responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2158
ابودلف
جلد: 5
     
شماره مقاله:2158

اَبودُلَف، جامع، مسجدي بزرگ در متوكلية سامرا كه در دورة عباسي ساخته شده است. متوكل، دهمين خليفة عباسي، به سال 245 ق/859 بر آن شد كه شهر جديدي در شمال سامرا بنا كند. وي با امتداد دادن شارع اعظم سامرا به طول 3 فرسنگ و حفر نهري از قاطول، به ساختن شهر پرداخت كه به متوكّليه و جعفريّه موسوم گرديد. متوكل در اوّل محرم 247 به آنجا منتقل شد (يعقوبي،‌ بلدان، 27 ـ 35، تاريخ، 2/492) و در اولين روزهاي شوال همان سال در كاخ جعفري به قتل رسيد (همانجا؛ مسعودي، 4/118). با توجه به سال انتقال متوكل و نيز تاريخ مرگ او مي توان گفت كه جامع در 246ق احداث شده است.
ويژگيهاي معماري:
صحن مسجد، مستطيل پهناوري است به ابعاد 70/155*60/104 متر كه با احتساب عرض رواقهاي پيرامون آن به حدود 215 متر از جنوب به شمال و 138 متر از شرق به غرب مي رسد. بدين گونه، مساحت كل مسجد به حدود 5/29786 مـ 2 بالغ مي شود (فرنسيس، 63). شبستان رو به قبله توسط 16 رديف طاق 5 چشمه به 17 رواق تقسيم شده كه عرض تقريبي چشمة طاقها 13/3 متر است (كرسول، II/278). طاقها را از نوع شكستة چهار مركزي و بر پاية جرزهاي حمال به ابعاد 20/4*70/1 متر بر پا داشته اند (گلون، III/53؛ فرنسيس، 66 ـ 67). اين طاقها به جاي آنكه تا ديوار جنوبي امتداد يابند، به يك رديف جرزهاي T شكل منتهي مي شوند. اين جرزها نيز به نوبة خود يك رديف افقي لنگة طاق را حمل مي كنند و در نتيجه يك رواق موازي با ديوار جنوبي مي سازند. تا پيش از خاك برداري،‌ وضع اين رواق افقي مبهم بود و تصور مي شد رو باز است، ولي با آشكار شدن دو جرز مستطيل شكل به ابعاد تقريبي 81/3*55/1متر، موازي با ديوار رو به قبله ارتباط ميان جرزهاي T شكل و ديوار جنوبي روشن شد و سرپوشيده بودن آن محتمل گرديد (همانجا).
عمق شبستان حدود 40 متر است. 13 دهانه از طاقهاي شمالي شبستان كه به جرزهاي T شكل منتهي شده، نماي جنوبي صحن را مي سازند. عرض متوسط چشمة اين طاقها 16/4 متر است، بجز طاق مياني كه با 19/5 متر عرض، يك رواق مركزي وسيع تر به وجود آورده و يك طرح T شكل را در داخل رواق ساخته است (همو، 66؛ كرسول، II/278 -279).
در معماري عباسي و شرق سرزمينهاي اسلامي،‌ طرح T شكل پيشينه اي ندارد، در حالي كه در شمال افريقا متداول بود و قديم ترين نمونة آن مسجد جامع قيروان (221 ق/836م) است (شراتو، 36). دو رديف طاق در دو طرف مسجد ابودلف از جنوب به شمال امتداد يافته و رواقهاي شرقي و غربي را مي سازند. در هر طرف 19 رواق با عرض تقريبي چشمة طاق 15/4
متر وجود دارد، بجز دو رواق مياني كه عرض آنها 91/4 متر است. عمق رواقهاي جانبي 14 متر و ميانگين اندازة جرزهاي حمال آن 03/4*57/1 متر است. در رواق شمالي نيز جرزهاي رو به صحن T شكل است. آخرين رديف جرزها در حدود 30 تا 35 سانتي متر در داخل ديوار شمالي پيش رفته است. اين جرزها با ابعاد 18/2*52/1 متر فقط وطن 3 چشمة طاق را تحمل مي كنند. در رواق شمالي نيز چون رواق جنوبي دهانة طاق مركزي عريض تر احداث شده است (فرنسيس،‌ همانجا؛ كرسول، II/279). ايجاد يك فرش انداز عريض تر در ميان هر 4 رواق، پيش از اين در مسجد تاريخانة دامغان (سدة 2ق) نيز سابقه داشته است. اين فكر را مبدأ طرح مساجد 4 ايواني مي دانند. به اين ترتيب، در بناهاي كه طاق ضربي دارند، در جايي كه فاصلة ميان دو جرز پايه و يا ستون نسبت به فاصلة ساير جرزها زيادتر است، طاقهاي ضربي، بلندتر زده شده و در نتيجه هيأت ايوان به خود گرفته است (مصطفوي، 62).
آجرهاي بنا غالباً چهارگوش و به ابعاد حدود 25 تا 29*7 سانتي متر ساخته شده است و در قياس با آجرهاي مسجد جامع سامرا، چندان مرغوب نيست. بخشهاي داخلي بنا و طاقها با گچ روكش شده، ولي قسمتي از بدنة خارجي را با آجر صيقلي نماسازي كرده اند. ملاط به كار رفته در بنا، گچ احتمالاً آميخته با خاك رس و يا خاكستر و آهك است. در نيمة فوقاني نماي رو به صحن در هر جرز يك فرورفتگي، چراغدان قوسي باريك، احداث كرده اند كه از دور چون ي ازارة تزييني مي نمايد (فرنسيس، 67، 69؛ كرسول، همانجا). در مسجدهاي سامرا و ابودلف همانند دو مسجد دامغان و نايين، جرزها را آن قدر پهناور ساخته اند كه بخشي از ديوار مي نمايد (گرابار، 115). از سوي ديگر طرز ساختمان پايه ها و جرزهاي آجري، حتي به كارگيري مصالح ساختماني در اين مسجدها همانن ابنيه و آثار عهد ساساني است (مصطفوي، 61).
ديوارهاي خارجي:
اين ديوارها از خشت خام به ابعاد 34*34*5/9 سانتي متر ساخته شده و بسيار آسيب ديده اند. ضخامت ديوارها در نقاطي
كه بهتر حفظ شده به 60/1 متر مي رسد. سالم ترين قسمت آن در منتهي اليه شمالي رواق سوم از سمت شرق، پس از خاك برداري ظاهر شد. اين قسمت داراي روكش گچ در هر دو روست. ديوارهاي خارجي به وسيلة برجهاي نيم دايرة توپو (باستيون) تقويت شده اند. اين برجها با قطر 3 متر و پيش آمدگي 20/1 متر داراي روكش آجري به ابعاد 27*27*5/7 سانتي متر است. در ديوار جنوبي هنوز 3 برج نيم دايره پابرجاست. در هر گوشة حصار خارجي نيز يك برج گرد قرار داشته است. روي هم رفته به احتمال قوي 42 برج در گرداگرد مسجد وجود داشته است. در بعضي از نقاط ديوار شمالي، آبراهه هايي همانند مسجد بزرگ سامرا ساخته بوده اند كه آثار آن در كاوشها به دست آمده است (فرنسيس، 63 ـ 62؛ كرسول،‌ II/279 -281).
درهاي ورودي:
18 درِ ورودي با درگاههاي آجري در 4 ضلع جامع احداث گرديده كه محل آنها در برابر دهانة طاقهاست. 13 در براي ورود نمازگزاران و 5 در ديگر اختصاصي بوده است. در ديوار جنوبي 3 در اختصاصي احداث شده كه يكي از آنها در كنار محراب است و به خانة مستقلي راه دارد. دو در ديگر هم به حجره هايي باز مي شدند كه محل زندگي متولي جامع بوده است (فرنسيس، 64 ـ 66).
در ديوار غربي نيز 6 در وجود داشته كه احتمالاً يكي از آنها بر نمازگزاران باز نبوده و به خانة بزرگي راه داشته كه هم اكنون ويرانه هاي آن در ميان ديوار خارجي نمايان است. تفاوت اين در با درهاي ديگر آن است كه عرض آن از سمت جامع 45/1 متر و از بيرون 2 متر است، ولي عرض درهاي ديگر در داخل و خارج يكسان و 65/2 متر است. 5 در ديگر وروديهاي عمومي بوده اند. درهاي ديوار شرقي نيز مانند درهاي ديوار غربي است. در ديوار شمالي نيز 3 در احداث شده است. محور در مياني در برابر وسط پاية مناره واقع شده است. دو در ديگر در فاصلة 8/17 متري از گوشة جامع قرار دارند (همو، 71).
محراب:
محراب جامع در ميان ديوار جنوبي به ابعاد حدود 2*6 متر ساخته شده است (همو، 67؛ گلون، III/51) كه از سمت جنوب 5/12 درجه به سوي غرب متمايل است. آثار باقي مانده دلالت بر وجود دو محراب دارد كه يكي در داخل ديگري احداث شده بوده است. به نظر مي رسد كه ابتدا محراب اول ساخته شده، ولي پس از پايان ساختمان و ضرورت ايجاد محلي براي منبر،‌ آن را با ساختن محراب دوم كوچكتر كرده اند (همانجا).
منبر:
در سمت چپ محراب، بازماندة آجري و گچي منبري ديده مي شود كه از ديوار قبله تا جرز مقابل محراب به ابعاد 20/1*65/2 متر امتداد دارد. در انتهاي آن 3 پله به ابعاد 80*22 سانتي متر مشاهده مي شود (فرنسيس، 68).
سقف مسجد:
شواهد آشكاري در دست است كه مسجد ابودلف همانند مسجد بزرگ سامرا داراي سقف مسطح با پوشش چوبي به ارتفاع كمتر از 8 متر بوده است (كرسول، II/279). بازماندة قوسها و قسمتهاي فوقاني ساختمان امكان وجود هر گونه سقف آجري را رد مي كند، ولي در ارتفاع 50 سانتي متري بالاي قوسهاي يكي از رواقها كه ارتفاع خود را حفظ كرده، حفره هايي به قطر 20 تا 25 سانتي متر ملاحظه مي شود كه با فاصلة منظم 60 تا 70 سانتي متر را يكديگر قرار دارند. وجود اين حفره ها نشان مي دهد كه سقف بر روي تيرهاي چوبي زده شده بوده است (فرنسيس، همانجا). در عكسهايي كه ژنرال دوبيليه در 1907 م (1325ق) از مسجد گرفته، قطعاتي از تيرهاي چوبي كه تا آن زمان باقي بوده، ديده مي شود. ارتفاع سقف ار كف رواق 7 متر و پوشش آن يك توده سنگ ريزه و آهك بوده است (گلون، III/54، حاشيه).
زياده:
جامع را در 3 طرف، حياطي خارجي موسوم به «زياده» با عرض 108 قدم احاطه كرده است. گرداگرد اين حياط تالارهايي به عرض 42 قدم با ديوارهايي از خشت خام وجود داشته كه نشانه هاي چنداني از آنها باقي نمانده است (كرسول، II/281). هيأت باستان شناسي آلمان، ابعاد 350*362 متر را براي كل مجموعه تخمين زده است (هرتسفلد،‌204).
مناره:
منارة جامع در زيادة شمالي بر يك محور شمالي ـ جنوبي، به فاصلة 5/9 متر از ديوار شمالي مسجد جاي دارد و بر پايه اي تقريباً مربع به ابعاد 87/10*6/10 و ارتفاع 7/2 متر بنا گرديده است. پاية مناره از آجر و گچ ساخته شده و نماي آن با يك رديف چراغدان آراسته است. در هر ضلع 13 چراغدان ساخته شده، بجز ضلع جنوبي كه به سبب ايجاد ورودي بالا رو حلزوني مناره، چراغدانها به 10 عدد محدود مي شود. چراغدانها فرورفتگيهايي است به ارتفاع 55/1 متر و عرض 45 سانتي متر. ساقة مناره از سطح پايه تا ارتفاع 2/16 متر بر جاي است و يك بالارو حلزوني به عرض يك متر 3 دور كامل در جهت عكس عقربه هاي ساعت به دور آن مي گردد. بنابراين ارتفاع مناره از سطح پايه تا بخش ويران شدة فوقاني به 19 متر مي رسد (فرنسيس، 69؛ كرسول، همانجا). منارة جامع ابودلف را بايد به درستي نمونة كوچك تر ملوية جامع متوكلية سامرا دانست. مبدأ‌ مناره هاي حلزوني را نبايد در زيگوراتهاي بين النهرين جست و جو كرد، بلكه بايد آنها را با برجهاي حلزوني ساساني چون برج فيروزآباد مقايسه كرد (گرابار،‌119؛ مصطفوي، 57).
يك رواق سرپوشيده به عرض 13/5 متر درِ شمالي جامع را به پاي بالارو مناره متصل مي سازد. اين رواق جزو نقشة اولية بنا نبوده و از الحاقات بعدي به شمار مي رود، زيرا دو جرز شمالي آن در برابر چراغدانهاي كور شدة پاية مناره قرار دارند (فرنسيس،‌69 ـ 70).
آبروها:
در محوطة ميان ديوار بيروني جامع و ديوارة سمت راست و چپ پاية مناره، آثار آبروهايي كشف شده كه راه آب
وضوخانه و يا مجاري آب باران بوده است، در پاي ديوار شمالي نيز آبراهه هايي به گودي 20 و پهناي 18 سانتي متر كشف شده است (فرنسيس، 64، 72).
متوكل براي آب رساني به سامرا دو آبراه زمستاني و تابستاني از دجله جدا كرده بود كه به كاخها و مساجد شهر وارد مي شد (ياقوت 3/175 ـ 176). از اين رو مي توان تصور كرد كه صحن پهناور مسجد تهي نبوده و فواره اي در ميان صحن وجود داشت كه از اين مجراها تغذيه مي شده است. شايد حفاريهايي در آينده روش آب رساني مسجد را روشن كند (گلون، III/52).
خانة پشت محراب:
به هنگام خاك برداري، در ديوار قبله يك درگاه آجري ظاهر گشت كه به ساختماني در زيادة جنوبي راه داشت. اين درگاه به عرض 6/1 متر به يكي از تالارهاي خانة مشرف به قبله و در فاصلة 5/3 متري شرق محراب باز مي شود. اين نوع خانه ها استراحتگاه خلفا بود و آنان پس اط استراحت در اين خانه ها از در كنار محراب داخل جامع مي شدند. خلفاي عباسي براي جلب توجه عموم،‌ امامت نماز در مساجد جامع را با موكبهاي مجلل برگذار مي كردند و چون قصرهاي آنان در فاصلة نسبتاً دوري از جامع قرار داشت، به چنين اقامتگاههايي نيازمند بودند (فرنسيس، 73 ـ 74).
خانة ياد شده به شكل مستطيل و به ابعاد 7/42*75*34 متر و به مساحت 57/1518 مـ2 ساخته شده كه دو برج مدور واقع بر پايه هاي مربع، در انتهاي ديوار جنوب غربي و شرقي آن قرار دارد. خانه به دو بخش تقسيم مي شود. بخش بزرگ تر داراي حياطي به ابعاد 50/15*60/11 متر است كه نيمي از ضلع بزرگ آن در امتداد محور محراب جامع قرار دارد. اين بخش داراي نماي آجر صيقلي است. در دو سمت شمال و جنوب هر يك 3 حجره و در سمت شرق و غرب آن 4 حجره ساخته اند (همو، 74).
حياط بخش كوچك تر به ابعاد 30/10*5/14 متر در سمت شمال 3 حجره دارد كه يكي از آنها قير اندود بوده و نشان مي دهد كه به وضو و استحكام اختصاص داشته است. در سمت جنوب نيز 3 حجره وجود دارد. اين قسمت با دهليزي به عرض 90/2 متر از جامع جدا مي شود و در آن دو در به چشم مي خورد كه هر يك به يكي از بخشهاي خانه راه دارد. تمامي ديوارها از

آجر ساخته شده و از خارج و داخل نيز روكش گچي دارد، ولي حياط بزرگ تر و دهليزي كه خانة كوچك تر را از جامع جدا مي كند، با آجر نماسازي شده است (همو، 74 ـ 75).
باستان شناسان معتقدند كه پس از قتل موكل و تخلية شهر از مردم، جامع ابودلف تا مدتي داير بوده است. استناد آنان به بخشهاي الحاقي ساختمان است كه جزو نقشة اوليه نبوده و بعدها به جامع افزوده شده است (همو 69 ـ 70)، ولي در هر حال
با متروك شدن جعفريه، جامع نيز اهميت خود را از دست داد و حتي مصالح ساختماني آن نيز به تدريج به يغما دفت، تا آنكه
يكسره ويران شد.
كارهاي باستان شناسي و حفاظت:
از آغاز سدة جاري ميلادي بررسيهاي علمي دربارة جامع انجام گرفت. در 1907 م (1325ق) ژنرال دوبيليه و سپس در 1909 م (1327ق) گرترودبل گزارشهايي همراه با نقشه دربارة آثار آن منتشر كردند (گلون، III/54؛ كرسول، همانجا)، ولي نخستين خاك برداري و كاوش علمي در طي سالهاي 1912 ـ 1913م، توسط يك هيأت باستان شناسي آلماني به رياست زاره و هرتسفلد انجام گرفت (همو،‌II/279؛ شراتو،‌ 34) و از 1359 ق/ 1940م هيأت سازمان حفاظت آثار باستاني عراق كار را دنبال كرد و طي دو مرحله، كار خاك برداري و حفاظت را همزمان انجام داد. خاك برداري در 3 محل جامع، پيرامون مناره و خانة پشت قبله صورت گرفت (فرنسيس، 70). كارشناسان مرمت و بازسازي، اصلاح و يازسازي بخشهاي بر جاي مانده را در اولويت قرار دادند تا هم گواه وضع اصلي ساختمان باشد و هم راهگشاي بازسازيهاي آينده، ولي در بخشهايي كه نشان معتبري از آنها به دست نيامد، فقط به نگهداري و تقويت آثار مشرف به ويراني اكتفا گرديد، تا دست كم وضع كنوني پايدار ماند (همو، 73).
جامع ابودلف پس از جامع متوكل در جوسق الخاقاني سامرا، دومين مسجد پهناور جهان اسلام است (شراتو، 36). گرچه هم اكنون از اين مسجد ويرانه اي بيش بر جاي نيست، ولي از نظر كارشناسان معماري اسلامي از اعتبار ويژه اي برخوردار است، زيرا نقشة آن دست نخورده مانده و از ديوارهاي آن نيز آن قدر باقي مانده است كه بتوان يك بازسازي نزديك به اصل از آن ارائه داد. سازندگان بنا با گزينش يك محور مركزي تقارن كه از مناره در ضلع شمالي تا محراب در ضلع جنوبي كشيده شده است، از فن آجر چيني به صورتي ماهرانه بهره گرفته و با جسارت طرح آن را در گسترده اي متجاوز از 129700 مـ2 پياده كرده اند (هر تسفلد،‌ همانجا). همچنين با برقراري توازن ميان فضاهاي سرپوشيده و باز، به شيوة امتداد خطي و با برداشت ويژه از نقش فضاي باز كه در آن صحن جامع را به ياري يك «زياده» به «حرم» بدل كرده است،‌ دانش فني خود را جاويدان ساخته اند (گلون،‌III/56 -57؛ اتينگهازن، 92).
نام گذاري جامع به نام ابودلف كه همان قاسم بن عيسي بن ادريس ابن معقل بن عمير است، احتمالاً جديد است و در سده هاي اخير اين نام را بر آن اطلاق كرده اند (فرنسيس،‌75 ـ 76؛ جنابي، 15).
مأخذ: جنابي،‌كاظم، مسجد اب دلف، بغداد، 1970م؛ فرنسيس، بشير و محمود علي، «جامع ابي دلف في سامراء»، سومر، 1947 م، ج 3 (1): مسعودي،‌مروج الذهب و معادن الجوهر، قاهره، 1965م؛ مصطفوي، محمد تقي، نگاهي به هنر معماري ايران، تهران، 1346ش؛ ياقوت، بلدان؛ يعقوبي، احمد بن اسحاق، البلدان، بيروت، 1408 ق/1988م؛ همو، تاريخ، بيروت،‌دارصاد؛ نيز:
Creswell, K. A. C., Early Muslim Architecture, New York, 1979; Ettinghausen, Richard and Oleg Grabar, The Art and Architecture of Islam 650 - 1250, Somerset, 1987; Golvin, Lucien, Essaisur larchitecture religieuse musulmane, Paris, 1974, Grabar, The Formation of Ialamic Art, New Haven/ London, 1973; Herzfeld, Ernst, ”Mitteilung uber die Arbeiten der zweiten Kampagne von Samarra“ , Der Islam, Berlin, 1914; Scerrato, Umberto, Monuments of Ciulization, Islam, London, 1976.
نوشين دخت نفيسي
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2158
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست