responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 1294
ابن سديد، فخرالدين
جلد: 3
     
شماره مقاله:1294



اِبْن‌ِ سَديد، فخرالدين‌ ماجد بن‌ ابوالفضائل‌ بن‌ سناء الملك‌، مشهور به‌ عبدالله‌ بن‌ سديد قبطى‌ (د 833 ق‌/1430م‌)، از كاركنان‌ ديوان‌ در عصر مماليك‌. او به‌ ابن‌ مُزَوِّق‌ نيز شهرت‌ داشت‌ و نياكانش‌ از كاتبان‌ و دبيران‌ بودند (ابن‌ حجر، 8/217). شغل‌ اصلى‌ وي‌ كارگزاري‌ ديوان‌ در دورة اقتدار مماليك‌ مصر بود و چندي‌ دبير مخصوص‌ (كاتب‌ السّر) پادشاهان‌ آن‌ سلسله‌ شد. وي‌ در آغاز مورد حمايت‌ سعدالدين‌ بن‌ غراب‌ از دبيران‌ با نفوذ مماليك‌ قرار گرفت‌ و با ياري‌ و پشتيبانى‌ او به‌ مقاماتى‌ رسيد (ابن‌ اياس‌، 2/132؛ سخاوي‌، 6/235). از اوايل‌ زندگانى‌ او آگاهى‌ چندانى‌ در دست‌ نيست‌. ظاهراً نخستين‌ بار در دوران‌ پادشاهى‌ سلطان‌ ناصر فرج‌ (801 - 815ق‌/1399-1412م‌) به‌ جاي‌ بدرالدين‌ بن‌ نصرالله‌، ناظرالجيش‌ شد. آنگاه‌ در دورة كوتاه‌ حكومت‌ سلطان‌ منصور (808 ق‌/1405م‌) در اين‌ مقام‌ ابقاء گرديد (ابن‌ حجر، 5/278؛ مقريزي‌، 4(1)/3؛ ابن‌ اياس‌، 1(2)/729) و خلعت‌ يافت‌ (ابن‌ تغري‌ بردي‌، 13/42). پس‌ از چندي‌ كه‌ سلطان‌ ناصر فرج‌ بار ديگر به‌ قدرت‌ رسيد و سعدالدين‌ بن‌ غراب‌ اميرالامرء شد، ابن‌ سديد به‌ سمت‌ دبيري‌ مخصوص‌ (كاتب‌ السرّ) گماشته‌ شد (مقريزي‌، 4(1)/10؛ ابن‌ حجر، 5/309؛ ابن‌ اياس‌، 1(2)/743). اما در اين‌ مقام‌ ديري‌ نپاييد، زيرا چند ماه‌ بعد، پس‌ از مرگ‌ ابن‌ غراب‌، ابن‌ سديد نيز در 7 ذيحجة 808، از كتابت‌السر بركنار شد و به‌ جاي‌ او فتح‌الدين‌ فتح‌الله‌ بن‌ معتصم‌ به‌ اين‌ شغل‌ منصوب‌ گرديد (مقريزي‌، 4(1)/19؛ ابن‌ حجر، 5/310، 311). وي‌ ظاهراً در همان‌ هنگام‌ از سوي‌ سلطان‌ ناصر به‌ نظارت‌ طويله‌هاي‌ سلطانى‌ (ناظرالاصطبل‌) گماشته‌ شد و تا 815 ق‌ در اين‌ سمت‌ باقى‌ بود. در اوايل‌ همين‌ سال‌ بار ديگر مورد لطف‌ سلطان‌ قرار گرفت‌ و به‌ جاي‌ فتح‌الدين‌ فتح‌الله‌ كاتب‌السر گرديد. فخرالدين‌ براي‌ انتقام‌جويى‌، بخشى‌ از اموال‌ فتح‌الدين‌ را مصادره‌ كرد كه‌ در نتيجه‌، دشمنى‌ ميان‌ آن‌ دو شدت‌ يافت‌ و آشكارا شد (مقريزي‌، 4(1)/218؛ ابن‌ حجر، 7/550).
در اواخر پادشاهى‌ ناصر فرج‌ كشمكشهايى‌ براي‌ تصاحب‌ قدرت‌ از سوي‌ رقيبان‌ او به‌ وقوع‌ پيوست‌ كه‌ بر اثر آن‌ در 10 صفر 815ق‌، فخرالدين‌ ماجد به‌ همراه‌ گروهى‌ از طرفداران‌ ناصر در دمشق‌ دستگير و به‌ امير نوروز والى‌ آن‌ شهر تحويل‌ داده‌ شد، اما چند روز بعد به‌ شفاعت‌ كسانى‌ همگى‌ از بند رها گرديدند (مقريزي‌، 4(1)/228؛ ابن‌ حجر، 7/59). چند روز پس‌ از اين‌ حادثه‌ سلطان‌ ناصر به‌ قتل‌ رسيد (ابن‌ عماد، 7/112). از آن‌ پس‌ تا چند سال‌ نامى‌ از فخرالدين‌ در منابع‌ نيست‌. گمان‌ مى‌رود كه‌ او اين‌ سالها را در انزوا و بيكاري‌ زيسته‌ باشد.
در 829 ق‌ ملك‌اشرف‌ برسباي‌ (حك 825 -841ق‌/1422-1437م‌) براي‌ دستگيري‌ رقيب‌ خود، امير جانپاك‌ (جانى‌ بك‌، جانبك‌) صوفى‌، محلة چودريه‌ را در قاهره‌ به‌ محاصره‌ درآورد و همة خانه‌هاي‌ آنجا را جست‌وجو كرد، اما وي‌ را نيافت‌ و فخرالدين‌ را كه‌ با جانپاك‌ خويشاوندي‌ و دوستى‌ داشت‌، دستگير كرد و سوگند داد كه‌ اگر نهانگاه‌ جانپاك‌ را نشان‌ دهد، از گزند در امان‌ خواهد بود. فخرالدين‌ از افشاي‌ محل‌ اختفاي‌ جانپاك‌ خودداري‌ كرد و در واقع‌ شايد بر آن‌ آگاهى‌ نداشت‌. از اين‌رو برسباي‌ به‌ شكنجة او پرداخت‌ (مقريزي‌، 4(2)/717- 718) و پس‌ از آن‌ او را از قاهره‌ تبعيد كرد. پس‌ از مرگ‌ ملك‌ اشرف‌ معلوم‌ شد كه‌ جانپاك‌ در همان‌ محلة چودريه‌ و در خانه‌اي‌ مى‌زيسته‌ است‌ كه‌ مأموران‌ احتمالاً آن‌ را جست‌وجو كرده‌ و نيافته‌ بودند (ابن‌ تغري‌ بردي‌، 14/286).
ابن‌ سديد پس‌ از آنكه‌ 4 سال‌ در خوف‌ و وحشت‌ گذراند، سرانجام‌ در قاهره‌ درگذشت‌ (مقريزي‌، 4(2)/847 - 848؛ ابن‌ حجر، 8/217؛ سخاوي‌، 6/235).
مآخذ: ابن‌ اياس‌، محمد، بدائع‌ الزهور، به‌ كوشش‌ محمد مصطفى‌، قاهره‌، 1403- 1404ق‌/1983-1984م‌؛ ابن‌ تغري‌ بردي‌، يوسف‌، النجوم‌ الزاهرة، به‌ كوشش‌ فهيم‌ محمد شلتوت‌، قاهره‌، 1390-1391ق‌/1970-1971م‌؛ ابن‌ حجر عسقلانى‌، احمد، انباءالغمر، حيدرآباد دكن‌، 1392- 1395ق‌/1972- 1975م‌؛ ابن‌ عماد، عبدالحى‌، شذرات‌ الذهب‌، قاهره‌، 1351ق‌/1931م‌؛ مقريزي‌، احمد، السلوك‌، به‌ كوشش‌ سعيد عبدالفتاح‌ عاشور، 1972م‌؛ سخاوي‌، محمد، الضوء اللامع‌، بيروت‌، 1355ق‌/ 1936م‌.
سيدعلى‌ آل‌داود
تايپ‌ مجدد و ن‌ * 1 * زا
ن‌ * 2 * زا
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 1294
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست