اِبْنِ عَذاري، ابوالعباس (يا ابوعبدالله) احمد بن محمد عذاري مراكشى (د ح
720ق/1320م)، تاريخنويس مغربى. از وي آگاهى بسيار اندكى در دست است.
همين قدر مىدانيم كه از اواسط سدة 7 تا اوايل سدة 8ق/13-14م مىزيسته و يك
چند حاكم شهر فاس بوده است ( 2 EI). اگر به طوري كه نوشتهاند (همانجا)،
ابن عذاري در 712ق/ 1312م هنوز سرگرم نوشتن تاريخ خود بوده است، پس گفتة
بعضى از مورخان كه تاريخ درگذشت وي را حدود 695ق دانستهاند (بغدادي،
1/207؛ زركلى، 7/95؛ منجد، 2/29)، نمىتواند درست باشد. تنها اثري كه از ابن
عذاري به جاي مانده كتابى است كه خود آن را البيان المغرب فى اختصار
اخبار ملوك الاندلس و المغرب نام داده است. لوي پرووانسال در پيش گفتاري
كه بر مجلد اول تاريخ ابن عذاري (ص نوشته، مىگويد اين مورخ مغربى،
همزمان با تأليف البيان المغرب، تاريخ مشابهى هم براي مشرق عربى با
عنوان البيان المشرق نوشته بوده است. استناد پرووانسال به مقدمة خود ابن
عذاري است، ولى مؤلف خود به چنين تاريخى تصريح نكرده است. البته ترديدي
نيست كه ابن عذاري در تاريخ شرق اسلامى نيز مطالعات گستردهاي داشته و
به اخبار خلفاي مشرق علاقهمند بوده است (نك: ابن عذاري، 1/3، چ كولن)،
اما اينكه تاريخى به نام البيان المشرق نوشته باشد، از مقدمة البيان
المغرب او بر نمىآيد. به هر حال، اگر هم چنين كتابى را نوشته باشد، هيچ
اثري از آن باقى نمانده است.
البيان المغرب شامل گزارشهاي كوتاه و موجز و به دور از عبارت پردازيها و
اطنابهاي معمول بسياري از ديگر كتب تاريخ است. ابن عذاري اخبار بعضى از
سنوات را تنها در يك يا دو سطر نقل كرده است. وي چنانكه خود در مقدمة
البيان تصريح كرده، در تأليف اين تاريخ از مآخذ متعددي مانند تاريخ طبري،
ذيل ابن شرف، مختصر ابن حبيب، مختصر عَريب بن سعد قرطُبى، مِقْباس
ابومروان، قَبَس ابن حَماد، ذخيرة ابن بسّام، اخبار الدولة العامرية ابن
حَيّان، نظم الجُمان ابن قطان بكري و غير آنها بهره جسته و اخبار مربوط به
عصر خود را از بزرگان زمان به دست آورده است (همان، 1/2، 3). وي معمولاً
به هنگام نقل روايات از ديگران، نام مأخذ خود را ذكر مىكند، ولى در بعضى
موارد نيز به منابع خود اشارهاي نمىكند.
ابن عذاري تاريخ خود را به 3 جزء مستقل از يكديگر تقسيم كرده است. جزء
نخست شامل اخبار افريقيه از دوران خلافت عثمان بن عفّان (خلافت: 23-
35ق/644 -656م) تا آغاز عصر مرابطون است. در اين جزء، اخبار اميرانى كه از
جانب خلفاء اموي و عباسى مأمور ادارة اين سرزمين بودند، اخبار بنى عُبَيد
شيعى تا زمان انتقال آنان به مصر و استيلاي صَنْهاجه بر افريقيه پس از
رفتن عبيديه، فتنة اعراب و ورود آنان به قيروان، اخبار ملوك بنى حماد و
مِدْراريّه، ادريسيه، برغواطيه و زَناتيّه، اخبار واليانِ خلفاي اموي اندلس
بيان شده است (ابن عذاري، همان، 1/3). مؤلف در جزء دوم، پس از شرح
مختصري از جغرافياي اندلس و تاريخ قديم آن، به اخبار اين بخش مىپردازد.
آنگاه شرح مختصري از امراء عرب كه از جانب خلفاي اموي در اندلس حكومت
كردند، مىدهد و سپس به اخبار حكام فهري تا زمان استقرار خلفاء اموي اندلس
مىپردازد. وي پس از ذكر اخبار عامريان و قيام بربرها از حكومتهاي ملوك
الطوايف چون بنى حمود، هوديه، بكريه، عباديه، زَناتيه، افطسيه، صَنهاجيه و
ديگر امراي اندلسى تا هنگام ورود مرابطون به اندلس در 478ق/1085م گفتوگو
مىكند (همان، 1/4). جزء سوم البيان را از شرح خروج قبايل لَمتونه از صحرا و
استيلاي آنان بر مغرب و اندلس و تشكيل دولت مقتدر مرابطون آغاز مىكند و
دامنة گزارش را تا ابتداي دولت موحدون مىكشاند. آنگاه مقداري از احوال
موحدون و زد و خوردهاي آنان با رقيبان مرابطى خود را باز مىگويد و پيروزيهاي
آنان را تا زمان انقراض دولتشان شرح مىدهد. در اين جزء ابن عذاري همچنين
از دولتهاي هوديه، متوكليه و نصرية احمريه در اندلس و دولت مرينيه در مغرب
سخن مىگويد. گزارشهاي اين بخش تا 667ق/1269م را در بر مىگيرد (همان، 1/4-
5).
چاپها و ترجمههاي البيان المغرب:
1. نخستين بار ميان سالهاي 1848 تا 1851م، مستشرق هلندي، راينهارت دوزي از
روي يك نسخة خطى موجود در ليدن، جزء اول و بخشى از جزء دوم البيان را در دو
مجلد در همان شهر به چاپ رساند. چاپ دوزي شرح وقايع مندرج در البيان تا
387ق/997م، يعنى تا اواسط زمان منصور بن ابى عامر را در بر دارد. فرناندث
گنثالث1 در 1860م، بخشى از البيان را كه به تاريخ شبه جزيرة ايبري مربوط
است از روي چاپ دوزي به اسپانيايى ترجمه و منتشر كرد. ادموند فانيان2 نيز
ميان سالهاي 1901-1904م ترجمة فرانسوي مغلوطى از البيان چاپ دوزي را در
الجزاير منتشر نمود كه به عقيدة پرووانسال (ص نياز به ترجمة مجدد يا تجديد نظر
كلى دارد.
2. درست يك قرن پس از نشر نخستين قسمت از البيان توسط دوزي، دو مستشرق
فرانسوي، ژرژ كولن و لوي پرووانسال براساس نسخة كاملتري از اين تاريخ، به
تجديد چاپ دوزي اقدام كردند. اينان با استفاده از يك نسخة خطى نويافته
كسريهاي چاپ دوزي را رفع كردند. اين نسخه شامل دو سوم از البيان، يعنى از
تاريخ مغرب مسلمان تا پايان دولت موحدون بود، امّا آن دو فقط در تكميل آن
قسمت از البيان كه دوزي قبلاً چاپ كرده بود، از اين نسخة خطى جديد بهره
گرفتند. بخش تاريخ موحدون اين نسخه، بعدها در چاپ باقى ماندة البيان
المغرب مورد استفاده قرار گرفت. از امتيازات چاپ كولن و پرووانسال اشتمال
آن بر مقدمة سودمندي است كه ابن عذاري بر تاريخ مفصل خود نوشته (و نسخة
مورد استفادة دوزي فاقد آن بوده) است. پرووانسال قبلاً در 1930م، بخش آخر
جزء دوم البيان را كه مربوط به سالهاي 393-460ق/ 1003- 1068م است با عنوان
البيان المغرب، ج 3، تاريخ اسپانياي مسلمان در سدة يازدهم، در پاريس تصحيح
و منتشر كرده بود (فولتون، .(113
3. در 1963 م آمبروسيو هويسى ميراندا1 با همكاري محمد بن تاويت و محمد
ابراهيم كتانى بخش تاريخ موحدون را با عنوان البيان المغرب فى اختصار
اخبار ملوك الاندلس و المغرب، قسم سوم، در تطوانِ مراكش منتشر كرد. اين
چاپ بر اساس دو نسخة معتبري از بخش موحدون البيان بود كه يكى را كولن و
ديگري را پرووانسال در اختيار هويسى ميراندا نهاده بودند. نسخة پرووانسال را
كه متعلق به موزة بريتانيا بود در واقع فولتون براي وي فرستاده بود (هويسى
ميراندا، 7-9). قبل از آن هويسى نوشتهاي به نام كتاب التواريخ را كه در
پارهاي مخطوطات به على بن بسام منسوب دانسته بودند، همراه با ترجمة
اسپانيايى آن در 1917م در بلنسيه منتشر كرده بود. اين كتاب در واقع قسمتى
از البيان، و حاوي تاريخ اسپانيا از 566 تا 665ق/1171- 1267م است (فولتون،
همانجا).
4. در 1967م احسان عباس بخشى از البيان را كه مختص عصر مرابطون مغرب و
اندلس است به عنوان جزء چهارم از البيان المغرب در بيروت به چاپ رساند.
چون اين بخش دورهاي از تاريخ مغرب و اندلس را روشن مىكند كه اكثر مآخذ
مربوط بدان از ميان رفته است، حائز اهميت بسياري است. لوي پرووانسال بر
اوراق اين قطعه تاريخى وقوف يافته و جزئى از آن را كه مخصوص به استيلاي
اِلسيد2 (ح 1040- 1099م) بر بلنسيه است، منتشر ساخته و بقية آن را هم هويسى
ميراندا در مجلة هِسْپِريس3 در 1960م چاپ كرده بود. احسان عباس (ص 5) اين
بخش را، پس از تكميل پارهاي افتادگيها و افزودن حواشى و تعليقات لازم
بدان، مجدداً منتشر ساخت.
مآخذ: ابن عذاري مراكشى، البيان المغرب فى اخبار المغرب، به كوشش
راينهارت دوزي، ليدن، 1848-1851م؛ همو، البيان المغرب فى اخبار الاندلس و
المغرب، به كوشش ژرژ، س. كولن و ا. لوي پرووانسال، ليدن، 1984-1951م؛ همو،
البيان المغرب فى اختصار اخبار ملوك الاندلس و المغرب، به كوشش آمبروسيو
هويسى ميراندا و ديگران، تطوان، 1963م؛ همو، البيان المغرب فى اخبار
الاندلس و المغرب، جزء چهارم، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1967م؛ بغدادي،
ايضاح؛ زركلى، اعلام؛ عباس، احسان، مقدمه بر البيان المغرب (نك: ابن
عذاري در همين مآخذ)؛ منَجّد، صلاحالدين، معجم المخطوطات المطبوعة، بيروت،
1980م؛ هويسى ميراندا، آمبروسيو، مقدمه بر البيان المغرب (نك: ابن عذاري در
همين مآخذ)؛ نيز:
EI 2 ; Fulton, Alexander S. and M. Lings, Second Supplementary Catalogue of
Arabic Printed Books in the Britich Museum, London, 1959; L E vi - Proven 5 cl,
., introd. Al - Bay ? n al - Mughrib ý¤£ä ö“ Šõû :î÷
مجدالدين كيوانى
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا