اِبْنِ سَيْحان، يا ابن ارطاة، عبدالرحمان، شاعر خمريهسراي سدة 1ق/7م،
معاصر معاويه و پسرش يزيد. آگاهى ما از زندگى او بسيار اندك و منحصر به
رواياتى است كه ابوالفرج در اغانى (1/58، 79- 88) آورده است. نسب وي به
قَيس بن عَيلان بن مُضَر بن نزار مىرسد (همو، 1/79؛ ابن حزم، 259-260).
گويند اطلاعات وي از ايام و شعر عرب بسيار گسترده بود. ابن سيحان با وليد
بن عثمان بن عفان و نيز با حكام و اشراف اموي از جمله وليد بن عُتبه و
عبدالرحمان بن حَكَم و وليد بن عُقبه روزگار را به عيش و نوش و مدح
دوستان و وصف شراب مىگذرانده است. وي از طايفهاي هم پيمان بنى اميه
بود و اين مودّت و ارتباط در زمان معاويه نيز پابرجا ماند، تا بدانجا كه اين
ارتباط محكم، معاويه را بر آن داشت تا به وليد بن عُتبة بن ابى سفيان،
والى مدينه دستور دهد تا 80 ضربه حدّي را كه به خاطر مستى ابن سيحان بر
وي جاري كرده بود، در مسجد و در حضور مردم شهر باطل اعلام دارد و علاوه بر
آن 000 ،2درهم همراه با عطاياي ديگر به او ببخشد (همو، 1/80 - 78). ابوالفرج
به استناد بعضى روايات اين ماجرا را در زمان حكومت وليد بن عُتبة و بنابر
روايات ديگري در زمان حكومت مروان بن حكم ذكر مىكند (1/82 -84). همانگونه
كه از سيره و اشعار او پيداست، با آنكه ظاهراً اسلام آورده بود، به شعاير
دينى هرگز وقعى نمىنهاد و از ميگساري علنى و تشويق به آن با عباراتى
كفرآميز در اشعار خود ابايى نداشت. شايد بتوان گفت كه ميان شعر او و خمريات
ابونواس از جهت عنايت خاص به باده و ترغيب مردم به آن تشابهاتى وجود
داشته باشد (جبّور، 1/71؛ فرّوخ، 1/412). ابن سيحان در اين زمينه گوي سبقت
را از ديگران ربوده است، تا بدانجا كه برخى، بشار را در غزلياتِ مبالغهآميز
و ركيك خود پيرو ابن سيحان دانستهاند (ابوحديد، 36(3)/432، 433). وي با
حُطَيْئه (د 59 ق/679م) شاعر بزرگ صدر اسلام معاصر بوده و به گفتة ابوالفرج
در ملاقات آن دو در مجلسِ استفتاي ابن عباس، ابن سَيحان وي را تكريم و
تجليل بسيار كرده است (1/58).
با اينكه از اشعار وي اندكى برجاي مانده، ليكن عينى (د 855ق/ 1451م) در
شرح شواهد كبري (4/597)، ضمن ذكر نام جمع كثيري از شعرا كه دواوين آنان
مورد احتجاج و استفادة لغويون و نحويون قرار گرفته، از ديوان عبدالرحمان بن
سيحان نيز نام مىبرد. به هر صورت از اشعار وي تنها 76 بيت در دست است كه
در اغانى ابوالفرج آمده است. شايد بقاي اين ابيات به سبب آن بوده است
كه برخى (مثلاً ابن عايشه، نك: ابوالفرج، 1/79) آنها را به آواز
برخواندهاند. از جملة اين اشعار، سه بيت در مدح جميلة السُلميّة (ح
125ق/743م) آوازهخوان و موسيقىدان مشهور عرب است (همو، 7/124، 125؛ زركلى،
2/139).
مآخذ: ابن حزم، على، جمهرة انساب العرب، بيروت، 1403ق/1983م؛ ابوحديد، محمد
مزيد، «الموضوع فى الادب العربى»، مجلة مجمع اللغة العربية بدمشق، س 36، شم
3، محرم 1381/ ژوئية 1961؛ ابوالفرج اصفهانى، على، اغانى، بيروت،
1390ق/1970م؛ جبّور، جبرائيل، بيروت، 1981م؛ زركلى، اعلام؛ محمود، شرح
الشواهد الكبري، در حاشية خزانة الادب بغدادي، بولاق، 1299ق/1882م؛ فروخ،
عمر، تاريخ الادب العربى، بيروت، 1984م.
سيمين محقق
تايپ مجدد و ن * 1
ن * 2 * زا