responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 1866
ابن نفيس
جلد: 5
     
شماره مقاله:1866


اِبْنِ نَفیس، ابوالحسن (ابوالعلاء) علاءالدین علی بن ابی الحزم ابن نفیس قرشی (د 687ق/1288م)، پزشک مشهور دمشقی و کاشف گردش ریوی خون که در ادب، منطق، فلسفه و علوم دینی نیز دستی قوی داشت.
مهم‌ترین منبع ما دربارۀ احوال ابن نفیس، روایت ابن فضل اللـه عمری (9/349) است که از کتاب عیون الانبیاء ابن ابی اصیبعه برگرفته شده است، اما در نسخ چاپی این کتاب، از ابن نفیس ذکری به میان نیامده و حتی آنجا که از ابوالفرج ابن وقف (ﻫ م) یاد شده، به شاگردی او نزد ابن نفیس اشاره نشده است (2/273-274). از این روی استناد برخی از محققان معاصر در شرح احوال ابن نفیس به متن چاپی عیون الانباء درست نیست و اینان آگاهیهای خود را مستقیماً از ابن فضل‌ اللـه برگرفته‌اند (نک‌ : عیسی بک، 293؛ قس: ابن فضل‌اللـه، همانجا) و ارجاع اینان به عیون الانباء (مثلاً حلو، 8/305؛ ابراهیم، 1/542) مربوط است به ابو محمد عبدالعزیز بن نفیس، معروف به شمس العرب که در آنجا از او یاد شده است (نک‌ : ابن ابی اصیبعه، 2/249).
مایرهوف وجود رقابت و کشمکش میان ابن ابی اصیبعه و ابن نفیس را دلیل بی‌توجهی ابن ابی اصیبعه به ذکر احوال ابن نفیس بر شمرده و حتی روایت ابن فضل‌ اللـه عمری از عیون الانبیاء را نادرست دانسته است (غلیونجی، 112-116). با اینهمه، مدتها پس از این اشهار نظرِ مایرهوف، به هنگام بررسی و فهرست برداری کتابهای ظاهریه، نسخه‌ای از عیون الانباء یافت شد که در پایان آن شرح موجزی از احوال ابن نفیس ذکر شده است (ظاهریه، حمارنه، 479 و تصویر 7 از متن کتاب)، اما این شرح با آنچه ابن فضل اللـه آورده، تفاوتهایی دارد که به دشواری می‌توان آن را بخشی از روایت ابن فضل‌ اللـه دانست.
از سوی دیگر، نقل قولهای ابن فضل‌ اللـه در مسالک الابصار از ابن ابی اصیبعه دربارۀ پزشکان دیگر، بسیار نزدیک و گاه کاملاً مطابق با روایا نسخه‌های موجود عیون الانباء است (مثلاً دربارۀ ابن بیطار: مسالک، 9/347؛ قس: عیون، 2/133؛ دربارۀ افضل‌الدین خونجی؛ مسالک، 9/341؛ قس: عیون، 2/120؛ دربارۀ ابوسلیمان داوودبن ابی فاته: مسالک، 9/342؛ قس: عیون، 2/121) و حتی ترتیب ذکر اطباء شام و مصر در مسالک ابن فضل اللـه قطع نظر از برخی محذوفات آن، مانند ترتیب ذکر این اطباء در عیون است. از این روی دلیلی در دست نیست که با تکیه بر آن بتوان استناد ابن فضل‌ اللـه به ابن ابی اصیبعه را اساساً بی‌پایه خواند. به‌ویژه آنکه در مسالک به روایت از عیون، از کسانی چون ابوالثناء محمود (نک‌ : ﻫ د، ابن رقیقه) با عنوان «شیخنا» در شرح حال ابن نفیس یاد شده (ابن فضل‌اللـه، 9/350) که پیداست از ابن ابی اصیبعه نقل قول شده که مدتی نزد ابوالثناء محمود در بیمارستان نوری دمشق به کار اشتغال داشته است (ابن ابی اصیبعه، 2/221)، نه از ابن فضل‌ اللـه که بیش از یک سده پس از ابوالثناء در گذشته است. از این‌رو آنچه به عنوان شرح احوال ابن نفیس در پایان نسخۀ ظاهریۀ عیون آمده، اگر هم درواقع از خود ابن ابی اصیبعه و بخشی از تراجمی باشد که ابن فضل‌ اللـه از او نقل کرده است، می‌بایست در اثر کتابتهای مکرر، دستخوش تغییر شده باشد.
در منابع به تاریخ تولد ابن نفیس اشاره نشده است، اما باتوجه به تاریخ درگذشت او درحدود سال607ق/1210م زاده شده باشد. به هر حال ابن نفیس در دمشق رشد یافت و نزد کسانی چون ابن نحاس به تحصیل نحو (ابن فضل اللـه، 9/349-350) و در بیمارستان نوری نزد عمران اسرائیلی به تحصیل طب، مهذب‌الدین دخوار است (ابن فضل اللـه، همانجا) که ابن ابی اصیبعه نیز خود نزد وی شاگردی کرده است. باتوجه به تاریخ تولد و درگذشت ابن ابی اصیبعه (600-668ق) که هم‌عصری و تقریباً همسالی او را با ابن نفیس نشان می‌دهد، دور نیست که وی با ابن نفیس در مجلس این استاد مشهور همدرس بوده باشد.
ابن نفیس پس از تحصیل طب در دمشق به قاهره رفت و به گفتۀ اسنوی (2/506) در بیمارستان منصوری به تدریس پرداخت. غلیونجی (ص 119) حدس زده که او احتمالاً در فاصلۀ سالهای 633 و 636ق همراه با ابن ابی اصیبعه به مصر رفته است، اما اگر این همراهی درست باشد، باتوجه به آنکه ابن ابی اصیبعه در ربیع‌الاول 634 به صرخد رفته و در آنجا مقام گزیده است (ابن ابی اصیبعه، 2/221-222)، می‌بایست آن دو پیش از آن تاریخ به مصر رفته باشند. از سوی دیگر، از آنجا که بیمارستان منصوری قاهره در 684ق به دست المنصور سیف‌الدین قلاوون تأسیس شد، برخلاف آنچه از روایت اسنوی (همانجا) مستفاد می‌شود، وقتی ابن نفیس بدانجا رسید، هنوز بیمارستان مذکور ساخته نشده بود که وی در آنجا مقام گزیند. در آن روزگار، سلطان بیبرس بند قداری بر مصر فرمان می‌راند و ابن نفیس می‌بایست در بیمارستان ناصری به تدریس پرداخته باشد (قس: علیونجی، 113؛ شطی، 109-110).
ابن نفیس همچنین در مدرسۀ مسروریۀ قاهره به تدریس فقه پرداخت (ابن فضل اللـه، 9/351). گفته‌اند که وی چندان به تدریس علاقه داشت که شب و روز نمی‌شناخت و افزون بر مدرسه و بیمارستان، در خانه نیز مجالس درس تشکیل می‌داد و برخی از علمای عصر به محضرش می‌شتافتند (همو، 9/352). از جملۀ شاگردان او باید از صفی ابوالفتح مسیحی (صقاعی، 114)، سدید دمیاطی، ابوالفرج اسکندری، ابوالفرج ابن قف و ابن ابی حّلیقه رئیس الاطباء نام برد (ابن فضل اللـه، 9/351-352). ابن نفیس سرانجام به دنبال چند روز بیماری در قاهره درگذشت (اسنوی، 2/507؛ ابن فضل اللـه، 9/351) و شاگردش صفی ابوالفتح مسیحی در رثایش شعر سرود (صقاعی، 114-115؛ ابن حبیب، 1/116). وی اموال بسیاری بر جای گذارد و چون زن و فرزندی نداشت، املاک و کتابخانۀ خود را وقف بیمارستان منصوری کرد (سبکی، همانجا؛ ابن فضل اللـه، 9/350).
ابن نفیس یکی از برجسته‌ترین دانشمندانی است که با پدید آوردن آثاری نام خود را در تاریخ پزشکی فرهنگ اسلامی بلندآوازه ساخت. افزون بر آن در فقه و اصول، حدیث، منطق و ادب نیز فضلی تمام داشت (ذهبی، همانجا؛ یافعی، 4/207). ابن نحاس دانش او را در نحو ستوده (ذهبی، همانجا؛ یافعی، 4/207). ابن نحاس دانش او را در نحو ستوده (ابن فضل‌اللـه، 9/351)، چنانکه در این فن روایاتی از او بر جای مانده است (نک‌ : طاش کوپری‌زاده، 2/418). ابن فضل‌ اللـه که او را علامۀ روزگار و پدر همۀ علوم خوانده، یادآور شده است که ابن نفیس در منطق به شیوۀ متقدمان تمایل داشت و در طب یا جالینوس مخالفت می‌ورزیدند (9/350).
با آنکه او را پیشوای پزشکان خوانده‌اند (ذهبی، دول، 2/143؛ ابن ایاس، 1(1)/357) و از آثار او بر می‌آید که در فنون پزشکی و جراحی چیره‌دست و صاحب سبک بوده است (نک‌ : بخش آثار)، گفته‌اند که در مداوای بیماران مهارت نداشت و به تجویز غذا بیش از دارو و از داروها به مفردات بیشتر می‌پرداخت (ابن فضل‌اللـه، 9/353). سبکی (8/205) و ابن قاضی شهبه (2/187) او را در زمرۀ فقیهان شافعی یاد کرده و به گونه‌ای مبالغه‌آمیز، در علاج بیماران از ابن‌سینا ماهرترش دانسته‌اند.
آنچه در سدۀ اخیر موجب شهرت ابن نفیس و توجه دانشمندان به وی شده، آگاهی او از گردش ریوی یا گردش کوچک خون است که نشان می‌دهد باید در انتساب این کشف به میگل سروتو که در سدۀ 16م ــ سه سده پس از ابن نفیس ــ می‌زیسته است، تردید کرد. نخستین‌بار یک دانشجوی مصری دانشکدۀ پزشکی فرایبورگ آلمان، به نام محیی‌الدین تطاوی (1896-1945م) در کتابخانۀ برلین به نسخه‌ای از شرح تشریح القانون ابن نفیس دست یافت که این نظریه در آن مطرح شده بود. تطاوی رسالۀ دکترای خود را با عنوان «گردش ریوی خون از نظر ]ابن نفیس[ قرشی » براساس این کتاب تهیه کرد که بحثهای بسیار برانگیخت. استادان در مقام انکار برآمدند و رساله را نزد مایرهوف که در قاهره بود، فرستادند و او آن را تأیید کرد و سارتن را از این کشف آگاه ساخت (غلیونجی، 111-112؛ سارتن، II/1100-1101). ابن نفیس در چند موضع از کتابهای دیگر خود نیز آشکارا این نظریه را مطرح ساخته است.
وی در شرح تشریح، ضمن نقد نظریۀ جالینوس مبنی بر وجود منافذی میان دو بطن راست و چپ قلب، یادآور شده که خون از بطنراست از طریق ورید شریانی به سوی ریه رفته و پس از اختلاط با هوا از راه شریان وریدی به بطن چپ سرازیر می‌شود (ص 293-294). از سخن ابن نفیس در جای دیگر بر می‌آید که او از طریق دانش تشریح به این گردش پی برده است. وی ضمن اثبات انبساط و انقباض قلب (ص 386) و لزوم تلطیف خونی که از قلب می‌آید، به وسیلۀ هوای درون ریه (ص 387) و بزرگ‌تر بودن بطن چپ از بطن راست (همانجا)، به رد نظریۀ ابن‌سینا دربارۀ وجود 3 بخش در قلب پرداخته و تصریح کرده است که دانش تشریح، نادرستی این نظریه را مدلل می‌سازد (ص 388). وی در اینجا نیز به صراحت اشاره کرده است که خون از بطن راست، پس از عبور از ریه، به بطن چپ وارد می‌شود (همانجا).
اما نکته‌ای که تا امروز محل بحث بسیار بوده، آن است که اگر سروتو این نظریه را از ابن نفیس اقتباس کرده، از چه طریقی بدان دست یافته است. مایرهوف طی بررسی و مقایسۀ این نظریه در کتاب ابن نفیس و کتاب «احیای مسیحیت » سروتو (وین، 1553م)، و شرح آن نظریه در کتاب «کالبدشناسی » رئالدو کلمبو (ونیز، 1559م) به سبب شباهتهای شگفت‌انگیز آنها، بر آن شد که چارچوب این نظریه در اثر سروتو، قطع نظر از 2 یا 3 نکته که او خود بدان افزوده، می‌تواند ترجمۀ آزاد نظریۀ ابن نفیس باشد (شاخت، 317-319). با اینهمه مایرهوف با رد این احتمال که سروتو در اسپانیا به این نظریۀ ابن نفیس دست یافته و یا به سبب اشنایی با زبان عربی، مستقیماً از اثار این پزشک مسلمان استفاده کرده باشد، اقتباس سروتو از ابن نفیس را نامحتمل شمرد. برخی از محققان دیگر نیز این تأثیرپذیری را نپذیرفته، برخی در آن تردید کرده و برخی آن را محتمل دانسته‌اند (همو، 319-320).
به گمان بایون ، سروتو توسط کلمبو و گویا از طریق ترجمۀ شرح قانون ابن نفیس به دست آلپاگو (د 1520م/899ق)، به این نظریه دست یافته است. آلپاگو که 30 سال در سوریه می‌زیسته و در دمشق شاگرد محمد بن مکی بوده، اطلاعات وسیعی دربارۀ طب و فلسفۀ اسلامی گرد آورده و حتی شماری از آثار عربی در این زمینه را به لاتین ترجمه کرده است و بر برخی حاشیه نوشته است. اگرچه در متن موجود ترجمۀ لاتین شرح قانون توسط آلپاگو، بخش مربوط به این نظریه وجود ندارد، اما دت نوشته‌ای از ترجمۀ این بخش از شرح ابن نفیس بر قانون، حاوی نظریۀ گردش خون، در یک کتابخانۀ خصوصی در ونیز یافت شده که هووز انتساب آن به آلپاگو ثابت نشده است (همو، 320-323؛ قس: اسکندر، «ابن نفیس »، 603-604). با اینهمه شایان توجه است که شاید این نظریه، نه از طریق ترجمۀ شرح تشریح ابن نفیس، بلکه از طریق آثار دیگر او یا حتی شروح دیگر قانون مانند شرح سدیدالدین کازرونی در 1344م و شرح علی بن عبداللـه زین‌العرب مصری در 1350م که این نظریه را از ابن نفیس اقتباس کرده و در آنجا ذکر کرده‌اند، به غرب راه یافته باشد (همانجا).
این نکته که ابن نفیس نظریۀ گردش خون را در رسالۀ کاملیه یا الرجل الکامل خود در باب اثبات یکتاپرستی نیز مظرح کرده (حداد، 270) و سروتو همین نظریه رادر کتاب «احیای مسیحیت» خود آورده، شاید دلیلی باشد بر تأیید آنکه نظریۀ مذکور از طریق ترجمۀ این کتاب به دست وی رسیده است. به هر حال اگر اقتباس سروتو و کلمبو از ابن نفیس را نتوان با یافته‌ها و آگاهیهای کنونی کاملاً اثبات کرد، اما در این حقیقت که ابن نفیس در این کار و بر این 2 تن تقدم داشته است، تردیدی نیست، اگرچه شناخت اشاره کرده که با تطبیق دقیق این نظریه در آثار ابن نفیس، کلمبو و سروتو و با توجه به اینکه بیان ابن نفیس بر خلاف این 2 تن کاملاً روشن و قابل درک است، اقتباس سروتو از ابن نفیس بعید نیست (ص 327-331).
آثار: ابن نفیس در فنون مختلف، خاصه در پزشکی آثار متعددی پدید آورد که نسخ بیشتر آنها اکنون در دست است. آثار او در پزشکی، غالباً شامل شرح برخی از کتب بقراط و جالینوس و مفصل‌تر از همه، آثار ابن سیناست و هم از این‌رو که عنایت بسیار به آثار ابن‌سینا داشت، او را ابن‌سینای دوم لقب داده‌اند (ابن فضل‌اللـه، 9/352). برخی از شروح مفصل ابن نفیس که خود شامل چند بخش است، هر یک کتب مستقل به‌شمار آمده و بعضی از آثار دیگر او به چند نا شهرت یافته است و نویسندگان متقدم یا متأخر آنها را آثار جداگانه شمرده‌اند.
1. رساله در اوجاع الاصفال، فقط در نسخۀ عیون الانباء ظاهریه از این اثر یاد شده است (ظاهریه، حمارنه، تصویر 7). 2. بغیه الطالبین و حجه المتطبیین. نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ ولی‌الدین افندی موجود است (ششن، 95). 3. بغیه الفطن من علم البدن (بغدادی، 1/714)، که زرکلی نسخه‌ای از آن را در واتیکان دیده است (4/271). 4. تشریح الاعضاء المفردﺓ، شامل 2 بخش. نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ مجلس شورا موجود است. این کتاب را محمدبن محمود آملی صاحب نفائس الفنون شرح کرده است (شورا، 13/187). 5. التعلیق علی کتاب الاوبئۀ بقراط، که نسخه‌ای از آن در ایاصوفیه موجود است (غلیونجی، 142).
6. تقاسیم العلل و اسباب الامراض، که نسخه‌ای از آن در مونیخ موجود است (آومر، 364). 7. ثمارالمسائل، که در نسخۀ عیون الانباء ظاهریه به آن اشاره شده (ظاهریه، همانجا) و محمدعلی (ص 61) احتمال داده است که همان شرح مسائل حنین بن اسحاق باشد. 8. جامع الدقائق من الطب، که فقط در نسخۀ عیون الانباء ظاهریه (همانجا) بدان اشاره شده است. 9. الرساله الکاملیه فی السیرﺓ النبویه، که ابن نفیس آن را در برابر حی بن یقظان نوشت و در آن به اثبات اسلام و پیامبری و نزول شرایع و معاد جسمانی پرداخت. این کتاب به نام فاضل بن ناطق نیز مشهور بوده (ابن فضل‌اللـه، 9/351)، و سامی حداد که خود نسخه‌ای از آن را داشته، به استناد آن نام رساله را الرجل الکامل فی السیر النبویه ذکر کرده است (حداد، 265). این کتاب به ویرایش و ترجمۀ انگلیسی ماکس مایرهوف و یوزف شاخت در 1968م در اکسفورد منتشر شده است . 10. رقائق الحلل فی دقائق الحیل (بغدادی، همانجا).
11. الشافی. فقط در نسخۀ عیون الانباء ظاهریه بدان اشاره شده است (ظاهریه، همانجا). 12. الشامل، در طب که گویا آن را در 30 سالگی نوشت و حاوی بخش جالبی دربارۀ روش جراحی است و نشان می‌دهد که ابن نفیس در این رشته از دانش پزشکی نیز چیره دست بوده است. این کتاب تا 1952م گم شده انگاشته می‌شد. در این تاریخ بخشهایی از آن در زمرۀ مخطوطات اسلامی کتابخانۀ کمبریج فهرست شد (آبری، «فهرست کمبریج »، 57) و با مقایسه معلوم گردید که پیش از آن نسخه‌هایی از چند بخش از این کتاب در فهرست بادلیان بی‌ذکر نام مؤلف آمده بوده است (اسکندر، همان، 603). 3 جلد از این کتاب (مجلدات 33، 42 و 43) در کتابخانۀ پزشکی لاین دانشگاه استانفورد کالیفرنیا هست که نقولاهیر بنابر قرائنی حدس می‌زند به خط مؤلف است (هیر، 203-204). نسخه‌های دیگری نیز در موزۀ عراق و کتابخانۀ ظاهریه موجود است (ظاهریه، خیمی، 2/139؛ مجله معهد، 5(2)/270). 13. شرح ابیدیمیا لبقراط. نسخه‌هایی از آن در ایاصوفیه، قاهره و کتابخانۀ ظاهریه موجود است (GAS, III/35؛ مجله معهد، همانجا؛ اسکندر، همان، 605). 14. شرح الاسباب و العلامات (سارتن، II(2)/1099)، که شاید همان تقاسیم العلل و اسباب الامراض بقراط باشد. 15. شرح اشارات ابن سینا (ابن فضل‌اللـه، 9/352)، که ابن نفیس در شرح قانون از آن یاد کرده است (شورا، 19/46).
16. شرح تشریح جالینوس. نسخه‌ای از آن در ایاصوفیه موجود است (محمدعلی، 58). 17. شرح تشریح قانون، یک از بخشهای شرح قانون ابن سینا و ازجمله مشهورترین آثار ابن نفیس است که نظریۀ گردش خون در آن آمده است. این کتاب احتمالاً از نخسین آثار ابن نفیس است، زیرا نسخه‌ای از آن که 47 سال سال پیش از مرگ او کتابت شده، در دست است (اسکندر، همان، 603) و چنانکه ابن نفیس خود گفته (ص 17)، این کتاب شرح کتاب اول تا سوم قانون ابن سینا است. 18. شرح تقدمه المعرفۀ بقراط، نسخه‌های از آن در لیدن، بادلیان، پاریس، ایاصوفیه، حلب، اسکندریه و گوتا موجود است (GAS, III/33; GAL, I/649؛ دوسلان، شم‌ 2844(2)؛ ورهووه، 367؛ پرج، شم‌ 1899؛ محمدعلی، 24-25). 19. شرح التنبیه ابواسحاق شیرازی، در فقه شافعی (سبکی، 8/305). 20. شرح طبیعه الانسان بقراط. نسخه‌ای از آن که در 668ق یعنی در حیات مؤلف استنساخ شده، در دست است (بخیت، 3/121). نسخۀ دیگری از آن، همراه با اجازۀ نقل آن به خط و امضای ابن نفیس برای طبیبی به نام شمس‌الدوله ابوالفضل مسیحی در کتابخانۀ ملی پزشکی بتسدا در مریلند آمریکا موجود است (اسکندر، همانجا).
21. شرح الفصوص ابوالعلاء صاعد (بغدادی، همانجا). 22. شرح فصول بقراط، که دوبار در سالهای 1301 و 1310ق در ایران چاپ سنگی شده (شیروانی، 34) و در 1988م نیز به کوشش ماهر عبدالقادر محمدعلی و یوسف زیدان در بیروت منتشر شده است. 23. شرح القانون ابن سینا، شامل 4 بخش اصلی؛ شرح کلیات، شرح داروهای مفرد و مرکب، شرح امراض اعضاء و شرح امراضی که مربوط به عضو خاصی نیستند. او در شرح کلیات، نظریۀ گردش خون را تکرار کرده است (اسکندر، همانجا). برخی از نویسندگان نشرح کلیات» را کتابی مستقل به شمار آورده‌اند و ابن فضل‌ اللـه آن را در 20 مجلد دانسته است (همانجا) و باید مراد او شرح کامل قانون باشد. نسخه‌های متعددی از بخشهای این کتاب در کتابخانه‌های ایران (برای نمونه، نک‌ : ملی، 9/118؛ ملک، 1/425؛ مرکزی، 17/32)، و همچنین استانبول (کوپریلی، 1/493)، لیدن (ورهووه، 263)، لندن (اسکندر، «فهرست »، 180؛ آربری، شم‌ 3984)، حیدرآباد (آصفیه، 2/73)، نیویورک، قاهره (محمدعلی، 55) و موصل (احمد، 2/190) موجود است. به نظر می‌رسد که شرح مفردات القانون و شرح معالجات القانون که 2 کتاب مستقل به‌شمار آمده و در ایاصوفیه و کتابخانۀ همدرد کراچی موجود است (فاروقی، 1/99-100؛ GAL, S, I/900)، بخشهایی از شرح کامل قانون باشد که به سبب اهمیت و رواج آن، مستقلاً استنساخ می‌شده است. 24. شرح مسائل فی الطب حنین بن اسحاق (نیز نک‌ : آثار، شم‌ 7) که نسخه ای از آن در لیدن موجود است (ورهووه، GAL, I/225, 649; 198). 25. شرح الهدایه، که ابن فضل‌ اللـه عمری (9/350) آن را الهدایه فی المنطق از ابن سینا، و حاجی خلیفه (2/2031) و بغدادی (همانجا) آن را الهدایه فی الطب دانسته‌اند.
26. طریق الفصاحه، در نحو (حاجی خلیفه، 2/1114؛ بغدادی، همانجا). 27. المباحث القانونیه. نسخه‌ای از آن در مغرب موجود است (مجله معهد، 5(1)/189). 28. مبادئ الطب، در 1964م در کربلا چاپ شده است. 29. المختار من الاغذیه. نسخه‌ای از آن در برلین موجود است (الوارت، شم‌ 6400)؛ 30. المختصر فی علم اصول الحدیث، در یک مقدمه و 5 باب. وی در فصل اول مقدمه به تعریف علوم و تقسیم آن به سمعی و عقلی پرداخته و سپس دربارۀ اهمیت علم اصول حدیث سخن رانده است. این رساله با ترجمه و شرح آن به زبان آلمانی. توسط حسن اماره در آلمان (هیلدسهایم، 1986م) منتشر شده است.
31. مختصر فی المنطق، که فقط ابن فضل‌ اللـه عمری (همانجا) از آن یادکرده است. 32. مفتاح الشفاء. نسخه‌ای از آن در تهران در دارالکتب مصر موجود است (سید، 1/423). 34. الموالید الثلاثه، که فقط در نسخۀ عیون الانباء ظاهریه (ظاهریه، حمارنه، تصویر 7) بدان اشاره شده است. 35. الموجز، شرح مختصر قانون ابن سینا، یکی از مشهورترین آثار ابن نفیس که رواج بسیار یافت و افزون بر 10 شرح بر آن نوشته‌اند. معروف‌ترین این شروح، شرح سدیدالدین کازرونی با عنوان المغنی فی شرح الموجز و شرح برهان‌الدین نفیس ابن عوض کرمانی و شرح محمودبن احمد امشاطی است (اسکندر، ابن عوض کرمانی و شرح محمود بن احمد امشاطی است (اسکندر، «ابن نفیس»، 604؛ سارتن، II/1100؛ محمدعلی، 53-54). الموجز و شروح آن به فارسی و عربی بارها در ایران و هند چاپ شده است. این کتاب که منهاج القانون نیز خوانده شده، شامل 4 باب در اصول طب، غذاها و داروهای مفرد و مرکب، بیماری اندامها و سایر بیماریها و علل و علامات نیز ترجمه شده است (همانجا؛ محمدعلی، 54).
36. المهذب فی الکحل، نیز از کتب مشهور و مهم ابن نفیس است که به المهذب فی طب العیون، یا المهذب فی الکحل المجرب نیز مشهور است. این کتاب در یک مقدمه و 2 بخش شامل قواعد نظری و عملی چشم پزشکی، فروع این فن و و داروهای مفرد و مرکب امراض چشم و طریقۀ ساخت آنهاست (ظاهریه، خیمی، 2/288-289). نسخه‌هایی از این کتاب در کتابخانه‌های ظاهریۀ دمشق (همانجا)، واتیکان (محمدعلی، همانجا)، برلین و استانبول موجود است (حمارنه، نسخه‌هایی از این کتاب در کتابخانه‌های ظاهریۀ دمشق (همانجا)، واتیکان (محمدعلی، همانجا)، برلین و استانبول موجود است (حمارنه، 9-12). اسمیت (ص 31) آن را دقیق‌ترین و کرسالۀ چشم پزشکی قرون وسطی خوانده و خلاصه‌ای از آن را با ترجمه و شرح به زبان انگلیسی منتشر کرده است. 37. کتاب النبات من الادویه المرکبه. فقط در نسخۀ ظاهریۀ عیونه (ظاهریه، حمارنه، تصویر 7) از آن یاد شده است. 38. مقاله‌ای در نبض (ابن فصل‌اللـه، 9/352). 39. رساله‌ای در ورم که نسخه‌ای از آن در لنینگراد موجود است (خالدوف، شم‌ 10267). 40. الوریاقت، در منطق که نسخه‌ای از آن در بادلیان موجود است (GAL, I/649).
مآخذ: آصفیه، خطی؛ ابراهیم، محمدابوالفضل، حاشیه بر حسن المحاضرۀ سیوطی، قاهره، 1387ق/1967م؛ ابن ابی اصیبعه، احمدبن قاسم، عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299ق/1882م؛ ابن ایاس، محمدبن احمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفی، قاهره، 1402ق/1982م؛ ابن حبیب، حسن بن عمر، تذکرﺓ النبیه، به کوشش محمد محمد امین و سعید فتاح عاشور، قاهره، 1976م؛ ابن فضل‌ اللـه عمری، احمدبن یحیی، مسالک الابصار، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1408ق/1988م؛ ابن قاضی شهبه، ابوبکر بن احمد، طبقات الشافعیه، به کوشش حافظ عبدالعلیم خان، بیروت، 1407ق/1987م؛ ابن نفیس، علی بن ابی‌الحزم، شرح تشریح القانون، به کوشش سلمان قطایه و پل غلیونجی، قاهره، 1988م؛ احمد، سالم عبدالرزاق، فهرس مخطوطات مکتبه الاوقاف فی الموصل، بغداد، 1395ق/1975م؛ اسمیت، ا. س.، «کتاب المهذب فی طب العین لابن النفیس»، مجله تاریخ العلوم العربیه، حلب، 1980م، ج 4، شم‌ 1؛ اسنوی، عبدالرحیم بن حسن، طبقات الشافعیه، به کوشش عبداللـه جبوری، بغداد، 1391ق/1971م؛ بخیت، محمد عدنان و دیگران، فهرست المخطوطات العربیه المصورﺓ، جامعه الاردنیه، 1406ق/1986م؛ بغدادی، هدیه؛ حاجی خلیفه، کشف؛ حداد، سامی، «مکتشف الدورﺓ الدمویه الصغری من هو»، المقتطف، قاهره، 1355ق، شم‌ 89؛ حلو، عبدالفتاح محمد، حاشیه بر طبقات الشافعیه الکبری (نک‌ : هم‌ ، سبکی)؛ حمارنه، نشأت، «وصف الحول عند ابن النفیس»، مجله تاریخ العلوم العربیه، حلب، 1984م؛ ج 8، شم‌ 1-2؛ ذهبی، محمدبن احمد، دول الاسلام، حیدرآباد دکن، 1365ق؛ همو، العبر، به کوشش محمد سعیدبن بسیونی زغلول، بیروت، 1405ق/1985م؛ زرکلی، اعلام؛ سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیه الکبری، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره، 1971م؛ سید، خطی؛ ششن، رمضان، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی فی مکتبات ترکیا، استانبول، 1984م؛ شطی، احمد شوکت، الطب عندالعرب، بیروت، موسسه المطبوعات الحدیثه؛ شورا، خطی؛ شیروانی، محمد، فهرستوارۀ نسخه‌های خطی پزشکی به زبان عربی و چاپ سنگی قدیم در ایران، تهران، 1362ش؛ صقاعی، فضل‌ اللـه بن ابی الفخر، تالی کتاب وفیات الاعیان، به کوشش ژاکلین سوبله، بیروت، 1974م؛ طاش کوپری‌زاده، احمدبن مصطفی، مفتاح السعادﺓ و مصباح السیادﺓ، بیروت، 1405ق/1985م؛ ظاهریه، خطی (الطب و الصیدله)، حمارنه؛ همان، خیمی؛ عیسی بک، احمد، معجم الاطباء، قاهره، 1361ق/1942م؛ غلیونجی، ب.، ابن النفیس، کویت، وزاره الارشاد و الانبیاء؛ فاروقی ندوی، فضل اللـه، توضیحی فهرست مخطوطات کتب خانه همدرد، طبی علوم، کراچی، 1981م؛ کوپریلی، خطی؛ مجله المعهد المخطوطات العربیه، جامعه الدول العربیه، 1959م؛ محمدعلی، ماهر عبدالقادر، مقدمه بر شرح فصول ابقراط ابن نفیس، بیروت، 1408ق/1988م؛ مرکزی، خطی؛ ملک، خطی؛ ملی، خطی؛ هیر، نقولا، «ثلاثه مجلدات من کتاب الشامل لابن النفیس»، مجله معهد المخطوطات العربیه، 1380ق/1960م؛ شم‌ 6؛ یافعی، عبداللـه بن اسعد، مرآﺓ الجنان، حیدرآباد دکن، 1338ق؛ نیز:
Ahlwardt; Arberry; Arberry, A. J., A Second Supplementary Hand-List of the Muhammadan Manuscripts…, Cambridge, 1959; Aumer, Joseph, Die arabischen Handschriften… in München, Wiesbaden, 1970; De Slane; GAL; GAL, S; GAS; Iskandar, A. Z., A Catalogue of Arabic Manuscripts on Medicine and Science, London, 1967; Id, »Ibn al-Nafis«, Dictionary of Scientific Biography, New York, 1974, vol. IX; Khalidov; Pertsch; sarton, George, Introduction to the History of Science, Baltimore, 1928-1948; Schacht, J., »Ibn al-Nafis, Servetus and Colombo«, Al-Andalus, 1957, vol. XXII; Voorhoeve.
سیدصادق سجادی

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 1866
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست