اِبْنِ جُحام، ابوعبدالله محمد بن عباس بن على بن مروان بن ماهيار ملقب به بزاز، مفسر، محدث و فقيه امامى. شيخ طوسى از وي به صورت ابن حجام نام برده ( رجال، 504؛ همو، الفهرست، 149)، ليكن با توجه به اينكه نجاشى (ص 379) نام وي را ابن جحام ذكر كرده و علامة حلى (ص 161) بر اين ضبط تأكيد نموده است، احتمالاً در متن رجال و فهرست، تصحيفى رخ داده است. از زندگى ابن جحام چيزي دانسته نيست و حتى تاريخ ولادت و درگذشت و همچنين خاستگاه وي نيز نامعلوم است. از آنجا كه در مآخذ از ميان شاگردان ابن جحام تنها به هارون بن موسى تلعكبري اشاره شده است و او در 328ق/940م از ابن جحام سماع حديث كرده و به دريافت اجازه نائل شده است، مىتوان دريافت كه درگذشت ابن جحام پس از اين تاريخ بوده است (طوسى، رجال، همانجا). نجاشى (همانجا) علاوه بر اينكه ابن جحام را دوبار توثيق كرده، براي وي تعبير كثير الحديث را نيز به كار برده است. علامة حلى (همانجا) و حسن بن على حلى (ص 317) نيز او را توثيق كردهاند. در هيچ يك از منابع قديمى كه دربارة ابن جحام سخن گفتهاند، از مشايخ و استادان وي نامى برده نشده است، ليكن با توجه به اسناد پارهاي از احاديثى كه از آثار وي به جاي مانده، مىتوان دريافت كه وي نزد كسانى چون ابن عُقده، محمد بن جعفر رزّاز، حسن بن محمد بن جمهور عمّى، احمد بن ادريس قمى، على بن سليمان زُراري، محمد بن هُمام اسكافى، محمد بن جرير طبري، محمد بن عثمان بن ابى شيبه و محمد بن قاسم بن سلام و ديگر بزرگان آن عصر تحصيل و استماع حديث كرده است (استرابادي، 1/280، 297، 308، 314، 385، 432، 434، 2/715). از آنجا كه در برخى نسخههاي رجال شيخ طوسى، ابن جحام از مردم باب الطاق بغداد، شمرده شده (قهپايى، 5/238؛ قس: طوسى، رجال، همانجا) و از طرفى جمعى از استادان مهم وي در بغداد مىزيستهاند، به نظر مىرسد كه وي، لااقل بخشى از عمر خود را در آنجا سپري كرده باشد. احتمالاً وي به جهت روايت از عبدالعزيز بن يحيى جلودي، سفري نيز به بصره داشته است (نك: استرابادي، 1/309؛ طوسى، الفهرست، 119). آثار: ابن جحام در فقه، حديث، تفسير و قرائت، داراي آثاري بوده كه مىتوان از بين آنها به المقنع در فقه، كتاب الاصول، كتاب الاوائل، التفسير الكبير، كتاب قرائة اميرالمؤمنين، كتاب قرائة اهل البيت و كتاب الناسخ و المنسوخ اشاره كرد (طوسى، همان، 149-150). نيز وي كتابى به نام تأويل مانزل فى النبى و آله تأليف كرده است (همان، 149) كه نجاشى (ص 379) از آن به نام مانزل من القرآن فى اهل البيت ياد كرده، بىآنكه آن را ديده باشد و به نقل از ديگران، حجم كتاب را هزار برگ ذكر كرده است. بنابر گفتة ابن طاووس ( اليقين، 79) كه خود نسخهاي از آن كتاب را در اختيار داشته، اين كتاب در دو مجلد بزرگ و شامل 10 جزء بوده است. ابن طاووس و نيز حسن بن سليمان حلى كه نسخة ابن طاووس به دست وي رسيده در آثار خود، از اين كتاب نقل مىكنند (ابن طاووس، سعدالسعود، 90؛ همو، محاسبة النفس، 18؛ حلى، حسن بن سليمان، 172). همچنين نسخة ناقصى از آن نزد استرابادي بوده (1/284) كه وي بيشتر آن را در تأويل الا¸يات آورده است. ابن طاووس از مختصر اين كتاب نيز نام برده و از آن استفاده كرده است ( سعدالسعود، 109). آقابزرگ (4/242) نسخة ناقصى را كه در آن از شيخ كلينى و نيز كتاب القراآت سياري، نقل شده و نزد سيد هبةالدين شهرستانى موجود بوده، نسخهاي از كتاب ابن جحام دانسته است، ليكن احتمالاً وي نسخهاي از كتاب تأويل الا¸يات الظاهرة را كه داراي اين مشخصات بوده، مشاهده كرده است. سزگين نسخهاي خطى از كتاب حديث محمد بن عباس بن تجيح را معرفى كرده و احتمال مىدهد كه اين شخص همان ابن جحام باشد I/177) )، GAS, در صورتى كه بنابر مشخصاتى كه خطيب (3/118) از اين فرد به دست مىدهد، مىتوان دريافت كه وي كسى غير از ابن جحام است. مآخذ: آقابزرگ، الذريعة؛ ابن طاووس، على، سعدالسعود، نجف، 1369ق/1950م؛ همو، محاسبة النفس، تهران، 1319-1320ق؛ همو، اليقين، نجف، 1369ق/ 1950م؛ استرابادي، شرفالدين على، تأويل الا¸يات الظاهرة فى فضائل العترة الطاهرة، قم، مدرسة الامام المهدي؛ حلى، حسن بن سليمان، مختصر بصائر الدرجات، نجف، 1370ق/1950م؛ حلى، حسن بن على، رجال، به كوشش جلال الدين محدث، تهران، 1342ش؛ خطيب بغدادي، احمد، تاريخ بغداد، قاهره، 1349ق/1930م؛ طوسى، محمد، رجال، نجف، 1380ق؛ همو، الفهرست، به كوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، مكتبة المرتضوية؛ علامة حلى، حسن، رجال، نجف، 1381ق؛ قهپايى، عنايتالله، مجمع الرجال، به كوشش ضياءالدين اصفهانى، اصفهان، 1387ق؛ نجاشى، احمد، رجال، قم، 1407ق؛ نيز: GAS. حسن انصاري (رب) 16/12/76 ن * 2 * (رب) 16/1/77