اِبْنِ قَطّاع، ابوالقاسم على بن جعفر بن على سعدي (10 صفر 433- 515ق/19
اكتبر 1041-1121م)، نحوي، لغوي و اديب. وي در صِقِلّيه (سيسيل) به دنيا آمد
و از اين رو صقلّى نيز خوانده شده است. فيروزآبادي (ص 48) وي را از خاندان
اغلبيان كه بر صقليه حكم مىراندند، دانسته است. پدرش اديب و از عالمان
لغت بود و در ترسل نيز دست داشت (قفطى، 1/265) و شايد در دستگاه حكومت نيز
صاحب مقامى بود و در لغت و عروض نيز آثاري داشت (فيروز آبادي، همانجا).
گفتهاند كه وي از شاگردان قُضاعى بوده است ( بستانى، 3/460). قفطى
(همانجا) چهار بيت از اشعار وي را نيز نقل كرده است.
ابن حجر (4/209) به نقل از ياقوت همة نياكان ابن قطاع را شاعر و اديب
دانسته، اما اين مطلب در شرح حال او در ادباء ياقوت (12/279- 283) ديده
نمىشود. به هر حال ترديد نيست كه وي در شمار اشراف صقليه بود و مكاتباتش
با بزرگان، خاصه امير ابومحمد جعفر بن طيّب كلبى كه عمادالدين كاتب (1/112)
بدان اشاره كرده، تأييدي بر اين نكته است. ابن قطاع در صقليه و شايد در
پالرمو از ابن بِرّ (ه م) لغوي و ديگر استادان روزگار خود دانش آموخت (قفطى،
2/236؛ فيروزآبادي، 152؛ عباس، العرب، 109؛ بستانى، همانجا). وي همچون پدر، و
بىگمان به ارشاد و تعليم او، به لغت، صرف و نحو و عروض پرداخت و از
نوجوانى به شعر روي آورد (عمادالدين، 1/51) و سرانجام در موطن خود و سپس در
مصر در نحو و ادب پيشوايى يافت (ياقوت، همان، 12/280؛ قفطى، همانجا).
زندگى ابن قطاع و بسياري ديگر از عالمان سيسيل با تسلط تورمانها بر جزيرة
سيسيل (452- 455ق) دستخوش نابسامانى شد. چنانكه گروه بسياري، از جمله ابن
قطاع ناگزير به مهاجرت شدند ( بستانى، همانجا). به گفتة ذهبى (19/433) وي در
460ق/1068م صقليه را ترك كرد. از گزارش سلفى كه از زبان يكى از شاگردان
ابن قطاع نقل شده است (نك: عباس، اخبار، 129-130)، برمىآيد كه او نخست به
سوي اندلس رفت و ابوالفضل يوسف بن حسداي، از وزراي مقتدر بن هود (عنان،
2/289)، هنگام ورود ابن قطاع به شهر سرقسطه با سرودن شعري ستايش آميز مقدم
وي را گرامى داشت و ابن قطاع نيز شعر وزير را با وزن و قافيهاي همسان
پاسخ گفت. از شعر ابن حسداي پيداست كه آوازة ابن قطاع پيش از اين به
اندلس رسيده بوده است و ابن قطاع كه كمتر از 30 سال داشته، سخت مورد
احترام وزير بوده و احتمالاً همو موجبات اقامت ابن قطاع را در سرقسطه فراهم
كرده بوده است. ظاهراً ابن قطاع در اين سفر تنها نبوده، بلكه از آنجا كه
پدرش جعفربنعلى در 474ق/1081م در بلنسيه اقامت داشتهاست ( بستانى،
همانجا)، مىتوان گفت كه همة خاندان وي به اندلس كوچ كرده بودند.
متأسفانه از زندگى ابن قطاع در اندلس آگاهى بيشتري در دست نيست و با آنكه
وي ظاهراً در اواخر عمر به مصر رفت، بيشتر منابع به اقامت او در مصر توجه
نشان دادهاند و ظاهراً سبب اين امر آن است كه وي هنگام ورود به مصر از
شهرت بسيار برخوردار بود، چه، به گفتة برخى از منابع (نك: قفطى، همانجا؛ ابن
خلكان، 3/323؛ ذهبى، ابن حجر، همانجاها)، مردم در آنجا وي را بسيار گرامى
داشتند و به اين ترتيب نزديك 40 سال از زندگى او پيش از ورود به مصر، در
حدود 500ق (قفطى، ابن خلكان، همانجاها)، در پردة ابهام قرار دارد.
ابن قطاع كه هنگام ورود به مصر استادي كهنسال بود، به مدح افضل بن بدر
جمالى، وزير آمر بالله، دهمين خليفة فاطمى پرداخت و به معلمىفرزندوي
برگزيدهشد (عمادالدين،1/52؛ ابنجوزي، 1(8)/57؛ ياقوت، همان، 12/279) و در
قاهره به تدريس پرداخت (قفطى، همانجا). پرآوازهترين درس ابن قطاع، روايت
صحاح جوهري بود (ياقوت، همان، 12/280). اما به گفتة قفطى سلسله روايت وي
ساختگى بود، چه در آغاز ورود او به قاهره، مردم دربارة صحاح از وي پرسش
كردند، اما او اظهار بىاطلاعى كرد. سپس چون رغبت طلاب علم را به اين كتاب
مشاهده كرد، سلسله سندي بر ساخت (همانجا) و حاشيهاي نيز بر كتاب مذكور نوشت
(ياقوت، همان، 12/281)، اما اهل فضل آن را نپذيرفتند و او را به تساهل در
روايت متهم ساختند. فيروزآبادي (ص 152) نيز اين مطلب را تأييد كرده است. با
اينهمه ريتسيتانو ( بستانى، 3/461) كه تحقيقات جامعى دربارة ابن قطاع دارد و
عباس ( العرب، 227- 228) از مكتب ويژهاي در نحو و لغت در مصر ياد مىكنند كه
تحتتأثير آراء ابن قطاع شكل گرفت. مشهورترين شاگرد او، ابن برّي (ه م)
نحوي مصري است كه كار حاشية ابن قطاع را بر صحاح ادامه داد و در حاشيهاي
كه خود نوشت، از حواشى استاد بهرة فراوان برد (ياقوت، همانجا؛ حاجى خليفه،
2/1072). پسر ابن قطاع، ابوعلى محمد نيز در زمرة شاگردان پدر بود و سلفى شعري
به روايت او از ابن قطاع نقل كرده است (عباس، اخبار، 56). ابوالحسين
هبةالله كاتب فرضى (همان، 129؛ قفطى، 2/237) و على بن عبدالجبار ابن سلامة
هذلى (ابن ظافر، 99) نيز از ابن قطاع روايت كردهاند. اجازهاي نيز از او به
ابوطاهر ابراهيم بن حسين عسقلانى به تاريخ 508ق در دست است (سيد، خطى،
1/7).
ابن قطاع در مصر چندين كتاب تأليف كرد كه بيشتر به عنوان متنهاي آموزشى
از آنها استفاده مىشد و آنچه امروز از آثار او در دست است، بازماندة آثاري
است كه در مصر تأليف كرده است. وي در 515 (قفطى، همانجا؛ ابن خلكان،
3/324) يا 514ق (ياقوت، همان، 280) درگذشت و در كنار آرامگاه شافعى به خاك
سپرده شد (سيوطى، 2/154).
آثار چاپى:
1. الافعال. اين كتاب كه فرهنگى آموزشى دربارة افعال زبان عربى است، از
نخستين فرهنگهايى است كه اختصاصاً دربارة افعال تأليف شده است. نخستين بار
ابن قوطيه دربارة افعال، كتاب تصاريف الافعال را تأليف كرد و الافعال ابن
قطاع در واقع متن ويراسته و گسترش يافتة اثر ابن قوطيه است. خود وي آن را
تهذيب كتاب الافعال ناميده است ( الافعال، 1/6). كتاب با مقدمهاي مسجع در
باب برتري زبان عربى بر ديگر زبانها آغاز مىشود. او خود گويد كه به درخواست
شاگردانش دست به تهذيب الافعال ابن قوطيه زده است (همانجا). بنابراين وي
الافعال ابن قوطيه را تدريس مىكرد. علاوه بر اين، نسخهاي از اين كتاب در
دست است كه يكى از شاگردان ابن قطاع از وي روايت كرده است (نك: شكيب
ارسلان، 25(4)/496-497). به نظر ابن قطاع، استفاده از اثر ابن قوطيه به
سبب آنكه بابهاي آن در هم ريخته و در آنها تقديم و تأخير ناشايست رخ
داده، كاري پرزحمت بوده است، گذشته از آن، افعال 4، 5 و 6 حرفى در آن
نيامده است (همان، 1/7). از اين رو، وي به قصد تأليف كتابى جامع براي
افعال رايج به تكميل و تبويب مجدد آن پرداخته و مطالب بسياري را كه در
كتابهاي ديگر پراكنده بوده، گردآورده است (همان، 1/8) تا فهم قرآن و حديث
را براي طالبان علم آسان سازد (همان، 1/6).
مبناي تقسيمبندي ابن قطاع در الافعال بر حرف اول و وزن فعل و ساخت آن
قرار دارد. به طوري كه در هر باب معمولاً از ثلاثى صحيح شروع و پس از ذكر
مضاعف و مهموز و معتل و مكرر به رباعى صحيح و خماسى و سداسى ختم مىكند. با
آنكه مبناي كار ابن قطاع بر ذكر شاهد نبوده، باز در جاي جاي كتاب به اشعار
(مثلاً 1/36، 109) يا احاديث (مثلاً 1/121، 164، 182) يا آيات (مثلاً 1/227، 231)
و گاهى امثال (مثلاً 1/58، 258) استشهاد مىكند. شيوة وي در شرح معنى فعل
عموماً بر اختصار قرار دارد. با اينهمه فيروزآبادي (ص 151) مىگويد: با وجود
اختصار كتاب الافعال، در اين زمينه بهتر از آن نوشته نشده است. الافعال
ابن قطاع از مآخذ زبيدي در تاج العروس (نك: 1/5) بوده است و نظرات لغوي او
در اين اثر پراكنده است (عباس، العرب، 228). اين اثر به كوشش محمد سورتى،
امتياز على عرشى و سالم كرنكوي در حيدرآباد دكن (1360-1364ق) در 3 جلد به
چاپ رسيده است. نظر گوئيدي داير بر اينكه اين اثر از ابن قطاع نيست و نيز
عقيدة گريفينى كه آن را همان كتاب ابن قوطيه دانسته كه در سدة 6ق به
دست جعفر بن عبدالرحمان سلمى با تفصيل بيشتر تحرير گشته است (بروكلمان،
5/346-347)، قابل تأمل است.
2. مجموع من شعر المتنبى و غوامضه. در مآخذ كهن از اين اثر ياد نشده است.
به عقيدة غياض (6(3)/239) مراد قفطى از «مجموع ادبى» (2/237)، احتمالاً همين
كتاب است، اما دليلى بر تأييد نظر او وجود ندارد. نخستين بار اومبرتوريتسيتانو،
آن را با مقدمهاي كوتاه در «مجلة مطالعات خاوري1» (1955م) به چاپ رسانيد.
اين اثر در 1977م نيز يكبار ديگر به كوشش محسن غياض و همراه با مقدمهاي
سودمند با عنوان «شرح المشكل من شعر المتنبى» در مجلة المورد (دورة 6، شم 3،
ص 237-260) در بغداد به چاپ رسيده است. ظاهراً غياض از كار ريتسيتانو
بىاطلاع بوده است، زيرا با آنكه نسخة اساس هر دو يكى است (قس: غياض،
همانجا؛ ريتسيتانو، )، XXX/207 به چاپ پيشين اين نسخه اشاره نكرده است.
شرح و نقد اشعار متنبى به شكل كنونى تنها بخشى كوتاه و گزيده از اصل اثر
ابن قطاع را در بر مىگيرد و مثلاً آنچه عكبري در شرح ابيات متنبى از ابن
قطاع نقل كرده است، در اين نسخه ديده نمىشود (غياض، همانجا). ارزش اين
اثر در آن است كه تنها اثر باقى مانده از مكتب ادبى صالح بن رشدين از
معاصران و شاگردان متنبى محسوب مىشود و اگر اين اثر نبود، شروح و تعليقات
ابن رشدين و شاگردش ابن برّ، استاد ابن قطاع كه ديوان را در قاهره شفاهاً
براي طاليان علم شرح كرده بودند، ضايع مىشد (غياض، 6(3)/240). ابن قطاع
در چند جاي شرح خود از استادش ابن بر و ابن رشدين ياد كرده است (6(3)/241،
246، 254، 255، 257). مجموع كه در نسخة موجود، شامل 35 بيت است، به دو نقطة
كوتاه از متنبى ختم مىشود كه تنها از طريق ابن قطاع به دست ما رسيده
است (غياض، 6(3)/239). غياض شرح 67 بيت ديگر را نيز كه در اثر عكبري
پراكنده است، به عنوان بخش دوم و ملحق مجموع فراهم كرده و به چاپ
رسانده است (6(3)/249- 258).
3. منتخبات پراكندهاي از آثار ابن قطاع را گريفينى در «متنهاي تازه يافتة
عربى2» كه دربارة تاريخ مسلمانان سيسيل است، به نقل از مخطوطات
كتابخانههاي تونس و ميلان گردآورده و در پالرمو (1910م) به چاپ رسانيده
است.
آثار خطى: 1. ابنية اسماء. اين اثر كه پيش از الافعال نوشته شده (نك: ابن
قطاع، الافعال، 1/15)، دربارة اسم و مصدرهاي عربى و اوزان آنهاست كه در 122
لوحه يا جدول تنظيم شده است و دو نسخه از آن در دارالكتب (سيد، خطى، 1/7)
و يك نسخه در كتابخانة باغ خيري پاشا ( مجلة معهد، 7(2)/9-10) نگهداري مىشود.
ابن خلكان (3/323) اين اثر را نشانة وسعت دانش ابن قطاع دانسته است و
ياقوت از آن با عنوان الاسماء فى اللغة ياد كرده ( ادبا، 12/281) و در معجم
البلدان موارد بسياري از آن نقل كرده است (1/236، 339، 2/350، 3/101، 344،
جم)؛ 2. ابيات المعاياة. اثري در عروض كه در آن 54 بيت با وزنهاي نادر
تحليل شدهاند. نسخهاي از آن در دارالكتب موجود است I/540) ؛ GAL,S, بستانى،
3/462)؛ 3. باب اختصار الزحاف، نسخهاي از آن در دارالكتب نگهداري مىشود
(سيد، فهرس، 1/413)؛ 4. تكملهاي بر كتاب الحياة و الموت ابن درستويه كه
تنها تعليق و تكملة برجايمانده ازابنقطاعاست )؛ GAS,VIII/107) 5.
العروضالبارع. از اين اثر نسخههاي متعددي وجود دارد، اما نام آن در همة
نسخهها يكسان نيست.
از تعدد نسخههاي اين اثر پيداست كه در طول سدهها، خوانندگان بسيار داشته و
بارها تدريس شده است. نسخههايى از آن در دارالكتب (خديويه،4/194؛
سيد،همان،1/415)، آمبروزيانا( آمبروزيانا، )، I/145 صنعا ( صنعا، 4/1619)،
اسكوريال 210-211) I/207-208, , 2 ESC)، ليدن ( ورهووه، و واتيكان ، GAL,S)
همانجا) موجود است؛ 6. المختصر الشافى فى علم القوافى، بروكلمان آن را مختصر
العروض البارع دانسته است .(GAL,I/375) نسخهاي از آن در دارالكتب (خديويه،
همانجا) به همراه العروض البارع موجود است. نسخة ديگري در ليدن وجود دارد
كه بروكلمان ، GAL,S) همانجا) احتمال داده است مختصر دومى از العروض البارع
و بنابراين همانند المختصر الشافى باشد؛ 7. مختصر فى مهمات الدوائر التى
اهملتها العرب، دربارة دواير عروضى كه ديگران به آن توجه نكردهاند.
نسخهاي از آن در دارالكتب وجود دارد (همانجا). در موزة بريتانيا (ريو، نسخهاي
از يكى از آثار ابن قطاع وجود دارد كه عنوان آن كتاب العروض فى معرفة
اوزان اشعار العرب است. ريو توضيح داده است كه اين اثر 27 وزن عروضى را
كه از نظر پيشينيان دور مانده، معرفى مىكند. بنابراين، اين نسخه بايد با
نسخة دارالكتب يكى باشد.
آثار يافت نشده: 1. الدرّة (الجوهرة) الخطيرة من شعراء الجزيرة، از آثار معروف
ابن قطاع است كه وي در آن 20 هزار بيت از 170 شاعر صقلّى را جمعآوري
كرده بوده است (ياقوت، ادبا، همانجا). عمادالدين كاتب براي معرفى 44 تن از
شاعران صقليه، از اين كتاب بهره برده است (نك: 1/51 -119). ابن اغلب نيز
منتخبى از الدرة شامل 67 شاعر فراهم كرد كه عكس نسخهاي از آن با عنوان
مختصر من الكتاب المنتخل من الدرة الخطيرة در دارالكتب موجود است ( بستانى،
همانجا)؛ 2. لُمَح المُلَح، گلچينى ادبى از شعر شاعران اندلس (ابن خلكان،
همانجا) كه ابن فضلالله عمري در مسالك الابصار از آن استفاده كرده است
(عباس، حاشيه بر وفيات، 3/323)؛ 3. الملح العصرية (حاجى خليفه، 2/1817).
بخشهايى از اين اثر نيز در مسالك الابصار نقل شده است (ابن فضلالله،
17/356، 360، 363، 367، 371)؛ 4. حواشى او بر صحاح (پيش از اين ذكر شد)؛ 5.
الاصوات (بغدادي، هديه، 1/695)؛ 6. حاشيه بر كتاب الاحجار صاحب بن عباد )؛
GAS,VIII/208) 7. كتاب السيف (فى اسمائه و صفاته) (حاجى خليفه، 2/1429؛
بغدادي، همانجا)؛ 8. شرح الامثلة (قفطى، 2/237)؛ 9. الطوال و اسمائهم و
صفاتهم (حاجى خليفه، 2/1436)؛ 10. القصار و اسمائهم و صفاتهم (همو، 2/1450)؛
11. فوائد الشذور و قلائد النحور، كه ظاهراً گلچينى از اشعار بوده است (ياقوت،
ادبا، 12/281)؛ 12. المجموع الادبى (قفطى، همانجا)؛ 13. المشىوالسير
(حاجىخليفه، 2/1459)؛ 14. الكشف عن مساوي الخمر (بغدادي، ايضاح، 2/324)؛ 15.
النكاح (ابوحيان، 627)؛ 16. تاريخ صقلية (ياقوت، همان، 12/282؛ ابن فوطى،
4(3)/114).
ابن قطاع اشعار بسياري نيز داشته است (يافعى، 3/213)، اما در منابع
اشارهاي به ديوان او نشده و احتمالاً او خود به تدوين ديوانى از شعر خويش
نپرداخته است. با آنكه كسانى چون ابن كثير (12/188) و ذهبى (19/434) شعر او
را ستودهاند، اما ياقوت شعر او را هم سنگ دانشش نمىداند (همانجا). اشعار او
بيش از همة منابع در خريدة القصر به نقل از الدرة الخطيرة او نقل شده است
(عمادالدين، 1/51 - 55). ديگر منابع نيز ابياتى از او آوردهاند (ياقوت، همان،
12/282-283؛ ابن خلكان، 3/323-324).
مآخذ: ابن جوزي، يوسف، مرآة الزمان، حيدرآباد دكن، 1370ق/ 1951م؛ ابن حجر
عسقلانى، احمد، لسان الميزان، حيدرآباد دكن، 1329- 1331ق؛ ابن خلكان،
وفيات؛ ابن ظافر ازدي، على، بدائع البدائه، به كوشش محمد ابوالفضل
ابراهيم، قاهره، 1970م؛ ابن فضلالله عمري، احمد، مسالك الابصار، به كوشش
فؤاد سزگين و ديگران، فرانكفورت، 1408ق/1988م؛ ابن فوطى، عبدالرزاق، تلخيص
مجمع الا¸داب، به كوشش مصطفى جواد، دمشق، 1965م؛ ابن قطاع، على،
الافعال، به كوشش محمد سورتى و ديگران، حيدرآباد دكن، 1360-1364ق؛ همو،
«شرح المشكل من شعر المتنبى»، به كوشش محسن غياض، المورد، قاهره،
1397ق/1977م؛ ابن كثير، البداية؛ ابوحيان غرناطى، محمد، تذكرة النجاة، به
كوشش عفيف عبدالرحمان، بيروت، 1406ق/1986م؛ بروكلمان، كارل، تاريخ الادب
العربى، ترجمة عبدالتواب، مصر، 1975م؛ بستانى؛ بغدادي، ايضاح؛ همو، هديه؛
حاجى خليفه، كشف؛ خديويه، فهرست؛ ذهبى، محمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش
شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، 1405ق/ 1985م؛ زبيدي، تاج العروس؛ سيد، خطى؛
همو، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، 1954م؛ سيوطى، بغية الوعاة، به كوشش
محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق/ 1965م؛ شكيب ارسلان، «مكتبات المدينة
المنورة»، مجمع العلمى العربى، دمشق، 1369ق/1950م؛ صنعا، خطى؛ عباس،
احسان، اخبار و تراجم اندلسية (مستخرجة من معجم السفر السفلى)، بيروت،
1963م؛ همو، العرب فى صقلية، بيروت، 1975م؛ همو، حاشيه بر وفيات الاعيان
(نك: ابن خلكان در همين مآخذ)؛ عمادالدين كاتب، محمد، خريدة القصر (قسم شعراء
المغرب)، به كوشش محمد مرزوقى و ديگران، تونس، 1966م؛ عنان، محمد عبدالله،
تاريخ دولت اسلامى در اندلس، ترجمة عبدالمحمد آيتى، تهران، 1367ش؛ غياض،
محسن، مقدمه بر «شرح المشكل...» (نك: ابن قطاع در همين مآخذ)؛ فيروزآبادي،
محمد، البلغة فى تاريخ ائمة اللغة، به كوشش محمد مصري، دمشق، 1392ق/1972م؛
قفطى، على، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره،
1371ق/1952م؛ مجلة معهد المخطوطات العربية، قاهره، 1381ق/ 1961م؛ يافعى،
عبدالله، مرآة الجنان، حيدرآباد دكن، 1338ق؛ ياقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ نيز:
Ambrosiana; ESC 2 ; GAL; GAL,S; GAS; Rieu, Charles, Supplement to the Catalogue
of the Arabic Manuscripts in the British Museum, London, 1894; Rizzitano,
Umberto, X Un commento de ibn Al - Qatt ? q il Siciliano... n , RSO, Rome, 1955;
Voorhoeve.
محمدمهدي مؤذنجامى
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا