اِبْراهيمِ قُوَيْري، ابواسحاق، دانشمند منطقى، مفسر كتابهاي منطق ارسطو و
هندسهدان قرن 3ق/9م. از جزئيات زندگى و تاريخ تولد و مرگ او آگاهى دقيقى
در دست نيست، جز اينكه گفتهاند در زمان شانزدهمين خليفة عباسى، المعتضد
بالله (خلافت: 279-289ق/893 -902م) حيات و شهرت داشته است. اهميت علمى
قويري در اين است كه منطق و حكمت را در عالم اسلامى ترويج و تدريس كرده
است و جزو ناقلان اين علوم به عالم اسلام و زبان عربى به شمار مىرود.
ظاهراً قديمترين نويسندهاي كه از وي ياد كرده، مسعودي (ص 105) است كه
ضمن بيان چگونگى انتقال آموزش فلسفه و منطق از اسكندريه و انطاكيه به
حران، قويري را همراه با يوحنا بن حيلان و ابراهيم مروزي (ه م)، از آخرين
حلقههاي زنجيرة انتقال اين علوم به عالم اسلام برمىشمارد.
ابن ابى اصيبعه دربارة نقش ابراهيم قويري در انتقال علوم يونانى به جهان
اسلام مىگويد هنگامى كه اسكندريه مركز آموزش فلسفه و نظريات ارسطو شده
بود، اسقفها دربارة اين امر كه چه مقدار از اين تعليمات حفظ گردد و چه مقدار
كنار گذاشته شود، به مشورت نشستند و رأي بر آن قرار گرفت كه از كتابهاي
منطق تا پايان شكلهاي وجودي تعليم داده شود و دنبالة آن رها گردد. علت آن
تصميم اين بود كه اسقفها قسمتهاي رها شده را براي نصرانيت مضر، ولى بقية
بخشها را مفيد تشخيص مىدادند. از اينرو قسمتهاي رها شده را مخفيانه تدريس
مىكردند. سالها پس از آن اسلام طلوع كرد و علوم از اسكندريه به انطاكيه
منتقل شد و اين شهر مدتها مركز علوم باقى ماند. پس از گذشت روزگاري دراز،
تنها يك معلم در انطاكيه باقى مانده بود كه فقط دو تن نزد او تعليم ديده و
كتابهاي اين علوم را نزد خود نگاه داشته بودند. از اين دو، يكى اهل حران
بود و ديگري از مردم مرو. نزد مروي دو تن تعليم ديدند: ابراهيم مروزي و
يوحنا بن حيلان. از حرانى نيز دو تن دانش آموختند: اسرائيل اسقف و ابراهيم
قويري. سپس قويري به بغداد رفت و راه تعليم پيش گرفت (ابن ابى اصيبعه،
2/225).
ابوحيان توحيدي (ص 157-161) داستانى از قول احمد بن طيب (د 286ق/899م)
نقل كرده كه براساس آن احمد بن محمد بن ثوابه (د 277ق/890م) كاتب
عباسيان، قويري را به علت پرداختن به علم هندسه مورد طعن قرار داده است.
ياقوت نيز اين داستان را نقل كرده (4/160-174) و آن را ساختگى و انتساب آن
را به ابن ثوابه نادرست دانستهاست. با اين حال مضمون هر دو روايت نشان
مىدهد كه قويري در هندسه شهرت بسيار داشته است.
ابوبشر متى بن يونس (د 329ق/941م) مفسر و شارح مشهور كتابهاي منطق از
شاگردان قويري بوده است (ابن نديم، 321، 322؛ قفطى، 55؛ ابن ابى اصيبعه،
2/226). قويري به تفيسر كتابهاي منطق ارسطو كه به سريانى و عربى ترجمه
شده بود، پرداخت. كار او از جهت تدريس منطق و انتقال آن به زبان عربى
داراي اهميت بسيار بود، اما نوشتههايش به علت پيچيدگى مورد اقبال چندانى
قرار نگرفت و به فراموشى سپرده شد. ابن نديم (ص 321) آثار او را در منطق
چنين بر شمرده است: تفسير قاطيغورياس، تفسير باري ارمينياس، تفسير
آنالوطيقاي اول و تفسير آنالوطيقاي دوم. قفطى (ص 50) و ابن ابى اصيبعه
(همانجا) نيز، به پيروي از ابن نديم، همين آثار را به او نسبت دادهاند.
مآخذ: ابن ابى اصيبعه، احمد، عيون الانباء، بيروت، 1378ق/1956م؛ ابن نديم،
الفهرست؛ ابوحيان توحيدي، على، مثالب الوزيرين، به كوشش ابراهيم
الكيلانى، دمشق، 1961م؛ قفطى، على، اخبار الحكماء، قاهره، 1326ق؛ مسعودي،
على، التنبيه و الاشراف، بيروت، دارصعب؛ ياقوت، ادبا.
منوچهر پزشك
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا