responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2179
ابوزرعه رازی
جلد: 5
     
شماره مقاله:2179

اَبوزُرعِه رازي، عبيدالله بن عبدالكريم بن يزيد بن فروخ (200ـ 264ق/ 816 ـ 878م)، از محدثان و رجال شناسان بزرگ اهل سنت. جدش فروخ مولاي عياش بن مطرّف قرشي بود (مزي، 12/38). در تاريخ ولادت او اقوال غيرمشهوري نيز وجود دارد، چنانكه به گفتة حاكم نيشابور وي در 194ق زاده شده است (ذهبي، سير، 13/78؛ براي ديگر اقوال، نكـ: خطيب، تاريخ، 10/328؛ ابن عساكر، 10/689؛ ذهبي، تذهيب، 3/5).
ابوزرعه در موطن خود، ري، به تقريب از 30 استاد بهره گرفت. از 214 تا 222ق در ري ملازم درس ابراهيم بن موسي فراء بود. پس از آن به مكه رفت (ابن ابي حاتم، 335). او علاوه بر حجاز و عراق به شام و مصر نيز سفر كرد و سپس به قزوين درآمد و از محمد بن سعيد بن سابق و علي بن محمد طافسي و سعيد بن عمرو بردعي حديث شنيد. ابوزرعه خود گويد كه منظور وي از رفتن به بيروت استفاده از عباس بن مزيد بود، چنانكه هدف وي از رفتن به عسقلان، استفاده از محمد بن ابي السري و به قزوين استفاده از محمد بن سعيد ابن سابق بوده است (رافعي، 3/248).
ابوزرعه بار ديگر در 227ق از ري بيرون رفت و در 232ق بدانجا بازگشت. وي در در اين سفر پس از حج خانة خدا به
مصر رفت و 15 ماه در آنجا ماند و به نوشتن احاديث شافعي پرداخت و از آن پس براي سماع حديث به شام، حمص، بالاد جزيره، بغداد و بصره رفت. سومين مسافرت او به شام و مصر و عراق 5/4 سال به طول انجاميد (ابن ابي حاتم، 340)؛ آنگاه به ري بازگشت و مدت 20 سال در آنجا اقامت گزيد (ابن عساكر، 10/698).
برخي ديگر از مشايخ او اينانند: ابوبكر ابن ابي شيبه، ابو خيثمه زهير بن حرب، خلف بن هشام بزّاز، ابو عاصم ضحاك بن مخلد، ابن ذكوان مقري، ابونعيم فضل بن دكين، عيسي بن ميناقالون، نصر بن علي جهضمي و ابوالوليد طيالسي (نكـ: مزي، 12/38 ـ 39). وي همچنين در بعداد مدتها به مجالست و مذاكرة حديث با احمد بن حنبل گذراند (خطيب، تاريخ، 10/326؛ ابن ابي بعلي، 1/199).
گروه زيادي از محدثان، حتي بعضي از شيوخ و يا اقران وي از او استماع كرده اند، از جمله: مسلم، ترمذي، نسائي، ابن ماجه، طبري، ابويعلي موصلي، ابوبكر ابن ابي داوود، ابوحاتم رازي، ابن ابي حاتم رازي، ربيع بن سليمان راوي، ابوعوانة اسفرايني، ابوزرعة دمشقي، ابراهيم حربي و بسياري ديگر (نكـ: مزي 12/39 ـ 40؛ طبري، 5/476).
ابوزرعه به رسم معمول اصحاب حديث در آن روزگار از پيروان سلف و مخالف اهل رأي بود و آشكارا به مخالفت با مبتدعان برخاست و پيشاز قيام به اين كار اسحاق بن راهويه در نامه اي به او نوشته بود كه از باطل نهراسد (ابن ابي حاتم، 342). از دعاي احمد بن حنبل براي پيروزي او بر مخالفان و همچنين از نامة ابن رسته به وي نيز اين استنباط تأييد مي شود (همو، 341).
ابن ابي حاتم رازي (ص 328) او را از بزرگان علما و ناقدان حديث دانسته و پدرش ابو حاتم وي را «امام» خوانده است (همو، 334). ابن حبان او را يكي از پيشوايان روزگار در حديث و عالمي پرهيزگار و با تقوي معرفي كرده است (الثقات، 8/407). به گفتة ابوحاتم رازي پس از او كسي نتوانسته است در علم و فهم و صيانت و راستگويي جاي وي را بگيرد (ابن عدي، 1/141؛ نيز نكـ: خطيب، تاريخ، 10/326، 334، شرف، 43؛ رافعي، همانجا). اگر چه رجال شناسي چون نسائي ثقه اش خوانده است (خطيب، تاريخ، 10/334)، ولي در حقيقت پايگاه او در حديث چنان والاست كه نيازي به توثيق ندارد. وي خود به عنوان يك رجال شناس مورد توجه بوده است: رجال نويساني چون ابن ابي حاتم رازي (ص 328 ـ 339) و ابن عدي جرجاني (1/141 ـ 142)، در سرآغاز كتابهاي خود به هنگام معرفي مآخذ عمده در جرح و تعديل رجال، از ابوزرعه نام برده، بابي را به معرفي جايگاه وي در اين فن اختصاص داده اند. نظرات رجالي ابوزرعه را مي توان در جاي جاي كتب مربوط به اين فن بازيافت (مثلاً نكـ: ابن حنان، المجروحين، 1/55، 191، جمـ). ذهبي در مقايسه بين نظرات رجالي ابوزرعه با بعضي ديگر از معاصرانش ابراز داشته كه وي با خداترسي و آگاهي بسيار نظر مي داده است (سير، 13/81).
در مورد ميزان آگاهي و حفظ او در حديث همين اندازه كافي است كه ابن ابي شيبه يادآور شده كه كسي را حافظ تر از او نديده است. اسحاق بن راهويه نيز مدعي شده كه هر حديثي كه ابوزرعه آن را نداند، اصلي ندارد (نكـ: ابن عدي، 1/141).
گفته شده وي بخشي از احاديثي را كه در ضبط داشته، در يك مسند گردآورده بوده كه اكنون نشاني از آن در دست نيست (نكـ: كتاني، 48). همچنين نجاشي (ص11) تأليفي ديگر با عنوان ذكر من روي عن جعفر بن محمد (الصادق) عليه السلام من التابعين و من قاربهم به وي نسبت داده و نكته اي را از آن نقل كرده است (در مورد چند تأليف دربارة «دلائل النبوة» و «زهد» و «ضعفاء»، نكـ: سخاوي 166، 128؛ GAS, I/145).
وي در «ماشهران» (ظاهراً يكي از نواحي ري) وفات يافت (خطيب،‌ همان،‌10/335) و سعماني مي نويسد كه مقبرة او را ديده است (ص 6/36).
مآخذ: ابن ابي حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تقدم‌ـة المعرف‌ـة لكتاب الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن، 1371ق/ 1952م؛ ابن ابي يعلي، محمد، طبقات الحنابل‌ـة، به كوشش محمد حامد فقسي، قاهره. 1371ق/ 1952م؛ ابن حبان، محمد، الثقات، حيدرآباددكن، 1402ق/ 1982م؛ همو، المجروحين، به كوشش محمود ابراهيم زايد، بيروت، 1396ق؛ ابن عدي، عبدالله، الكامل في ضعفاء الرجال، بيروت، 1405ق/ 1985م؛ ابن عساكر، علي بن حسن، تاريخ مدين‌ـة دمشق، عمان، دارالبشير؛ خطيب بغدادي، احمد بن علي، تاريخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ همو، شرف اصحاب الحديث، به كوشش محمد سعيد خطيب اوغلي، آنكارا، 1971م؛ ذهبي، محمد بن احمد، تذهيب التهذيب، نسخة عكسي موجود در كتابخانة مركز؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و علي ابوزيد، بيروت، 1404ق/ 1983م؛ رافعي، عبدالكريم بن محمد، التدوين في اخبار قزوين، حيدر آباد دكن، 1985م؛ سخاوي، محمد بن عبدالرحمن، الاعلان بالتوييخ، به كوشش فرانتس روزنتال، بغداد، 1382ق/ 1963م؛ سمعاني، عبدالكريم بن محمد، الانساب، حيدرآباد دكن، 1386ق/ 1966م؛ بطري،‌تاريخ؛ كتاني، محمد بن جعفر، الرسال‌ـة ،المستطرف‌ـة بيروت، 1332ق؛ مزّي، يوسف بن عبدالرحمن، تهذيب الكمال، نسخة خطي كتابخانة احمد ثالث، شمـ 2848؛ نجاشي، احمد بن علي، رجال، به كوشش موسي شبيري زنجاني، قم، 1407ق؛ نيز: GAS.
عبدالامير سليم
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2179
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست