اَبوالْحَسَنِ پوشَنْجي،عليبن احمدبن سهل(د348ق/959م)،عارف،زاهد و از
جملة جوانمردان خراسان.ابوالحسن چون از مردم پوشنگ هرات بود،به پوشنجي شهرت يافت.وي
در جواني زادگاه خود را ترك گفت و در نيشابور اقامت
گزيد(ابونعيم،10/379؛عطار،2/75؛ابن ملقّن،252؛انصاري،421).
وي در هرات از ابوجعفر محمدبن عبدالرحمن شامي و حسين بن ادريس انصاري و ديگران
استماع حديث كرد(سبكي،3/344؛ابن تغري بردي،3/320)و در نيشابور مدتي با ابوعثمان
حيري صحبت داشت(سبكي،همانجا).در سفري به شام طاهر مقدسي و ابوعمر دمشقي را ملاقات
كرد و در عراق با ابن عطا و جْرُيري مصاحب بوده و با شبلي نيز در بارة
مسائل[عرفاني]گفتوگو داشته است(سلمي،481؛انصاري،عطار،همانجاها)و ابوعبدالله
حاكم،ابوالحسن علوي و عبدالله بن يوسف اصفهاني از وي حديث روايت كردهاند(ابن
عساكر،11/840؛ابن تغري بردي،همانجا).
پوشنجي در علم توحيد و علومم معاملات از مشايخ بزرگ زمان خود و نيز صاحب طريقة نيكو
در فتوّت و تجريد و ديندار بود و دستگيري از مستمندان را بر خود واجب
ميدانست(نك:سلمي،انصاري،همانجاها؛جامي،225)و داستانهايي كه از اينگونه خصلتهاي او
نقل كردهاند،مؤيد اين قول است(نك:غزالي،2/179؛قشيري،249؛عطار،2/76؛ابن
ملقن،254-255؛ابن جوزي،204).هنگامي كه از سفر عراق بازگشت به الحاد منسوبش
كردند(عطار،2/75)و به گفتة انصاري «مگر در عقيده وي را خللي بوده يا خطايي در
سخن»(همانجا).شايد به همين جهت بود كه در نيشابور خانقاهي بنا كرد و به عبادت
پرداخت و تا هنگام وفات از مردم كناره گرفت(ابن عساك،سبكي،همانجاها؛ابن
ملقن،252).گفتهاند كه وي در نماز جمعه و جماعت شركت نميكرد و چون از اين جهت
ملامتش كردند در جواب گفت:اگر بركت در جماعت است،سلامت در عزلت
است(ابنجوزي،289؛ابنعساكر،11/843).پوشنجي در نيشابور درگذشت و ابوالحسن محمدبن
ابياسماعيل علوي او را غسل داد و بر او نماز خواند(ابن عساكر، 1/841؛ابن
ملقن،همانجا)و در محلة قزالشيخ در كنار مزار حمدون قصار و ابوعلي ثقفي و عبدالله بن
منازل به خاك سپرده شد(خليفة نيشابوري،145؛ابنعساكر،11/840،841).
نوشته يا تأليفي به او نسبت ندادهاند،ليكن بسياري از اقوال او در باب فتوت و مروت
و صحبت در تذكرهها نقل شده است.اين سخن او معروف است كه گفت:«تصوف پيش از اين
حقيقتي بود كه نامي نداشت و امروز نامي است كه حقيقتي ندارد».
مآخذ: ابن تغري بردي،النجوم؛ابن جوزي،عبدالرحمن،تلبيس ابليس،بيروت،1368ق؛ابنعساكر،
عليبنحسن،تاريخ مدينه دمشق،عمان،دارالبشير؛ابن ملقن،عمربن علي،طبقاتالاولياء،به
كوشش نورالدين شريبه،بيروت،1406ق/1986م؛ابونعيم اصفهاني،احمدبن عبدالله،حلية
الاولياء،بيروت،1387ق/1967م؛انصاري هروي،خواجه عبدالله،طبقاتالصوفيه،به كوشش
عبدالحي حبيبي،كابل،1341ش؛جامي،عبدالرحمن بن احمد،نفحاتالانس،به كوشش مهدي
توحيديپور،تهران،1336ش؛خليفة نيشابوري،احمدبن محمد،ترجمه و تلخيص تاريخ نيشابور
حاكم نيشابوري،به كوشش بهمن كريمي،تهران،1339ش؛سبكي،عبدالوهاب بن علي،طبقات
الشافعيةالكبري،به كوشش محمود محمد طناحي و عبدالفتاح محمد
حلو،بيروت،1384ق/1965م؛سلمي،محمدبن حسين،طبقاتالصوفية،به كوشش
پدرسن،ليدن،1960م؛عطار،فريدالدين،تذكرة الاولياء،به كوشش محمد
قزويني،تهران،1336ش؛غزالي،محمدبن محمد،كيمياي سعادت،به كوشش حسين خديو
جم،تهران،1361ش؛قشيري،عبدالكريم بن هوازن،الرسالةالقشيرية،به كوشش معروف زريق و علي
عبدالحميد بلطهجي،دارالخير،1408ق/1988م.
غلامعلي آريا