responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 1854
ابن نجار، ابوعبدالله
جلد: 5
     
شماره مقاله:1854


اِبْنِ نَجّار، ابوعبداللّه محب‌الدین محمدبن محمودبن حسن‌بن هبه‌اللّه بن محاسن (23 ذیقعده 578-5 شعبان 643ق/20 مارس 1183-26 دسامبر 1245م)، مورخ، محدث، رجال‌شناس و ادیب شافعی مذهب بغدادی، او در بغداد زاده شد، پدرش مردی نجار و مادرش صفیه دختر کثیربن سالم هیتی از خاندانی اهل دانش بود (نک‌ : یاقوت، ادبا، 19/49؛ سمعانی، 5/660؛ منذری، 2/319؛ ذهبی، سیر، 23/134). وی 7 ساله بود که پدرش را از دست داد (ابن نجار، ذیل، 4/151).
در کودکی حافظ قرآن شد و پس از آن به فراگیری نحو عربی و استماع و کتابت حدیث آغاز کرد (ابن شعار، 2/560؛ ابن فوطی، الحوادث، 205٩. در نظامیۀ بغداد نیز به تحصیل علم پرداخت و در دوره‌ای نسبتاً طولانی در زادگاهش نزد کسانی چون ابن جوزی، عبدالوهاب‌بن سُکَینۀ بغدادی و ذاکربن کامل خفّاف دانش آموخت و حدیث شنید (ابن نجار، همان، 1/360، 3/7؛ ابن شعار، همانجا). سپس به حجاز رفت و در 607ق در مکه و چندی در مدینه استماع حدیث کرد. در 608ق وارد شام شد و در آنجا نزد ابوالیمن کندی به تحصیل علم پرداخت. در همین سفر در حلب نیز اندکی درنگ کرد و در راه بازگشت به بغداد، از شیوخ حرّان، موصل، تکریت و جز آنها نیز حدیث شنید (همو، 2/560-561؛ ذهبی، همان، 23/132).
ابن نجار در 609ق در موطن خود بود، اما اندکی بعد روی به شرق نهاد (ابن نجار، همان، 3/223؛ ابن شعار، همانجا) و در شهرهای همدان و اصفهان به طلب دانش برخاست و سپس به خراسان رفت و در نیشابور از کسانی چون مؤیدبن محمد طوسی و در مرو از عبدالرحیم، فرزند عبدالکریم سمعانی بهره‌ها برد و در بازگشت به بغداد در بسطام، دامغان، ری، ساوه، همدان و شهرهای دیگر از مشایخ عصر حدیث شنید و به تکمیل تحصیلات خود پرداخت. اقامت ابن نجار در این نوبت در بغداد نیز دیری نپایید و یک سال بعد راه سفر در پیش گرفت و برای بار دوم به بلاد جبل روی نهاد و به نهاوند و سپس به اصفهان درآمد و چندی در آن شهر اقامت گزید. به نظر می‌رسد او در همین دوره، باز به خراسان رفته باشد (نک‌ : همانجا؛ ابن دمیاطی، 289). چون مغولان بر اصفهان چیره شدند، ابن نجار به بغداد بازگشت (620ق) و سپس راه شام در پیش گرفت و در انجا مدتی به تدریس و تحدیث پرداخت. در 621ق به مصر رفت و از مشایخ آنجا و اسکندریه بهره جست (ابن نجار، همان، 1/12، 3/7؛ ابن شعار، همانجا؛ نیز نک‌ : ابن مستوفی، 1/360). در مصر الملک‌الکامل ایوبی (حک‌ 615-635ق/1218-1238م) وی را نواخت و از او خواست در آنجا اقامت گزیند، اما نپذیرفت (ابن نجار، همان، 5/65؛ ابن شعار، همانجا).
آنچه در مورد مسیر سفرهای ابن نجار گفته شد، برداشتی از اطلاعات داده شده توسط ابن شعار در عقودالجمان و تکمیل آن توسط منابع دیگر بود، اما در برخی منابع از گذار وی بر شهرهایی چون غور و یمن نیز سخن رفته است. (نک‌ : ابن فوطی، تلخیص، 339). ابن نجار سرانجام پس از سالها سفر در 624ق در بغداد رحل اقامت افکند (ابن شعار، همانجا؛ ابن فوطی، الحوادث، 206). مدت زمان این سفرها را، منابع به اختلاف 27 یا 28 سال آورده‌اند (یاقوت، همان، 19/49-50؛ ابن فوطی، همان، 205)، اما با توجه به تاریخ آغاز سفرها و سال بازگشت او به بغداد (نک‌ : سطور پیشین)، باید گفت که این ارقام جز تحریفی از اعداد 17 یا 18 نیست. وی در طول سفرهایش علاوه بر شنیدن حدیث و فراگیری معارف اسلامی به ادب نیز می‌پرداخته و از محضر شاعران بسیاری استفاده می برده و در عین حال از جمع‌آوری اطلاعات رجالی و تاریخی برای تألیف کتابهایش به ویژه ذیل تاریخ بغداد،غافل نمانده است(نک‌ : سطور بعد).
ابن نجار دورۀ پایانی عمر خود را در بغداد به تدریس و تألیف گذراند و پس از تأسیس مدرسۀ مستنصریه (631ق) به تدریس در آنجا گمارده شد. سرانجام وی در 643ق در بغداد از دنیا رفت و در گورستان باب‌الحرب دفن شد. در رثای او مرثیه‌های بسیاری سرودند. بنا به وصیت او کتابخانه‌اش وقف مدرسۀ نظامیه گردید (همو، تلخیص، 339، الحوادث، 206؛ ذهبی، همان، 23/133؛ ابن کثیر، 7 (13)/181).
ابن نجار از مشایخ و استادانی بسیار بهره جسته و چنانکه خود در معجم‌الشیوخ (نک‌ : دنبالۀ مقاله) یادآور شده، محضر بیش از 000’3 شیخ را درک کرده بوده است. او به گفتۀ ذهبی (همان، 23/132)، از روایات معاصران خویش نیز پرهیز نداشته و چندان در بند علوّ سند نبوده، شاید از آن‌رو که ناچار بوده است برای تألیف ذیل تاریخ بغداد از اطلاعات رجالی و تاریخی معاصران خویش هم بهره جوید. در میان مشایخ و استادان وی، جز آنچه پیش‌تر گذشت، نام عمادالدین کاتب اصفهانی، ابومحمد قاسم‌بن علی ابن عساکر، ابن اخضر جنابذی، یاقوت حموی، ابن دبیثی، ابن نقطه، محمدبن عبدالواحد ضیاء مقدسی، عمربن احمد ابن عدیم و عبدالعظیم‌بن عبدالقوی منذری نیز شایان ذکر است (ابن نجار، همان، 1/6، 20، 68، 419، 2/184، 4/132، 5/195؛ ابن دمیاطی، 97؛ ابن قاضی شهبه، 1/124).
سعۀ روایت و اتقان وی در حدیث و رجال و تاریخ، مورد تأیید کسانی چون یاقوت حموی (همانجا)، ابن مستوفی (همانجا)، ابن دبیثی (1/248)، ابن شعار (ص 561)، ابن طاووس (الامان، 120)، ابن فوطی (تلخیص، همانجا) و ذهبی (همان، 23/131-132) قرار گرفته است. اعتبار ابن نجار در ضبط تاریخ و رجال چندان بود که حتی برخی چون یاقوت که از مشایخ وی به شمار می‌رود، در بسیاری مواضع از او نقل قوا کرده‌اند (نک‌ : بلدان، 1/61، 452، جم‌(.
ابن نجار افزون بر حدیث، رجال و تاریخ، در ادب نیز صاحب اطلاع بود و چنانکه از بررسی ذیل تاریخ بغداد (2/31، جم‌( برمی‌آید، در نقل و ضبط سروده‌های شاعران کوشا بوده است. علاوه بر آثار ادبی (نک‌ : بخش آثار) خود نیز گاه شعر می‌سرود و یاقوت ابیاتی چند از اشعار او را در کتاب خود آورده و از او به عنوان ادیب یاد کرده است (ادبا، 19/49-50). ابن نجار در قرائت نیز استاد بود و در این زمینه هم آثاری پدید آورد (نک‌ : بخش آثار) و چنانکه خود اظهار داشته (همان، 1/360)، قرائات مختلف را به روایات گوناگون بر ابوحامد ابن سکینه خوانده بوده است.
در میان شاگردان و راویان ابن نجار می‌توان از ابن شعار موصلی، ابن صابونی، ابن ساعی، علی‌بن موسی ابن طاووس حلّی، محمدبن یوسف گنجی، محب‌الدین طبری و سرانجام عمربن احمد ابن عدیم که از مشایخ وی نیز به شمار می‌رود، نام برد (ابن شعار، همانجا؛ گنجی، 50؛ ابن عدیم، 2/746، جم‌ ؛ ابن طاووس، فتح‌الابواب، 149؛ ابن صابونی، 5-6؛ ابن رشید، 5/233، 250؛ ذهبی، همان، 23/133). همچنین از شرح نهج‌البلاغۀ ابن ابی‌الحدید (15/28-30) برمی‌آید که وی نیز از ابن نجار استفاده کرده است.
گفتنی است که ابن نجار به تصوف و عرفان نیز گرایش داشته و از محضر مشایخ بزرگ عصر همچون محیی‌الدین ابن عربی و شهاب‌الدین عمربن محمد سهروردی بهره برده است (ابن نجار، همان، 5/179-181؛ ابن دمیاطی، 115-116)، چنانکه در کتب فهارس از او به عنوان راوی آثار ابن عربی، از جمله الفتوحات‌المکیه نام برده‌اند (بصری، 25؛ کتانی، عبدالحی، 1/319). این تمایل وی در ذیل تاریخ بغداد نیز آشکار است، زیرا هیچ‌گاه از یاد مشایخ صوفیه غافل نمانده است. اطلاق «شهید» به شقیق بلخی و نیز تعبیرات ستایش‌آمیزی که برای سهروردی به کار برده، همگی نشان از گرایش وی به صوفیه دارد (ابن نجار، همان، 5/179-182، جم‌ ؛ ابن دمیاطی. 252٩. شایان ذکر است که ابن نجار با اینکه خود شافعی بوده، به امامان شیعه(ع) علاقه نشان داده است و حتی می‌توان نام او را در سند نخستین از کتاب تاریخ‌الائمۀ منسوب به ابن ابی‌الثلج (ص 2) ملاحظه کرد. طبق این سند، ابن نجار از طریق 3 تن از شیوخ خود کتاب تاریخ‌الائمه را که یکی از کهن‌ترین منابع تاریخ امامان دوازدهگاه(ع) می‌باشد، روایت کرده است. البته اینگونه برخورد با مذهب شیعه، باتوجه به محیط اجتماعی ـ سیاسی دورۀ پایانی خلافت عباسی، چندان شگفت نمی‌نماید.
آثار چاپی:
1. الدره‌الثمینه فی تاریخ‌المدینه، که ابن نجار آن را به درخواست برخی طالبان علم در مدینه به رشتۀ تحریر درآورده است (نک‌ : ابن نجار، «الدره»، 321). این کتاب همراه جلد دوم شفاءالغرام فاسی در قاهره (1376ق/1956م) به چاپ رسیده است. این کتاب بیش از آنکه به تاریخ سیاسی ـ اجتماعی مدینه بپردازد، به ذکر برخی مسائل دینی از قبیل فضایل، زیارات و مانند آن پرداخته است (نک‌ : روزنتال، 224-225). ابوالعباس غرّافی بر این کتاب ذیلی نوشته بوده است (سخاوی، 642).
2. ذیل تاریخ بغداد، که ذیلی است بر تاریخ بغداد خطیب بغدادی که تنها بخشهایی از آن در 5 مجلد در حیدرآباد دکن (1398-1406ق/1978-1986م) به چاپ رسیده است. این بخشها شامل قسمتهایی از حرفهای «ع» و «ف» است. نسخه‌ای شامل شرح حال نصربن یحیی تا هارون‌بن محمد در مجموعۀ یهودا، در کتابخانۀ پرینستون موجود است که به چاپ نرسیده و احتمالاً بخشی از ذیل تاریخ بغداد است (نک‌ : ماخ، شم‌ 4618).
در مورد شمار مجلدات این کتاب اختلاف نظر وجود دارد، ولی آنچه از این کتاب در زمان سخاوی (د 902ق) موجود بوده، مسلّماً بیش از مجلداتی است که اکنون هست (گنجی، 401؛ ابن فوطی، الحوادث، 205؛ ذهبی، تذکره، 4/1428-1429؛ ابن شاکر، 4/36؛ سخاوی، 590-591، 622). ابن نجار در این کتاب با شیوه‌ای نزدیک به روش خطیب بغدادی، به یاد کرد کسانی پرداخته که یا در بغداد می‌زیسته، یا بدان‌جا وارد شده بوده‌اند و در این اثر از دو ذیل مهم پیشین، ذیلهای سمعانی و ابن دبیثی، بهره برده است (نیز نک‌ : سخاوی، 622). وی شرح حال کسانی را که توسط خطیب بغدادی نوشته شده، نیاورده و فقط در برخی موارد که در تراجم آنان نکته‌ای فروگذار شده، به شرح حال آنان پرداخته است (مثلاً نک‌ : 5/203). با اینهمه ابن نجار در این اثر نام بسیاری از خلفا، وزیران، قاضیان، فقیهان، محدّثان، خطیبان، شاعران، ادیبان، پزشکان و صوفیان را آورده و از این‌رو کتاب وی از اهمیت خاصی برخوردار است. ترتیب کتاب برپایۀ حروف تهجی است و بنابر شیوۀ معمول «محمد»ها در آغاز کتاب آورده شده‌اند. بخشی نیز دربارۀ «کنیه‌ها» و بخشی دیگر دربارۀ «زنان» به پایان کتاب افزوده شده است.
ابن نجار از همان دورۀ آغاز تحصیلاتش به فراهم آوردن یادداشتهایی در تکمیل تاریخ بغداد سمعانی پرداخته بوده و در طول سفرهایش به جمع‌آوری اطلاعات تازه در همین موضوع همت گماشته بوده است. به نظر می‌رسد که تحریر نهایی این کتاب در قالب ذیل تاریخ بغداد خطیب به‌طور تدریجی فراهم آمده است، چراکه از سویی یاقوت حموی (د 626ق) با تصریح به نام کتاب از آن سود جسته (نک‌ : سطور پیشین) و از دیگر سو در جای‌جای نسخۀ برجای ماندۀ کتاب، از تاریخهای متأخرتر تا 640ق یاد شده است. ابن نجار در تألیف این کتاب بر دیده‌ها و شنیده‌های خویش، اجازات دریافتی از شیوخ خود و مکاتباتی که با عالمان عصر داشته، تکیه کرده است. وی در عین حال از آثار مدوّن پیشینیان، همچون کتب معجم‌الشیوخ و آثاری چون خریده‌القصر عمادالدین کاتب، الفنون ابن عقیل، الفهرست ابن ندیم، تحفه‌الامراء صابی، مقاتل‌الطّالبّیین احمدبن عبیداللّه‌بن محمدبن عمار، طبقات‌الصوفیۀ سُلَمی و نسوی، التجارب ابن فندق، کتاب الوزراء صاحب‌بن عباد و آثار رجالی شیعه همچون مشیخۀ هارون‌بن موسی تلعکبری بهرۀ فراوان گرفته است. او در ضمن شرح حال افراد به ذکر مطالب تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و وضع علمی و اجتماعی بغداد نیز پرداخته است. وی در سراسر کتاب، کمتر به ذکر تصانیف افراد پرداخته، اما در شرح حال محدّثان و فقیهان معمولاً با ارائه طریق خود به آثار و روایات ایشان، حدیثی چون جامع‌الاحادیث سیوطی، دیل ابن نجار به عنوان یک منبع حدیثی مهم جای‌جای، مورد استفاده قرار گیرد (مثلاً 1/53، 61).
ابن نجار از بسیاری دست‌نوشته‌های رجال‌شناسان و تاریخ‌نویسان در کتاب خود استفاده کرده و در به کارگیری منابع، سعی بر آن داشته که حتی‌المقدور از نسخه‌ای به خط مؤلف بهره گیرد و این بیانگر دقت و سخت‌کوشی وی در کار تحقیق است (مثلاً نک‌ : 2/22). گرچه تمامی ذیل ابن نجار هم‌اکنون در دست نیست، ولی گزیده‌ای از آن با عنوان المستفاد من ذیل تاریخ بغداد توسط احمدبن ایبک دمیاطی (د 749ق) فراهم شده که در 1399ق/1978م در حیدرآباد دکن و دیگر بار در 1406ق/1986م در بیروت، به کوشش محمد مولود خلف و بشار عواد معروف به چاپ رسیده است. البته ابن دمیاطی در این کتاب علاوه بر انتخاب و اختصار متن اصلی، گاه خود نیز اطلاعاتی به آن افزوده است (در مورد ذیل تاریخ بغداد ابن نجار و المستفاد ابن دمیاطی علاوه بر مطالعۀ خود این آثار، نک‌ : خلف، 31-66). بر کتاب ابن نجار دو ذیل نیز نوشته شده است: ذیل ابن رافع اسلامی که مختصری از آن توسط فاسی صورت پذیرفته و با نام منتخب‌المختار به کوشش عباس عزاوی در بغداد (1357ق/1938م) به چاپ رسیده است و ذیل ابن ساعی که باید از اهمیت خاصی برخوردار بوده باشد (سخاوی، 591، 622).
اثر خطی: مناقب‌الامام الشافعی، که ظاهراً نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ دانشکدۀ حکمت بغداد موجود است (نک‌ : ابوفرح، «ح»).
آثار یافت نشده: 1. اخبارالمشتاق بأخبارالعشّاق؛ 2. الازهار فی انواع‌الأشعار؛ 3. اظهخار نعمه‌الاسلام و اشهارنقمه‌الاجرام؛ 4. الألقاب؛ 5. جنه‌الناظرین فی معرفه‌التابعین؛ 6. روضه‌الأولیاء فی مسجد ایلیاء؛ 7. الزهر فی محاسن شعراءِالعصر؛ 8. السابق واللاحق؛ 9. سلوه‌الوحید؛ 10. الشافی فی‌الطب؛ 11. شرح حرز الامانیِ شاطبی؛ 12. شرح‌المفصل زمخشری؛ 13. العقدالفائق فی عیون اخبارالدین و محاسن تواریخ‌الخلائق؛ 14. کتاب عوالیه؛ 15. عیون‌الفوائد، که ظاهراً همان غررالفوائد است؛ 16. القمرالمنیر فی‌المسندالکبیر، که در ان احادیث اصحاب حضرت رسول(ص) را گرد اورده است؛ 17. الکافی فی الصلاح؛ 18. کنزالایام (یا الامام) فی معرفه‌السنن والاحکام؛ 19. المتفق والمفترق، که در موضوع انتساب رجال حدیث به آباء و بلدان نوشته شده است؛ 20. مجموع غررالفوائد و منثور در القلائد؛ 21. المختلف والمؤتلف، که ذیلی بوده بر الاکمال ابن ماکولا؛ 22. معجم‌الشیوخ، که در آن از 000’3 شیخ مرد و 400 شیخ زن نام برده است؛ 23. نثرالدر؛ 24. نزهه‌الطرف فی اخبار اهل‌الظرف؛ 25. نزهه‌الوری فی اخبارالقری (یا نزهه‌القری فی ذکرام‌القری)؛ 26. نهج‌الاصابه فی معرفه‌الصحابه. افزون بر اینها، ابن نجار کتابی جنگ مانند نوشته بوده که بنابر نقل منابع همچون نشوارالمحاضرۀ محسّن‌بن علی تنوخی بوده است (نک‌ : یاقوت، ادبا، 19/50-51؛ ابن فوطی، الحوادث، 205-206؛ ذهبی، سیر، 23/1633؛ سفدی، 5/10؛ ابن کثیر، 7 (13)/180-181؛ سخاوی، 606؛ بغدادی، 2/122). گفتنی است که وی کتابی داشته با عنوان الکمال فی معرفه‌الرجال که یاقوت (همان، 19/50) از آن نام برده است و به گفتۀ محمدبن جعفر کتانی (ص 208) موضوع آن، رجال کتب ششگانۀ حدیثی اهل سنت بوده است. فیشر در 1890م در مقالۀ «اقتباسهایی از ذهبی و ابن نجار » به‌طور مبهمی به این کتاب پرداخته و متنی را نیز به عنوان باقی‌مانده‌هایی از الکمال به چاپ رسانیده است که البته نمی‌تواند از ابن نجار بوده باشد، چراکه مؤلف در آن از کسانی چون ابوطاهر سلفی و ابوموسی مدینی روایت می‌کند که در شمار مشایخ ابن نجار نبوده، بلکه در طبقۀ مشایخ شیوخ او بوده‌اند (فیشر، 401 به بعد؛ نیز نک‌ : فرح، 225).
آثار ابن نجار همواره مورد توجه مورخان و رجال‌نویسان بوده است، چنانکه ذیل تاریخ بغداد در سطح وسیعی مورد بهره‌برداری منابع متأخر تاریخی و رجالی قرار گرفته است. در کتب فهارس و اجازات هم آثار ابن نجار همواره مورد توجه بوده است (به عنوان مثال، نک‌ : رودانی، 160-161، 244؛ کتانی، عبدالحی، 1/395، 2/635).
گفتنی است که بدری محمد فهد در کتابی با عنوان، تاریخ بغداد للمورخ ابن نجار البغدادی که در بغداد (1406ق/1986م) به چاپ رسیده، به تفصیل دربارۀ ابن نجار و اثار وی به‌خصوص ذیل تاریخ بغداد سخن گفته است.

مآخذ: ابن ابی‌الثلج، محمدبن محمد، «تاریخ‌الائمه»، مجموعه نفیسه، قم، 1406ق؛ ابن ابی‌الحدید، عبدالحمیدبن هبه‌اللّه، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1382ق/1962م؛ ابن دبیثی، محمدبن سعید، ذیل تاریخ مدینه‌السلام، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ ابن دمیاطی، احمدبن ایبک، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، به کوشش محمد مولود خلف و بشار عواد معروف، بیروت، 1406ق/1986م؛ ابن رشید، محمدبن عمر، ملءالعبیه، به کوشش محمد حبیب ابن خوجه، بیروت، 1408ق/1988م؛ ابن شاکر کتبی، محمد، فوات‌الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1394ق/1974م؛ ابن شعار، مبارک‌بن احمد، یک برگ از عقودالجمان فی شعراء هذا‌الزمان، در تعلیقات تاریخ اربل (نک‌ : هم‌ ، ابن مستوفی)؛ ابن صابونی، محمدبن علی، تکلمه اکمال‌الاکمال، به کوشش مصطفی جواد، بغداد، 1377ق/1957م؛ ابن طاووس، علی‌بن موسی، الامان، قم، 1409ق؛ همو، فتح‌الابواب، به کوشش حامد خفاف، بیروت، 1409ق/1989م؛ ابن عدیم، عمربن احمد، بغیه‌الطلب، به کوشش سهیل زکّار، دمشق، 1408ق/1988م؛ ابن فوطی، عبدالرزاق‌بن احمد، تلخیص مجمع الآداب، به کوشش محمد عبدالقدوس قاسمی، لاهور، 1359ق/1940م؛ همو، الحوادث الجامعه، به کوشش مصطفی جواد، بغداد، 1351ق؛ ابن قاضی شهبه، احمدبن محمد، طبقات الشافعیه، به کوشش حافظ عبدالعلیم خان، بیروت، 1407ق/1987م؛ ابن کثیر، البدایه؛ ابن مستوفی، مبارک‌بن احمد، تاریخ اربل، به کوشش و تعلیقات سامی صقار، بغداد، 1980م؛ ابن نجار، محمدبن محمود، «الدره‌الثمینه»، همراه شفاءالغرامِ فاسی، قاهره، 1376ق/1956م؛ همو، ذیل تاریخ بغداد، حیدرآباد دکن، 1398-1406ق/1978-1986م؛ ابوفرح، قیصر، مقدمۀ المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، حیدراباد دکن، 1391ق/1971م؛ بصری، عبداللّه‌بن سالم، «الامداد بمعرفه علو الاسناد»، همراه الرسائل‌الخمس فی الاسانید، حیدرآباد دکن، 1390ق/1970م؛ همو، سیر اعلام النبلاء، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال سرحان، بیروت، 1405ق/1985م؛ خلف، محمد مولود و بشار عواد معروف، مقدمه بر المستفاد (نک‌ : هم‌ ، ابن دمیاطی)؛ رودانی، محمدبن سلیمان، صله‌الخلف، به کوشش محمد حجبی، بیروت، 1408ق/1988م؛ روزنتال، فرانتس، علم‌التاریخ عندالمسلمین، ترجمۀ صالح احمد علی، بغداد، 1963م؛ سخاوی، عبدالکریم‌بن محمد، الانساب، بیروت، 1408ق/1988م؛ سیوطی، جامع‌الاحادیث، دمشق، 1979م؛ صفدی، خلیل‌بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش ددرینگ، بیروت، 1389ق/1970م؛ کتانی، عبدالحی‌بن عبدالکبیر، فهرس‌الفهارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1402ق/1982م؛ کتانی، محمدبن جعفر، الرساله‌المستطرفه، استانبول، 1986م؛ گنجی، محدبن یوسف، کفایه‌الطالب، به کوشش محمد هادی امینی، تهران، 1404ق/1984م؛ منذری، عبدالعظیم‌بن عبدالقوی، التکلمه لوفیات‌النقله، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1405ق/1984م؛ یاقوت، ادبا؛ همو، بلدان، نیز:

Farah, C. E., "Ibn-al-Najjār: a Neglected Arabic Historian", Joumal of the American Oriental Society, New Haven, 1964, vol. LXXXIV; Fischer, A., "Neue Auszüge aus ad-Dahabî und Ibn an-Nağğâr", ZDMG, 1890, vol. XLIV; Mach, R., Catalogue of Arabic Manuscripts (Yahuda Section) in the Garrett Collection, Princeton, 1977.
حسن انصاری

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 1854
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست