اِبْنِ اَبى جُمْهور، محمّد بن زين الدّين على بن ابراهيم بن حسن ابن
ابراهيمبنابىجمهور اَحْسائى يالحَصْاوي (زندهدر904ق/1499م)، فقيه، محدّث
و متكلمِ صوفى مشربِ شيعى امامى. تاريخ ولادت اين دانشمند به درستى
معلوم نيست. الشّيبى با استناد به صورت مجلس مناظرة احسائى با متكلم سنّى،
تولد او را به طور قطع 838ق/ 1435م دانسته است (ص 331). آنچه از منابع
معتبر موجود برمىآيد، اين است كه ابن ابى جمهور در نيمة اول قرن 9ق/15م
در شهر لحصا يا احساء بحرين، در خانوادهاي از اهل علم و تقوا به دنيا آمده
است. پدرش شيخ زينالديّن على و جدّش شيخ ابراهيم از علما به شمار
مىرفتند (بحرانى، على بن حسن، 399). وي ابتدا نزِد فضلاي احساء علوم
متداول را فراگرفت و از محضر پدر خود بهرهها برد، سپس به عراق سفر كرد و در
نجف به حلقة شاگردان شيخ شرفالدين حسن بن عبدالكريم فتّال پيوست
(شوشتري، 1/581) و از او اجازة روايت گرفت (خوانساري، 7/32؛ قمى، فوائد
الرضويّه، 383). در 877ق/1472م از طريق شام عازم زيارت كعبه گرديد. ضمن
اين صفر در «كَرَك نوح» - از نواحى جبل عامل و از مراكز معروف شيعهنشين
(شوشتري، 1/78) - محضر درس شيخ على بن هلال جزايري، از شاگردان ابوالعباس
احمد بن فهد حلّى، را دريافت و يك ماه نزد وي ماند و از بركات انفاس او
بهرهمند گرديد (همو، 1/581) و اجازة روايت گرفت (افندي اصفهانى، 5/115؛ قمى،
همانجا). پس از اين سفر به احساء بازگشت و چندي بعد به قصد زيارت عتبات
رهسپار عراق شد و از آنجا براي زيارت مشهد رضا(ع) عازم طوس گرديد. در اين
سفر رسالة زادالمسافرين فى اصول الدّين را تأليف كرد كه بعدها به درخواست
سيد محسن بن محمد رضوي قمى - از بزرگان و معاريف مشهد - شرحى به نام كشف
البراهين بر آن نوشت (شوشتري، 1/582). ابن ابى جمهور بقية عمر خود را در
خراسان گذرانيد و همواره ميان طوس و شهرهاي ديگر در سير و سفر بود.
در طوس علاوه بر تدريس و تأليف، با علماي اهل سنّت در اثبات حقّانيت مذهب
تشيّع و خلافت على (ع) مناظراتى داشته است. مهمترين اين مناظرات،
مناظره با فاضل هروي است كه در 878ق در خانة سيد محسن رضوي انجام گرفته و
فاضل هروي را مجاب كرده است (بحرانى، يوسف بن احمد، 166). گرچه در متن
مناظرات دربارة فاضل هروي توضيحى داده نشده است، ولى گمان مىرود كه
مقصود از اين شخص، شيخ الاسلام احمد بن يحيى بن سعدالدين تفتازانى باشد
كه «مدت سى سال سمت قضاوت هرات را داشت و در 916ق/1510م با جمعى از
علماي هرات به دستور شاه اسماعيل صفوي كشته شد» (الشيبى، 332).
سال دقيق وفات ابن ابى جمهور روشن نيست، امّا از قراين چنين برمىآيد كه
شيخ تا ذيقعدة سال 904/ ژوئن 1499 زنده بوده است، زيرا در اين تاريخ به
درخواست دوستان و شاگردان خود شرحى به نام مُعين الفكر بر كتاب باب حادي
عشر نوشته است (مشكوة، 3/(1)587). ابن ابى جمهور با فقيه معروف، محقق ثانى
على بن عبدالعال كَرَكى (د940ق/1533م) معاصر بود (قمى، هدية الاحباب، 53).
آثار:
1. عوالى الّلا¸لى العزيزيّة فى الاحاديث الدّينيّة، يا عوالى الّلا¸لى
الحديثيّة على مذهب الاماميّة، كتابى است جامع اخبار و روايات شيعه، در يك
مقدمه و دو باب و يك خاتمه. مقدمه 10 فصل دارد كه در فصل اول، مؤلف طُرق
روايت خود را ذكر كرده است. باب اول شامل احاديث فقهى بدون ترتيب
متداول، در 4 «مسلك»: احاديثى كه برخى از متقدمان از رسول اكرم و ائمة هدي
نقل كردهاند؛ احاديث روايت شده از طريق جمال المحققين حسن بن يوسف
حلّى؛ احاديثى كه شمس الدين محمد بن مكى، معروف به شهيد اول، در بعضى از
تأليفات خود روايت كرده است؛ احاديث روايت شده به طريقة شيخ مقداد بن
عبدالله سيوري. باب دوم شامل احاديث مرتب شده به ترتيب ابواب فقه، در
دو «قِسم»: يكى احاديث روايت شده به طريقة جمال المحققين علاّمة حلّى به
روايت پسرش فخر المحققين، ديگري احاديث روايت شده به طريقة محقق حلّى
جعفر بن محمد به روايت شيخ ابوالعباس احمد بن فهد حلّى. خاتمه كتاب مشتمل
بر دو «جمله» است: «جملة» اول در احاديث متفرقه، و «جملة» دوم در روايات
متعلق به علم و اهل علم.
احْسائى، چنانكه در فصل اول از مقدمة كتاب متذكر مىشود، در اين كتاب
احاديث و روايات شيعه را از 7 طريق نقل كرده است: اول، از پدرش شيخ
زينالدين على؛ دوم، از شيخ شمسالدين محمد بن كمالالدين موسى موسوي
حسينى؛ سوم، از شيخ حرزالدّين اوائلى؛ چهارم، از شيخ شمسالدين محمد بن
احمد موسوي حسينى؛ پنجم، از شيخ شرف الدّين حسن بن عبدالكريم فتّال؛
ششم، از شيخ زينالدين على بن هلال جزايري؛ هفتم، از شيخ وجيهالدّين
عبدالله بن علاءالدين فتحالله بن رضىالدين عبدالملك بن شمسالدين واعظ
قمى قاسانى، سلسلة روات اين 7 طريق به جمال المحققين حسن بن يوسف بن
مطهر حلّى (د 727ق/1327م) مىرسد و با واسطة مشايخ او به ائمة اطهار مىپيوندد
(نك: عوالى الّلا¸لى، 1/5 -11).
كتاب عوالى الّلا¸لى همواره مورد توجه علماي شيعه بوده است، چنانكه سيد
نعمتالله جزايري شرحى به نام جواهر الغوالى يا مدينة الحديث بر آن نوشته
است. گروهى از مشايخ اماميّه به دليل اينكه در اين كتاب غثّ و سمين به
هم آميخته و در نقل احاديث عامّه زيادهروي شده است، مؤلف را موثّق
ندانسته و بر مرويّات كتابش اعتماد نكردهاند (بحرانى، يوسف بن احمد، 167).
مجلسى در اينباره مىنويسد: «كتاب غوالى اللّئالى اگرچه مشهور است و مؤلف
آن در فضل معروف، ولى پوست را از مغز جدا نكرده و اخبارِ مخالفان متعصب را
با روايات اصحاب [= اماميه] آميخته است، به همين جهت به نقل برخى از آن
احاديث اكتفا كرديم» (جزء اول، فصل دوم از مقدمه، ص 31). خوانساري نيز بر
آن است كه ابن ابى جمهور معتبر و موثّق نيست، زيرا به عملِ به مطلق اخبا
ر معتقد بوده و كتابى هم در باب اثبات عمل به مطلق اخبار وارده در كتب
اماميّه نوشته است (7/33).
به طور كلى ايراداتى كه بر اين كتاب گرفتهاند بر دو قسم است: يكى
ايرادات مربوط به روايات از قبيل مرسل و آحاد و غلوآميز و از مرويّات عامه
بودن آنها و ديگري ايرادات مربوط به مؤلف از قبيل صوفى مشرب بودن و تمايل
به فلسفه و تساهل در نقل روايات (مرعشى، 4، 5).
دربارة ضبط درست نام اين كتاب اختلاف است. گروهى آن را الغوالى ضبط
كردهاند (مجلسى، همانجا؛ حرّ عاملى، 2/253؛ بحرانى، يوسف بن احمد، 167؛
خوانساري، 7/26؛ مامقانى، 3/151)، اما دستة ديگر مانند نوري طبرسى در مستدرك
الوسايل (3/365) نام آن را العوالى نوشتهاند. قمى در فوايد الرضويّة (همانجا)
پس از ذكر اختلافات، با استناد به سخن استادش نوري و به گواهى شرح سيد
نعمتالله جزايري، العوالى را ترجيح مىدهد. دانش پژوه معتقد است كه «اسم
كتاب آنچنانكه نوري مىنويسد و به گواهى نسخههاي اصل و شرح و اجازهها
عوالى الّلا¸لى است گرچه غوالى اللئالى بر سر زبانها است» (مشكوة،
3(5)/1424). اين كتاب به كوشش مجتبى عراقى، با حواشى سودمند و مُمتّع در
تطبيق احاديث با مآخذ شيعى و سنّى، همراه رسالة الرّدود و النّقود تأليف
مرعشى نجفى كه حاوي دفاع از ابن ابى جمهور و پاسخ ايرادات است، در 4
مجلد، به سال 1403ق در قم منتشر شده است. نسخهاي از اين كتاب به خط خود
مؤلف در كتابخانة آستان قدس موجود است كه در 897ق در خانة سيد محسن رضوي
نوشته شده است (آستان، 1/60).
2. مُجْلى مِرا¸ة المُنجى، كتابى است در علم كلام، آميخته با مباحث فلسفى
و عرفانى و قواعد سير و سلوك متصوّفه و خلاصهاي از تهديب اخلاق، كه تأليف
و كتابت آن در صفر 896/دسامبر 1490 پايان يافته است (ابن ابى جمهور،
المجلى، 4/585). اين كتاب شرحى است بر رسالة مسلك الافهام فى علم الكلام
از خود مؤلف، توضيح اينكه نويسنده متن اولية كتاب را در جوانى در نجف
تأليف كرد و مورد توجه قرار گرفت. بعدها براي توضيح مطالب، حاشيهاي بر آن
نوشت كه به النّور المنجى من الظّلام معروف شد. پس از مدتى كه طلاب و
علاقهمندان از اين كتاب استقبال كردند، در آن تجديد نظر كرد و بعد از
اصلاحات لازم و شرح موارد مبهم و مجمل، متن كامل كتاب تدوين گرديد (همان،
3، 4).
مجلى يك مقدمه و دو «قسم» و يك خاتمه دارد. مقدمة كتاب مطالبى است دربارة
برخى از نكات مربوط به علم منطق (صناعات خمس)، تعريف و موضوع و مبادي و
غايت علم كلام، مباحثى مربوط به امور عامّه (وجود و عدم، علّت و معلول،
جهات ثلاث، حدوث و قدم، تقابل...) و جواهر و اعراض. «قِسم» اول و دوم
كتاب شامل مباحث اصلى علم كلام است، زيرا به گفتة مؤلف، علم كلام در
حقيقت دو مبحث اساسى دارد: يكى مبحث توحيد و ديگري مبحث افعال ( مجلى،
202). «قسم» اول (فى التوحيد) شامل مباحثى است از قبيل: اثبات واجب الوجود
از طرق گوناگون، خواص واجب الوجود، صفات اثبات واجب الوجود، الدلّة توحيد،
علم واجب...«قِسم» دوم مربوط به مباحث افعال است. مؤلف در ذيل همين
قسمت، به مبحث نبوت عامه و خاصه پرداخته و سپس دربارة امامت و ولايت،
دلايل امامت على (ع) و فضايل او و مطاعن خلفاي سه گانه بحث كرده است.
پىآمد اين مطلب، مسائل مربوط به ثواب و عِقاب و سعادت و شقاوت نفوس
انسانى است كه تحت عنوان «مباحث المعاد» مطرح شده است. خاتمة كتاب
مباحثى است دربارة: چگونگى سلوك الى الله و شرايط آن، مقامات و مراتب
سلوك، تقوا و مراتب آن، درجات سالكان الى الله، بيان رياضات و مجاهدات،
مراتب اهل سلوك، خطرات سالك در جريان سير و سلوك و وصاياي مؤلف.
ابن ابى جمهور در اين كتاب كوشيده است تا ميان علم كلام و فلسفه (مخصوصاً
افكار شيخ اشراق) و عرفان (به ويژه عقايد ابن عربى و شارحان او) تطبيق دهد
و با تأويل آيات و روايات، تشيّع را با تصوّف سازگار كند. به همين جهت است
كه برخى از محققان او را از ادامه دهندگان كار سيد حيدر آملى (د پس از
794ق/ 1329م) در توجه به حكمت الهى شيعى و آميختن آن با عرفان ابن
عربى، و از عوامل مؤثر در به وجود آمدن و شكوفايى مكتب فلسفى اصفهان
(ميرداماد و ملاّصدرا و شاگردان آنان) دانستهاند (كربن، 209). كتاب مجلى در
1324ق/ 1906م در تهران چاپ سنگى شده است. از اين كتاب نسخههاي خطى
متعددي نيز در كتابخانههاي ايران و ديگر كشورها موجود است (ملك، 1/635؛
مركزي، 8/260؛ مركزي و مركز اسناد، 16/506، 758، 17/178؛ نيز نك: 256 II/255. ؛
GAL, بانكيپور، .(X/116 اين كتاب به نامهاي المجلى فى مرا¸ة المنجى فى
المنازل العرفانية و سيرها (دانش پژوه، 83)، جمع الجمع، جامع الجميع فى
الكلامين و الحكمتين و التصوف و مجلى السّرائر نيز خوانده شده است (ملك،
همانجا؛ مركزي و مركز اسناد، 16/506).
3. رسالة الاقطاب الفقهيّة و الوظائف الدينيّة على مذهب الاماميّة، كه در آن
قواعد فقهى را مرتّب و مدوّن كرده است. اين كتاب شبيه القواعد شهيد اول
است و چنانكه مؤلف در مقدمة آن مىنويسد پس از عوالى الّلا¸لى تأليف شده
است (آقابزرگ، 2/273). نسخة خطى اين رساله در كتابخانة مركزي دانشگاه موجود
است (مركزي، 12/2674).
4. رسالة البرمكيّة فى فقه الصلوة اليومية، (آقا بزرگ، 3/88)، اين رساله را
يكى از شاگردان و مستفيدان شيخ در زمان خود مؤلف به فارسى ترجمه كرده
است (مشكوة، 3(5)/1827).
5. الانوار المشهديّة فى شرح الرّسالة البرمكيّة، شرحى است بر رسالة برمكية
مذكور (آقابزرگ، 2/441؛ مشكوة، همانجا).
6. التّحفة الحسينيّة فى شرح الرّسالة الالفيّة (آقابزرگ، 3/430)، متن اصلى
اين رساله به نام الالفية فى فقه الصلوة از شهيد اول است.
7. المسالك الجامعيّة فى شرح الالفيّة الشهيديّة، شرح ديگري است بر الفية
شهيد اول. نسخهاي از اين رساله در كتابخانة آستان قدس موجود است همو،
3/430، 13/114).
8. تحفة القاصدين فى معرفة اصطلاح المحدّثين (همو، 3/461).
9. بداية النهاية فى الحكمة الاشراقية (همو، 3/59).
10. رسالة معين الفكر، در شرح كتاب باب حادي عشر (همو، 13/123).
11. شرحى بر رسالة معين الفكر به نام معين المعين (همانجا؛ مشكوة، همانجا).
12. رسالة كاشفة الحال عن احوال الاستدلال، كتابى است در مبحث اجتهاد،
داراي يك مقدمه و 5 فصل و يك خاتمه، كه در طوس به سال 880ق/1475م
نوشته شده است (آقابزرگ، 17/240) و نسخة خطى آن در كتابخانة مركزي دانشگاه
و آستان قدس موجود است (مركزي، 8/408؛ مشكوة، 3(5)/1716، 1717؛ آستان، 6/75؛
نيز: S,II/272 .(GAL,
13. رسالة فى العمل باخبار اصحابنا (حرّعاملى، 2/353؛ خوانساري، 7/26).
14. رسالة المناظرة مع الفاضل الهروي، شرح 3 مجلس گفتوگو و مناظرة مؤلف است
با فاضل هروي در مسألة امامت و اثبات حقّانيّت على (ع). قاضى نورالله
شوشتري (1/582) قسمتى از اين مناظره را به فارسى نقل كرده است و نيز
جلالالدين محمد بن محمد كاشانى متن كامل آن را در 1001ق/1593م در هند به
فارسى ترجمه كرده است (مشكوة، 3(1)/627؛ براي نسخههاي خطى ديگر، نك:
مركزي، 8/707، 11/2058، 2163؛ آستان، 4/46، 258؛ آلوارت، .(II/460
15. رسالة زاد المسافرين فى اصول الدين، در علم كلام (آقابزرگ، 12/10).
16. كشف البراهين در شرح رسالة زاد المسافرين كه در 878ق/ 1473م در مشهد به
درخواست محسن رضوي نوشته شده است (همانجا؛ II/272 S, .(GAL,
17. درر اللا¸لى العمادّية فى الاحاديث الفقيّة، در روايات و اخبار كه در
899ق/1494م به نام امير عمادالدين تأليف و در 901ق/1496م پاكنويس شده
است. اين كتاب مقدمه و 3 «قِسم» و يك خاتمه دارد و چنانكه مؤفق در مقدمه
تصريح مىكند بعد از غوالى الّلا¸لى نوشته شده است. حُرّ عاملى (همانجا) از
اين كتاب به «الاحاديث الفقهيّة» تعبير كرده است (آقابزرگ، 8/133-134،
12/10؛ مشكوة، 3(1)/625؛ آستان، 5/82).
18. نثر الّلا¸لى، در احاديث و اخبار (حاجى خليفه، 2/1928). احتمال مىرود كه
اين كتاب نام ديگر درر اللا¸لى باشد (نوري، 3/365).
19. رسالة التّحفة الكلامية، در دو مقاله: يكى در تقرير قوانين منطق كه يك
مقدمه و دو «قِسم» دارد، و ديگري در مباحث كلامى كه شامل 3 مقدمه و 5 باب
و يك خاتمه است (آقا بزرگ، 3/463، 20/186؛ نيز: براي نسخههاي خطى اين
رساله، نك: مركزي و مركز اسناد، 17، 239).
ابن ابى جمهور شاگردانى داشته است كه از او اجازة روايت گرفتهاند، از آن
جملهاند: سيد محسن رضوي قمى كه شيخ اجازة قرائت و املاي كتاب عوالى
اللا¸لى را به وي داده است، شيخ ربيعة بن جمعه، شيخ شرفالدين محمود
طالقانى و شيخ شمسالدين محمد بن صالح غروي (خوانساري، 7/34؛ قمى، الكنى و
الالقاب، 1/192).
ابن ابى جمهور با وجود فقاهت و تبحّر در كلام و روايات و احاديث، همواره
مورد اعتراض گروهى از مشايخ و فقهاي شيعه قرار گرفته است. به نظر مىرسد
كه تمايل او به فلسفه و تصوّف [مخصوصاً در كتاب مجلى ] و سهلانگاري در
نقل اخبار و استفاده از روايات عامّه و مُرسل و آحاد [به خصوص در كتاب
عوالى اللا¸لى ] علت اين اعتراض و عدم اعتماد بوده است (بحرانى، يوسف،
167؛ مامقانى، 3/151). در مقابل اين گروه، دستة ديگري از بزرگان اماميّه
مانند سيد نعمت الله جزايري در جواهر الغوالى و نوري در مستدرك الوسائل
(3/361- 365)، و نيز از معاصران، آيت الله مرعشى نجفى در رسالة الرّدود و
النّقود (ص 2) به دفاع از وي پرداخته و ايرادها را پاسخ گفتهاند و با
اوصافى از قبيل «الحبر النّبيل، المحدّث المتكل، العارف المتألّه، الزاهد
الورع التّقّى، جامع العلوم السمعيّة و العقليّة» از او تجليل كردهاند.
مآخذ: آستان قدس، فهرست؛ آقابزرگ، الذريعة؛ ابن ابى جمهور، محمد، عوالى
الّلا¸لى به كوشش مجتبى عراقى، قم، 1403ق/1983م؛ همو، مجلى مرا¸ة المنجى،
تهران، 1324ق؛ افندي اصفهانى، عبدالله، رياض العلماء، قم، 1401ق؛ بحرانى،
على بن حسن، انوار البدرين فى تراجم علماء القطيف و الاحساء و البحرين، به
كوشش محمد على محمد رضا الطبسى، نجف، 1377ق؛ بحرانى، يوسف بن احمد،
لؤلؤةالبحرين، به كوشش محمد صادق بحرالعلوم، قم. مؤسسة آل البيت؛ بغدادي،
اسماعيل، ايضاح المكنون، استانبول، 1945-1947م؛ حاجى خليفه، مصطفى، كشف
الظنون، استانبول، 1941م؛ حرّعاملى، محمد، الامل الا¸مل، بغداد،
1385ق/1965م؛ خوانساري، محمدباقر، روضات الجنّات، تهران، 1390ق؛ دانش
پژوه، محمدتقى، «سه فيلسوف ايرانى»، مهر، س 10، شم 1، بهار، 1343ش، ص 82
-84؛ شوشتري، قاضى نورالله، مجالس المؤمنين، تهران، 1375ق؛ الشيبى، كامل
مصطفى، تشيّع و تصوف، ترجمة عليرضا ذكاوتى قراگزلو، تهران، 1359ش؛ قمى،
عباس، فوائد الرّضويّة، تهران، 1327ش؛ همو، الكنى و الالقاب، تهران، 1397ق؛
همو، هدية الاحباب، تهران، 1363ش؛ كربن، هانري، تاريخ فلسفة اسلامى، ترجمة
اسدالله مبشّري، تهران، 1358ش؛ مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال، نجف،
1352ق/1933م؛ مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، 1398ق؛ مرعشى، شهاب
الدين، الردود و النقود [ضميمة عوالى اللئالى]، قم، 1403ق؛ مركزي، خطى؛
مركزي و مركز اسناد، خطى؛ مشكوة، خطى؛ ملك، خطى؛ نوري، حسين، مستدرك
الوسائل، تهران، 1318-1321ق؛ نيز:
Ahlwardt; Bankipore; GAL; GAL, S.
صمد موحد
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا