اِبْنِ اَميرِ حاج، يا ابن اميرالحاج ابوعبدالله محمد بن محمد بن محمد بن
حسن بن على بن سليمان حلبى، شمسالدين (د 879ق/ 1474م)، فقيه، اصولى و
مفسر حنفى. از وي به ابن مُوَقَّت (سخاوي، الضوء اللامع، 9/210) و ابواليمن
(كوپريلى، 1/259، شم 606) نيز ياد شده است. سيوطى (ص 161) در سلسله نسب وي
نام على را ذكر نكرده است. ابن امير حاج در پايان بعضى از نسخ خطى نسب
خود را تا سليمان بدون ذكر «على» ياد نموده است ( آلوارت، ؛ VI/19 كوپريلى،
1/296). سخاوي (همان، 9/211) كنية وي به ابن اميرحاج را برگرفته از سمت
اميرالحاجى يكى از اجداد وي دانسته است. لقب ابن موقت نيز به اين سبب
است كه جدّ وي محمد وظيفة توقيت زمان نماز را در مسجد جامع حلب بر عهده
داشته و به موقت ملقب بوده است (همان، 7/226).
ابن اميرحاج در 18 ربيعالاول 825ق/11 مارس 1422م در حلب زاده شد. قرآن را
نزد ابراهيم كفرناوي و ديگران فرا گرفت، و دروس رايج آن دوران چون
الاربعون النووية در حديث را از يحيى بن شرف نووي، مختار در فروع فقه حنفى
و مقدمة ابوليث نصر بن محمد سمرقندي و نيز جرجانيه را نزد اساتيدي از حلب
آموخت و به فراگيري فقه از علاءِ ملطى و ادبيات از زينالدين عبدالرزاق
پرداخت، سپس به حماه رفت و از ابن اشقر حديث آموخت. بعد به قاهره رفت و
نزد ابن حجر عسقلانى حديث شنيد، و علاوه بر اين مجملى از شرح الفية عراقى
در مصطلحات حديث و غير آن را از ابن حجر فراگرفت و در فقه، قرآن و سنت
ملازمت كمالالدين محمد بن همامالدين عبدالواحد اسكندري سيواسى مشهور به
ابن همام را اختيار كرد؛ تا اينكه خود در فنون مختلف استاد شد و ابن همام و
جز او به وي اجازه دادند و متصدي اقراء و افتاء گرديد (همان، 9/210). بغدادي
( هدية، 2/280) و كتانى (ص 146) از وي با عنوان قاضى ياد كردهاند، اما در
منابع قديم از اين موضوع سخنى نرفته است.
ابن امير حاج دو سال پيش از وفات به قصد اقامت در مكه يا بيتالمقدس ابتدا
عازم حج شد و در مكه اندك زمانى به اقراء و افتاء پرداخت. سپس به
بيتالمقدس رفت و حدود دو ماه آنجا ماند، اما در هيچ يك از اين دو شهر از
گزند معاندان آسوده نبود؛ از اين رو از تصميم اقامت خويش منصرف شد و به
حلب كه در آنجا حرمت او را نگاه مىداشتند، بازگشت. اندكى بعد در شب جمعه
29 رجب 879ق/9 دسامبر 1474م، پس از 50 روز بيماري درگذشت و در زادگاهش به
خاك سپرده شد (سخاوي، الضوء اللامع، 9/211).
آثار: مهمترين اثر او شرحى است بر كتاب التحرير فى اصول الفقه، نوشتة
استادش ابن همام كه داراي عباراتى موجز و منقح و گاه معماگونه بود. اين
شرح را التقرير و التحبير ناميد و اصطلاحات فقهى حنفيان و شافعيان را در آن
جمعآوري كرد (حاجى خليفه، 1/358). او خود گويد كه اين شرح را به خواهش
برخى از فضلاي عصر و به اشارة استاد نوشته (ابن امير حاج، 1/3) و در 5
جماديالاول 877ق/ 8 اكتبر 1472م (يا رمضان 871ق؛ حاجى خليفه، همانجا)
تأليف آن را به پايان برده است. التقرير همراه با متن اصلى در 3 جلد در
مصر به چاپ رسيده است. همراه آوردن متن با شرح كه گاه جزء به جزء و
كلمه به كلمه نقل شده، در بررسى كتاب و درك دقايق و رموز آن بسيار مؤثر
است. بستانى (4/127) مىگويد كه شرح مذكور در 1351ق نيز به چاپ رسيده است.
آثار خطى ابن امير حاج عبارتند از:
1. احاسن المحامل فى شرح العوامل ( آلوارت، كه در جمادي الثانى 851/ اوت
- سپتامبر 1447 در حلب به پايان رسيده است و شرحىاستبر العواملالمائة نوشتة
عبدالقاهرجرجانى ( آلوارت، همانجا). بروكلمان با نام شرح العوامل المائة از
آن ياد كرده است II/22) S, .(GAL,
2. تعريف المستر شد حكم الغرس فى المسجد (عبدالرزاق احمد، 5/334، 8/187).
3. حلبة المجلى و بغية المهتدي كه شرحى است بر منية المصلى و غنية المبتدي،
اثر سديدالدين كاشغري در فقه (حاجى خليفه، 2/1886- 1887)، و به شرح حلبى
كبير مشهور است (طباخ، 5/286). از اين كتاب با نامهاي حلية المجلى (خديويه،
3/41-42؛ مراغى، 3/47) و حلية المحلى (بغدادي، هدية، 2/208) نيز ياد شده است و
چند نسخه از آن موجود است ( دوسلان، ؛ I/222 كوپريلى، 1/295-296). كتاب دو
جزء دارد، جزء اول در 14 شعبان 865ق/25 مة 1461م در مدرسة نوريه معروف به
حلاويه، و جزء دوم كه از شرط چهارم از شروط ششگانة نماز شروع مىشود و به
كتاب جنائز خاتمه مىيابد در 27 ربيعالاول 867ق/20 دسامبر 1462م در همان
مدرسه به پايان رسيده است (كوپريلى، همانجا).
4. داعى منارالبيان لجامع النسكين بالقرآن (سخاوي، الضوء اللامع، 9/210) يا
مناسك ابن امير الحاج كه شرح مناسك حج و مطالب مربوط به آن و شامل يك
مقدمه، 3 باب و خاتمه است و در 876ق/1471م در قدس شريف فراهم آمده است
(حاجى خليفه، 1/729، 2/1829). اين كتاب را داعى منازل البيان نيز ناميدهاند
(سخاوي، طبقات، 293؛ طباخ، 5/286). در مجلة معهد المخطوطات العربية (جامعه،
4(2)/250) به جاي كلمة النسكين واژه التسكين و در هدية العارفين (2/208) به
جاي همان كلمه، واژه المنسكين آمده است.
5. فتوي (عبدالرزاق احمد، 8/187).
آثار منسوب: 1. ذخيرة القصر فى تفسير سورة و العصر (سخاوي، الضوء اللامع،
9/210)، كه در 876ق/1471م در قدس شريف به اتمام رسيده و با نام ذخيرة
الفقر نيز از آن ياد شده است (حاجى خليفه، 1/824)؛ 2. شرح المختار فى فروع
الحنفية ابن مودود موصلى در فقه كه ابن امير حاج در شرحى كه بر منية
المصلى نوشته، از آن ياد كرده است (حاجى خليفه، 2/1622-1623)، اما نسخة خطى
از آن در دست نيست؛ 3. منية الناسك فى خلاصة المناسك (بغدادي، ايضاح،
2/597).
مآخذ: ابن امير حاج، محمد، التقرير و التحبير، بولاق، 1316ق؛ بستانى ف؛
بغدادي، اسماعيل، ايضاح المكنون، استانبول، 1947م؛ همو، هدية العارفين،
استانبول، 1955م؛ جامعه، خطى؛ حاجى خليفه، كشف الظنون، استانبول، 1941م؛
خديويه، فهرست؛ سخاوي، محمد، الضوء اللامع، قاهره، 1355ق/1936م؛ همو، طبقات
الحنفية، نسخة عكسى موجود در كتابخانة مركز، شم ؛ BP54/4 سيوطى، نظم العقيان
فى اعيان الاعيان، به كوشش فيليپ حتى، نيويورك، 1927م؛ طباخ، محمد راغب،
اعلام النبلاء، حلب، 1344ق/1925م؛ عبدالرزاق احمد، سالم، فهرست مخطوطات
مكتبة الاوقاف العامة فى الموصل، موصل، 1397ق/1977م؛ كتانى، محمد، الرسالة
المستطرفة، بيروت، 1332ق؛ كوپريلى، خطى؛ مراغى، عبدالله مصطفى، الفتح
المبين فى طبقات الاصوليين، بيروت، 1394ق/1974م؛ نيز:
Ahlwardt; De Slane; GAL,S.
محمدهادي مؤذن جامى تايپ مجدد و ن * 1 * (رب) 19/5/76
ن * 2 * (رب) 29/5/76