اِبْنِ اَعْثَمِ كوفى، ابومحمد احمد بن على معروف به ابن اعثم كوفى (د 314ق/926م)، محدث، شاعر و مورخ شيعى. از زادگاه و تاريخ تولد و زندگانى وي آگاهى دقيقى در دست نيست. در نام و نسب وي نيز اختلاف كردهاند: ياقوت (2/230) نام وي را احمد و برخى محمد آوردهاند (ابن اعثم، 2؛ I/329 GAS, I/220; S, .(GAL, همچنين لفظ اعثم را كه لقب پدر او بوده است، گاهى دربارة خود ابن اعثم به كار بردهاند. ياقوت او را مورخى شيعه دانسته كه نزد اصحاب حديث ضعيف شمرده شده و تصريح كرده كه خود، كتاب ابن اعثم را ديده است، اما شوشتري او را شافعى مذهب و از ثقات متقدمين دانسته است (1/278). ابن اعثم شعر نيز مىسرود و ياقوت ابياتى از اشعار او را كه براي ابوالحسين بن سلامى بيهقى انشاء كرده، آورده است (2/230- 231). ابن حجر شعر او را متوسط شمرده است (1/138). آثار: آثار ابن اعثم كه ذكر آنها در كتب تاريخى آمده، عبارتند از: 1. الفتوح در تاريخ. اين كتاب به نامهاي تاريخ فتوح (غفاري، 4) و فتوحات الشام (حاجى خليفه، 2/1237) نيز معرفى شده است. اين كتاب يكى از اسناد مهم تاريخى صدر اسلام است كه در آن، مؤلف از مورخان و محدثان بنامى مانند مداينى، واقدي، زهري، ابومخنف، ابن كلبى و چند راوي ديگر به عنوان منابع خود نام برده است. كتاب الفتوح از آن روي كه مطالب مهمى دربارة حوادث عراق، فتح خراسان، ارمنستان، آذربايجان و همچنين جنگهاي اعراب و خزرها و روابط بيزانس و اعراب دارد از اهميت و اعتبار بسياري برخوردار است (روحانى، 452). 2. تاريخ. اين كتاب به گفتة ياقوت (2/231) به احتمال قريب به يقين ذيلى بر كتاب اول وي يعنى فتوح است. چون به تصريح ابن حجر، (1/138) كتاب فتوح وي شامل حوادث سقيفة بنى ساعده تا زمان هارونالرشيد (د 193ق/809م) است. به احتمال قوي حوادثِ پس از آن، يعنى از زمان مأمون (د218ق/833م) تا المقتدر بالله (د 320ق/932م) كه در فتوح چاپ حيدرآباد آمده، بايد همان ذيلى باشد كه ياقوت از آن نام برده است. قسمتى از كتاب تاريخ ابن اعثم در 596ق/1200م به دستور يكى از بزرگان خوارزم و خراسان كه نام وي مشخص نيست و با القاب قوامالدولة والدين، حاتمالزمان از وي ياد شده، به وسيلة دو مترجم به فارسى ترجمه شده است (دبيرسياقى، 893 -894). نام مترجمان را رضىالدين سيدالكتاب و مؤيدالدين ماثرنابادي گفتهاند (استوري، 208 -207 )، اما در منابع در اينباره اختلاف است. چگونگى ترجمه و نسخههاي خطى آن در دو مقالة مبسوط در مجلة راهنماي كتاب آمده است (دبيرسياقى، روحانى، همانجاها). مآخذ: ابناعثم، احمد، فتوح، ترجمة احمد بن محمد مستوفى هروي، بمبئى، 1300، 1305ق؛ ابن حجر عسقلانى، احمد، لسان الميزان، حيدرآباد دكن، 1329-1331ق؛ حاجى خليفه، كشف الظنون، استانبول، 1941م؛ دبيرسياقى، محمد، «ترجمة فارسى تاريخ اعثم و دو مترجم آن»، راهنماي كتاب، س 19، شم 11-12، بهمن و اسفند 1355ش؛ روحانى، محمدحسين، « تاريخ اعثم كوفى و ترجمة آن»، راهنماي كتاب، س 19، شم 4-6، تير - شهريور، 1355ش؛ شوشتري، قاضىنورالله، مجالس المؤمنين، تهران، 1375ق؛ غفاري، احمد، تاريخ نگارستان، به كوشش مرتضى مدرسى گيلانى، تهران، 1340ش؛ ياقوت، ادبا؛ نيز: GAL, S; GAS; Storey, C.A., Persian Liteature, A Bio-bibliographical Survey, London, 1935. على رفيعى تايپ مجدد و ن * 1 * (رب) 11/2/76 ن * 2 * (رب) 28/4/76