اِبْنِ اَبى عَقيل، ابومحمد حسن بن على، حَذّاءِ عُمانى يا عَمّانى، محدّث، فقيه و متكلّم شيعىِ سدة 4ق/10م. با اينكه غالب فقيهان و محدّثان شيعى در آثار خود از وي سخن گفتهاند، تاريخ تولد و وفات او معلوم نيست، حتى نمىدانيم كه او منسوب به كدام عمان است. نظر به اينكه ابن قولويه از وي روايت كرده (نك: نجاشى، 36)، بايد گفت وي در طبقة كلينى بوده و عصر غيبت صُغري (260-329ق/879 -941م) را درك كرده است. نخستين كسى كه از ابن ابى عقيل و آثارش ياد كرده، شيخ طوسى (د 460ق/1068م) است كه او را حسن بن عيسى ناميده است ( فهرست، 96، 368؛ رجال، 471)، اما نجاشى (د 450ق/1058م) كه با گستردگى و دقت بيشتر از ابن ابى عقيل سخن گفته، نام پدرش را على ضبط كرده است (ص 35). همو ابن ابى عقيل را «فقيه» و «ثقه» مىشمارد و از كتاب او المتمسّك بحبل آل الرّسول ياد مىكند و مىگويد اين كتاب در ميان اماميّه شهرت تام دارد و كسانى كه از خراسان به قصد سفر حج از عراق مىگذرند، از اين كتاب سراغ مىگيرند و آن را مىخرند (ص 36). بيان اين نكته از زبان نجاشى اهميت علمى نوشتههاي ابن ابى عقيل و شهرت فقهى وي را در جهان اسلام نشان مىدهد. همو مىافزايد كه استادش مفيد (د 413ق/1022م) ابن ابى عقيل را بسيار ستوده است. آنگاه نجاشى با دو واسطه از ابوالقاسم جعفر بن محمد (ابن قولويه) نقل مىكند كه ابن ابى عقيل اجازة روايت كتاب المتمسّك و ديگر آثارش را بهوي (ابن قولويه) دادهاست. سپس نجاشى مىنويسد كه خود نيز كتاب الكَرّ و الفَرّ ابن ابى عقيل را كه در امامت است، نزد شيخ مفيد خوانده است (ص 36). بجز نجاشى ديگر رجالشناسان شيعى نيز «وثاقت» وي را تأييد كردهاند (ابن ادريس، 99؛ علامة حلّى، خلاصة الاقوال، 21؛ و...). فقهاي اماميه از ابن ابى عقيل و ابن جنيد اسكافى بغدادي (د 381/ 991م) (ه م) كه تقريباً معاصر وي بود و سنت اجتهاد و استنباط را در سطح گستردهتر و عميقتري پى گرفت، با عنوان «قديمَين» ياد كردهاند و برخى وي را نخستين فقيه شيعى دانستهاند كه در آغاز غيبت كبري فقه را تهذيب كرد و نظر اجتهادي را به كار بست و بحث در اصول را از فروع جدا ساخت (بحر العلوم، 2/211، 220). آراي فقهى ابن ابى عقيل مورد توجه غالب فقيهان شيعه واقع شده است كه از آن ميان به اين كسان مىتوان اشاره كرد: ابن ادريس (د 578ق/1182م) در السرائر (ص 215). محقق حلى (در 676ق/1279م) در معتبر (جم) و علامه حلى در مختلف (جم). ابن ابى عقيل داراي آراي ويژهاي در احكام بوده است كه از آن ميان مىتوان از اين حكم ياد كرد كه آب قليل هنگامى كه با نجاست تماس پيدا كند، نجس نمىگردد (علامه حلى، مختلف، 1/2) كه گروهى از فقيهان متأخر شيعى مانند ملامحسن فيض كاشانى (4/5) نيز در اين مسأله از وي پيروي كردهاند. مآخذ: ابن ادريس، محمد، السرائر، تهران، 1390ق؛ بحرالعلوم، محمد مهدي، رجال، به كوشش محمدصادق بحر العلوم و حسين بحرالعلوم، تهران، 1363ش؛ طوسى، محمد، رجال، نجف، 1380ق؛ همو، الفهرست، به كوشش محمود راميار، مشهد، 1351ش؛ علامة حلّى، حسن بن يوسف، خلاصة الاقوال فى معرفة الرجال، تهران، 1310ق؛ همو، مختلف الشيعة، ايران، 1323ش؛ فيض كاشانى، ملامحسن، الوافى، قم، 1404ق؛ محقق حلى، جعفر، المعتبر، تهران، 1318ش؛ نجاشى، احمد، رجال، قم، 1389ق. حسن يوسفى اشكوري تايپ مجدد و ن * 1 * زا