اِبْنِ قُتَيْبه، ابوجعفر احمد بن عبدالله (د 322ق/934م)، تنها پسر ابن
قتيبة معروف كه آثار پدر را روايت و تدريس كرده است. با توجه به اينكه
پدرش سالها قاضى دينور بوده است، مىتوان احتمال داد كه وي در اين شهر
تولد يافته باشد. وي نزد پدر ادب آموخت و سپس چنان تحت تأثير آثار پدر قرار
گرفت كه خود پس از آن، از هر گونه ابداع عاجز ماند و هيچ كس هيچ اثري به
او نسبت نداده است. تا اندكى پيش از مرگ تنها اطلاعى كه از او داريم، آن
است كه يك بار به اصفهان سفر كرده است (ابونعيم، 1/133). احتمالاً او
پيوسته در بغداد مىزيسته است و در همانجا كسانى چون ابن مراغى (ه م) نزد
او درس مىآموختهاند. در 321ق/933م، محمد بن حسن ابن ابى الشوارب،
قاضىالقضاة بغداد او را كه به مذهب مالكى درآمده بود، بر قضاي مصر گماشت.
وي چون به قاهره درآمد، ابوالذكر تمار و نيز فرزند خود، عبدالواحد را به
دستياري برگزيد (كندي، 485؛ صقر، 35-36، به نقل از قاضى عياض در المدارك )،
اما كار او مورد اقبال مصريان قرار نگرفت و عاقبت با وي ناسازگاري آغاز كردند
و حتى به قول ذهبى «عزل شد و مردم بر وي شوريدند» (14/566).
ابن حجر اين موضوع را چنين شرح مىدهد كه چون وي با لباس سياه برنشست و
به جامع قاهره درآمد، مردم بر وي شوريده، سنگبارانش كردند و جامة سياهش را
دريدند (ص 546). در هر حال كار او كه در اواسط جماديالا¸خر شروع شده بود، در
7 رمضان همان سال، پايان يافت، اما ترديد نيست كه عزل او، نه مستقيماً با
حوادث شهر، كه با عزل ابن ابى الشوارب مربوط بوده است (قس: لوكنت، .(286
خود او نيز سال بعد در همان شهر درگذشت. با اينهمه ابن قتيبه توانست به
بركت اطلاعات وسيعى كه از آثار پدرش كسب كرده بود، نظر اديبان مصر را به
خود جلب كند و مجالسى تشكيل دهد. در مجالس او انبوهى از دانشمندان و اعيان و
اشراف گرد مىآمدند (صقر، همانجا؛ ابن حجر، 547؛ ابن فرحون، 162). اما دانش
وي از محدودة آثار پدر در نمىگذشت، به همين جهت هنگامى كه اهل حديث
خواستند كه برايشان حديث روايت كند، پاسخ داد كه مرا چيزي جز كتابهاي پدر
نيست و همه را نيز در حافظه دارم، اگر بخواهيد، نقل مىكنم (ابن حجر،
همانجا). وي يكى از جامعترين فهرستها را از آثار پدر به دست داده است (نك:
ه د، ابن قتيبه، ابومحمد). ابن حجر مىگويد كه وي 21 كتاب از آثار پدر را
همان طور كه در مورد سور قرآن مرسوم است، حفظ كرده بود (همانجا؛ نيز نك: صقر،
35).
آنچه بر اعتبار ابن قتيبه مىافزايد، آن است كه گروهى از مشاهير زمان، آثار
پدرش را از او فراگرفتند، از آن جملهاند: ابن مراغى، زجاجى، ابوالحسين
مهلبى، احمد ابن ولاّد، ابوجعفر نحاس، ابوالقاسم آمدي و قالى (زبيدي، 187؛
خطيب بغدادي، 4/229؛ ابن حجر، همانجا؛ صقر، 35-36). ظاهراً از طريق هموست كه
مردم سرزمينهاي غربى اسلام با بسياري از آثار ابن قتيبه آشنا شدهاند (نك:
لوكنت، .(286-287
مآخذ: ابن حجر عسقلانى، احمد، «تراجم كتاب رفع الاصر»، همراه كتاب الولادة و
كتاب القضاة (نك: كندي در همين مآخذ)؛ ابن فرحون، ابراهيم، الديباج المذهب،
به كوشش محمد احمدي ابوالنور، قاهره، 1974م؛ ابونعيم اصفهانى، احمد، ذكر
اخبار اصبهان، ليدن، 1931م؛ خطيب بغدادي، احمد، تاريخ بغداد، بيروت،
دارالكتاب العربى؛ ذهبى، محمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و
اكرم البوشى، بيروت، 1404ق؛ زبيدي، محمد، طبقات النحويين و اللغويين، به
كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1973م؛ صقر، سيداحمد، مقدمه بر تأويل
مشكل القرآن، قاهره، 1393ق/1973م؛ كندي، محمد، كتاب الولاة و كتاب القضاة،
به كوشش روون گست، بيروت، 1908م؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:
, G., X Les disciples directs d'Ibn Qutayba n , Arabica, 1963, vol. X.
آذرتاش آذرنوش
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا