اِبْنِ اَبى الْمَعالى، تاجالدّين محمود خُواري، يا خواري1، از بزرگترين
لغتشناسان نيشابور (ياقوت، 19/135: زنده در 580ق/ 1184م) به قول سيوطى
(2/283)، از خاندانى كهن كه بسياري ازافراد آن در قضا و حكومت دست داشتند.
وي را گاه «ابن الخواري» خواندهاند و «خواري»، منسوب به شهر خوار بين ري
و سمنان، در متون عربى خواري2 ضبط شده است. ضبط «حواري» در معجمالا´دباء
(4/50) ظاهراً نادرست است. از زندگى او تنها اين را مىدانيم كه در نيشابور
زيست، شعر و نثر نيكو داشت و نزد ميدانى (د 518ق/ 1124م) ادب آموخت.
تنها كتابى كه از او مىشناسيم، در باب لغت است: كتاب ضالَّة الا´ديب فى
الجمع بين الصّحاح و التّهذيب، يا ضالَّة الا´ديب من الصّحاح و التّهذيب
كه در واقع مجموعة انتقادهاي او بر صحاح جوهري است (ياقوت، 6/161، 19/135؛
سيوطى، 2/283). ياقوت (4/50) برخى از اطلاعات خود دربارة احمد بن على بيهقى
معروف به بوجعفرك (د 544ق/1149م) را از مقدمة همين كتاب استخراج كرده
است؛ امّا عطّار، در مقدمة مفصّلى كه بر صحاح نوشته (ص 163، 198-199)، ظاهراً
در اثر قرائت نادرست متن ياقوت، آنچه را ابن ابى المعالى دربارة بيهقى
گفته، سخن اين دربارة آن ديگري پنداشته و ناچار به نتايج نادرستى رسيده
است. عطار گويد: كهنترين مختصري كه بر صحاح نوشته شد، كتاب ينابيع اللغة،
از آنِ ابن ابى المعالى است، و نيز گويد كتاب ديگري به نام المحيط بلغات
القرآن داشته است، و كتاب صحاح را حفظ كرده بود؛ اما اين موارد همه به
بيهقى مربوط است نه، ابن ابى المعالى.
مآخذ: سيوطى، عبدالرحمان، بغية الوعاة، به كوشش محمّد ابوالفضل ابراهيم،
بيروت، 1384ق/1964م؛ عطّار، احمد عبدالغفور، مقدّمة الصّحاح، بيروت، 1404ق/
1984م؛ ياقوت، ادبا. آذرتاش آذرنوش
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا