؛ 15. مختارات وحي العامر، قاهره، 1928م؛ 16. مصريات كه وطن خواهي، ستايش سعد زغلول و طرح نظريات سياسي و اجتماعي از مضامين اين ديوان است، قاهره، 1924م؛ 17. من السماء، نيويورك، 1949م، كه مشتمل بر مجموعة اشعار وي ميان سالهاي 1942ـ 1949م است؛ 18. وطن الفراعن‌ـة، دربارة شكوه و مجد مصر باستان، قاهره، 1926م؛ 19. الينبوع، قاهره، 1934م.
ب ـ آثار داستاني، نمايشي (منظوم) و اپراها: 1. ابن زيدون في سجنه؛ 2. احتضار امرئ القيس؛ 3. احسان (اپرا)، قاهره، 1927م؛ 4. أختاتون، قاهره، 1974م (ايراني تاريخي)؛ 5. اردشير و حياة النفوس، مصر، 1927م. موضوع آن، ملهم از داستان هزار و يك شب است؛ 6. الآله‌ـة، قاهره، 1927م، اپرايي سمبليك مشتمل بر 540 بيت است كه عمدتاً از افسانه هاي يوناني مايه گرفته و در آن گفت و گويي ميان شاعر فيلسوف و الهه هاي جمال، عشق، نيرو و شهوت صورت مي گيرد؛ 7. بيرون و تيريز (بايرون وترز)؛ 8. بنت الحصراء، قاهره، 1927م؛ 9. الزباء ملك‌ـة تدمر، قاهره، 1927م (اپرايي تاريخي)؛ 10. زينب، نفحات من شعر الغناء، عشق و طبيعت دو مضمون اصلي اين اثر است و در آن كوششهايي براي نوآوري در قالبشعري مشاهده مي شود، (1924)م؛ 11. عبده بك، قاهره، 1926م؛ 12. مفخرة رشيد. در اين اثر شجاعت نيروهاي مصري در مقابل تجاوز انگليسيها ترسيم شده است، مصر، 1925م؛ نكب‌ـة نافارين ، قاهره، 1924م.
ج ـ آثار منثور ادبي، اجتماعي و مذهبي: 1. ابوشاهدي في المهجر. اين اثر به كوشش صفيه دختر ابوشادي و با مقدمة محمد عبدالمنعم خفاجي در قاهره (1950، 1972م) به چاپ رسيد؛ 2. البناي‌ـة الحرة في فضائل الماسوني‌ـة، قاهره، 1926 م؛ 3. ثورة الاسلام،‌ بيروت،‌1934 م؛ 4. دراس‌ـة ادبي‌ـة تاريخي‌ـة، قاهره، 1933 م؛ 5. دراسات اسلامي‌ـة، قاهره، 1950 م؛ 6. روح الماسوني‌ـة و آمال الانساني‌ـة، قاهره، 1926 م؛ 7. سعد، قاهره، 1927 م، مجموعه اي كوچك در رثاي سعد زغلول؛ 8. شعراء العرب المعاصرون، قاهره، 1958 م؛ 9. الطبيع‌ـة في شعر المتنبي (1934م)؛ 10. عقيدة الالوهي‌ـة، اسكندريه، 1936 م؛ 11. قضايا الشعر الجديد (المعاصر)، قاهره، 1959، 1965 م؛ 12. قطرة من يراع في الادب و الاجتماع، قاهره، 1326، 1327ق؛ 13. لماذا أنا مؤمن،‌ اسكندريه، 1937 م.
د ـ آثار منثور علمي: 1. انهاض تربي‌ـة النحل في مصر، 1926م؛ 2. اوّليّاتن النحال‌ـة، اسكندريه، 1942 م؛ 3. تربي‌ـة النحل، 1930 م؛ 4. الطبيب و المعمل، قاهره، 1928 م؛ 5. مملك‌ـة الدجاج، 1932 م؛ 6. مملك‌ـة العذاري، دربارة پرورش زنبور عسل، قاهره، 1948 م.
ه‌ ـ آثار ترجمه شده: 1. رباعيات حافظ الشيرازي، قاهره، 1931 م (انگليسي به عربي، ترجمه به شعر)؛ 2. رباعيات عمر الخيام (ترجمه به شعر)، قاهره، 1931، 1952 م؛ 3. العاصف‌ـة، قاهره، 1929 م.
آثار خطي او شامل 4 ديوان است: 1. اناشيد الحياة، 2. الانسان الجديد،‌3. ايزيس، 4. النيروز الحر.
مآخذ: امين، حسن، الموسوع‌ـة الاسلامي‌ـة، بيروت، 1396ق/1976 م؛ بستاني؛ جبري، شفيق، «عودة الراعي»، مجل‌ـة المجمع العلمي العربي، دمشق، 1921 م، ج 18 (1 و 2)؛ جندي، انور، صفحات مجهول‌ـة في الادب العربي المعاصر، قاهره، 1979 م؛ خفاجي، محمد عبدالمنعم، دراسات في الادب و النقد، قاهره، 1956 م؛ همو، قص‌ـة الادب المعاصر، 1956 م؛ همو، قص‌ـة الادب المهجري، بيروت، 1986 م؛ زركلي، اعلام؛ شفيعي كدكني، محمد رضا، شعر معاصر عرب، تهران، 1359 ش؛ ضيف، شوقي، الادب العربي المعاصر في مصر، قاهره، 1971 م؛ عطاءالله، رشيد يوسف، تاريخ الآداب العربي‌ـة، به كوشش علي نجيب عطوي، بيورت، 1405ق/ 1985 م؛ قبش، احمد، تاريخ الشعرا العربي الحديث، بيروت، داراجليل؛ كريم، سامح، العقاد في معاركه الادبي‌ـة،‌ بيروت، 1980 م؛ نازك الملائك‌ـة، الصومع‌ـة و الشرف‌ـة الحمراء، بيروت، 1399ق/ 1979 م؛ نيز: EI2,S
پروانه فرداد
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2242
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست