اِبْنِ شاهويه، ابوبكر محمد بن احمد بن على بن شاهويه (د 362ق/973م)،
رياضىدان و فقيه شافعى ايرانى. شاهويه يك نام ايرانى و مركب از واژة
«شاه» و پسنوند «ويه»، همچون سيبويه و امثال آن است (ابن خلكان، 4/211).
ابن شاهويه از ابوخليفة جمحى و يحيى ابن زكريا ساجى استماع حديث كرد و
حاكم ابوعبدالله (خليفة نيشابوري) از او روايت كرده است (ابن ابى الوفاء،
2/18). وي علاوه بر آگاهى از دقايق مذهب شافعى در زمان خود در محاسبات
نجومى، ترسيم اشكال كتاب اقليدس و علم حساب نيز يگانه بود (صيمري، 170) در
و مذهب، آراء مخصوص به خود داشت (ابن خلكان، همانجا). ابن شاهويه مدتى در
نيشابور اقامت داشت. پس به بخارا رفت و در مدرسة ابوحفص فقيه به تدريس
پرداخت (سبكى، طبقات الشافعية الكبري، 3/78، حاشيه)، سپس به نيشابور بازگشت
و از آنجا به فارس رفت و در آنجا به قضا پرداخت. اما سرانجام در نيشابور
ساكن شد و همانجا درگذشت (ابن خلكان، همانجا).
بعضى منابع وفات او را سال 361ق/972م دانستهاند (مثلاً صيمري، همانجا؛
سبكى، الطبقات الصغري، 45؛ ابن ابى الوفاء، همانجا). از اطلاعات مختصري كه
دربارة وي در دست است، بر مىآيد كه داراي مقام اجتماعى و علمى برجستهاي
بودهاست. صيمري (همانجا) مىنويسدكهچون عضدالدوله او را با گروهى از فقيهان
به بخارا به رسالت فرستاد، شهرهاي خراسان را به احترام او آذين بستند. همو
از قول اسماعيل زاهد مىنوسيد كه ابوبكر بن فضل بخاري جزوهاي كه در آن
مشكلات كتب را جمع كرده بود نزد ابن شاهويه آورد و او در حال پاسخ آنها را
املاء كرد. ابن فضل بوسه بر سر او نهاد و گفت: نمىپنداشتم مانند تو بر روي
زمين باشد. صيمري و گروهى ديگر به دليل انتساب ابن شاهويه به طبقة
ابوعبدالله حسين متكلم و نيز تدريس او در مدرسة ابوحفص، او را حنفى شمردهاند
(همانجا؛ ابن ابى الوفاء، همانجا)، اما سبكى اين سخن را توهم دانسته است (
طبقات الصغري، 46).
مآخذ: ابن ابى الوفاء، عبدالقادر، الجواهر المضيئة، حيدرآباد دكن، 1332ق؛ ابن
خلكان، وفيات؛ سبكى، عبدالوهاب، طبقات الشافعية الكبري، به كوشش محمود محمد
طناحى و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1384ق/1965م؛ همو، الطبقات الصُغري،
نسخة خطى چستربيتى، شم 3780؛ صيمري، حسين، اخبار ابى حنيفة و اصحابه، بيروت،
1405ق/1985م. ابوالفتح حكيميان
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا