responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 1137
ابن خالويه
جلد: 3
     
شماره مقاله:1137



اِبْن‌ِ خالويه‌، ابوعبدالله‌ حسين‌ بن‌ احمد بن‌ خالويه‌، ملقب‌ به‌ ذوالنونين‌ (د 370ق‌/980م‌)، شاعر، اديب‌ و نحوي‌ برجستة ايرانى‌ تبار. ثعالبى‌ (1/88) نام‌ وي‌ را حسن‌ و ابن‌ قفطى‌ (1/324) نام‌ پدر او را محمد آورده‌ است‌. او در همدان‌ به‌ دنيا آمد. در هيچ‌ يك‌ از مآخذ به‌ سال‌ تولد او اشاره‌ نشده‌ است‌، اما گفته‌اند كه‌ در 314ق‌/926م‌، ظاهراً در آغاز جوانى‌ براي‌ تحصيل‌ به‌ بغداد رفت‌ (ياقوت‌، 9/201) و نزد برجسته‌ترين‌ دانشمندان‌ سدة 4ق‌/10م‌ دانش‌ آموخت‌. نحو و ادب‌ را نزد ابن‌ دريد ودر 321ق‌/933م‌)، ابوبكر بن‌ انباري‌ (د 328ق‌/940م‌)، نفطويه‌ (د 323ق‌/935م‌) و ابوسعيد سيرافى‌ (د 368ق‌/979م‌) فراگرفت‌. علوم‌ قرآنى‌ را از قاري‌ بزرگ‌، ابن‌ مجاهد (د 324ق‌/936م‌) و لغت‌ را از ابوعمر زاهد، معروف‌ به‌ غلام‌ ثعلب‌ (د 345ق‌/956م‌) آموخت‌ (ياقوت‌، ابن‌ قفطى‌، همانجاها) و از محمد بن‌ مخلد عطار (د 341ق‌/943م‌) و گروهى‌ ديگر حديث‌ شنيد (ياقوت‌، همانجا؛ ابن‌ خلكان‌، 2/178؛ سيوطى‌، بغية، 1/529؛ نك: جاسم‌ محمد، 16، كه‌ ابوالعباس‌ بن‌ عقده‌ را نيز در شمار استادان‌ حديث‌ او ذكر كرده‌ است‌) و كتاب‌ جمهرة ابن‌ دريد و مختصر مزنى‌ را از ابوبكر نيشابوري‌ روايت‌ كرد (سبكى‌، 3/270؛ سيوطى‌، مزهر، 1/95). گفته‌اند در ادب‌ از صولى‌ نيز روايت‌ كرده‌ است‌ (ابن‌ قفطى‌، 1/326). وي‌ از بغداد به‌ شام‌ و سپس‌ به‌ حلب‌ رفت‌ (ياقوت‌، همانجا). در حلب‌ آوازة او بالا گرفت‌ و بسياري‌ از دانش‌دوستان‌ از دور و نزديك‌ به‌ سوي‌ او شتافتند (ثعالبى‌، ياقوت‌، همانجاها). آنگاه‌ به‌ دربار سيف‌الدولة حمدانى‌ راه‌ يافت‌ و نزد او به‌ مقامى‌ رفيع‌ رسيد، نديم‌ وي‌ و آموزگار فرزندانش‌ گرديد (همانجاها؛ ابن‌ كثير، 11/297) و تا پايان‌ عمر در خدمت‌ حمدانيان‌ به‌ سر برد (ابن‌ قفطى‌، 1/325).
گروهى‌ نيز نزد وي‌ دانش‌ آموختند كه‌ مشهورترين‌ آنها اينانند: ابوبكر خوارزمى‌، معافى‌ بن‌ زكريا نهروانى‌ و عبدالمنعم‌ بن‌ غليون‌ (ياقوت‌، 9/201، 202، 204). نيز گفته‌اند كه‌ ابوالحسين‌ نصيبى‌ كتاب‌ آل‌ او را نزد خود وي‌ خوانده‌ است‌ (نجاشى‌، 67) و قاضى‌ حلب‌ صالح‌ ابن‌ جعفر بن‌ عبدالوهاب‌ و ابواحمد عبدالله‌ بن‌ عدي‌ از وي‌ روايت‌ كرده‌اند (ابن‌ قفطى‌، 1/326؛ ابن‌ بدران‌، 6/367) و سعيد بن‌ سعيد فارقى‌ نحوي‌ از وي‌ حديث‌ شنيده‌ است‌ (سيوطى‌، بغية، 1/584). چنانكه‌ در فهرست‌ استادان‌ ابن‌ خالويه‌ ملاحظه‌ مى‌شود، وي‌ در هر دو مكتب‌ نحوي‌ بصره‌ و كوفه‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌، اما خود در شمار نسل‌ بعدي‌ نحويان‌ بغداد كه‌ دو مكتب‌ را به‌ هم‌ آميختند و تا حدودي‌ از يكسونگريهاي‌ نمايندگان‌ دو مكتب‌ فراتر رفتند، قرار دارد (ابن‌ نديم‌، 92). او كه‌ در مركز تحولات‌ و مجادلات‌ ادبى‌ سدة 4ق‌ جاي‌ داشت‌، به‌ لحاظ گستردگى‌ دانش‌ خود در رشته‌هاي‌ گوناگون‌ ادب‌ (ثعالبى‌، همانجا) داراي‌ اعتبار ويژه‌اي‌ بود، چندانكه‌ ابن‌ قارح‌ (ه م‌) - كه‌ مى‌دانيم‌ نامه‌اش‌ به‌ ابوالعلاء معري‌ انگيزة تحرير رسالة الغفران‌ گرديد - براي‌ اثبات‌ بزرگى‌ خود به‌ شاگردي‌ نزد ابن‌ خالويه‌ باليده‌ است‌ (معري‌، 56). اين‌ اعتبار علمى‌ و ادبى‌ تا قرنها پس‌ از مرگ‌ او نيز باقى‌ ماند، چنانكه‌ تقريباً همة منابع‌ پس‌ از وي‌ چيره‌دستى‌ او را در نحو و ادب‌ ستوده‌ و او را يكى‌ از نخبه‌هاي‌ روزگار معرفى‌ كرده‌اند (ثعالبى‌، ياقوت‌، همانجاها)، ذهبى‌ او را «شيخ‌ العربية» ناميده‌ (3/959) و ابو عمرودانى‌ وي‌ را دانا به‌ زبان‌ عربى‌، حافظ لغت‌، بصير در قرائت‌ و ثقه‌ در حديث‌ دانسته‌ است‌ (نك: ياقوت‌، 9/202؛ سيوطى‌، بغية، 1/529). ابن‌ انباري‌ (ص‌ 214) او را از بزرگان‌ لغت‌ و ابن‌ قفطى‌ (1/326) و اسنوي‌ (1/475) وي‌ را يگانة زمان‌ و پيشوا در علوم‌ زبانى‌ معرفى‌ كرده‌اند، تنها دلجى‌ (ص‌ 133، به‌ نقل‌ از ابن‌ مكتوم‌) او را در نحو ضعيف‌ دانسته‌ است‌. گر چه‌ ابن‌ انباري‌ (همانجا) توانايى‌ او را در نحو همانند دانش‌ وي‌ در لغت‌ ندانسته‌، اما برخى‌ از محققان‌ معاصر اين‌ گفته‌ را نيز ستمى‌ مى‌دانند كه‌ ابن‌ انباري‌ بر وي‌ روا داشته‌ است‌ (سالم‌ مكرم‌، 13).
يكى‌ از اسباب‌ شهرت‌ ابن‌ خالويه‌ در ميان‌ اديبان‌، صرفنظر از وسعت‌ دانش‌، همانا رقابت‌ و درگيري‌ او با دو تن‌ از مشهورترين‌ هم‌ روزگارانش‌ يعنى‌ متنبى‌ و ابوعلى‌ فارسى‌ بوده‌ است‌. متنبى‌ مردي‌ متكبر و خودخواه‌ بود (ابن‌ قفطى‌، 1/327) و ابن‌ خالويه‌ را كه‌ توانسته‌ بود در ساية كوشش‌ و استعداد خويش‌ موفقيتى‌ بزرگ‌ به‌ دست‌ آورد، همواره‌ به‌ دليل‌ غير عرب‌ بودن‌، خوار مى‌شمرد (بديعى‌، 87؛ بلاشر، 205)، اما ابن‌ خالويه‌ گويا مى‌كوشيد با خرده‌گيريهاي‌ اديبانه‌ بر وي‌ پيروز گردد (خطيب‌، 4/104)، اگر چه‌ گاه‌ به‌ دليل‌ شتاب‌ در اين‌ خرده‌گيريها، چندان‌ موفق‌ نمى‌شود (دلجى‌، همانجا). اين‌ دو هيچ‌ فرصتى‌ را براي‌ خوار ساختن‌ يكديگر از كف‌ نمى‌دادند (ابن‌ قفطى‌، بديعى‌، همانجاها؛ قس‌: على‌ بن‌ محمد، 307- 308) و اين‌ كينه‌ كه‌ گويا تنها خاستگاهى‌ نژادي‌ داشت‌، چندان‌ دوام‌ آورد تا سرانجام‌ متنبى‌ ناگزير دربار سيف‌الدوله‌ را ترك‌ كرد (ابن‌ خلكان‌، 1/122، 123، 4/100). سيف‌الدوله‌ كه‌ همواره‌ در اينگونه‌ مشاجرات‌ حضور داشت‌، با سكوت‌ خويش‌ از ابن‌ خالويه‌ جانبداري‌ مى‌كرد (همانجاها) و بدين‌ سان‌ بود كه‌ هرگز از مقام‌ او نزد سيف‌الدوله‌ كاسته‌ نشد.
اما مناظرات‌ ابن‌ خالويه‌ با ابوعلى‌ فارسى‌ بيشتر جنبة علمى‌ و ادبى‌ داشت‌. رقابت‌ اين‌ دو كه‌ از مجلس‌ درس‌ ابوسعيد سيرافى‌ آغاز گرديد (ابن‌ قفطى‌، 1/326)، برپاية فضل‌ فروشيهاي‌ رايج‌ روزگار (ابن‌ انباري‌، 215) و رقابت‌ ميان‌ دو حريف‌ هماورد ادامه‌ يافت‌، به‌ خصوص‌ كه‌ سيف‌الدوله‌ غالباً با بخششهاي‌ گزاف‌ خود به‌ اين‌ فضل‌ فروشيها دامن‌ مى‌زد (ابن‌ قفطى‌، 1/327؛ ياقوت‌، 9/202-203). اينان‌، بارها با يكديگر به‌ مناظره‌ پرداختند و در ردّ نظريات‌ يكديگر دست‌ به‌ تأليف‌ زدند (دلجى‌، همانجا) و از هر فرصتى‌ براي‌ نفوذ در دل‌ سيف‌الدوله‌ سود مى‌جستند (جاسم‌ محمد، 28). ابن‌ خالويه‌ در شعر نيز دست‌ داشت‌ و ثعالبى‌ (1/88) وي‌ را در شمار شاعران‌ ياد كرده‌ است‌، اما اكنون‌ تنها 10 بيت‌ از سروده‌هاي‌ او در دست‌ است‌: 4 بيت‌ در وصف‌ زادگاهش‌ همدان‌ (ثعالبى‌، همانجا) و 6 بيت‌ شامل‌ سه‌ قطعه‌ در معجم‌ الادباء (ياقوت‌، 9/204- 205). دانش‌ او در شعر و علوم‌ مربوط به‌ آن‌، چنان‌ بود كه‌ توانست‌ چند ديوان‌ را شرح‌ كند (نك: آثار).
دربارة مذهب‌ ابن‌ خالويه‌ اتفاق‌ نظر نيست‌. نجاشى‌ (ص‌ 67) وي‌ را «آگاه‌ به‌ مذهب‌ ما» يعنى‌ تشيع‌ دانسته‌ و كتاب‌ آل‌ را كه‌ دربارة امامت‌ على‌ بن‌ ابى‌ طالب‌(ع‌) است‌ به‌ وي‌ نسبت‌ داده‌، اما ابن‌ نديم‌، كه‌ نزديك‌ترين‌ منبع‌ به‌ زمان‌ اوست‌، به‌ اين‌ كتاب‌ اشاره‌اي‌ نكرده‌ است‌. پس‌ از نجاشى‌، نخستين‌ كسى‌ كه‌ از آن‌ نام‌ برده‌، ابن‌ شهر آشوب‌ (ص‌ 41) و سپس‌ ياقوت‌ (9/204) است‌ و از آن‌ پس‌ در بسياري‌ از منابع‌ شيعى‌ و غيرشيعى‌ از اين‌ كتاب‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌. ابن‌ حجر (2/267) نيز وي‌ را شيعه‌ دانسته‌، اما گفته‌ است‌ كه‌ او در برابر سيف‌الدوله‌ به‌ تسنن‌ تظاهر مى‌كرده‌ است‌ و براي‌ تأييد نظر خود گفتة نجاشى‌ را تكرار كرده‌ است‌. افزون‌ بر آن‌ گفته‌ است‌ كه‌ وي‌ در كتاب‌ ليس‌ (نك: آثار) نيز مطالبى‌ آورده‌ كه‌ دليل‌ امامى‌ بودن‌ اوست‌، اما تظاهر وي‌ به‌ تسنن‌ در برابر حمدانيان‌ كه‌ خود خاندانى‌ شيعى‌ بوده‌اند، اندكى‌ بعيد مى‌نمايد. برخى‌ از محققين‌ معاصر نيز بر امامى‌ بودن‌ او نظر داده‌اند (كرنكوي‌، 246؛ امين‌، 5/420 و ديگران‌). با اينهمه‌ سبكى‌ (3/296) و اسنوي‌ (1/475) وي‌ را شافعى‌ مذهب‌ پنداشته‌اند. از آنجا كه‌ وي‌ مختصر مزنى‌ را از ابوبكر نيشابوري‌ كه‌ شافعى‌ مذهب‌ بود (ابن‌ نديم‌، 269) روايت‌ كرده‌ است‌، احتمال‌ مى‌رود كه‌ داوري‌ سبكى‌ و اسنوي‌ دربارة مذهب‌ او برپاية همين‌ كتاب‌ بوده‌ باشد.
گرچه‌ ابن‌ خالويه‌ بيشتر زندگانى‌ خود را در حلب‌ گذراند، اما گزارشهايى‌ دربارة سفرهاي‌ او به‌ بيت‌المقدس‌، حمص‌ و ميافارقين‌ در دست‌ است‌ (ابن‌ قفطى‌، 1/325-326). وي‌ همچنين‌ به‌ يمن‌ سفر كرد و در آنجا ضمن‌ ديدار با ابن‌ حائك‌ به‌ شرح‌ ديوان‌ او پرداخت‌ (همو، 1/326). ابن‌ خالويه‌ سرانجام‌ بر اثر يك‌ بيماري‌ (ابن‌ كثير، 11/297) در حلب‌ درگذشت‌ (ابن‌ نديم‌، ياقوت‌، همانجاها). ابن‌ حجر (2/267) مرگ‌ او را در 371ق‌ دانسته‌ است‌.
آثار چاپ‌ شده‌: اشتقاق‌ الشهور و الايام‌، كوتينگن‌، 1854م‌؛ اعراب‌ ثلاثين‌ سورة من‌ القرآن‌ الكريم‌، حيدرآباد دكن‌؛ انتصار ابن‌ خالويه‌ لثعلب‌، حيدرآباد دكن‌، 1317ق‌، همراه‌ با الاشباه‌ و النظائر سيوطى‌؛ «كتاب‌ الالفات‌»، در مجلة المورد، بغداد، 1982م‌، شم 1/73- 88، 2/120-136، 3/130-150؛ البديع‌ فى‌ القراءات‌، به‌ كوشش‌ آربري‌، بوداپست‌، 1948م‌ در «يادنامة گلدزيهر1»؛ الحجة فى‌ القراءات‌ السبع‌، بيروت‌، 1971م‌ (دربارة صحت‌ انتساب‌ اين‌ كتاب‌ به‌ ابن‌ خالويه‌، نك: سالم‌ مكرم‌، 17-32؛ نيز صبحى‌، 345-371)؛ رسالة فى‌ اسماء الريح‌، به‌ كوشش‌ كراچكوفسكى‌، مسكو، 1926م‌؛ شرح‌ ديوان‌ ابى‌ فراس‌ الحمدانى‌، اين‌ كتاب‌ چندين‌ بار به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌، نخستين‌ بار در 1895م‌ توسط رودلف‌ دوژاك‌ در ليدن‌ و سپس‌ در 1944 و 1959م‌ به‌ كوشش‌ سامى‌ الدهان‌ در بيروت‌؛ شرح‌ مقصورة ابن‌ دريد، به‌ كوشش‌ محمود جاسم‌ محمد، بيروت‌، 1407ق‌/1986م‌، همراه‌ با مقدمة مفصلى‌ دربارة ابن‌ خالويه‌ و آثار او؛ ليس‌ فى‌ كلام‌ العرب‌...، اين‌ كتاب‌ كه‌ يكى‌ از آثار مهم‌ ابن‌ خالويه‌ است‌، نخستين‌ بار در 1893-1894م‌ توسط درنبورگ‌ در مجلة «تحقيقات‌ عبري‌2» و بار ديگر توسط همو در سالهاي‌ 1898-1901م‌ در «مجلة آمريكايى‌ زبان‌ و ادبيات‌ سامى‌» و سومين‌ بار توسط شنقيطى‌ در 1327ق‌ در قاهره‌ به‌ چاپ‌ رسيد. دو چاپ‌ نخست‌ كه‌ از روي‌ نسخة موزة بريتانيا انجام‌ گرفته‌ است‌، داراي‌ 111 باب‌ است‌ كه‌ در چاپ‌ شنقيطى‌، 77 باب‌ ديگر بر آن‌ افزوده‌ شده‌ است‌. در 1376ق‌ چاپ‌ ديگري‌ از اين‌ كتاب‌ به‌ كوشش‌ عبدالغفور عطار در قاهره‌ منتشر گرديد، اما هيچ‌ كدام‌ از آنها حاوي‌ تمام‌ مطالب‌ اين‌ كتاب‌ نيست‌ و بخش‌ بزرگى‌ از آن‌ را بايد از دست‌ رفته‌ تلقى‌ كرد. چه‌ ابن‌ خلكان‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ كتاب‌ بزرگى‌ كه‌ دليل‌ تسلط وي‌ در ادب‌ است‌، ياد كرده‌ است‌ (2/179) و نيز سيوطى‌ ضمن‌ نقل‌ فقرات‌ بسياري‌ از اين‌ كتاب‌ (نك: مُزهِر، 1/253، 301، 303، 308، 2/72، 78، جم) اشاره‌ كرده‌ است‌ كه‌ اين‌ اثر در 3 جلد بزرگ‌ تأليف‌ گرديده‌ (همان‌، 2/3). مازن‌ مبارك‌ دو چاپ‌ اخير را مورد بررسى‌ و سنجش‌ قرار داده‌ است‌ (ص‌ 426- 435)؛ مختصر فى‌ شواذ القراءات‌ من‌ كتاب‌ البديع‌، به‌ كوشش‌ برگشترسر، قاهره‌، 1934م‌، كه‌ خود كتاب‌ مستقلى‌ نيست‌. بلكه‌ مستخرجى‌ است‌ از كتاب‌ البديع‌ فى‌ القراءات‌.
آثار چاپ‌ نشده‌: كتاب‌ الاسد فى‌ اسماء الاسد. به‌ گفتة اسباث‌ نسخه‌اي‌ از اين‌ كتاب‌ در حلب‌ موجود بوده‌ است‌ (نك: GAS, )؛ VIII/180 الجمل‌ فى‌ النحو (مشهد 2، 2/994)؛ اعراب‌ آيات‌ من‌ القرآن‌ العظيم‌، نسخه‌اي‌ از اين‌ كتاب‌ در كتابخانة لاله‌لى‌ موجود است‌ (نك: )؛ GAL,S,I/190 رسالة فى‌ اصول‌ الهمزات‌ التى‌ فى‌ الاسماء و الافعال‌ و الحروف‌، نسخه‌اي‌ از آن‌ در خزانة تيموريه‌ موجود است‌ (نك: IX/170 )؛ GAS, رسالة فى‌ ما جاء مثنى‌، نسخه‌اي‌ از اين‌ اثر در بغداد موجود است‌ (عواد، 105)؛ العشرات‌، نسخه‌هايى‌ از آن‌ در كتابخانه‌ مركزي‌ دانشگاه‌ تهران‌ موجود است‌ (نك: مركزي‌، 8/51).
آثار از دست‌ رفته‌ و منسوب‌: كتاب‌ آل‌ (نجاشى‌، 67؛ ياقوت‌، 2/204)؛ الا¸فق‌ VIII/179) ؛ GAL, جاسم‌ محمد، 35)؛ الاخبار فى‌ الرياض‌؛ اسماء الحيّة؛ الالقاب‌ (جاسم‌ محمد، 34، 35)؛ الامالى‌ (سيوطى‌، بغية، 1/530)؛ الامامة (جاسم‌ محمد، 35) كه‌ احتمالاً همان‌ كتاب‌ آل‌ است‌؛ اسماء ساعات‌ الليل‌ (افندي‌، 2/26؛ جاسم‌ محمد، همانجا)؛ اسماء الله‌ الحسنى‌ (ابن‌ خالويه‌، اعراب‌ ثلاثين‌ سورة من‌ القرآن‌ الكريم‌، 14)؛ الاشتقاق‌ (ابن‌ نديم‌، 92)؛ اشتقاق‌ خالويه‌ (ياقوت‌، همانجا، كه‌ كتاب‌ الاشتقاق‌ را نيز ذكر كرده‌ است‌)؛ اطرغش‌ و ابرغش‌ يا اطرغش‌ فى‌ اللغة (ابن‌ نديم‌، جاسم‌ محمد، همانجاها)؛ الحشرات‌ VIII/180) )؛ GAS, التذكرة (ابن‌ قفطى‌، 1/325)؛ تصنيف‌ فى‌ الفراسة (امين‌، 5/422)؛ حسن‌ فى‌ اللغة (نجاشى‌، همانجا)؛ تقفية ما اختلف‌ لفظه‌ واتفق‌ معناه‌ لليزيدي‌ (ابن‌ قفطى‌، 325)؛ ربنا لك‌ الحمد مل‌ء السموات‌ (جاسم‌ محمد، 36)؛ رسالة مشكاة العين‌ (همانجا)؛ زنبيل‌ المدوّر يا زنبيل‌ المدوّن‌ (بغدادي‌، 1/306؛ جاسم‌ محمد، 36)؛ شرح‌ ديوان‌ ابن‌ حائك‌ (ابن‌ قفطى‌، 1/326)؛ شرح‌ قصيدة فى‌ غريب‌ اللغة لنفطويه‌ (جاسم‌ محمد، 37)؛ شرح‌ فصيح‌ ثعلب‌ (سيوطى‌، مزهر، 1/201، كه‌ مطالب‌ بسياري‌ نيز از آن‌ نقل‌ كرده‌ است‌، براي‌ نمونه‌ نك: 1/23، 225، 303)؛ شرح‌ قصيده‌ بانت‌ سعاد (سزگين‌، 2/213)؛ شرح‌ المقصور و الممدود لابن‌ ولاّد (ابن‌ نديم‌، 92؛ جاسم‌ محمد، 37)؛ المبتدا فى‌ النحو (ابن‌ نديم‌، همانجا)؛ المجدول‌ فى‌ القراءات‌ (ابن‌ جزري‌، 237)؛ المذكر و المؤنث‌ (ابن‌ نديم‌، همانجا)؛ مستحسن‌ فى‌ القراءات‌ و الشواذّ (نجاشى‌، همانجا)؛ الهاذور (جاسم‌ محمد، همانجا).
مآخذ: ابن‌ انباري‌، عبدالرحمان‌، نزهة الالباء فى‌ طبقات‌ الادباء، به‌ كوشش‌ ابراهيم‌ السامرائى‌، بغداد، 1959م‌؛ ابن‌ بدران‌، عبدالقادر، تهذيب‌ تاريخ‌ ابن‌ عساكر، دمشق‌، 1349ق‌؛ ابن‌ جزري‌، محمد، غاية النهاية فى‌ طبقات‌ القراء، بيروت‌، 1402ق‌/ 1982م‌؛ ابن‌ حجر عسقلانى‌، احمد، لسان‌ الميزان‌، بيروت‌، 1390ق‌؛ ابن‌ خالويه‌، حسين‌، اعراب‌ ثلاثين‌ سورة من‌ القرآن‌ الكريم‌، حيدرآباد دكن‌، دائرة المعارف‌ العثمانية؛ همو، الحجة فى‌ القراءات‌ السبع‌، به‌ كوشش‌ عبدالعال‌ سالم‌ مكرم‌، بيروت‌، 1971م‌؛ ابن‌ خلكان‌، وفيات‌؛ ابن‌ شهر آشوب‌، محمد، معالم‌ العلماء، نجف‌، 1380ق‌/ 1961م‌؛ ابن‌ قفطى‌، على‌، انباه‌ الرواة على‌ انباء النحاة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1396ق‌/1950م‌؛ ابن‌ كثير، البداية؛ ابن‌ نديم‌، الفهرست‌؛ اسنوي‌، عبدالرحيم‌، طبقات‌ الشافعية، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ جبوري‌، بغداد، 1390ق‌؛ افندي‌، عبدالله‌، رياض‌ العلماء و حياض‌ الفضلاء، به‌ كوشش‌ احمد حسينى‌ و محمود مرعشى‌، قم‌، 1401ق‌؛ امين‌، محسن‌، اعيان‌ الشيعة، بيروت‌، 1403ق‌؛ بديعى‌، يوسف‌، الصبح‌ المنبى‌، به‌ كوشش‌ مصطفى‌ سقا و محمد شتا، قاهره‌، 1963م‌؛ بغدادي‌، هدية؛ بلاشر، رژي‌، ابوالطيب‌ المتنبى‌، ترجمة ابراهيم‌ كيلانى‌، دمشق‌، 1405ق‌/1985م‌؛ ثعالبى‌، عبدالملك‌، يتيمة الدهر، به‌ كوشش‌ محمد اسماعيل‌ صاوي‌، قاهره‌، 1352ق‌/1934م‌؛ جاسم‌ محمد، محمود، ابن‌ خالويه‌ و جهوده‌ فى‌ اللغة، بيروت‌، مؤسسة الرسالة؛ خطيب‌ بغدادي‌، احمد، تاريخ‌ بغداد، قاهره‌، 1349ق‌؛ دلجى‌، احمد بن‌ على‌، الفلاكة و المفلوكون‌، بغداد، 1385ق‌؛ دانشنامه‌؛ ذهبى‌، محمد بن‌ احمد، تذكرة الحفاظ، بيروت‌، 1377ق‌؛ سالم‌ مكرم‌، عبدالعال‌، مقدمه‌ بر الحجة (نك: ابن‌ خالويه‌ در همين‌ مآخذ)؛ سبكى‌، تقى‌الدين‌، طبقات‌ الشافعية، به‌ كوشش‌ عبدالفتاح‌ محمد الجلود و محمود محمد طناحى‌، قاهره‌، 1385ق‌؛ سزگين‌، فؤاد، تاريخ‌ التراث‌ العربى‌، رياض‌، 1403ق‌/1983م‌؛ سيوطى‌، بغية الوعاة فى‌ طبقات‌ اللغويين‌ و النحاة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1384ق‌؛ همو، المزهر، به‌ كوشش‌ ابوالفضل‌ ابراهيم‌، بيروت‌، 1986م‌؛ صبحى‌، عبدالمنعم‌ سعيد، «نسبة الحجة الى‌ ابن‌ خالويه‌ اقتراء عليه‌»، مجلة مجمع‌ اللغة العربية بدمشق‌، شم 48، جزء 2، دمشق‌، 1393ق‌/1973م‌؛ على‌ بن‌ محمد بن‌ نصر كاتب‌، «كتاب‌ المفاوضة»، شذرات‌ من‌ كتب‌ مفقودة، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بيروت‌، 1408ق‌/1988م‌؛ عواد، كوركيس‌، فهرست‌ مخطوطات‌ خزانة يعقوب‌ سركيس‌، بغداد، 1385ق‌/1966م‌؛ كرنكوي‌، سالم‌، مؤخره‌ بر اعراب‌... (نك: ابن‌ خالويه‌ در همين‌ مآخذ)؛ مبارك‌، مازن‌، «ليس‌ فى‌ كلام‌ العرب‌ لابن‌ خالويه‌»، مجلة مجمع‌ اللغة العربية بدمشق‌، شم 49؛ جزء 2، دمشق‌، 1394ق‌/1974م‌؛ مركزي‌، خطى‌؛ مشهد 2، خطى‌؛ معري‌، ابوالعلاء، رسالة الغفران‌، به‌ كوشش‌ عائشه‌ بنت‌ الشاطى‌، قاهره‌، دارالمعارف‌؛ نجاشى‌، احمد، رجال‌ النجاشى‌، قم‌، 1407ق‌؛ ياقوت‌، ادبا؛ نيز: GAL,S; GAS.
محمد سيدي‌ (رب) 25/4/77
ن‌ * 2 * (رب) 1/5/77
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 1137
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست