اِبْنِ اَبِى الزِّناد، ابومحمّد عبدالرّحمان بن عبدالله ذكوان (100- 174 يا 180ق/718-790 يا 796م)، محدّث و فقيه مدنى. نياي بزرگش ذكوان مولاي رملة بنت شيبة بن ربيعه همسر عثمان بن عفّان بوده است. (ابن سعد، 5/415). وي از قبيلة خزرج و از شاخة بنى مالك ابن نجّار (شباب، 1/307- 308) بود، ولى برخى نوشتهاند كه جدش ذكوان برادر ابولؤلؤ ايرانى قاتل عمر بن خطّاب بوده است (ذهبى، سير، 5/445)، اما شباب نيز از قول خود او نقل كرده كه وي هَمْدانى بوده است (1/160) . ابن ابى الزّناد قرائت را نزد ابوجعفر يزيد بن قعقاع قاري مدنى (د132ق) و روايت حروف قرآنى را نزد نافع بن عبدالله بن ابى نعيم مدنى (د 169ق) آموخت (ذهبى، سير، 8/167-170). از پدر خويش و هشام بن عروة بن زبير (د 146ق) و موسى بن عقبة (د 141ق) حديث شنيده است (بخاري، 3(1)/315؛ ابن ابى حاتم، 2(2)/252؛ ذهبى، تذهيب التهذيب، 2/403). وي شاگردان بسيار تربيت كرد. از محدّثين بنامى كه از وي روايت كردهاند، عبدالملك بن جريج (د 150ق) (خطيب، 10/228) و عبدالملك بن قريب اصمعى اديب و لغوي بصري (د 216ق) را مىتوان نام برد (ابن ابى الحديد، 4/89). على بن حمزه كسائى لغوي و نحوي كوفى (د 180ق) و عبدالله بن وهب (د 197ق) از وي استماع كردهاند (ذهبى، سير، 8/169). ابن معين (1/72-73) و نسائى (ص151) و ابن حنبل (عقيلى، 2/341) و ابن ابى حاتم (2(2)/ 252) او را ضعيف الحديث شمردهاند، اما عجلى (ص 292) و مداينى به نقل از مالك بن انس (ابن عدي، 4/1585) او را ثقه دانستهاند. ابن حبان نوشته است كه وي حافظة خوبى نداشت و اشتاباهات فراوانى كرده است (2/56). خطيب بغدادي (10/228) نوشته است كه روايات مدنى وي مورد وثوق و قابل اعتماد است، اما رواياتى كه وي در بغداد نقل كرده، در اثر فسادي كه از جانب بغداديان در آنها راه يافته است، قابل اعتماد نيست. وي هنگامى كه محمد عبدالعزيز زهري قاضى مدينه بود، در اثر اختلافى كه با عبدالله بن محمد بن سمعان پيدا كرد، به وسيلة زهري محكوم به زندان و 17 ضربه تازيانه گرديد، اما چندي پس از اين واقعه، والى خراج مدينه شد و در اين دوره به پارسايان و اهل خير و حديث كمك بسيار كرد (ابن سعد، 5/416). ابن ابى الزّناد از مدينه مهاجرت كرد و به بغداد رفت و در آنجا به تدريس و نشر روايات و احاديث پرداخت و تا هنگام مرگ نيز در آن شهر ماند. وي در 74 سالگى در بغداد درگذشت و در مقابر باب التّين به خاك سپرده شد (ابن قتيبه، 465). ابن نديم (ص 225) دو كتاب به نامهاي الفرائض و راي الفقهاء السبعة من اهل المدينة و ما اختلفوا فيه به او نسبت داده است. ذهبى ( تذكرة الحفاظ، 1/248) مىگويد كه وي كتاب اخير را از پدرش روايت كرده است. اما اكنون چيزي از اين آثار باقى نمانده است. مآخذ: ابن ابى حاتم، عبدالرحمان، الجرح والتعديل، حيدرآباد دكن، 1372ق؛ ابن ابى الحديد، عبدالحميد، شرح نهج البلاغة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1379ق؛ ابن حبان، محمد، المجروحين، به كوشش محمود ابراهيم زايد، بيروت، 1396ق/1976م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبري، به كوشش احسان عباس، بيروت، دارصادر؛ ابنعدي، عبدالله، الكامل فى ضعفاء الرجال، بيروت، 1405ق/ 1985م؛ ابن قتيبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛ ابن معين، يحيى، معرفة الرّجال، به كوشش محمد كامل القصار، دمشق، 1405ق/ 1985م؛ ابن نديم، الفهرست، به كوشش گوستاو فلوگل، هاله، 1872م؛ بخاري، اسماعيل، التاريخ الكبير، حيدرآباد دكن، 1377ق/1957م؛ خطيب، بغدادي، احمد، تاريخ بغداد، قاهره، 1350ق/1931م؛ ذهبى، شمسالدين محمد، تذكرة الحفاظ، بيروت، 1374ق؛ همو، تذهيب التهذيب، خطى، كتابخانة احمد ثالث، استانبول، شم 2899؛ همو، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط ونذير حمدان، بيروت، 1405ق/1985م؛ شباب، خليفه، تاريخ، به كوشش سهيل زكار، دمشق، 1968م؛ عجلى، احمد، تاريخ الثقات، به كوشش عبدالمعطى قلعجى، بيروت، 1405ق/ 1985م؛ عقيلى، محمد، الضعفاء الكبير، به كوشش عبدالمعطى قلعجى، 1404ق/ 1984م؛ نسائى، احمد، الضعفاء و المتروكون، به كوشش عبدالعزيز عزالدين سيروان، بيروت، 1405ق/ 1985م. على رفيعى تايپ مجدد و ن * 1 * زا ن * 2 * زا