اِبْنِ لَهيعه، ابوعبدالرحمان عبدالله بن لهيعة بن عُقبة حضرمى غافقى اُعدولى (96-174ق/715-790م)، محدّث و قاضى مصري. ابن سعد پدر وي را عقبة بن لهيعه دانسته است (7/516؛ قس: بخاري، الضعفاء، 69). در برخى از منابع به وي كنية ابوخريطه و ابوالنضر نيز داده شده است (ابن حبان، 2/11-12؛ ابن عساكر، 422). در مورد تولد او تاريخهاي 95 و 97ق نيز در برخى مآخذ به چشم مىخورد (ذهبى، 8/12، 20). از محل تولد و نشأت وي اطلاعى نداريم، تنها مىدانيم كه از كودكى به تحصيل علم پرداخته و از مشايخ بسياري در مصر و حجاز بهره برده است (همو، 8/12). وي در 126ق در مصر اقامت داشت (همو، 8/20) و سالها بعد در 155ق از طرف منصور خليفة عباسى با حقوق ماهانة 30 دينار به قضاي مصر گماشته شد و اين نخستينبار بود كه قاضى القضاة مصر مستقيماً توسط خليفه منصوب مىشد (يعقوبى، 2/389؛ وكيع، 3/235؛ كندي، 368). گرچه ذهبى (8/14، 26) مدت اشتغال وي در مقام قضا را كمتر از يك سال دانسته، ليكن به گزارش كندي (ص 370) ابن لهيعه تا ربيعالاول 164ق در مقام خود باقى بوده و در اين تاريخ عزل گرديده است (قس: يعقوبى، 2/401، كه به قضاء وي در زمان مهدي عباسى نيز اشاره مىكند). از ديگر دانستههاي ما دربارة زندگى وي اين است كه در 138ق به همراه صالح بن على عباسى براي جنگ به شام رفته است (ذهبى، 8/19). در مورد تحصيل وي بايد گفت كه از مشايخى همچون عطاء بن ابى رباح، عمرو بن شعيب، محمد بن منكدر، عبدالرحمان بن هرمز اعرج، عمرو بن دينار، ابوزبير مكى و به گفتة برخى از عكرمه استفاده كرده و كسانى چون نوهاش احمد بن عيسى، اشهب بن عبدالعزيز، سفيان ثوري، شعبة بن حجاج، عبدالله بن مبارك، عبدالله بن وهب، عبدالرحمان اوزاعى و ابوالاسود نصر بن عبدالجبار از وي بهره بردهاند (براي فهرستى از شيوخ و راويان او، نك: مزي، 9/385-387). ابن قتيبه (ص 624) او را در شمار شيعيان آورده و ابن عدي نيز وي را مفرط در تشيع دانسته است (نك: ذهبى، 8/26)، ولى مستند اين نسبت چندان روشن نيست. از ديدگاه جرح و تعديل گرچه سعة روايت و تبحر وي در حديث و فقه مورد تحسين برخى از مؤلفان قرار گرفته (نك: ابن سعد، همانجا؛ وكيع، 3/236؛ ابن ابى حاتم، 5/148؛ ابن حبان، 2/11- 12؛ ذهبى، 8/13، 17- 18)، اما ضبط و اتقاق او در نقل حديث مورد ترديد رجاليان واقع شده است و ظاهراً سبب آن بوده است كه منزل ابن لهيعه در 170ق دچار حريق شد و بنابر نقل برخى از مؤلفان، كتب وي نيز در آتش سوخت و از اين رو پشتوانة لازم در ضبط حديث را از دست داد. از اين رو به رغم اينكه حديث وي در سنن ابوداوود، ابن ماجه و ترمذي آمده، بعضى رجال شناسان او را تضعيف كرده و معتقدند كه ابن لهيعه پيش از اين واقعه نيز در نقل حديث تساهل داشته است (براي آگاهى بيشتر در مورد نظريّات پراكندة رجاليان، نك: ابن سعد، همانجا؛ ابن معين، 1/67 - 68؛ بخاري، الضعفاء، همانجا، التاريخ الكبير، 3(1)/183، التاريخ الصغير، 2/189؛ بسوي، 2/184- 185؛ نسائى، 203؛ عقيلى، 2/293- 295؛ ابن ابى حاتم، 5/146- 148؛ ابن حبان، 2/12-13؛ ابن عدي، 4/1462-1472؛ دارقطنى، 265؛ ذهبى، 8/13- 26). ابن لهيعه در 15 ربيعالاول يا 24 جماديالا¸خر 174 (در برخى منابع 170 يا 173ق) از دنيا رفت و داوود بن يزيد بن حاتم بر وي نماز گزارد (بسوي، 1/165؛ ابن عدي، 4/1463؛ ابن خلكان، 3/39). در مورد آثار وي بايد گفت كه در منابع از عنوان خاصى ياد نشده و چنانكه گذشت، به گفتة بعضى آثار او در حريق سوخته است، ولى ظاهراً برخى اصول روائى وي باقى مانده و احتمالاً همان نوشتهها بوده كه مأخذ مؤلفان بعد قرار گرفته است. از جملة آنهاست روايات وي در زمينة سيره و مغازي پيامبر(ص) و وقايع تاريخى كه مورد استفادة كسانى همچون ابن هشام (1/6، جم)، خليفة بن خياط (1/ 155، جم)، ابن عبدالحكم (ص 3، 4، جم)، بلاذري (ص 50، 301، جم)، طبري (1/76، 483، جم)، كندي (ص 462، جم)، ابن عبدالبر (ص 56 -59، جم) و ديگران واقع شده است. همچنين صحيفهاي مشتمل بر روايات ابن لهيعه به صورت پاپيروس در هايدلبرگ محفوظ است (نك: و در 1967م نبيه عبود اين نسخه را در «مطالعاتى در پاپيروسهاي ادبى عربى1» در شيكاگو به چاپ رسانيده است. مآخذ: ابن ابى حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن، 1372ق/ 1953م؛ ابن حبان، محمد، المجروحين، به كوشش محمود ابراهيم زايد، بيروت، 1396ق؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبري، بيروت، دارصادر؛ ابن عبدالبر، يوسف، الدرر، به كوشش شوقى ضيف، قاهره، 1386ق/ 1966م؛ ابن عبدالحكم، عبدالرحمان، فتوح مصر، به كوشش توري، ليدن، 1920م؛ ابن عدي، عبدالله، الكامل، بيروت، 1405ق/1985م؛ ابن عساكر، على، تاريخ مدينة دمشق، نسخة عكسى موجود در كتابخانة مركز؛ ابن قتيبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛ ابن معين، يحيى، معرفة الرجال، به كوشش محمد كامل قصار، دمشق، 1405ق/1985م؛ ابن هشام، محمد، السيرة النبوية، به كوشش مصطفى سقا و ديگران، قاهره، 1355ق/1936م؛ بخاري، محمد، التاريخ الصغير، به كوشش محمود ابراهيم زايد، بيروت، 1406ق/1986م؛ همو، التاريخ الكبير، حيدرآباد دكن، 1377ق/1958م؛ همو، الضعفاء الصغير، به كوشش محمود ابراهيم زايد، بيروت، 1406ق/1986م؛ بسوي، يعقوب، المعرفة و التاريخ، به كوشش اكرم ضياء عمري، بغداد، 1394ق/ 1974م؛ بلاذري، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انيس طباع، بيروت، 1407ق/1987م؛ خليفة بن خياط، الطبقات، به كوش سهيل زكار، دمشق، 1966م؛ دارقطنى، على، الضعفاء و المتروكون، به كوشش موفق بن عبدالله بن رياض، 1404ق/1984م؛ ذهبى، محمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و نذير حمدان، بيروت، 1405ق/1985م؛ طبري، تاريخ؛ عقيلى، محمد، الضعفاء الكبير، به كوشش عبدالمعطى امين قلعجى، بيروت، 1404ق/1984م؛ كندي، محمد، الولاة و كتاب القضاة، به كوشش روون گست، بيروت، 1908م؛ مزي، يوسف، تهذيب الكمال، نسخة خطى كتابخانة احمد ثالث، شم 2848؛ نسائى، احمد، كتاب الضعفاء و المتروكين، به كوشش محمود ابراهيم زايد، بيروت، 1406ق/1986م؛ وكيع، محمد، اخبار القضاة، بيروت، عالم الكتب؛ يعقوبى، احمد، تاريخ، بيروت، دارصادر؛ نيز: . بخش فقه، علوم قرآنى و حديث تايپ مجدد و ن * 1 * زا ن * 2 * زا