اِبْنِ ظَهيره، عنوان افراد خاندانى از بنى مخنروم كه در سدههاي 9 و
10ق/15 و 16م به شهرت رسيدند و در مكه عهدهدار افتاء، قضا و تدريس بودند.
زبيدي (3/375) به كتابى با عنوان البُدور المُنيرة فى السادة بنى ظهيرة در
شرح حال اين خاندان اشاره كرده است. مهمترين افراد خاندان ابن ظهيره
اينانند:
1. ابوحامد محمد بن عبدالله بن ظهيرة بن احمدبن عطية بن ظهيرة قرشى مكى،
ملقب به جمالالدين (اول شوال 751-16 رمضان 817ق/2 دسامبر 1350-29 نوامبر
1414م)، خطيب، قاضى و مفتى مكه. او در مكه زاده شد و در همانجا پرورش يافت
(ابن فهد، 253). حديث را نزد شيخ خليل مالكى، قاضى تقىالدين حرازي، قاضى
عزالدين ابن جماعه، شيخ عبدالله يافعى، محمد بن احمد بن عبدالمعطى و
ديگران (فاسى، 2/53 -54) و مقدمات فقه را نزد قاضى ابوالفضل و عمويش قاضى
شهابالدين و جمالالدين اميوطى و جمعى ديگر فراگرفت. سپس به مصر رفت و از
زينالدين عبدالرحمان بن على ابن هارون ثعلبى و محمد بن على حرانى حديث
و از ابوالبقاء محمد بن عبدالبر سبكى و سراجالدين بلقينى و ابن ملفَّن و
ابن نحوي فقه آموخت (همو، 2/55).
او در سفر به دمشق از ابن اُمَيله و صلاحالدين بن ابى عمر حديث (همو،
2/54) و از ابوالبقاء سبكى و عمادالدين اسماعيل بن خليفة حَسَبانى فقه آموخت
(همو، 2/55). وي همچنين به بعلبك، حِمص، حماه، حلب، بيتالمقدس، غزّه
(همانجا) و نيز اسكندريه (ابن فهد، 254) سفر كرد و از دانشمندان و استادان آن
شهرها فقه و حديث فراگرفت. كسانى چون خليل بن عبدالرحمان مالكى، بلقينى و
ابن ملقن به وي اجازة افتاء و تدريس دادند و بلقينى افزون بر آن اجازة
تدريس حديث و اصول فقه و ادبيات را نيز به وي داد. فاسى احاطة وي به
ادبيات عرب، فقه، تاريخ، و شعر را ستوده است (2/55 -56).
او پس از 770ق/1369م بيش از 40 سال در مكه به تدريس پرداخت و از همه جا
به گرد وي جمع شدند (ابن فهد، همانجا). از جمله شاگردان وي تقىالدين فاسى
است كه به گفتة خود وي علم حديث را در فُرع (جايى بين مكه و مدينه) از
وي آموخته و از او اجازه گرفته است (2/58 -59). ابن فهد مكى از ديگر
شاگردان وي در فقه و حديث، گويد كه از اوايل سدة 9ق تا زمان وفات وي از
او بهره جسته است (ص 255). ابن حجر عسقلانى نيز از جمله شاگردان مبرّز وي
در حديث است. او در 12 سالگى (785ق/1383م) نزد ابن ظهيره كه اولين استاد
وي در مكه بود، به فراگيري حديث پرداخت (ابن حجر، 7/158؛ سخاوي، 8/94).
ابن ظهيره در مكه مسند افتاء داشت و مردم از نقاط مختلف براي مسائل شرعى
خود نزد وي مىآمدند (فاسى، 2/56)، تا آنجا كه رياست شافعيه در حجاز به او
منتهى شد و به قول سخاوي (8/93-94) به عالم حجاز ملقب گشت.
او علاوه بر امور علمى به مشاغل ديوانى نيز مىپرداخت و به گفتة ابن حجر
(همانجا) در 800ق/1398م در مكّه عهدهدار منصب قضا شد. فاسى (همانجا) گويد كه
ولايت حرم شريف و تدريس درس بشير جمدار ناصري بر عهدة وي بود، اما از آن
سمت عزل شد و در ذيحجة 806 بار ديگر به قضاي مكه منصوب گرديد و نيز وظايف
ديگري چون خطابه و رسيدگى به حرم شريف و حسبة آنجا را به عهده گرفت و تا
آخر عمر بارها از اين منصبها عزل و مجدداً منصوب شد، اما در هنگام مرگ همچنان
در مسند قضا باقى بود. او همچنين سالها به تدريس در مدارس مجاهديه، غياثيه و
رسوليه در مكه پرداخت و بعد از وي فرزندش محبالدين عهدهدار آن مسئوليتها
شد. ابن ظهيره در مكه درگذشت و در معلاة به خاك سپرده شد (فاسى، 2/57 -
58). از آثار او شرحى بر قسمتهايى از الحاوي الصغير از بيع تا وصايا، پاسخ
نامهاي به سئوالهاي فقهى اهل رهران و پاسخ نامة ديگري به پرسشهاي مردم
عدن است (فاسى، 2/56؛ ابن قاضى شهبه، 4/71؛ ابن فهد، 255؛ سخاوي، 8/94). او
همچنين دو جزء روايى از احاديث مسند گرد آورده است (ابن فهد، همانجا). فاسى
(2/58) از تأليف ديگري از وي با عنوان معجم نام برده است.
2. ابوالبركات كمالالدين محمد بن محمد بن حسين بن على بن احمد بن عطية
بن ظهيرة مخزومى مكى (765/820ق - 1364/ 1417)، محدث و قاضى مكه. او در
كودكى به درس قاضى عزالدين ابن جماعه حاضر شد (فاسى، 2/287) و نيز از درس
جد مادريش شهابالدين احمد بن ظهيره بهره جست و از بهاءالدين ابن عقيل و
كمالالدين ابن حبيب شنيد و صلاحالدين بن ابى عمر و ابن اميله و ابن كثير
و گروهى ديگر به وي اجازة نقل حديث دادند و وقتى خود حديث مىگفت،
دانشمندانى مانند نجمالدين ابن فهد در مجلس وي حضور مىيافتند. او ابتدا به
نيابت از جد مادريش به امور حسبه در مكه پرداخت (سخاوي، 9/77) و پس از
اينكه از مصر بازگشت، در 808ق به نيابت از قاضى جمالالدين ابن ظهيره به
قضاي مكه و رسيدگى به امور حسبة آنجا منصوب شد، اما چون جمالالدين فرزند
خود محبالدين را به نيابت خطابت و قضا برگزيد، روابط آن دو به تيرگى
گراييد. جمالالدين پس از چندي از قضا عزل شد و چون در 812ق دوباره به اين
مقام منصوب گرديد، ابوالبركات را بار ديگر به نيابت برگزيد (در مورد روابط
بين آن دو و عزل و نصب ابوالبركات، نك: فاسى، 2/288-289؛ ابن حجر،
7/246-247). او بعد از درگذشت قاضى جمالالدين عهدهدار قضا و رسيدگى به امور
اوقاف و مرزداري مكه گرديد، اما رقابت بين او و قاضى القضاة محبالدين احمد
فرزند جمالالدين مذكور بار ديگر سبب شد كه در 818ق از آن مقام عزل و در
819ق مجدداً به آن مقام منصوب گردد، ولى قاضى محبالدين باز به جاي وي
نشست و ابوالبركات تا زمان مرگش معزول ماند (فاسى، 2/287). او نيز در مكه
درگذشت و در معلاة به خاك سپرده شد (ابن حجر، 7/247؛ ابن فهد، 267؛ سخاوي،
9/78).
3. ابوالسعادت محمد بن ابى البركات محمد بن محمد بن حسين ابن على بن احمد
بن عطية بن ظهيرة مخزومى، ملقب به جلالالدين (795-861ق/1393-1457م)، فقيه
شافعى و قاضى مكه. كنية ديگر وي ابوالخير است (سخاوي، 11/105). او در مكه
زاده شد و در همانجا قرآن و مقدمات علوم را فراگرفت. سپس فقه را نزد
غياثالدين گيلانى و جمالالدين ابن ظهيره و ابن جزري و اصول عقايد را نزد
ابوعبدالله و انوغى و نيز بساطى كه به مكه آمده بود، فراگرفت و در آن علم
از بساطى بسيار بهره جست و از شيوخى چون ابن حجر عسقلانى حديث شنيد و
تنوخى و هيثمى و بلقينى و ابن ملقن و ديگران به وي اجازه دادند. همچنين
از استادش گيلانى و ديگران اجازة افتاء و تدريس يافت و در 812ق به جاي پدر
به قضاي مكه منصوب شد. در 820ق خطيب آنجا گرديد و چون با او مخالفت شد، از
تصدي آن سرباز زد. سپس در 822ق به جاي خطيب ابن محبالدين ابوالفضل
نويري به نظارت مسجدالحرام و امور حسبه در مكه تعيين شد و پس از عزل و
نصبى چند و وفات رقيبش ابوالفضل در 827ق به قاهره مسافرت كرد و به همان
وظايف پرداخت. ليكن به زودي براي كسب مقام قضا به مكه بازگشت و بازپس
از عزل و نصبى چند در ربيعالثانى 846 از قضاي مكه كناره گرفت و به مدينه
رفت. در آنجا به تدريس فقه و اصول و ديگر علوم پرداخت و بارها به قضا
منصوب شد و به هنگام مرگ نيز در مسند قضا بود.
سخاوي كه ابوالسعادت را بسيار ستوده، او را در 856ق در مكه ديده و از محضر
او بهره برده است. همو با استناد به گفتة ابن حجر و بساطى، ابوالسعادت را
رئيس مكه و شيخ حجاز و بلاد مجاور آن و يگانه فقيه شافعى مذهب آن ديار
خوانده و به نقل از مقريزي آثاري چون تكملة شرح الحاوي در فقه، المناسك،
تعليق على جمع الجوامع و ذيل على طبقات الفقهاء سبكى را به وي نسبت
داده است (9/214-216).
سيوطى (ص 167) افزونبر آثارمذكور از تكملةوي بر محطالرجال جمالالدين اميوطى
در فقه نيز نام برده است.
4. ابوطيب احمد بن محمد بن محمدبن (محمد بن) حسين بن على ابن احمد بن
عطية بن ظهيرة قرشى مخزومى مكى، ملقب به محبالدين (825 -
885ق/1422-1480م)، قاضى و فقيه شافعى. او در مكه زاده شد و در همانجا رشد
كرد و به حفظ قرآن و فراگيري علوم زمان خويش پرداخت. او به درس ابن جزري
حاضر شد و از شهابالدين مرشدي و ابوشعر حنبلى و مقريزي و تقىالدين ابن فهد
و ديگران حديث شنيد و از برخى از آنان اجازه يافت و فقه را نيز نزد پدر و
كمالالدين اسيوطى فراگرفت. سخاوي (2/191) نام استادان او را در علوم مختلف
چون فقه، معانى و بيان، كلام و تصوف به تفصيل بيان كرده و دقت نظر وي
را در فراگيري آن علوم ستوده است. در 839ق و بعد از آن مشايخ عصر چون
تقىالدين مقريزي و يحيى بن محمد مغربى شادلى و علمالدين احمد اخنائى و
ابوالقاسم نويري مالكى و جمعى ديگر به وي اجازه دادند.
وي در مكه در 847ق به نيابت از پدر بر مسند قضا نشست و بعد از وفات پدرش
نيز به استقلال به آن كار پرداخت. سپس از آن مقام كناره گرفت، اما پس از
چندي مجدداً منصوب گرديد و مسئوليتهاي ديگري چون نظارت بر مسجدالحرام و
قضاي جده برعهدة او گذاشته شد، ولى مدتى نگذشت كه از همة آنها كناره گرفت
و تا آخر عمر به هيچ يك از آن مشاغل روي نياورد، تا اينكه در مكه درگذشت و
به رسم بنى مخزوم در برابر حجرالاسود بر وي نماز گذاردند و كنار پدرش در
معلاة به خاك سپرده شد. او علاوه بر مشاغل حكومتى به تصنيف، تدريس و افتاء
نيز مىپرداخت. سخاوي كه خود محبالدين را ديده، گويد كه او رديهاي بر پسر
عمويش خطيب فخرالدين ابوبكر در مسائل فقهى نوشته است (2/190-192).
كامل المهندس (ص «د»، «ه») اين احتمال را مردود ندانسته كه مؤلف كتاب
الفضائل الباهرة فى محاسن مصر و القاهرة محبالدين ابن ظهيره باشد و وقايع
مصر در 982ق/1574م كه در آن كتاب بيان گرديده، بعد از وفات مؤلف از سوي
برخى از افراد خاندان وي اضافه شده باشد (نك: زركلى، 1/231).
5. جمالالدين محمد بن نورالدين محمد بن ابى بكر بن على بن ظهيره. دربارة
زندگى او در منابع متقدم چيزي در دست نيست، ولى بروكلمان II/40) بدون ذكر
مأخذي متذكر شده كه او در 820ق/1417م در قدس زاده شده و در 843ق/1439م
به قاهره رفته و در 888ق/1483م درگذشته است. همو تأليف كتاب الفضائل
الباهرة فى محاسن مصر و القاهرة را به وي نسبت داده است (همانجا؛ II/52 )،
GAL, اما كامل المهندس (ص «د») با استناد به اينكه جمالالدين در 986ق وفات
كرده و مؤلف الفضائل الباهرة از شاگردان مقريزي (د 845ق/1441م) بوده است،
در انتساب آن به جمالالدين ترديد كرده و مؤلف آن را احتمالاً ابواسحاق
برهانالدين ابراهيم بن على بن محمد بن محمد بن محمد بن حسين بن على بن
عطية بن ظهيره (د 891ق/1486م) يا چنانكه گذشت، ابوطيب محبالدين ابن
ظهيره (د 885ق/1480م) دانسته است. اين كتاب به كوشش مصطفى سقا و كامل
المهندس در قاهره 1969م به چاپ رسيده است.
6. ابوبكر بن على بن ابى البركات محمد بن محمد بن حسين بن على بن احمد
بن عطية بن ظهيرة مكى، ملقب به فخرالدين (838 -889ق/ 1435-1484م)، فقيه
شافعى. او در مكه زاده شد و در آنجا رشد كرد و به حفظ قرآن و فراگيري علوم
وقت پرداخت و از عمويش ابوالسعادات و ابوالفتح مراغى و شوائطى و تقىالدين
ابن فهد حديث شنيد و شيوخى چون زينالدين زركشى، ابن فرات، ابن حجر،
مقريزي و عينى به وي اجازة نقل حديث دادند.
فخرالدين همچنين در علوم مختلف چون فقه، ادب عرب، معانى و بيان و جز آن
از برادرش عمر بهره جست و در 858ق/1454م در مكه به درس ابن همام نيز حاضر
شد. او در 862ق به قاهره مسافرت كرد و در آنجا از علمالدين بلقينى، ابن
ديري و عزالدين حنبلى حديث شنيد و اصول فقه را نزد محلّى و محمد بن محمد
بن مرزوق و ديگران فراگرفت. سخاوي كه به تفصيل نام استادان و مشايخ وي
در علوم مختلف را بيان كرده است، مىگويد كه جمعى از آنان به وي اجازة
افتاء و مخصوصاً تدريس دادند (11/58 -60). همو ابن ظهيره را در 871ق ديده و
فضل و دانش و نيز مداومت او را در مطالعه و مباحثه با دانشمندان ستوده است
(همانجا). او بارها به قاهره مسافرت كرد و در حجاز به مشاغلى چون ايراد
خطابه در مسجد الحرام و مسئوليتهايى چون نظارت بر برخى موقوفات و قضا و در
جده (بعد از وفات برادرش كمالالدين ابوالبركات) گماشته شد. او در مكه
درگذشت و همچون ديگر اعضاي اين خاندان در آرامگاه اختصاصى آن خاندان در
معلاة به خاكش سپردند (همانجا).
از او تنها 2 اثر برجاي مانده است: 1. غنية الفقير فى حكم حجالاجير (همو،
11/59) كه نسخهاي از آن در كتابخانة پاريس ( دوسلان، شم 4151(3) موجود است؛
2. كفاية المحتاج الى الدماء الواجبة على المعتمر و الحاج، كه نسخههايى از
آن در دارالكتب مصر (خديويه، 3/266) و برلين ( آلوارت، شم موجود است. كتابى
با عنوان بلوغ السول فى احكام بسط روضة الرسول نيز به وي نسبت داده شده
است (سخاوي، همانجا). از وصف حاجى خليفه در مورد اين كتاب چنين برمىآيد
كه او اصل نسخه را ديده است (1/254).
7. محمد جارالله بن محمد بن ابى بكر بن على بن ظهيرة قرشى مكى، ملقب به
جمالالدين (ز 960ق/1553م)، مورخ و فقيه حنفى. تاريخ وفات وي معلوم
نيست، اما زركلى (7/59) آن را 986ق/1578م و دجيلى (2/227) 960ق گفته و
ديگران (سركيس، 150؛ قمى، 1/345؛ مدرس، 8/87) او را در تاريخ اخير در قيد
حيات دانستهاند.
از زندگى وي چيز زيادي دانسته نيست، فقط مىدانيم كه اهل مكه بوده و در
همانجا نيز به افتاء پرداخته است (زركلى، 7/60). كتاب الجامع اللطيف فى
فضل مكة واهلها وبناء البيت الشريف به وي منسوب است. مؤلف در مقدمة كتاب
(ص 2) خود را محمد جارالله بن ظهيرة قرشى مكى حنفى شناسانده است. اما در
دليل الكتاب المصري 1972م (ص 221) اين اثر به فردي ديگر به نام محمد بن
محمد بن حسين ابن ظهيره منسوب شده است كه با گفتة مؤلف در مقدمة كتاب (ص
2) سازگاري ندارد. اين كتاب بارها، از جمله در 1922، 1938، 1972 و 1973م در
قاهره و در 1399ق/1979م در بيروت به چاپ رسيده است.
8. على بن جارالله بن محمد بن ابى اليمن بن ابى بكر بن على بن ابى
البركات محمد بن ابى السعود محمد بن حسين بن على بن احمد ابن عطية بن
ظهيرة قرشى مخزومى مكى (د 1010ق/1601م)، منطقى، شاعر، خطيب و فقيه حنفى.
او در مكه زاده شد (خفاجى، 1/440)، اما از تحصيلات وي چيز زيادي دانسته
نيست. همچون جدش ابواليمن، اولين حنفى مذهب اين خاندان، به مذهب حنفى
گرايش داشت (همانجا؛ قس: محبى، 3/150) و در حرمين شريفين به امر خطابت و
افتاء مىپرداخت و در فصاحت و رسايى سخن از شهرت بسزايى برخوردار بود. خفاجى
(همانجا) گويد كه او را در پيري و هنگامى كه بيش از 70 سال داشته، ديده و
از محضر درسش بهره جسته و از او اجازه گرفته و بدين طريق از اقران خود
پيشى جسته است. از جمله شاگردان وي مىتوان شيخ عبدالرحمان مرشدي و
برادرش قاضى القضاة شهابالدين احمد و عبدالقادر طبري نام برد (محبى،
همانجا). او در اواخر عمر بينايى خود را از دست داد و در 90 سالگى درگذشت (همو،
3/151).
از وي اثري با عنوان فتاوي ابن ظهيرة بر جاي مانده كه نسخهاي از آن در
كتابخانة ازهرية مصر (ازهريه، 2/213) موجود است. نيز آثاري با عناوين حاشية
على شرح التوضيح، حاشية على شرح ايساغوجى للقاضى زكريا، تذكرة مفيدة كه
بغدادي (هديه، 1/751) آن را تذكرة الظهيرية ثبت كرده است و رشف الشرابات
السنية من مزج الفاظ الا¸جرومية (بغدادي، همانجا؛ همو، ايضاح، 2/542) به وي
نسبت داده شده است. وي شعر نيز مىسرود و ديوانى به وي نسبت دادهاند
(محبى، همانجا).
مآخذ: ابن حجر عسقلانى، احمد، انباء الغمر، حيدرآباد دكن، 1394ق/ 1974م؛ ابن
ظهيرة، محمد جارالله، الجامع اللطيف فى فضل مكة واهلها و بناءالبيت الشريف،
بيروت، 1399ق/1979م؛ ابن فهد مكى، محمد، لحظ الالحاظ بذيل طبقات الحفاظ،
بيروت، داراحياء التراث العربى؛ ابن قاضى شهبه، احمد، طبقات الشافعية، به
كوشش عبدالعليم خان، حيدرآباد دكن، 1400ق/1980م؛ ازهرية، فهرست؛ بغدادي،
ايضاح؛ همو، هديه؛ حاجى خليفه، كشف؛ خديويه، فهرست؛ خفاجى، احمد، ريحانة
الالبا وزهرة الحياة الدنيا، به كوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره،
1386ق/1967م؛ دجيلى، عبدالصاحب عمران، اعلام العرب فى العلوم و الفنون،
نجف، 1386ق/1966م؛ دليل الكتاب المصري 1972م، قاهره، الهيئة المصرية العامة
للكتاب؛ زيبدي، تاج العروس؛ زركلى، اعلام؛ سخاوي، محمد،؛ الضوء اللامع،
قاهره، 1355ق؛ سركيس، چاپى؛ سيوطى، نظم العقيان فى اعيان الاعيان، به
كوشش فيليپ حتى، نيويورك، 1927م؛ فاسى، محمد، العقد الثمين فى تاريخ البلد
الامين، به كوشش فؤاد سيد، بيروت، 1406ق/1986م؛ قمى، عباس، الكنى و
الالقاب، تهران، 1397ق؛ محبى، محمد امين، خلاصة الاثر، قاهره، 1284ق؛ مدرس،
محمد على، ريحانة الادب، تبريز، 1346ش؛ المهندس، كامل، مقدمه بر الفضائل
الباهرة فى محاسن مصر و القاهرة اثر ابن ظهيره، قاهره، 1969م؛ نيز:
Ahlwardt; De Slane; GAL; GAL,S.
علىاكبر ضيائى
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا