responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2136
ابوحيه نميری
جلد: 5
     
شماره مقاله:2136

ابوحيهء نميري
رشد،25.مشيخة ابن ابي منصور،26.المورد الغمرفي قراءة ابن عمرو،27.منطق الخرس في لسان الفرس،28.الناقع في قراءة نافع،29.نفحة المسك في سيزة الترك،30.نوافث السحر في دمائث الشعر،31.نور القبش في لسان الحبش ،32.نهاية الاغراب في علمي التصريف و الاعراب،33.النير الجلي في قراءة زيد بن علي،34.الوهاج في اختصار المنهاج(صفدي،‌ اعيان العصر،11/179-180).
مآخذ:ابن جزري،محمد بن محمد،غاية النهاية،به كوشش گ. بر گشتر سر، قاهره،1352ق/1933م ;ابن خلكان،وفيات; ابن شاكر كتبي،محمد،فوات الوفيات،به كوشش احسان عباس ،بيروت، 1973م; ابن عماد،عبدالحي بن احمد،شذرات الذهب،قاهره،1351ق; ابن قاضي شهبه،ابوبكر بن احمد،طبقات الشافعية،به كوشش حافظ عبد العليم خان ،حيدر اباد دكن،1399 ق/1979 م; همو،طبقات النجاه والنحويين، به كوشش محسن فياض ، نجف،1974 م ;ابن قتيبه ،عبد الله بن مسلم ،تفسير غريب القران،به كوشش احمد صقر،بيروت،1389ق/ 1978 م ; ابن وردي، عمر ،تتمة المختصر،به كوششاحمد رفعت بدراوي، بيروت، 1389 ق/1970 م;ابو حيان غرناطي ،محمد بن يوسف، البحر المحيط ،بيروت،1403 ق/1983 م ;همو،تحفة الاريب،به كوشش سمير طه مجذوب،بيروت،1408/1988 م ; همو ،تذكرة النجاه، به كوشش عفيف عبد الرحمن ،بيروت، 1406 ق/ 1986 م ;همو،تقريب المقرب، به كوشش عفيف عبد الرحمن، بيروت ،1402 ق/1982 م ;همو، النكت الحسان في شرح غاية الاحسان، به كوشش عبد الحسين فتلي، بيروت ،1405 ق/1985 م; اسنوي ،عبد الرحيم، طبقات الشا فعية، به كوشش عبد الله جبوري، بغداد،1390 ق/ 1970 م ;اشتر ،صالح ، ((ابن هشام انحي من سيبويه )) مجلة المجمع العلمي العربي ،1385 ق/1965 م، شم 40;حديثي،خديجة،ابوحيان النحوي، بغداد، 1385 ق/1966 م ; حسيني ،احمد،دليل، المخلوقات،قم،1397 م; همو ،فهرست مخلوقات خزانه الروضة الحيدرية،نجف،1391 ق; حسيني دمشقي،محمد بن علي، ذيل تذكرة الحافظ للذهبي، به كوشش محمد زاهد كو ثري ،بيروت،1347 ق ; خوانساري،محمد باقر، روضات النجات،تهران،1382 ق/1962 م;سالم مكرم ، عبد العادل، المدرسة النحوية في مصر والشام في القرنين السلبع والثامن من الهجرة ،بيروت ،1400 ق/1980 م ; سبكي ،عبد الوهاب بن تقي الدين، طبقات الشاقعية الكبري ،قاهره،1324 ق; سيد ،خطي ; همو، فهرس المخلوقات المصورة ،قاهره،1962 م;سيوطي ،عبد الرحمن ،الاقتراح،به كوشش احمد صبحي فرات ،استانبول ،1395 ق/1975 م;همو ،بغية الوعاة ،به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم،قاهره،1384 ق/1975 م; همو ،بغية الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضلابراهيم ،قاهره، 1329 ق/1911 م ; ضيف، شوقي، المدارس النحوية، قاهره،1986 م ; قتلي، عبد الحسين ، مقدمه النكت الحسان ( نك :هم ابوحيان غرناطي); فيروز ابادي ،محمد بن يعقوب ،البلغة في تاريخ ائمة اللغة ،به كوشش محمد المصري،دمشق،1392 ق / 1972 م ; گنثالت پالنثياء انخل،تاريخ الفكر الاندلسي ، ترجمه حسين مؤنس، قاهره،1955 م ;مجذوب، سميرطه ،مقدمه تحفة الاريب (نك:هم ابوحيان غرناطي) ;مدرس ،محمد علي، ريحانة الادب،تبريز،1346 ش ; مقري ،احمد بن محمد ،نفح الطيب،به كوشش يوسف محمد بقاعي ،بيروت،1406 ق/1986 م ; نامه دانشوران ،قم ،1379 ق ;نيز:
ahlward;esc; catalogus codicum manuscriptorum orientalium …., london ,1852 ;gal,s;nadwai,M.,catalogue of the arabic and persian Manuscripts, calcutta,1930.
عنايت الله فاتحي نژاد
ابوحيه نميري،هيثم بن ربيع بن زراره(د ح 183 ق/799 م)،شاعر عرب. اطللاعاتي كه درباره او به دست رسيده ،به چند روايت نكته‌آميز كه احتمالا برخب از آنها ساختگي است و نيز چند اشاره كوتاه منحصر است. شعر او نيز چيز عمدهاي به دست نمي دهد .اكثر اين روايات و اشعار را ابن قتيبه (الشعر، 2/658- 659) وابوالفرج اصفهاني (16/307-310)نقل كردهاند.
وي از اعراب باديه بود و احتمالا پس از مرگ همسرش كه دختر عموي او نيز بود ،از ميان قبيله خويش به بصره رفت . مرگ اين همسر كه ابوحيه بسيار به او عشق ميورزيد ،بر وي سخت گران آمد (تويلي،132)، چندانكه به اين معتز (طبقات،146) نزديك بود از اندوه مرگوي بميرد.از آن پس ،اين حادثه همواره الهام بخش زيباترين اشعار او شد.
احتمالا وي از آن جهت به بصره رفت كه مدح اميران گويد و به ثروت و مكتب رسد ،چه ،گفتهاند كه وي همه خليفگان روزگار خود از امئي و عباسي را ستايش كرده است و به همين سبب از او با تعبيير ((من مخضر مي الدولتين))ياد كردهاند (ابو الفرج ،16/307;ابن شاكر ،4/242)و گويا اين موجب شده است كه برخي (نك:ذهبي،3/172) به اشتباه تصور كنند كه وي در دو عصر جاهلي و اسلامي زيسته است و پيامبر ( ص) را نيز درك كرده است (نيز نك: اين حجر،4/449،كه به اين اشتباه پي برده است).ابوحيه به رغم همه تلاشهايي كه براي راه يافتن به بارگاه بزرگان كرد و به رغم قصيدهاي كه در تعريض به خاندان امام حسين (ع) و تاييد خلاف عباسي براي منصور سرود (ابوالفرج،16/309 ; ابن شاكر، 4/243) ،در اين باب چندان توفيق نيافت . وي در ميان شاعران برجسته دوره اموي كه شعر آنان ،تحت تاثير عوامل گوناگون ، دست خوش تحولات و دگرگونيهاي بسيار شده بود (ضيف،جم ;گود فروا،44-46) شاعري متوسط به شمار مي‌آيد . با اين حال استشهاد ادبيان و منتقدان شعر به اشعار شگفت اور است. به گونهاي كه تقريبا كمتر ماخذي را ميتوان يافت كه در ان به شعر وي اشارهاي نشده باشد . اين ماخذ از الكتاب سيبويه و نيز الجمل خليل گرفته تا منابع و ماخذ سدههاي اخير در موضوعات گوناگون چون صرف و نحو (سيبويه ،1/178-179،412،3/156كخليل بن احمد ،78; مبرد،المقتضب،4/174،376-377 ; بغدادي ، 3/155،4/283)،معني مفردات لغت (ابن انباري، 102،104،278 ; ابوزيد، 238 ; ابن دريد ،1/122 ; همذاني ،132-133 ; ابن قتيبه ،ادب، 24-25)و نيز صنايع ادبي(جاحظ ،الحيوان،3/239-240،4/337 ; ابن منقذ، 85،86،285 ; ابن مغتز ،كتاب البديع،76 ; مبرد الكامل ، 2/1039 ;علي خان مدني ،3/45-46) به شعر او استشهاد كردهاند .
شايد دليل عمده اين توجه،اصالت زبان شعري او بوده است.ابوحيه اگرچه در بصره ميزيست و با گروه شاعران شهر نشيني كه اندك اندك از شعر جاهلي قاصله مي‌گرفتند (گودفروا،همانجا)همنيشيني و رقابت داشت ( مرزباني ،326 ; ابن قتيبه ،الشعر ،2/659 ; اين سلام،1/73)و حتي راوي فر زدق به شمار مي‌آمد و نسبت به او تعصب مي‌ورزيد(اين قتيبه،همان،1/394،658; ابن معتز،طبقات; 143; ابن رشيق،1/198)،باز خود چندان تحت تاثير دگرگونيهاي شعر اين دوره قرار شروزگار او در شعر وي كمتر به چشم ميخورد.گريستن بر اطفال ودمن به شيوه شاعران جاهلي(نك:همانجا،تويلي، 134)و وصف ناقه و رفتار آن (جاحظ،همان،1/277،6/100)و نيز فخر فروشي هاي قبيله اي(همان،5/123-124)از مضمون هاي شعر اوست.لغزش هاي نحوي(لحن)كه در شعر ديگر شاعران اهم روزگار وي ديده مي‌شود،به استثناء يك مورد(نك:مرزباني،206)ظاهرا در اشعار او وجود ندارد.شايد به همين سبب،مبرد (نك:همانجا)او را در اشعار نو خاستگان شعر عرب نام نبرده است.تاثير نابغه و برخي ديگر از شاعران جاهلي در شعر او به خوبي آشكار است و برخي از منتقدان ذوق او را،در اخذ معاني لطيف از آنان،ستوده اند(حاتمي، 153-154).
از سوي ديگر نمي‌توان ابو حيه را يك سره در شمار شاعران كهن به شمار آورد،چه وي در غزل به شيوه عمر بن ابي ربيعه بسيار نزديك شده‌ است(تويلي،133).شايد بتوان او را يكي از نخستين پيروان عمر بر شمرد.درهمين گونه غزليات اوست كه گاه معاني و تعبيراتي بسيار زيبا و لطيف ديده مي‌شود كه با خوي بياباني وي چنداد سازگار نيست(ابن معتز،همان،144-146; جاحظ،البيان،3/194; ابو عبيد،1/265; ابو زيد،239; مبرد،همان،1/43-44،99-100،2/1039; بصري،2/85،86،120،161-162).شعر ابو حيه را مي‌توان حلقه پيوند ميان شعر كهن عرب و شعر نوين دوره اموي به شمار آورد.بيشتر اشعار او در بحرهاي ثقيل سروده شده(نك:تويلي،136-137)كه با مقتضيات شعر كهن سازگار است،اما ابوالفرج اصفهاني(ـ16/306-310)ضمن شرح نسبتا مفصلي كه درباره او نوشته،قطعه‌اي از اشعار او را كه مغنيان خوانده‌اند،آورده است.
بسياري از منتقدان عرب،شعر او را ستوده‌اند و حتي برخي وي را شاعرترين مردم دانسته‌اند (جاحظ،همان،2/181; ابن عبدربه،6/164; مبرد،همان،1/43-44،99-100).به گفتهابن معتز هيچ خردمند و صاحب ذوقي نبوده‌است كه به شعر ابو حيه تمثل نجسته باشد(همان،146).ابن رشيق نيز او را يكي از بهترين شاعران دانسه است(همانجا).با اين حال به نظر مي‌رسد كه شهرت ابو حيه بيشتر مرهون ناهنجاريهاي شخصيت او بوده است تا ارزش ادبي اشعارش:گويند وي به بيماري صرع مبتلا بوده (ابوالفرج،16/307)و نوعي بلاهت و حمق در رفتارش به چشم مي‌خورده (اين قتيبه،همان،2/467; مبرد،همان،1/201; ابوالفرج،2/2)و اين بلاهت در طول زندگاني او و تا مدتها پس از آن زبانزد مردم بوده است.برخي نيز او را در شمار ديوانگان،ماليخولياييان و جن زدگان بر شمرده‌اند(جاحظ،همان،2/177-181; ابن عبدربه،6/164-165).وي مدعي ارتباط با جن ،رام كردن جانوران و پرندگان و نيز امور شگفت آور ديگري بوده است(جاحظ،همان،2/181; ابو الفرج،6/309).در دروغ پردازي و ساختن داستانهاي شگفت‌آور نيز مشهور بوده است،چنانكه او را دروغ پردازترين مردم دانسته‌اند(ابن معتز،همان،143; ابو الفرج،همانجا; ابن قتيبه،همان،2/658،عيون،2/37)،اما بيشتر از همه اينها،شهرت وي به ترس و جبن زياده از حد،مايه سرگرمي بوده است و احتمالا كنيه او(ابو حيه) كه حكايت از شجاعت و دليري دارد،لقبي بوده كه ياران شوخ طبع به او داده بوده‌اند.در بزدلي رو،چند حكايت شيرين در كتابهاي ادب شهرت يافته است:از همه معروف تر،داستان ترس او از سگي در شب تاريك است(ابن معتز،همان،143-144; ابن قتيبه،الشعر،2/658،659،عيون،1/168).با اين همه در برخي از سروده‌هايش ادعاي شجاعت و دلاوري كرده است(جاحظ،الحيوان،4/417; مبرد،همان،2/670).اين ادعاي بزرگ از جانب آن مرد گول(نك:تويلي،135،كه او را دون كيشوت عرب ناميده)،قرنها مايه سرگرمي اديبان و شاعران عرب بوه است كه گاه بر پايه آنها اشعاري لطيف و استدلالهايي طنز آميز بر ضد حريف ساخته‌اند(نك:ابن شاكر،همانجا; صفدي،229; علي خان مدني،2/19).
ابو حيه ديوان شعري شامل 50 برگ داشته است كه ابوسعيد سكري آن را گردآوري كرده(ابن نديم،178،185).اين ديوان اكنون در دست نيست،اما تويلي محقق معاصر،اشعار پراكنده وي را از منابع و مآخذ گوناگون گردآوري و نخستين بار همراه با مقدمه‌اي عالمانه در مجله المورد(1359 ق / 1975 م)به چاپ رسانيده است.
درباره تاريخ مرگ ابو حيه در مآخذ گوناگون اختلاف بسيار است.در طبقات ابن معتز(ص 146)،سال 210 ق ذكر شده،اما همانگونه كه مصحح كتاب اشاره ميكند،اين عبارت بعدها به كتاب افزوده شده و معتبر نيست.بغدادي در گذشت او را بين سالهاي 183-189 ق دانسته است (3/154،4/283) و بنا به گزارش ابو عبيد(1/98)،تا پايان خلافت منصور(د 158 ق )زنده بوده است،اما ابن حجه حموي(ص 348)دو بيت از اشعار او را كه در مدح هارون الرشيد(حك170-193 ق )سروده شده،آورده است.حال اگر به روايت ابن معتز و ابن قتيبه(نك:آغاز مقاله)مبني بر اينكه وي راوي فرزدق(د 110 ق )بوده،اعتماد كنيم،ديگر دشوار مي‌توان مرگ او را در بين سالهاي 183-189 ق دانست.
مآخذ:ابن انباري،محمد بن قاسم،كتاب الاضداد،به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم،كويت،1960 م ،ابن حجر عسقلاني،احمد بن علي،الاصابة في تمييز الصباحة،كلكته،1853 م،ابن حجه حموي،ابوبكر بن علي،ثمرات الاوراق،به كوشش مفيد محمد قميحه،بيروت،1403 ق/1983 م; ابن دريد،محمد بن حسن،جمهرة اللغة،حيدرآباد دكن،1344 ق،ابن رشيق،حسن،العمدة،به كوشش محمد محيي الدين عبدالحميد،بيروت،1353 ق/1934 م،ابن سلام،محمد،طبقات فحول الشعراء ،به كوشش محمود محمد شاكر،قاهره،1394 ق/1974 م; ابن شاكر كتبي،محمد،فوات الوفيات،به كوشش احسان عباس،بيروت،1974 م ; ابن عبد ربه احمد بن محمد،العققد الفريد،به كوشش احمد امين و ديگران بيروت،1402 ق/1982 م ; ابن قتيبه،عبدالله بن مسلم،ادب الكاتب،ليدن،1900 م،همو،الشعر و الشعراء،بيروت،1964 م;همو،عيون الاخبار،بيروت،1343 ق/1925 م; ابن معتز،عبدالله،طبقات الشعراء،به كوشش عبدالستار احمد فراج،قاهره،1375 ق/1956 م; همو،كتاب البديع،به كوشش كراچكوفسكي،لندن،1935 م; ابن منقذ،اسامة بن مرشد،البديع في البديع،به كوشش عبدالله علي مهنا،بيروت،1407 ق/1987 م; ابن نديم،الفهرست; ابو زيد،سعيد بن اوس،النوادر في اللغة،بيروت،1387 ق/1967 م; ابو عبيد بكري،سمط اللالي،به كوشش عبدالعزيز مبمني،قهره،1354 ق/1936 م; ابوالفرج اصفهاني،الاغاني،مصر،وزارت الثقافة; بصري،صدر الدين علي بن ابي الفرج،الحماسة البصرية،به كوشش مختار الدين احمد،حيدر آباد دكن،1383 ق/1964 م; بغدادي،عبدالقادر بن عمر،خزانة الادب،بيروت،1299 ق; تويلي،رحيم صخي،((شعر ابي حية النميري))،المورد،1395 ق/1975 م،ج 4(1); همو،الحيوان،به كوشش عبد السلام محمد هارون،بيروت،1388 ق/1969 م; حاتمي،محمد بن حسن،الرسالة الموضخة،به كوشش محمد يوسف نجم،بيروت،1385 ق/1965 م; خليل بن احمد،كتاب الجمل في النحو،به كوشش فخر الدين قباوه،بيروت،1405 ق/1985 م; ذهبي،محمد بن احمد،تجريد اسماء الصباحة،حيدر آباد دكن،1315 ق; سيبويه،عمرو بن عثمان،الكتاب،به كوشش عبد السلام محمد هارون،بيروت،1403 ق/1983 م; صفدري،خليل بن ايبك،نصرة الثائر علي المثل السائر،به كوشش محمد علي سلطاني،دمشق،1391 ق/1971 م; ضيف،شوقي،التصور و التجديد في الشعر الاموي،قاهره،1952 م; عليخان مدني،انوار الربيع،به كوشش شاكر هادي شكر،كربلا،1388 ق/1968 م; گودفروا دومونتين،مقدمه و تعليقات بر مقدمه الشعر و الشعراء ابن قتيبه،ترجمه آذرتاش آذرنوش،تهران،1363 ش; مبرد،محمد بن يزيد،الكامل،به كوشش محمد عبد الخالق عضيمة،بيروت،عالم الكتاب; مرزباني،محمد بن عمران،الموشح،به كوشش محب الدين خطيب،قاهره،1385 ق; همداني،عبدالرحمن بن عيسي،الالفاظ الكتابية،به كوشش سيد جميلي،بيروت،1406 ق/1986 م.
سيد محمد سيدي
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2136
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست