اِبْنِ صَلاح، تقىالدين ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان بن عثمان ابن موسى
بن ابى نصر نصري شَهرزوري (577 -643ق/1181- 1245م). محدث، مفسر و فقيه
شافعى. وي در شَرَخان (قريهاي در نزديكى شهر زور در عراق كنونى) به دنيا
آمد و در شهرزور نزد پدرش صلاح كه يكى از مشايخ بزرگ كُرد بود، به فراگيري
فقه پرداخت (ابن خلكان، 3/244- 245؛ ذهبى، سير، 23/140). سپس براي ادامة
تحصيل عازم موصل شد و در آنجا از عبيدالله بن سمين، نصر بن سلامة هيتى،
محمود بن على موصلى، عبدالمحسن بن طوسى و ديگران استماع حديث كرد. وي
همچنين در بغداد از ابواحمد بن سُكَينه و ابوحفص عمر بن طبرزد؛ در همدان از
ابوالفضل ابن مُعَرَّم؛ در نيشابور از منصور بن عبدالمنعم ابن فُراوي، مؤيّد
بن محمد طوسى و ديگران؛ در مرو از ابوالمظفر ابن سمعانى؛ در دمشق از قاضى
عبدالصمد ابن حَرَستانى، موفقالدين ابن قدامة مَقدِسى، فخرالدين ابن عساكر
و سبط ابن جوزي؛ در حلب از ابومحمد ابن علوان (الاستاذ) و در حران از
عبدالقادر رُهاوي حديث شنيد (ابن جوزي، 8(2)/757؛ ذهبى، تذكرة، 4/1430؛ همو،
سير، 23/140-141). ابن صلاح مدتى در بيتالمقدس در مدرسة ناصريه (صلاحيه) به
تدريس پرداخت و پس از آنكه ديوارهاي شهر به فرمان مُظَّم ويران شد، به
دمشق آمد و در مدرسة رَواحيه مشغول تدريس شد. با تأسيس دارالحديث اشرفيه
(630ق/ 1233م) مسئوليت تدريس آن به عهدة وي نهاده شد و چندي بعد تدريس
مدرسة شامية صغري را نيز پذيرفت و وظايف خود را در هر 3 مدرسه بىكم و كاست
انجام مىداد (ابن خلكان، همانجا؛ ذهبى، تذكرة، همانجا).
گروه بسياري از وي فقه و حديث آموختند كه از مشهورترين آنان مىتوان
ابوشامة مقدسى و ابن خلكان را نام برد (ابوشامه، 176؛ ابن خلكان،
3/243-244). نام ديگر شاگردان و راويان وي را ذهبى در سير آورده است
(23/141-142).
ابن صلاح گذشته از علوم حديث و فقه در برخى علوم ديگر چون تفسير نيز صاحب
اطلاع بود. وي گرايش سَلَفى داشت و با تأويل مخالف بود (ذهبى، تذكرة،
4/1431)، نسبت به فلسفه و منطق بدبين بود و اعتقاد داشت كه فلسفه ماية
سفاهت، كوتاه فكري، الحاد و انحراف از دين است و احكام شرعى و مباحث دينى
هيچ نيازي به قواعد و اصطلاحات منطق ندارد. لذا وظيفة سلطان مىدانست كه با
طايفة فيلسوفان و اهل منطق به شدت برخورد كند و آنان را از مدارس اخراج
نمايد (ذهبى، سير، 23/143) و از آنجا كه بر زمامداران آن عصر نفوذ داشت و
فتاواي او مبناي عمل به شمار مىرفت، اجازه نمىداد در دمشق منطق و فلسفه
تدريس شود (ابن قاضى شهبه، 2/144). از اينرو، حتى غزالى را كه با وي هم
مذهب بود، به سبب آنكه آموختن منطق را به عنوان مقدمة علوم ضروري
مىدانست، سرزنش كرده است (ذهبى، سير، 19/329؛ سبكى 4/129-130).
ابن صلاح سرانجام در 25 ربيعالثانى 643ق/19 سپتامبر 1245م در شهر دمشق
ديده از جهان فرو بست. در تشييع پيكر او جماعت كثيري شركت جستند و در مساجد
جامع دمشق بر او نماز گزاردند. مردم تا بابالفرج همراه جنازه حركت كردند و
در آنجا بار ديگر بر او نماز خواندند و به سبب آنكه شهر در محاصرة خوارزمشاهيان
بود، 10 تن از ياران وي مسلحانه جنازة او را به بيرون از شهر منتقل ساختند و
در مقابر صوفيه به خاك سپردند (ابوشامه، 175-176؛ ابن جوزي، همانجا؛ ذهبى،
سير، 23/143).
آثار چاپى: 1. ادب المفتى و المستفتى، بيروت، 1986م؛ 2. حلية الامام
الشافعى، دمشق، 1981م؛ 3. فتاوي ابن صلاح، قاهره، 1347ق و بيروت، 1986م؛
4. اقصى الامل و الشوق فى علوم حديث الرسول يا معرفة انواع علوم الحديث،
كه از مهمترين تأليفات در علم حديث محسوب مىشود و با عنوان مقدمة فى
علوم الحديث به چاپ رسيده است. اين كتاب داراي شروح بسياري است كه از
آن جمله شرح عبدالرحيم عراقى (806ق/1403م)، شرح سيوطى به نام تدريب
الراوي (در قاهره در 1307ق/1890م به چاپ رسيده است) و شرح ابن حجر
عسقلانى با نام نخبة الفكر فى مصطلح الاثر قابل ذكرند. محيىالدين يحيى بن
شرف نووي اين كتاب را با عنوان التقريب و التيسير لمعرفة سنن البشير النذير
تلخيص نموده است. اصل كتاب در بمبئى (1938م)، در مدينه (1972م) با تحقيق
نورالدين عتر، در قاهره (1976م) به كوشش بنت الشاطىء و در هند
(1304ق/1887م) به اهتمام ابوالحسنات شيخ عبدالحى لكنوي به چاپ رسيده
است.
آثار خطى: 1. الاحاديث فى فضل الاسكندرية و عسقلان (آلوارت، شم 1389 )؛ 2.
الامالى (ازهريه، 1/411)؛ 3. انوار اللمعة فى الجمع بين الصحاح السبعة (
آربري، شم 5100 )؛ 4. رسالة فى صلاة الرغائب I/768) )؛ GAL,S, 5. شرح مشكل
الوسيط يا اشكالات على الوسيط (خديويه، 3/242)؛ 6. شرح الورقات فى الاصول
(رقيحى، 2/826)؛ 7. صلة الناسك فى صفة المناسك (خديويه، 7(2)/691)؛ 8. صيانة
من الاخلال و الغلط و حمايته من الاسقاط و السقط يا شرح مسلم بن الحجاج
I/265) )؛ GAL,S, 9. طبقات الشافعية ( ظاهريه، 1/249-251).
مآخذ: ابن خلكان، وفيات؛ ابن جوزي، يوسف، مرا¸ةالزمان، حيدرآباد دكن،
1371ق/1952م؛ ابوشامه، عبدالرحمان، الذيل على الروضتين، به كوشش محمد زاهد
كوثري، قاهره، 1947م؛ ابن قاضى شهبه، ابوبكر، طبقات الشافعية، به كوشش
حافظ عبدالعليم خان، حيدرآباد دكن، 1399ق/1979م؛ ازهريه، خطى؛ خديويه،
فهرست؛ ذهبى، محمد، تذكرة الحفاظ، حيدرآباد دكن، 1333- 1334ق؛ همو، سيراعلام
النبلاء، به كوشش بشار عواد معروف و محيى هلال السرحان، بيروت،
1405ق/1985م؛ رقيحى، احمد عبدالرزّاق و ديگران، فهرست مخطوطات مكتبة الجامع
الكبير، صنعا، وزارة الاوقاف و الارشاد؛ سبكى، عبدالوهاب، طبقات الشعافعية
الكبري، قاهره، 1324ق/1906م؛ ظاهريه، خطى (تاريخ، عش)؛ نيز:
Ahlwardt; Arberry; GAL,S.
محسن عابدي
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا