اِبْنِ فَقيه، ابومنصور فخرالدين عبدالواحد بن ابراهيم (561 - 636ق/
1166-1239م)، محدث و شاعر بغدادي. اصل او از دَسْكَرَه، قريهاي در راه
خراسان بود و در محوّلِ بغداد درگذشت، از اينرو وي را دَسكري و مُحَوَّلى
نيز گفتهاند (ابن فُوَطى، تلخيص، 4(3)/223، الحوادث، 120). پدرش در بغداد
ساكن بود، اما چندي هم در موصل زيست، و همانجا بود كه ابن فقيه چشم به
جهان گشود. خاندانش به علم و ادب شهرت داشتند و او از كودكى همراه پدر به
مجالس و محافل علمى راه يافت (ابن نجار، 1/188). دوران جوانى و پرورش
علمىِ او در موصل گذشت و از 4 سالگى در درس ابوالفضل طوسى حضور يافت و از
او استماع حديث كرد. با اينهمه او به شعر و ادب تمايل بسيار داشت و خود نيز
به سرودن شعر پرداخت و در اين فن دستى توانا يافت (همانجا؛ منذري، 3/508).
ابن نجار و منذري او را به متانت الفاظ و ملاحت معانى اشعار و خطى خوش
ستودهاند (همانجاها). ابن فوطى ( الحوادث، همانجا) خط نويسى او را به شيوة
ابن بوّاب دانسته است. ابن فقيه سرانجام به بغداد رفت و در محلة محوّل
رحلِ اقامت افكند و مجلس حديث برپا كرد.
از شاگردان و راويان حديث و شعر وي، يكى ابن نجار است كه خود به شاگردي
نزد ابن فقيه تصريح كرده است (همانجا). متأسفانه هيچيك از آثار او به جاي
نمانده، تنها چند قطعه شعر از او نقل كردهاند (ابن نجار، 1/189، 190؛ ابن
فوطى، همان، 120، 121؛ ابن شاكر، 2/413، 414). پس از درگذشت ابن فقيه در
مُحّول، جنازهاش را در مقبرة احمد بن حنبل (باب حرب) به خاك سپردند
(منذري، همانجا؛ ابن نجار، 1/190).
مآخذ: ابن شاكر كتبى، محمد، فوات الوفيات، به كوشش احسان عباس، بيروت،
1974م؛ ابن فوطى، عبدالرزاق، تلخيص مجمع الا¸داب، به كوشش مصطفى جواد،
دمشق، 1965م؛ همو، الحوادث الجامعة، بغداد، 1351ق/1932م؛ ابن نجار، محمد،
ذيل تاريخ بغداد، به كوشش قيصر فرح، بيروت، 1402ق/1982م؛ منذري،
عبدالعظيم، التكملة لوفيات النقلة، به كوشش بشار عواد معروف، بيروت، 1405ق/
1984م. احمد بادكوبه هزاوه
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا