responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2081
ابوالحسن بسيوی
جلد: 5
     
شماره مقاله:2081

 اَبوالْحَسَنِِ بُسْيَوي،،علي بن محمدبن علي،عالم اباضي عمان در سدة 4ق/10م.نسبت وي كه به صورت «بسياوي و بُسياني» نيز آمده،به بْسيا از توابع بُهلا(شهري در عمان)بازمي‌گردد(عبري، 3).در منابع به زمان ولادت و درگذشت او اشاره نشده است،اما مي‌توان تولد او را در ربع دوم سدة 4 و وفاتش را در ربع نخست سدة 5ق تخمين زد.پدرش محمدبن علي خود اهل دانش بود محتمل است كه ابوالحسن اولين بهره‌هاي علمي را از او گرفته باشد(نك‌:ابوالحسن،مختصر،347).مهم‌ترين استاد او ابن بركه(ه‌ م،چ عربي)بوده است كه در عص خويش شيخ اباضيان رستاقي بود(نك‌:عبري،همانجا).ابوالحسن در سيرﺓ السؤال ضمن برشمردن شيوخ مكتب رستاق،فهرست خود را به ابن بركه ختم كرده(نك‌:كندي،محمد،3/297-298)و در برخي ديگر از آثار خود نيز با تصريح به نام ابن بركه آراء او را مورد توجه قرار داده است(همان، 37، 69).
ابوالحسن همچون استاد خود از پيروان مكتب رستاق بود.دوران زندگي او مصادف با دوره‌اي از تاريخ عمان بود كه حاكمان غيراباضي سيطرة خود را در عثمان گسترش داده و اباضيان زيرسلطه گاه به گاه در گوشه‌اي از عمان كسي را به امامت برمي‌داشتند،ولي پيش از هر گونه كاميابي طعم تلخ شكست را مي‌چشيدند(نك‌:حارثي،257؛وچاواليري،263 به بعد).اينكه ابوالحسن با ايستادن در برابر مكتب نزوي(مكتب مقابل رستاق)سؤال و تفحص از ماجراي صلت بن مالك(امام مورد تأييد رستاقيان)و بيعت با راشدبن نظر(امام مورد تأييد نزوانيان)را امري لازم مي‌شمرد(نكـ:بخش آثار)و در عين حال در بارة امامان پس از راشد به«توقف»مي‌گرايد،توجه بعضي را به خود جلب كرده است(نكـ:كندي،محمد،4/190-192)،ولي علل اين موضع‌گيري را بايد در شرايط تاريخي عمان در آن دوره جست‌وجو كرد.به ويژه عمان در فاصلة تقريبي250-400ق نام امام اباضي موفقي را بر خود نديد و كشمكشهاي قومي و اختلافات فرقه‌اي ميان رستاقيان و نزوانيان،اتفاق نظر در بيعت با امامي را ناممكن مي‌ساخت.
در مورد مسألة راشدبن نظر، ابوالحسن نظرية«ولايت اهل منازل ثلاث»را كه ابوسعيد كدمي در مكتب نزوي مطرح كرده بود،نوعي«ارجاء»شمرد(نك‌:همو،4/112؛نيز ه‌ د،ابوسعيد كدمي)و در سيرة‌السؤال به مخالفت با نظرية نزواني مبني بر واجب نبودن«سؤال»در مسألة مزبور برخاست(نك‌: بخش آثار).در بررسي دو سند رستاقي از 443ق و پس از آن مي‌توان ملاحظه كرد كه چگونه ادامة افكار ابوالحسن بسيوي در ميانة سدة 5ق محوري براي«اجتماع كلمة اهل عمان»در زمان امامت راشدبن سعيد گرديد(كندي،محمد،4/61،نامة راشدبن سعيد؛«سيرة‌السؤال»،371به بعد)،در حالي كه همان افكار در دست رستاقيان ديگر حربه‌اي براي جدال با نزوانيان بود(نك‌:«سيرةلبعض…»،385،جم‌).به هر روي ابوالحسن همواره نزد رستاقيان از احترام ويژه‌اي برخوردار بود و پيروان مكتب مزبور با گرايشهاي مختلف به ولايت او فخر مي‌كردند(نك‌:«سيرة السؤال»، 378؛ «سيرة لبعض…»،387؛نيز قس:كندي،محمد،4/105).
ابوالحسن در جامع خود به تفصيل به بيان احكام جهاد پرداخته(4/135 به بعد)،ولي در مختصر مبحث جهاد را بيش از اندازه به اختصار برگذار كرده است.وي تأكيد دارد كه جهاد بدون نفرات و امكانات كافي حكم وجوب ندارد و تنها دفاع را بي‌قيد و شرط واجب شمرده است(مختصر،97-98).نوع برخورد وي با مسائل جهار را نمي‌توان بي‌ارتباط با شرايط زماني دانست.وي در مباحث مربوط به زكات نيز به اين شرايط نظر داشته و احكام زكات را در موارد حضور«امام قائم به قسط»(به اصطلاح خود او)و موارد عدم حضور چنين امامي،به دو گونه بيان كرده است(نك‌:جامع،2/186،مختصر،94،97).
براي تعيين تكليف اباضيان در قبال مظالم سلاطين جائر در مباحثي با عناوين«باب اغائة ‌المظلوم»(همان،281-283)و«مسألة في امرالجبارة»(جامع،4/193-200 و بعد)به ارائه راه حلهاي موضعي پرداخته است.در فتاواي وي تأثير نظرية«تعارف»كه استادش ابن بركه بر آن تكيه داشت،ديده مي‌شود(مثلاً نك‌:مختصر،316)،با اين حال گاه با سختگيري در برخي مسائل اجتماعي،روش متعارف بين مردم را مورد سؤال قرار داده است(مثلاً نك‌:همان،302).
فقه ابوالحسن گرچه در غالب موارد تحت تأثير فقهاي پيشين اباضي است،ولي در جاي جاي آثار وي مي‌توان با آراء شخصي او برخورد كرد(به عنوان نمونه،نك‌:همان،266-267،298).از جمله فتاواي جالب او حكم به حليت ذبيحة اهل كتاب به شرط بردن نام خداست(نك‌:جامع،3/209،مختصر،267).آنچه در آثار فقهي ابوالحسن توجه بيننده را به خود جلب مي‌كند،كثرت استدلال او به آيات و احاديث است كه به خصوص در بخش عبادات ديده مي‌شود.
از نظر كلامي،جزء اول از جامع ابوالحسن را مي‌توان از كهن‌ترين متون اباضي دانست كه يك سلسله مباحث مدون و فراگير اعتقادي را شامل مي‌شود.وي در اين جزء مباني اعتقادي اباضيه را تبيين كرده،به رد آراء مذاهب مخالف از اهل سنت،شيعه،معتزله و خوارج پرداخته است.اين مباحث ميزان آگاهي او را به مكاتب كلامي گوناگون در عصر خويش نشان مي‌دهد و از همين جاست كه ابوالحسن مدعي شده كه«من ظاهر و باطن تمام اديان را مطالعه كردم… و دانستم كه مذهب ما تنها دين مرضي خداست»(حارثي، 169).
آثار:1.جامع،مجموعه‌اي است از عقايد و فقه اباضي كه از ديرزمان مورد توجه مؤلفان عماني بوده(نك‌:ابن جعفر،1/371،جم‌،به عنوان زيادات؛ابوسعيد كدمي،1/199،جم‌،به عنوان زيادات؛كندي،محمد،7/197،جم‌) و در چهار مجلد در مسقط(1404ق/1984م)به چاپ رسيده است؛2.مختصر،كه از حيث موضوع گزيده‌اي از اثر پيشين است و احمدبن عبدالله كندي در الجواهرالمقتصر(ص 84)بدان استناد كرده است.اين كتاب نخستين بار در 1304ق/1886م در زنگبار به چاپ رسيده و در آنجا تداول يافته است،نيز در 1406ق/1986م در مسقط منتشر شده است؛3.سيرة السؤال،كه در بارة لزوم سؤال و تفحص از حق و باطل در موضوع خلع صلت بن مالك و بيعت راشد بن نظر تأليف شده و مورد استفادة محمدبن ابراهيم كندي در بيان‌الشرع(3/297-298،جم‌)و احمدبن عبدالله كندي در الاهتداء(ص 88)قرار گرفته است.عبدالمنعم عامر(2/47)از وجود نسخه‌اي خطي با عنوان الحجه علي من ابطل‌السؤال في‌الحديث‌الواقع في عمان در زنگبار گزارش كرده كه احتمالاً نسخه‌اي از همين كتاب است(در مورد سيره‌هاي ديگري از وي،نك‌:حارثي،49،280).
بجز آنچه ذكر شد،محمدبن ابراهيم كندي اثري با عنوان منثورة از ابوالحسن را در مواضع مختلف از بيان‌الشرع مورد استفاده قرار داده است(نك‌:5/24،327،6/80).همچنين كتابي با عنوان الاشياخ در جاي جاي بيان‌الشرع(نكـ‌:همو،3/311-312،6/148،جم‌)مورد استفاده قرار گرفته كه در آن آراء و نظرات ابوالحسن نقل شده است و به نظر مي‌رسد كه توسط يكي از شاگردان وي گرد آمده باشد.
مآخذ:ابن جعفر،محمدالجامع،به كوشش عبدالمنعم عامر،قاهره،1981م؛ابوالحسن بسيوي،علي بن محمد،جامع،مسقط،1404ق/1984م؛همو،مختصر،مسقط،1406ق/1986م؛ابوسعيد كدمي،محمدبن سعيد،الجامع‌ المفيد،مسقط،1406ق/1985م؛حارثي،سالم بن حمد،العقودالفضية،مسقط،1403ق/1983م؛«سيرة ‌السؤال في‌الولاية والبراة»،از يك مؤلف رستاقي،السير والجوابات،ج1،به كوشش سيدة اسماعيل كاشف،مسقط،1406ق/1986م؛«سيرة لبعض فقهاءالمسلمين»،السير والجوابات(نك‌:هم‌،«سيرة السؤال»)؛عامر،عبدالمنعم،مقدمه و ذيل بر الجامع(نك‌:هم‌،ابن‌جعفر)؛عبري،ابراهيم بن سعيد،«رساله‌اي در بارة نواحي عمان»،العقود الفضيه(نك‌:هم‌ ،حارثي)؛كندي،احمدبن عبدالله،الاهتداء،به كوشش سيدة اسماعيل كاشف،قاهره،1406ق/1985م؛همو،الجواهرالمقتصر،به كوشش سيدة اسماعيل كاشف،قاهره،1403ق/1983م؛كندي،محمدبن ابراهيم،بيان‌الشرع،مسقط،1404ق/1984م؛نيز:
Veccia Vaglieri,L.,”L’imāmato ibādita dell”, Annali,nuova serie,Naples,1949,vol.III
احمد پاكتچي

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2081
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست