responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1493
ابن عثمان
جلد: 4
     
شماره مقاله:1493


اِبْن‌ِ عُثْمان‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ عبدالوهاب‌ بن‌ عثمان‌ مكناسى‌ (د 1213ق‌/1799م‌)، نويسنده‌ و دولتمرد در عصر 3 تن‌ از پادشاهان‌ مغرب‌. از تاريخ‌ تولد او اطلاعى‌ در دست‌ نيست‌. ظاهراً در اواسط سدة 12ق‌/18م‌ در مكناس‌ (واقع‌ در مراكش‌) زاده‌ شد. پدرش‌ به‌ صحافى‌ اشتغال‌ داشت‌ و نيز در يكى‌ از مساجد مكناس‌ وعظ مى‌كرد. ابن‌ عثمان‌ در روزگار جوانى‌، همچون‌ پدر به‌ صحافى‌ مشغول‌ شد و آنگاه‌ وظيفة كتابداري‌ و سپس‌ منصب‌ كتابت‌ را در دستگاه‌ سلطان‌ محمد بن‌ عبدالله‌ برعهده‌ گرفت‌. او مدتى‌ نيز به‌ سمت‌ قضاي‌ تطوان‌ برگزيده‌ شد و آنگاه‌ به‌ امارت‌ آن‌ شهر رسيد. برخى‌ در باب‌ امارت‌ وي‌ ترديد كرده‌اند (فاسى‌، 7(2)/44).
چنانكه‌ از كتاب‌ خود او احراز المعلّى‌ كه‌ حاوي‌ گزارش‌ سفرِ وي‌ به‌ شرق‌ اسلامى‌ است‌، برمى‌آيد در 1193ق‌/1779م‌ به‌ عنوان‌ نمايندة سلطان‌ محمد بن‌ عبدالله‌ به‌ اسپانيا رفت‌ و با تلاش‌ وي‌ بين‌ دولتهاي‌ مغرب‌ و اسپانيا صلح‌ و سازش‌ افتاد؛ هم‌ در اين‌ مأموريت‌، سفرنامه‌اي‌ با عنوان‌ الاكسير فى‌ فكاك‌ الا´سير نوشت‌. ابن‌ عثمان‌ در 20 شوال‌ اين‌ سال‌ از رباط حركت‌ كرد (ابن‌ عثمان‌، 7) و در 4 محرم‌ 1194 به‌ مادريد رسيد (همو، 84). در اين‌ فاصله‌ و پس‌ از آن‌، چنانكه‌ خود در سفرنامه‌اش‌ به‌ تفصيل‌ شرح‌ داده‌، از جاهاي‌ مختلف‌ ديدار كرد (ص‌ 75-83). از جمله‌ در شقوبيه‌ (شهري‌ بزرگ‌ و كهن‌ در شمال‌ مادريد كه‌ بين‌ آن‌ دو 90 كم فاصله‌ است‌) از اسيران‌ مسلمان‌ الجزايري‌ بازديد كرد و هداياي‌ پادشاه‌ مغرب‌ را به‌ آنان‌ داد (همو، 129-130). وي‌ از پادشاه‌ اسپانيا خواست‌ تا اسيران‌ را آزاد كند، امّا تنها با آزادي‌ دو تن‌ موافقت‌ شد (همو، 140).
پس‌ از انعقاد پيمان‌ صلح‌ در 26 جمادي‌الاول‌ 1194، وي‌ از برخى‌ از شهرهاي‌ اسپانيا ديدار كرد، و پس‌ از سياحت‌ غرناطه‌ همراه‌ اسيران‌ آزاد شده‌، وارد تطوان‌ شد (فاسى‌، 7(2)/48-49) و هنگاميكه‌ از اين‌ سفر موفقيت‌ آميز بازگشت‌، سلطان‌ او را به‌ وزارت‌ منصوب‌ كرد. 3 سال‌ بعد، سلطان‌ محمّد او را براي‌ پى‌گيري‌ كاري‌ كه‌ در جهت‌ صلح‌ و تفاهم‌ در اسپانيا آغاز كرده‌ بود، با مالى‌ فراوان‌ در رأس‌ هيأتى‌ به‌ عنوان‌ سفير خود به‌ مالت‌ و ناپل‌ فرستاد تا اسيران‌ مسلمانى‌ را كه‌ در آن‌ دو جا زندانى‌ بودند، آزاد كند. در همين‌ مأموريت‌ بود كه‌ او سفرنامة البدر السافر را نوشت‌. اين‌ هيأت‌ در ذيحجة 1195 از مراكش‌ حركت‌ كرد. در اين‌ سفر پيمان‌ نامه‌اي‌ بين‌ ابن‌ عثمان‌ و نمايندة پادشاه‌ ناپل‌ و سيسيل‌ (فرديناند اول‌ پسر پادشاه‌ كارلوس‌ سوم‌) در 12 ذيقعدة 1196 مبنى‌ بر صلح‌ و سازش‌ در ناپل‌ امضا شد.
در آغاز سال‌ 1200ق‌ سلطان‌ محمد، ابن‌ عثمان‌ را با هدايايى‌ نزد سلطان‌ عبدالحميد عثمانى‌، به‌ استانبول‌ فرستاد و وي‌ با هيأت‌ تحت‌ سرپرستى‌ خود در اواخر همان‌ سال‌ وارد استانبول‌ شد. سلطان‌ عبدالحميد كسانى‌ را به‌ استقبال‌ وي‌ فرستاد و او در 27 شوال‌ با سلطان‌ ديدار كرد. جزئيات‌ اين‌ ديدار در سفرنامة وي‌ آمده‌ است‌. پس‌ از آن‌ ابن‌ عثمان‌ مدتى‌ طولانى‌ در استانبول‌ ماند و از جاهاي‌ مختلف‌ و ديدنى‌ آن‌ شهر و ديگر شهرهاي‌ آن‌ ديار بازديد كرد و با برخى‌ از شاعران‌ ترك‌، مانند صدقى‌ مصطفى‌، آشنا شد. او در رجب‌ 1201 از استانبول‌ به‌ حجاز رفت‌ و همزمان‌ با خروج‌ او جنگ‌ عثمانى‌ و روسيه‌ آغاز شد و او كه‌ وعدة مساعدت‌ به‌ تركان‌ داده‌ بود، ضمن‌ سرودن‌ ابياتى‌ از دلاوريهاي‌ سربازان‌ ترك‌ ستايش‌ كرد. ابن‌ عثمان‌ در 9 ذيحجة 1201 وارد مكه‌ شد و ضمن‌ به‌ جاي‌ آوردن‌ مراسم‌ حج‌، 18 روز در آن‌ شهر ماند، آنگاه‌ به‌ فلسطين‌ رفت‌ و از شهرهاي‌ قدس‌ و عكا و نيز امير جَزّاز، فرمانرواي‌ فلسطين‌، ديدار كرد. پس‌ از آن‌ از طريق‌ دريا آهنگ‌ ديدار قبرس‌ كرد، اما در بين‌ راه‌ كشتى‌ دچار آشوب‌ دريا شد و او ناچار به‌ طرف‌ تونس‌ رفت‌ و پس‌ از چند روز به‌ مغرب‌ بازگشت‌ و در رمضان‌ 1202 به‌ پايتخت‌ وارد شد. پس‌ از آن‌ براي‌ استراحت‌ و ديدار با خانواده‌اش‌ به‌ مكناس‌ رفت‌، اما سلطان‌ محمد از او خواست‌ بى‌درنگ‌ به‌ تلمسان‌ برود و با اسيران‌ الجزايري‌ كه‌ از اسپانيا باز مى‌گشتند، همراهى‌ كند. ابن‌ عثمان‌ در سفرنامه‌اش‌ احراز المعلى‌ از تبادل‌ اسيران‌ ميان‌ الجزاير و اسپانيا و نيز از ديدار با اسيران‌ بازگشتة الجزايري‌ و نقش‌ سلطان‌ محمد در آزادي‌ آنان‌ و پولهايى‌ كه‌ در اين‌ راه‌ صرف‌ شده‌، به‌ تفصيل‌ سخن‌ گفته‌ است‌. او از عهدة انجام‌ مأموريت‌ تازه‌ نيز به‌ خوبى‌ برآمد. پس‌ از بازگشت‌ از اين‌ مأموريت‌ به‌ زادگاهش‌ رفت‌ تا چندي‌ به‌ استراحت‌ بپردازد. ابن‌ عثمان‌ پس‌ از مدتى‌ اقامت‌ در مكناس‌ به‌ منصب‌ وزارت‌ خويش‌ در كاخ‌ سلطنتى‌ فاس‌ بازگشت‌.
رجب‌ 1203 سلطان‌ محمد درگذشت‌ و فرزندش‌ يزيد كه‌ در تاريخ‌ مراكش‌ به‌ سنگدلى‌ و خشونت‌ معروف‌ است‌، به‌ سلطنت‌ رسيد. نقش‌ و مسئوليت‌ ابن‌ عثمان‌ در دوران‌ كوتاه‌ سلطنت‌ وي‌ چندان‌ روشن‌ نيست‌. از اسناد خزانة ملى‌ مادريد، قسمت‌ مربوط به‌ روابط اسپانيا و مغرب‌ كه‌ به‌ وسيلة «بالاو» انتشار يافته‌، چنين‌ برمى‌آيد كه‌ چند ماه‌ پس‌ از آنكه‌ يزيد به‌ سلطنت‌ رسيد، وي‌ ابن‌ عثمان‌ را به‌ عنوان‌ سفير نزد كارلوس‌ چهارم‌ پادشاه‌ اسپانيا فرستاد. در اين‌ ميان‌ روابط مغرب‌ و اسپانيا به‌ تيرگى‌ گراييد و يزيد، ابن‌ عثمان‌ را از سفارت‌ بركنار كرد و در 1205ق‌/ 1791م‌ پسر عم‌ّ خود على‌ بن‌ احمد بن‌ ادريس‌ را به‌ جاي‌ او گماشت‌، اما اين‌ عثمان‌ اعتنايى‌ نكرد و همچنان‌ به‌ حل‌ مشكلات‌ موجود بين‌ دو دولت‌ سرگرم‌ بود و يزيد پس‌ از 5 ماه‌ بار ديگر او را به‌ مقام‌ خود بازگرداند. ابن‌ عثمان‌ در اسپانيا ماند تا خبر مرگ‌ يزيد را شنيد و به‌ مغرب‌ بازگشت‌ و نزد سليمان‌، برادر و جانشين‌ يزيد، اعتبار و احترام‌ بسيار يافت‌. در دوران‌ حكومت‌ سلطان‌ سليمان‌، ابن‌ عثمان‌ از برجسته‌ترين‌ رجال‌ سياسى‌ و حكومتى‌ شمرده‌ مى‌شد، رسيدگى‌ به‌ امور و سياست‌ خارجى‌ را برعهده‌ داشت‌ و در عين‌ حال‌ در حل‌ و فصل‌ امور داخلى‌ نيز اهتمام‌ مى‌ورزيد. در 1212ق‌/1797م‌ كه‌ سليمان‌ وارد شهر مراكش‌ شد، ابن‌ عثمان‌ به‌ عنوان‌ وزير اول‌ همراه‌ او بود. در اين‌ احوال‌ نفوذ و اقتدار او در سراسر مغرب‌، جز شهر آسفى‌، گسترده‌ بود. در اين‌ شهر، عبدالرحمان‌ ابن‌ ناصر فرمانروايى‌ داشت‌ و او با هشام‌، يكى‌ از برادران‌ سليمان‌، بيعت‌ كرده‌ بود. سلطان‌ ابن‌ عثمان‌ را مأمور حل‌ مسألة عبدالرحمان‌ كرد و او به‌ امير آسفى‌ توصيفه‌ كرد تا راه‌ اطاعت‌ پيش‌ گيرد. عبدالرحمان‌ به‌ بهانة بيماري‌ از رفتن‌ نزد سلطان‌ سليمان‌ سرباز زد، ولى‌ نامه‌اي‌ به‌ او نوشت‌ و در آن‌ اطاعت‌ و انقياد خود را اعلام‌ كرد.
به‌ طور كلى‌ در دوران‌ قدرت‌ ابن‌ عثمان‌، روابط مغرب‌ با اسپانيا و ديگر كشورهاي‌ اروپا بسيار خوب‌ بود و او كه‌ طرفدار صلح‌ و تفاهم‌ در روابط ملل‌ بود، كوشش‌ فراوانى‌ در جهت‌ رفع‌ مشكلات‌ بين‌ دولت‌ مغرب‌ و ديگر دولتها داشت‌. در 1213ق‌ پيمان‌ صلح‌ و تجارت‌ و دريانوردي‌ بين‌ مغرب‌ و اسپانيا به‌ كوشش‌ او امضا شد (فاسى‌، 7(2)/ 43-71؛ سلاوي‌، 8/102-106؛ مراكشى‌، 5/142-143).
ابن‌ عثمان‌ آثار زيادي‌ نوشته‌ كه‌ بيشتر آنها سفرنامه‌هايى‌ مبنى‌ بر گزارش‌ سفرهاي‌ او به‌ كشورهاي‌ مختلف‌ است‌: كتاب‌ الاكسير فى‌ فكاك‌ الا´سير كه‌ سفرنامة وي‌ در نخستين‌ دورة سفارت‌ او به‌ اسپانياست‌، در 1965م‌ به‌ كوشش‌ محمد فاسى‌ در رباط چاپ‌ شده‌ است‌. نويسنده‌ در اين‌ كتاب‌، تمامى‌ حوادث‌ و رويدادهاي‌ سفرش‌ را از آغاز تا انجام‌ به‌ زيبايى‌ شرح‌ داده‌ است‌. او از مردمان‌، شخصيتهاي‌ سياسى‌ - اجتماعى‌، علمى‌، مذهبى‌، دانشگاهها و مدارس‌، بيمارستانها، راهها و خيابانها، مساجد، كليساها، ديرها و راهبه‌ها، نظاميان‌ و قلعه‌هاي‌ نظامى‌، بازار و اوضاع‌ اقتصادي‌، چگونگى‌ كشاورزي‌، پيشرفتهاي‌ علمى‌ و صنعتى‌، زندگى‌ مردم‌ و آداب‌ و سنن‌ و اخلاق‌ و كردار آنان‌، تا آنجا كه‌ در حوزة ديد او قرار گرفته‌، اطلاعات‌ روشن‌ و مفيدي‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌. او با ذكر دقيق‌ رويدادها، از ديدارش‌ با كارلوس‌ سوم‌ پادشاه‌ اسپانيا سخن‌ مى‌گويد و جزئيات‌ احوال‌ او و تاريخچه‌اي‌ از خاندانش‌ را بيان‌ مى‌كند. در اين‌ ميان‌ از شهرهاي‌ بزرگى‌ چون‌ مادريد، و شهرهاي‌ بزرگ‌ كهنى‌ چون‌ اشبيليه‌، قرطبه‌، طليطله‌ و غرناطه‌ با گستردگى‌ بيشتر سخن‌ گفته‌ است‌. از آنجا كه‌ نويسنده‌ مسلمان‌ و داراي‌ غيرت‌ دينى‌ است‌، از اسپانيا عموماً و از شهرهاي‌ بازمانده‌ از دوران‌ حاكميت‌ اسلام‌ خصوصاً با شيفتگى‌ و دلبستگى‌ ويژه‌ سخن‌ رانده‌ است‌.
غيرت‌ اسلامى‌ ابن‌ عثمان‌ سبب‌ شده‌ است‌ كه‌ وي‌ به‌ هنگام‌ ياد كردن‌ از شهرها و آباديهاي‌ اسپانيا عبارت‌: «اعادها الله‌ داراسلام‌» را به‌ كار ببرد و يا پادشاه‌ اسپانيا را «طاغيه‌» بنامد. به‌ طور كلى‌ وي‌ به‌ هنگام‌ ذكر آثار ديرين‌ اسلامى‌ با تأسف‌ سخن‌ مى‌گويد. اطلاعاتى‌ كه‌ ابن‌ عثمان‌ از تاريخ‌ اسلام‌ در اسپانيا و نيز تاريخ‌ مسيحيت‌ و فرمانروايان‌ مسيحى‌ آنجا به‌ دست‌ مى‌دهد، بيانگر چيره‌دستى‌ او در تاريخ‌ و سياست‌ و عقايد است‌. دو سفرنامة ديگر از ابن‌ عثمان‌ باقى‌ مانده‌ كه‌ يكى‌ احراز المعلّى‌ و الرقيب‌ فى‌ حج‌ بيت‌الله‌ الحرام‌ و زيارة القدس‌ الشريف‌ و التبرك‌ بقبر الحبيب‌ است‌ كه‌ سفرنامة وي‌ به‌ كشور عثمانى‌ و مكه‌ و فلسطين‌ است‌ و نسخه‌اي‌ از آن‌ در خزانة زيدانيه‌ وجود دارد (فاسى‌، 7(2)/45) و ديگر البدر السافر فى‌ افتكاك‌ الا´ساري‌ من‌ يدالعدوّ الكافر كه‌ نسخه‌اي‌ از آن‌ نيز در همانجا موجود است‌ (همو، 7(2)/50 -51). اثر ديگري‌ با عنوان‌ منظومة فى‌ المناسك‌ نيز به‌ او منسوب‌ است‌ (كحاله‌، 1/271).
ابن‌ عثمان‌ بر اثر ابتلا به‌ بيماري‌ وبا كه‌ در مغرب‌ شيوع‌ يافته‌ بود، درگذشت‌ (فاسى‌، 7(2)/73).
مآخذ: ابن‌ عثمان‌، محمد، الاكسير فى‌ فكاك‌ الا´سير، به‌ كوشش‌ محمد فاسى‌، رباط 1965م‌؛ سلاوي‌، احمد، الاستقصاء، به‌ كوشش‌ جعفر ناصري‌ و محمد ناصري‌، دارالبيضاء، 1376ق‌/1956م‌؛ فاسى‌، محمد، «الكاتب‌ الوزير محمد بن‌ عثمان‌ المكناسى‌»، مجلة معهد المخطوطات‌ العربية، قاهره‌، 1381ق‌/1961م‌؛ كحاله‌، عمررضا، معجم‌ المؤلفين‌، بيروت‌، 1957م‌؛ مراكشى‌، عباس‌، الاعلام‌ بمن‌ حل‌ّ مراكش‌، فاس‌، 1357ق‌/1938م‌. حسن‌ يوسفى‌ اشكوري‌
تايپ‌ مجدد و ن‌ * 1 * زا
ن‌ * 2 * زا
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1493
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست