اِبْنِ سَحْنون، ابوعبدالله محمد بن سحنون بن سعيد بن حبيب تنوخى
(202-256ق/817 -870م)، فقيه مالكى. وي مقدمات علوم را در قيروان فراگرفت و
نزد پدر خويش فقه آموخت (مالكى، 1/345؛ قاضى عياض، 4/204) و از كسانى مانند
عبدالله بن ابى حسّان يحصبى، موسى بن معاوية صُمادحى، عبدالعزيز بن يحيى
مدنى هاشمى، عبدالمؤمن بن مستنير جزري و ابوعبدالرحمان بَقىّ بن مخلّد
استماع كرد (ابوالعرب، 158، 197؛ مالكى، 1/346؛ ابن حيان، 263؛ قاضى عياض،
همانجا). و از ابوالحسن محمد بن نصر بن حضرم مناظره آموخت (خشنى، 198). او
در 235ق آهنگ مشرق كرد و در مصر بر ابورجاء بن اشهب وارد شد و عالمان و
بزرگان مصر از جمله مُزَنى از اصحاب شافعى به ديدار وي آمدند. مزنى پس از
بيرون آمدن از نزد وي سوگند خورد كه كسى را داناتر و تيزهوشتر از وي نيافته
است (مالكى، همانجا). ابن سحنون در همان سال از مصر به مكه رفت و مناسك
حج را به جاي آورد. در مدينه با ابومصعب زهري از اصحاب مالك بن انس و
يعقوب بن حميد بن كاسب ملاقات كرد و از ابومصعب و نيز سلمة بن شبيب استماع
كرد (قاضى عياض، 4/204؛ ذهبى، 13/60).
دانشمندان و عالمان پس از وي از او به نيكى ياد كرده و مقام علمى وي را
ستايش كردهاند، از جمله ابوالعرب او را مورد وثوق شمرده و علم او را به
مذهب مالك و آثار سلف ستوده است. وي حتى در زمان حيات پدرش سحنون از نظر
علمى اهميت يافت و حلقة درسى در كنار حلقة پدرش تشكيل داد (مالكى، 1/345).
به گفتة ابن ابى دُلَيم، ابن سحنون در فقه و مناظره چيرهدست بود و به
اين وسيله از مذهب مالك به خوبى دفاع مىكرد. ابن حارث نيز از آگاهى او
بر حديث سخن گفته است (قاضى عياض، 4/205-206). مالكى حكايت مناظرة وي با
ابوسليمان نحوي دربارة خلق قرآن و مناظرهاي ديگر با يكى از علماي يهود در
مصر را كه منجر به گرويدن وي به اسلام شد، به تفصيل بيان كرده است
(1/350-352).
ابن سحنون شاگردان بسياري تربيت كرد كه از آن ميان ابراهيم بن عتاب
خولانى، ابومحمد بن حكمون، ابن ابى الوليد خطيب و ابوالقاسم طوري متولى
مظالم قيروان را مىتوان نام برد (خشنى، 151، 164، 165؛ در مورد راويان او
نك: همان، 166؛ ابوالعرب، 100؛ حميدي، 1/280-281، 389). از عقايد وي اين بود
كه در مسألة «استثنا در ايمان» قائل بود به اينكه وقتى كسى به اعتقاد خود
آگاهى دارد، چگونه مىتوان تصور كرد كه در آن شك كند؟ (در مورد تفصيل اين
بحث نك: قاضى عياض، 4/218-219). ابن سحنون پس از مرگ پدرش بر اثر اختلاف
با سليمان بن عمران قاضى قيروان ناچار شد از قيروان خارج شود، اما در
نامهاي از محمد بن اغلب امير قيروان، امان خواست و به قولى خودِ ابن
سحنون به قصر امير رفت و اماننامه دريافت كرد و امير دست سليمان را از وي
كوتاه نمود. از آن پس بر عزت و نفوذ ابن سحنون افزوده شد (خشنى، 130-131) و
قاضى سليمان چون در ظاهر نمىتوانست مزاحمتى براي ابن سحنون به وجود آورد،
گويا غيرمستقيم درصدد آزار وي برآمد. مالكى (1/352-353) از آزار گروهى عراقى
كه در قيروان مىزيستند، ياد كرده و قاضى عياض (4/314) نام يكى از مخالفان
وي را ابن ابى الحواجب صاحب الصلاة گفته است.
ابن سحنون با اعمال نفوذ امير را واداشت تا عبدالله بن طالب نامى را به
امامت جمعه انتخاب كند (همانجا) و اين شكست بزرگى براي مخالفان ابن سحنون
بود. در پى اين حادثه سليمان منزوي گرديد و از مقام قضا بركنار شد و ابن
طالب به جاي وي منصوب گرديد (خشنى، 131- 132). به گفتة لبيدي، ابن سحنون
در ماجراي جنگ با روميان از قيروان به قصر الطوب رفت و با حمايت مردم
روميان را كه به قصد تعرض به اموال مسلمانان آمده بودند، شكست داد
(مالكى، 1/348).
ابن سحنون به گفتة قاضى عياض در ساحل درگذشت و جسد وي به قيروان برده شد
(4/219) و در باب نافع نزديك قبر پدرش به خاك سپرده شد (دباغ، 2/134).
ابراهيم بن اغلب امير قيروان بر وي نماز گزارد و بر گور او گنبدي ساخت
(قاضى عياض، 4/220) و جماعتى از شاعران از جمله احمد بن سليمان در قصيدهاي
كه در حدود 300 بيت بود، او را مرثيه گفتند (مالكى، 1/357-360) و محمد بن
داوود از اصحاب وي و ديگران نيز در سوگ وي اشعاري سرودند (قاضى عياض،
4/220-221).
آثار: از نوشتههاي متعدد ابن سحنون اكنون كتب زير موجود است: 1. آداب
المعلمين كه در 1931م به كوشش حسن حسنى عبدالوهاب در تونس منتشر شده و
به وسيلة لوكونت1 به فرانسه ترجمه و در «مجلة مطالعات اسلامى2» در پاريس
(1953م) به چاپ رسيده است، همچنين بار ديگر به كوشش احمد فوُاد الاهوانى
ضمن كتاب التربية الاسلامية در قاهره (1955م) انتشار يافته است I/473) )؛
GAS, 2. اصول الدين، كه نسخهاي از آن در كتابخانة اوقاف رباط ضمن
مجموعهاي موجود است (همانجا؛ براي ديگر آثار ابن سحنون نك: مالكى،
1/345-346؛ قاضى عياض، 4/207)؛ 3. الرسالة السحنونية، به صورت سؤال و جواب در
فقه كه نسخهاي از آن در كتابخانة ازهريه و نسخهاي ديگر در دارالكتب مصر
موجود است (ازهريه، 2/246؛ سيد، 1/16؛ در مورد ديگر نسخ، نك: ، GAS همانجا)؛ 4.
النوازل كه ابن خير (ص 254) آن را به عنوان نوازل الصلاة من ديوان محمد
بن سحنون معرفى كرده است و نسخهاي از آن در كتابخانة كتانى رباط وجود دارد
، GAS) همانجا).
مآخذ: ابن حيان قرطبى، المقتبس، به كوشش محمود على مكى، بيروت، 1973م؛
ابن خير، ابوبكر محمد، فهرسة، به كوشش فرانسيسكو كودرا، بغداد، 1963م؛
ابوالعرب، محمد، طبقات علماء افريقية و تونس، به كوشش علىالشابى و نعيم
حسن اليافى، تون، 1985م؛ ازهريه، فهرست؛ حميدي، محمد، جذوة المقتبس، به
كوشش ابراهيم ابياري، بيروت، 1983م؛ خشنى، محمد، طبقات علماء افريقية، به
كوشش محمد بن ابى شنب، الجزاير، 1332ق/1914م؛ دباغ، عبدالرحمان، معالم
الايمان، به كوشش ابوالقاسم بن عيسى بن ناجى و ابراهيم شبوح، قاهره،
1968م؛ ذهبى، محمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و على ابوزيد،
بيروت، 1404ق/1984م؛ سيد، خطى؛ قاضى عياض، ترتيب المدارك، رباط، 1390ق؛
مالكى، عبدالله، رياض النفوس، به كوشش حسين مؤنس، قاهره، 1951م؛ نيز:
GAS.
على رفيعى
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا