اَبو بَشْرْ مَتَّی بْنِ یونُس، منطقی و مترجم برجستۀ آثار یونانی از سریانی به
عربی (د 328ق/940م). دربارۀ خاستگاه، تولد و زندگی ابوبشر آگاهی چندانی در دست
نداریم. یونانی بودن او (زوتر، 50) نیز ظاهراً وجهی ندارد، جز آنکه قفطی (ص 77) او
را متی ابن یونان خوانده است (قس: سارتن، 1/727). ابوبشر در مدرسۀ مَرماری دیرِ
قُنّی ــ نزدیک بغداد و از توابع نهروان آن روزگار ــ رشد یافت (ابن ندیم، چ فلوگل،
263؛ ابن ابی اصیبعه، 1/235). سارتن (همانجا) به اشتباه، دیر قنی را در شام دانسته
است (قس: یاقوت، بلدان، 2/687). او در آنجا نزد دو راهب آن مدرسه به نام روفیل
(توفیل؟) و بنیامین دانش آموخت (ابن عبری، 164). ظاهراً وی نخستینبار در همین
مدرسه با اثار ارسطو آشنا شد و پس از آنکه به بغداد رفت، از طریق دو استاد معروف
خود ابواسحاق ابراهیم قویری و ابویحیی ابراهیم مروزی که هر دو از وارثان مکتب علمی
و فرهنگی اسکندریه بودند (ابن ابی اصیبعه، 2/135)، بیش از پیش با آثار و اندیشههای
ارسطو و شارحان او آشنا شد و بهویژه به تحصیل منطق نزد آن دو و ابواحمد بن کرنیب
پرداخت (قفطی، 36، 77؛ مسعودی، 105؛ ابن ندیم، همانجا). ابوبشر در این فن چندان
پرآوازه شد که نه تنها هر روز صدها تن در حلقۀ درس منطق او در بغداد حاضر میشدند
(ابن خلکان، 5/153) و او را پیشوای منطقیان روزگار خود میدانستند (قفطی، 323)،
بلکه آثار او عمدهترین مأخذ و مستند دانشمندان و طالبان فلسفه بود (همو، 278). با
ایننهمه در مناظرهای که میان او و ابوسعید سیرافی در 326ق/938م در مجلس فضل بن
جعفر بن فرات وزیر رخ داد، ابوبشر مغلوب شد (ابوحیان، 1/107-128). یاقوت (ادبا،
8/191) به نقل از ابوحیان و به تبع او برخی از نویسندگان متأخر، تاریخ آن مناظره را
سال 320ق نوشتهاند (دانشنامه)، اما با توجه به آنکه ابوحیان به صراحت از نسال 326ق
یاد کرده است (همانجا)، آن مناظره میبایست در دومین دورۀ وزارت فضل بن جعفر بن
فرات اتفاق افتاده باشد (نک : ﻫ د، ابن فرات). به هر حال ابو بشر را باید از جملۀ
برجستهترین کسانی داشت که در ایجاد تمایل و آشنایی مسلمانان با تفکر یونانی سهمی
بسزا داشتهاند. چنانکه گفتهاند در مجالس درسش عفتاد دفتر از تفاسیر و شروح او بر
آثار منطقی ارسطو نوشته شد (ابن خلکان، 5/153-154). از آنجا که قصد وی تعلیم و
تفهیم بود، مطالب پیچیده را با عباراتی روان و ساده شرح و بیان میکرد، چندانکه
گفتهاند ابونصر فارابی ساده نویسی و تفهیم معانی پیچیده را با عباراتی قابل فهم از
ابوبشر فرا گرفت (همانجا). اما اینکه فارابی واقعاً شاگرد مستقیم ابوبشر بوده باشد
(زوتر، 50)، محل تردید است، چه، نه تنها نویسندگان متقدم به این نکته اشاره
نکردهاند، بلکه قفطی یادآوری کرده که ابونصر به سال از ابوبشر کمتر و به دانش
فزونتر بوده است (ص 278). به علاوه، فارابی از یوحنا ابن حیلان به عنوان استاد خود
در منطق یاد کرده است (ابن ابی اصیبعه، 2/135)؛ اما احتمال این معنی را که فارابی
در بغداد، در خیل کسانی که از مجالس درس ابوبشر استقبال می کردند، به این مجالس نیز
رفته باشد (نک : ابن خلکان، همانجا)، به کلی نمیتوان نفی کرد. از شاگردان مشهور
ابوبشر باید از ابوسلیمان منطقی سجستانی و یحیی ابن عدی که خود از منطقیان و
مترجمان برجستۀ روزگار خویش بودند، یاد کرد (قفطی، 282؛ ابن ندیم، چ فلوگل، 264).
ابوبشر در بغداد درگذشت.
نزدیک به 20 اثر که غالب آنها ترجمه و شرح آثار اسکندرانیان و یونانیان بهویژه
ارسطوست، از او نام بردهاند. با آنکه وی ظاهراً یونانی نمیدانست (والزر، 78؛ قس:
ابن ندیم، همان، 249، که از ترجمۀ سوفسطیقای ارسطو توسط او به سریانی یاد کرده
است)، در ترجمه از سریانی به عربی بسیار دقیق بود و برای تفسیر و تفهیم دقیق مطالب،
به ترجمههای پیش از خود یا شروح سریانی آنها مراجعه میکرد. گفتهاند که او ترجمۀ
عربی کتاب آنالوطیقای ارسطو توسط تیادوروس را برای حوزۀ درسی خود انتخاب کرد و
ترجمۀ ابن بطریق از همان رساله را مردود شمرد (والزر، همانجا). والزر بررسی جامعی
دربارۀ ترجمههای ابوبشر به عمل آورده و گاه آنها را با متون یونانی و سریانی برخی
از آثار ارسطو مقایسه کرده است (همو، جم(.
آثار: 1. ترجمۀ شرح مفصل الیمپیودروس بر آثار علوی ارسطو، که ابوعمرو طبری هم به
روایت از ابوبشر متی بر آن تعلیقه نوشت (ابن ندیم، همان، 251؛ قس: همو، الفهرست،
311، که ترجمۀ آن را به ابوبشر طبری نسبت داده و بیگمان در این نسخه میان ابوبشر
متی و ابوعمرو طبری خلطی روی داده است؛ نیز قس: همان، 312، ذیل کتاب الحسّ و
المحسوس)؛ 2. تفسیر آنالوطیقای اول (قیاس) ارسطو. ابوبشر نخستین کسی بود که دو
مقالۀ تمام از آن را تفسیر کرد (ابن ندیم، چ فلوگل، 249)؛ 3. ترجمۀ آنالوطیقای دوم
(برهان). این رساله را اسحاق بن حنین به سریانی ترجمه کرده بود و ابوبشر آن را به
عربی بازگردانید و تفسیری بر آن نوشت (همانجا). این رساله به کوشش عبدالرحمن بدوی
در جزو منطق ارسطو (2/329-485) منتشر شده است (کویت / بیروت، 1980م)؛ 4. ترجمۀ
بوطیقا (شعر) ارسطو از سریانی به عربی (ابن ندیم، همان، 250). نخستین بار مارگلیوث
اعلام کرد که این ترجمه از آنِ ابوبشر است و همو آن را در 1887م در آکسفورد انتشار
داد (عقیقی، 2/518). سپس تکاچ به اشاره و نظارت آکادمی علوم وین به تحقیق و ویرایش
مجدد آن همت گماشت، ولی عمرش به سرآمد و پس از مرگ او در سالهای 1923 تا 1928م متن
عربی همراه با ترجمۀ لاتین آن در وین منتشر شد. عبدالرحمن بدوی نیز در 1953م آن را
در قاهره به طبع رسانید و در 1967م ویرایش جدیدی از آن توسط شکری محمد عیاد در
قاهره منتشر شد؛ 5. ترجمۀ اعتبار الحکم و تعقب المواضع ثامسطیوس (ابن ندیم، همان،
264)؛ 6. شرح کتاب ایساغوجی (مقدمه یا مدخل بر منطق) فرفوریوس (ابن ابی اصیبعه،
1/235)؛ 7. شرح باری ارمیناس (قضایا) ارسطو (قفطی، 35، 36؛ ابن ندیم، همان، 249)؛
8. تعلیقات بر الحس و المحسوس ارسطو که به گفتۀ ابن ندیم (همان، 251) این تعلیقات
را ابو عمرو طبری به روایت از ابوبشر بر آن کتاب نوشت (نک : قفطی، 41)؛ 9. ترجمۀ
بخشی از مقالۀ اول السماء و العالم ارسطو (ابن ندیم، همان، 250) و نیز ترجمۀ شرح
اسکندر افرودیسی بر آن کتاب که ابوزکریا یحیی بن عدی شاگرد ابو بشر آن تهذیب کرد
(همان، 264)؛ 10. شرح بر شرح ثامسطیوس بر سماع طبیعی ارسطو به سریانی (همان، 250)؛
11. ترجمۀ سوفسطیقای ارسطو به سریانی (همان، 249)؛ 12. شرح کتاب الطبیعۀ ارسطو که
بدوی آن را همراه شروح دیگر در قاهره (1964، 1965م) منتشر کرده است؛ 13. تفسیر
مقالۀ اول طوبیقا (جدل) ارسطو (همانجا)؛ 14. تعلیقات بر رسالۀ الفصول اسکندر
افرودیسی که عبدالرحمن بدوی آن را در کتاب ارسطو عندالعرب (ص 295-308) منتشر کرده
است (کویت، 1978م)؛ 15. شرح قاطیغوریاس ارسطو (ابن ندیم، هم، 248)؛ 16. ترجمۀ کنّاش
صغیر یحیی بن سرابیون (ابن ابی اصیبعه، 1/109)؛ 17. ترجمۀ شرح الیمپیودروس بر کتاب
الکون و الفساد ارسطو. این ترجمه را یحیی بن عدی شاگرد ابوبر تهذیب کرد (ابن ندیم،
همان، 251). ابن ندیم در جای دیگر (همان، 263) از ترجمۀ شرح اسکندر افرودیسی بر
همان کتاب به دست ابوبشر متی یاد کرده است؛ 18. ترجمۀ مقالۀ یازدهم (مقاله اللام)
از مابعدالطبیعۀ ارسطو و ترجمۀ تفسیر اسکندر افرودیسی بر آن (همان، 251) که بخشی از
آن در 1948م توسط بوئیژ منتشر شد (والزر، 66). عبدالرحمن بدوی نیز آن را در کویت
(1978م) منتشر کرد؛ 19. مقاله فی مقدمات صدر بها کتاب آنالوطیقا (ابن ندیم، همان،
264)؛ 20. المقاییس الشرطیه (همانجا).
مآخذ: ابن ابی اصیبعه، احمد بن قاسم،عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره،
1299ق/1882م؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن عبری، گریگوریوس، تاریخ مختصر الدول، بیروت،
1958م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ همو، همان، به کوشش گ. فلوگل، لایپزیک، 1872م؛ ابوحیان
توحیدی، الامتاع و المؤانسه، به کوشش احمد امین و احمدالزین، قاهره، 1939م؛ بدوی،
عبدالرحمن، ارسطو عندالعرب، کویت، 1978م؛ همو، منطق ارسطو، کویت / بیروت، 1980م؛
دانشنامه؛ سارتن، جورج، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمۀ غلامحسین صدری افشار، تهران،
1353ش؛ عقیقی، المستشرقون؛ قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، به کوشش بولیوس
لیپرت، لایپزیک، 1903م؛ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بغداد، 1357ق؛
ادبا؛ همو، بلدان؛ نیز:
Sufer, Heinrich, Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke,
Leipzig, 1900; Walzer, Richard, Greek Arabic, London, 1963.
سیدجعفر سجادی