responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2118
ابوحفص حداد
جلد: 5
     
شماره مقاله:2118


اَبوحَفْصِ حَداد,عمرو سلمه نيشابوري(دهه7 سده3 ق),از مشايخ بزرگ تصوف خراسان برخي نام او را عمر و نام پدرش را سالم يا مسلم نيز اورده اند (سلمي,طبقات,105,خطيب,2/220,انصاري, 95,سمعاني,4/78) زادگاه او قريه كور اباد , واقع بر دروازه نيشابور به سوي بخارا بود (سلمي همانجا انصاري,96).درباره وجه تمسيه او به حداد وچگونگي تغيير حال او گفتند كه شغل او اهنگري بود و رئزي به هنگام غلبه حال ويا بنا به قولي به منظور اظهار كرامت دست بر كوره برده و اهني گداخته بيرون اورده و اهن در دست او سرد گشته و پس از انكه به خود آمده دكان را به غارت داده و شغل خود را رها كرده است0سراج328-329,ابو نعيم 10/230,سمعاني4/78-79,عطار 391).
او خواهرزاده بشر حافي(سلمي,«جوامع آداب»5)و از شاگردان عبدالله بن مهدي ابيوردي (باوردي)و چندي نيز از مصاحبان علي نصرابادي بود .ابوعثمان حيري, محفوظ بن محمود ابو محمد مرتعش ويوسف محمد زجاجي از مريدان شاگردان او بودند ابوعبدالله سجزي شاه شجاع كرماني علي ابن شعيب سقاعبدالله ابن محمد خراز ابو جعفر احمد بن حمدان ابوعلي ثقفي و حمدون قصار نيز با او مصاحبت داشته اند (همو،طبقات.103،105،183،251،269،336،356،370،انصاري، 102،104،239،330 ). او با جنيد بغدادي نيز ملاقات داشته و درباره جوانمردي ميان آن دو گفت و گويي شده وتعريف او از جوانمردي تحسين جنيد را برانگيخته است.(عطار،394). در كتاب الفهرست از شخصي به نام ابوحفص حداد ياد شده است كه از متعزله بوده و كتابي با عنوان الجاروف في تكافو الادله داشته است (ابن نديم 216)ودر برخي منابع ديگر به اين مطلب با دگرگوني ها اشاراتي ديده مي شود و نيز نسبت تشيع به او داده شده است (نك:خياط,152,150,142,97) ودر الرجال كشي0ص258)روايتي از قول يونس بن الرحمن قمي از طريق او آمده است ولي سيد مرتضي اين نسبت را مردود مي شمارد (1/89) اين شخص احتمالا غير از ابوحفض حداد صوفي معروف است ودر هيچ يك از كتب تذكره وطبقات صوفيه به معتزلي بودن او اشاره نكرده اند و كتاب الجاروف مذكور هيچ كتاب ديگري را به او نسبت ندادند واز اقوال منقول از او چيزي كه دلالت بر معتزلي او كند بر نمي‌آيد.
ابوحفض ان چنان در زهد و ورع معروف بود كه بعضي از نويسندگان از او به عنوان زاهد ياد كردند (نك:ابن جوزي5/35,ذهبي12/510,انصاري,95)اما او خود سخت از شهرت بيزار بود تا انجا كه با داشتن مشرب تصوف از پوشيدن لباس پشمين در ملآ عام امتناع داشت و همچون اهل بازار قبا بر تن مي كرد و چون به خانه مي رفت لبس پشمين مي پوشيد(سلمي ,((رساله ملامتيه)) ,108) معمولا او را در شمار نخستين صوفيان ملامتيه قرار ميدهند و برخي از اقوالي كه از او نقل شده و نيز حكاياتي كه به او نسبت داده اند از گرايش او به اين طريقه حكايت دارد (نك:عفيفي15,جم) اما شيوه او در اين طريقه در عين اجتناب از هر كاري كه بويي از ريا ورعونت در ان باشد ترغيب مريدان به اعمال ومجاهدات بود كه با روش زاهدانه او در تصوف نيز سازگاري داشت . اين شيوه به ظاهر مغاير با شيوه برخي ديگر از شيوخ ملامتيه چون حمدون قصار بود كه به تحقير اعمال واظهار سيئات و اخفاي حسنات توجه داشتند . اگر در حقيقت براي تربيت سالكان اين دو شيوه مكمل يكديگرند شيوه ميانه و كامل را نزد ابو عثمان حيري كه برگزيده مريدان ابوحفض بود يا وضوح بيشتري مي توان مشاهده نمود (سلمي ,همان,103).
او چنان برلزوم رعايت اداب تكيه داشت كه تصوف را مجموعه اي از اداب تعريف مي كرد (هجويري,47).گفته اند وقتي جنيد(يا شبلي) به او اعتراض كرد كه چرا تو اصحاب خويش را ادب پادشاهان اموخته اي ؟ پاسخ داد كه حسن ادب ظاهر نشانه ادب باطن است (مستعملي,1/100,عطار,395,كاشاني,204). او مانند اكثر مشايخ صوفيه سخت پايبند شريعت بود و معتقد بود كه سالك همواره بايد افعال احوال خود را با كتاب سنت بسنجد (ابونعيم,همانجا)هجويري او را در زمره مشايخ معرفي مي كند كه حضور را مقدم بر غيبت مي دانستند(ص321).
سال وفات او به درستي معلوم نيست و سالهاي 265,267,270ق را به عنوان تاريخ وفات او ذكر كردند (سلمي,طبقات,105_106 سمعاني,4/79)قبرش در نيشابور واقع در شارع ادك بوده و محفوظ ابن محمود نيز در كنار او دفن شده است. وصيت سلمي نيز اين بود كه در حال وفات سر من بر پاي ابوحفظ نهيد (خليفه نيشابوري ,153,157سلمي همانجا,عطار 400,سمعاني همانجا).
مآخذ:ابن جوزي, عبدالرحمن بن علي المنتظم ,حيدر اباد دكن,1357ق,ابن نديم ,الفهرست ,ابونعيم, احمد ابن عبدالله, حليه الاوليا,قاهره,1357ق,انصاري هروي, جواجه عبدالله,طبقات صوفيه, به كوشش عبدالحي حبيبي,كابل,1341ش,خطيب بغدادي احمد ابن علي,تاريخ بغداد , قاهره 1350قخليفه نيشابوري احمد ابن محمد , ترجمه وتلخيص تاريخ نيشابور حاكم نيشابوري ,به كوشش بهمن كريمي تهران1339 ش, خياط عبدالرحيم بن محمد ,الانتصار,به كوشش نيبرگ, قاهره1344ق/1925م,ذهبي, محمد بن احمد,سيراعلام النبلا به كوشش شعيب ارنووط و صالح سمر بيروت 1404ق , سراج عبدالله ابن علي, اللمع في التصوف به كوشش نيكلسون ,ليدن 1914م, سلمي:محمد بن حسين«جوامع الاداب صوفيه» مجموعه اثار ابو عبدالرحمن سلمي به كوشش نصر الله پور جوادي تهران 1369ش,همو,«رساله الملامتيه»الملاميته(نك:هم,عفيفي) همو طبقات الصوفه , به كوشش پدرسونليدن1960م سمعاني, عبدالكريم ابن محمد,الانساب, به كوشش عبدالرحمن معلمي يماني ,حيدر اباد دكن1384ق,سيد مرتضي, علي بن الحسين ,الشافي في الامامه به كوشش عبدالزهراحسيني خطيب و فاضل ميلاني تهران1407ق عطار فريد الدين تذكره الاوليا به كوشش محمد استعلامي تهران 1360شعفيفي ابوالعلا الملامتيه والصوفيه واهل الفتوه قاهره 1364ق/1945مكاشاني محمود بن علي مصباح الهدايه به كوشش جلال الدين همايي تهران 1325ش كشي محمد معرفه الرجال اختيار طوسي به كوشش حسن مصطفوي مشهد 1348ش مستعملي بخاري اسماعيل ابن محمد شرح التعرف به كوشش محمد روشن تهران 1363ش هجويري,علي بن عثمان كشف المحجوب به كوشش ژوكوسكي تهران 1979م.
حسين لاشيء
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست