responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 1209
ابن دهان، ابوبکر
جلد: 3
     
شماره مقاله:1209



اِبْن‌ِ دَهّان‌، ابوبكر مبارك‌ بن‌ ابى‌ طالب‌ مبارك‌ بن‌ سعيد معروف‌ به‌ وجيه‌ (د 16 شعبان‌ 612ق‌/10 دسامبر 1215م‌)، اديب‌، نحوي‌، مقري‌ و شاعر نابيناي‌ واسطى‌.
او در جمادي‌ الا´خر 532 يا 534/ فوريه‌ يا مارس‌ 1138 يا 1140 (ابن‌ قفطى‌، 2/256؛ ذهبى‌، سير، 22/88) به‌ دنيا آمد. ياقوت‌ (17/59) و صفدي‌ (ص‌ 234) تولد او را در 502ق‌ نوشته‌اند و بديهى‌ است‌ كلمة «ثلاثون‌» (30) از آن‌ افتاده‌ است‌. وي‌ بخشى‌ از دوران‌ كودكى‌ خود را در واسط گذراند و طى‌ آن‌ از ابوسعيد نصر بن‌ محمد اديب‌ و ابوالفرج‌ علاء بغدادي‌ شاعر - معروف‌ به‌ سوادي‌ - و ديگران‌ دانش‌ آموخت‌. سپس‌ همراه‌ پدر رهسپار بغداد شد و در محلة ظفّريّه‌ مسكن‌ گزيد (ياقوت‌، همانجا؛ ابن‌ قفطى‌، 3/254). در بغداد از ابن‌ خشاب‌ نحوي‌ دانش‌ آموخت‌ و در سلك‌ ملازمان‌ِ ابن‌ انباري‌ (ابوالبركات‌) كه‌ مشهورترين‌ استاد او بود درآمد (ياقوت‌، همانجا) و تصانيف‌ او را از خود او شنيد (ياقوت‌، همانجا؛ ابن‌ قفطى‌، 3/255). ابن‌ دهان‌ شماري‌ از كتب‌ نحو، لغت‌، شعر و نيمى‌ از الكتاب‌ سيبويه‌ را نزد ابوالبركات‌ خواند. همچنين‌ از ابوزرعه‌ طاهر بن‌ محمد مقدسى‌ (ياقوت‌، همانجا)، يحيى‌ بن‌ ثابت‌ و احمد بن‌ مبارك‌ مُرَقَعاتى‌ حديث‌ شنيد (ذهبى‌، همانجا).
در ميان‌ شاگردان‌ او دو تن‌ از همه‌ مشهورترند: يكى‌ ياقوت‌است‌ كه‌ وي‌ را به‌ عنوان‌ استاد خويش‌ بسيار ستوده‌ (همانجا) و ديگري‌ ابن‌ جوزي‌ است‌ كه‌ مقدمة استاد را در نحو نزد خود او خوانده‌ است‌ (8(2)/573). حسن‌ بن‌ باقِلاوي‌ حِلّى‌، عبداللطيف‌ بن‌ يوسف‌ بغدادي‌ و سالم‌ بن‌ ابى‌ الصَّقْر عروضى‌ از ديگر شاگردان‌ او بوده‌اند (ياقوت‌، همانجا).
ابن‌ ابى‌ الجَيْر (ذهبى‌، المختصر، 343) و احمد بن‌ سلامه‌، استاد ذهبى‌ از او اجازة روايت‌ حديث‌ داشته‌اند (همو، سير، 22/89) و بِرزالى‌ از او روايت‌ كرده‌ است‌ (همو، المختصر، همانجا). وي‌ حافظ قرآن‌ بود (همو، سير، 22/88)، و به‌ گفتة ياقوت‌ (17/59 -60) زبانهاي‌ فارسى‌، تركى‌، حبشى‌، رومى‌، هندي‌، ارمنى‌ و زنگى‌ را مى‌دانست‌ و به‌ همة آنها به‌ خوبى‌ سخن‌ مى‌گفت‌ و هرگاه‌ شاگردان‌ غير عرب‌ مقصود وي‌ را درك‌ نمى‌كردند، مطلب‌ را به‌ زبان‌ خود آنان‌ بيان‌ مى‌كرد. اما از ميان‌ ديگر منابع‌، تنها ذهبى‌ ( سير، 22/87 - 88) به‌ اين‌ نكته‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. وي‌ سپس‌ در شمار ملازمان‌ و نزديكان‌ وزير عضدالدين‌ بن‌ ابى‌الفرج‌ بن‌ رسيس‌ الرؤسا درآمد و آموزگار خصوصى‌ فرزندان‌ او شد. نزديكى‌ او با خاندان‌ وزير چندان‌ بود كه‌ يكى‌ از كنيزكان‌ وي‌، از شاعر خواست‌ ابياتى‌ بسرايد تا او جامة خود را به‌ آنها مزين‌ كند. ابن‌ دهان‌ قطعه‌اي‌ زيبا سرود و از اين‌ راه‌ مورد عنايت‌ خاص‌ وزير قرار گرفت‌ (ياقوت‌، 17/70 -71). با اينهمه‌، شغل‌ دائمى‌ او تدريس‌ بود و سالها نيز در نظامية بغداد به‌ اين‌ كار اشتغال‌ داشت‌ (همو، 17/59) و ظاهراً تا هنگام‌ مرگ‌ در همين‌ مقام‌ باقى‌ ماند (ذهبى‌، سير، 22/88).
داوري‌ شاگردانش‌ و همچنين‌ نظر برخى‌ از نويسندگان‌ دربارة او سخت‌ متناقض‌ است‌. ياقوت‌ (17/59، 60) ضمن‌ اظهار تأسف‌ از ناسپاسى‌ شاگردان‌ نسبت‌ به‌ وي‌، او را آموزگاري‌ نيكو دانسته‌ و ابن‌ نجار (ذهبى‌، سير، 22/87 - 88)، هوش‌، دانش‌، فروتنى‌ و بردباري‌ و چيره‌دستى‌ او را در نحو، لغت‌، تصريف‌، عروض‌، معانى‌، شعر، تفسير و نيز آشنايى‌ وي‌ را با فقه‌ و طب‌ و نجوم‌ و علوم‌ اوائل‌ ستوده‌ و گفته‌ است‌ كه‌ وي‌ «نخستين‌ كسى‌ بود كه‌ دهانم‌ را به‌ دانش‌ گشود». اما شاگرد ديگر او ابوالبركات‌ محمد بن‌ ابى‌الفرج‌ تكريتى‌ كه‌ شاعر هم‌ بوده‌ (سيوطى‌، 2/274) تلون‌ مزاج‌ او را در اختيار مذهب‌ هجو كرده‌ است‌ (ياقوت‌، 17/66؛ ابن‌ قفطى‌، 3/255؛ ذهبى‌، المختصر، همانجا) و ابن‌ قفطى‌ (همانجا) وي‌ را پرسخن‌، بيهوده‌گو، آزمند و پر ادعا در آنچه‌ نمى‌دانسته‌ توصيف‌ كرده‌ است‌؛ اما ياقوت‌ (17/59) اشاره‌ كرده‌ است‌ كه‌ وي‌ هنگام‌ درس‌ بيشتر وقت‌ خود را صرف‌ بيان‌ اخبار و داستانها و خواندن‌ اشعار مى‌كرد، آنگاه‌ شاگرد، خسته‌ و فرسوده‌ از وي‌ كناره‌ مى‌گرفت‌.
ياقوت‌ از ميان‌ همة صفات‌ وي‌ بيش‌ از همه‌، بردباري‌ او را ستوده‌ و گفته‌ است‌ كه‌ هيچ‌ گاه‌ خشمگين‌ نشد (17/64) و حتى‌ آنگاه‌ كه‌ به‌ عمد مى‌خواستند وي‌ را به‌ خشم‌ آورند موفق‌ نشدند و او با زيركى‌ به‌ حيلة آنان‌ پى‌ برد.
از اشعار او، چند مخمّس‌ كوتاه‌ (ياقوت‌، 17/60، 61، 63، 67 -70) و دو قصيده‌ در مدح‌ مسعود بن‌ جابر صاحب‌ مخزن‌، بر جاي‌ مانده‌ است‌. علاوه‌ بر اين‌ ابن‌ دبيثى‌ شماري‌ از سروده‌هاي‌ او را نوشته‌ بوده‌، كه‌ از ميان‌ رفته‌ است‌. (نك: ذهبى‌، المختصر، همانجا). اگر چه‌ اكنون‌ هيچ‌ اثري‌ از نوشته‌هاي‌ او، جز اشعار ياد شده‌، در دست‌ نيست‌، اما ابن‌ قفطى‌ (همانجا) او را در نحو صاحب‌ تصنيف‌ دانسته‌ و ابوشامه‌ (ص‌ 91) از مقدمة او در نحو ياد كرده‌ و ابن‌ جزري‌ (2/41) به‌ دليل‌ كثرت‌ محفوظات‌ او در علوم‌ گوناگون‌ وي‌ را اعجوبه‌ خوانده‌ است‌.
ابن‌ دهان‌ در آغاز حنبلى‌ بود، اما به‌ گفتة ابن‌ جوزي‌ (8(2)/573) چون‌ حنبليان‌ او را آزردند، حنفى‌ شد و به‌ گفتة اسنوي‌ (1/536) چون‌ خليفه‌ آموزگاري‌ حنفى‌ براي‌ فرزند خويش‌ مى‌خواست‌ به‌ اين‌ مذهب‌ درآمد و چون‌ در نظاميه‌ به‌ تدريس‌ پرداخت‌ مذهب‌ شافعى‌ را پذيرفت‌ (ياقوت‌، 17/66)، زيرا واقف‌ مدرسه‌، شافعى‌ بودن‌ مدرس‌ را شرط تدريس‌ قرار داده‌ بود (ابن‌ قفطى‌، همانجا). همين‌ تغيير مكرر مذهب‌ - چنان‌ كه‌ گذشت‌ - ابن‌ ابى‌ الفرج‌ را به‌ هجاي‌ او واداشت‌. سيوطى‌ (همانجا) پس‌ از نقل‌ قطعة هجائية ابن‌ ابى‌ الفرج‌، با تأسف‌ نوشته‌ است‌ كه‌ شاگردان‌ چنينند: از استادان‌ دانش‌ مى‌آموزند و سپس‌ آنان‌ را هجو مى‌كنند. اما ابن‌ دهان‌ خود گفته‌ است‌ كه‌ مذهب‌ خويش‌ را تغيير نداده‌ است‌ (ابن‌ جوزي‌، همانجا). ابن‌ دهان‌، سرانجام‌، در بغداد درگذشت‌ و در گورستان‌ وَرْدِيَّه‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد (ياقوت‌، 17/59). ابو شامه‌ (همانجا) مى‌افزايد كه‌ در نظاميه‌ بر او نماز گزاردند و در وزيريه‌ در كنار ابن‌ فضلان‌ به‌ خاكش‌ سپاردند.
مآخذ: ابن‌ جزري‌، محمد، غاية النهاية، به‌ كوشش‌ گ‌. برگشترسر، قاهره‌، 1352ق‌/ 1933م‌؛ ابن‌ جوزي‌، يوسف‌، مرآة الزمان‌، حيدرآباد دكن‌، 1371ق‌/1952م‌؛ ابن‌ قفطى‌، على‌، انباه‌ الرواة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1374ق‌/1955م‌؛ ابوشامه‌، عبدالرحمان‌، الذيل‌ على‌ الروضتين‌، به‌ كوشش‌ محمد زاهد كوثري‌، قاهره‌، 1366ق‌/1947م‌؛ اسنوي‌، عبدالرحيم‌، طبقات‌ الشافعية، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ جبوري‌، بغداد، 1390ق‌؛ ذهبى‌، محمد، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ بشار عواد معروف‌، بيروت‌، 1405ق‌/1985م‌؛ همو، المختصر المحتاج‌ اليه‌ من‌ تاريخ‌ ابن‌ دبيثى‌، بيروت‌، 1405ق‌؛ سيوطى‌، عبدالرحمان‌، بغية الوعاة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1384ق‌/1946م‌؛ صفدي‌، خليل‌، نكت‌ الهميان‌، به‌ كوشش‌ احمد زكى‌بك‌، قاهره‌، 1339ق‌/1911م‌؛ ياقوت‌، ادبا. محمد آصف‌ فكرت‌ (رب) 9/6/77
ن‌ * 2 * (رب) 24/6/77
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 1209
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست