اِبْراهيمِ حَرْبى، ابوسحاقبن اسحاقبن ابراهيمبن بشير (يا بَشْر) ابن
دَيْسَم بغدادي مروزي (198- 285ق/814- 898م). اديب، لغتدان، محدّث،
متكلّم، فقيه و مؤلف. پدرش از مرو بود، اما چنانكه او خود گفته، مادرش از
قبيلة تَغْلِب بوده و داييهايش از نصاري بودهاند (ابن جوزي، 4/6؛ ياقوت،
ادبا، 1/114). محتمل است كه او در عراق زاده شده باشد، اما قطعى است كه
دوران تحصيل و آموختن علوم را در بغداد گذرانده و زندگى را در همانجا به
سرآورده است. او را از آن رو حربى گفتهاند كه در محلّة حربيّه در غرب بغداد
مىزيسته، يا با كسانى از آنجا معاشرت و دوستى داشته است (ابن جوزي،
همانجا؛ ياقوت، ادبا، 1/ 113). ابراهيم نزد عالمان بنام روزگارش ادب، لغت،
حديث، فقه و كلام آموخت. مشهورترين استادان او اينان بودند: ابونُعَيم فضل
بن دكين، عفّان بن مسلم، عبداللهبن صالح عِجْلى، ابوسلمه موسى بن
اسماعيل تَبوذكى، مسدّد بن مُسَرْهَد، هوذة بن خليفه، عاصم بن على، ابوعبيد
قاسم ابن سلاّم، شعيث بن محرز (خطيب بغدادي، 6/27- 28؛ سبكى، 2/256).
ابراهيم بيش از همه از احمدبن حنبل حديث و فقه آموخت و از او تأثير پذيرفت
و از اين رو از ياران برجستة او گرديد (صفدي، 5/321).
كسان بسياري از اديبان و محدّثان و فقيهان سدة 3ق/9م از ابراهيم حربى
دانش آموخته و از وي روايت كردهاند، كه از آن ميان مىتوان به اينان
اشاره كرد: ابن صاعد، ابوبكر نجّاد، عبدالرحمان بن عباس مُخلّص (سبكى،
همانجا)، ابوعمروبن سماك (صفدي، همانجا)، عمربن جعفر ختلى (ذهبى، 2/584)،
ابراهيم بن حبيش بن دينار، عثمان ابن عبدويه، عبيدالله بن احمد بن احمد
بن بُكير، ابوسهل بن زياد، محمّد ابن على بن علوان، قاضى ابوالحسين بن
اشنانى، محمدبن عبدالله شافعى (خطيب بغدادي، 6/28).
بيشترين شهرت ابراهيم در لغت و حديث و فقه بود. نوشتهاند كه او حدود 50
سال در مجالس نحو و لغت شركت جست (سيوطى، 178) و چنانكه خود گفت هرگز از
شاگردانش مزد نخواست (ابن ابى يعلى، 1/89). از او نقل كردهاند كه 12 هزار
جزء لغت گرد آورده و به خطّ خويش نوشته است (ابن جوزي، 6/6). ابراهيم، به
رغم اينكه اديب، شاعر و صاحب ذوق وافر بود، چندان وابستگى به شعر و شاعري
از خود نشان نمىداد و گاه نيز از شعر بيزاري مىجست.
ابراهيم حربى در ديانت و پايبندي به احكام دينى و اخلاقى استوار بود و
سراسر زندگيش را به زهد، انزواي سياسى و اجتماعى و قناعت گذراند و از اين رو
از پارسايان بنام به شمار آمده است. بيشتر نويسندگان و محقّقانِ احوال او
گفتهاند كه وي در علم و زهد همتاي استادش احمد بن حنبل بوده است (ابن
جوزي، 1/4).
ابراهيم به مخلوق بودن قرآن اعتقاد داشت و با معتزله به ويژه در اين امر
به سختى مخالفت مىكرد، و نيز وي طرفدار سرسخت سنّت و معتقد به تقدر بود و
به همين لحاظ با ابن ابى دؤاد معتزلى وزير مشهور دشمنى داشت )، EI) امّا
مذهب ابراهيم چندان روشن نيست. برخى او را شافعى و برخى ديگر حنبلى شمرده
و در طبقات فقيهان و محدّثان اين مذهب ياد كرهاند و حنبلى بودن او مقبولتر
مىنمايد (سبكى، 2/257)؛ انديشههاي كلامى و آراي فقهى او آشكارا به احمد
نزديك است از قبيل ظاهرگرايى، پاي بندي شديد به سنّت و تقدير و مخالفت با
عقل گرايان معتزلى. حديث گرايى ابراهيم، وي را بيشتر در شمار حنبليان جا
مىدهد تا در شمار شافعيان يا ديگر مذاهب اسلامى، با اينهمه، موثّق بودن او
در نقل حديث مورد تأييد همة رجال شنايان حنبلى و شافعى و حتى برخى از
شيعيان امامى است (مامقانى، 1/15).
آثار: ابراهيم داراي آثاري در ادب، كلام، حديث و فقه است كه از جملة
آنهاست: 1. اكرام الضّيف، كه در 1349ق/1930م در قاهره و بار ديگر در 1986م
به كوشش عبدالغفار سليمان بنداري در بيروت چاپ شده است؛ 2. مناسك الحّج
يا مناسك ابى اسحاق الحربى، كه دربارة اوضاع جغرافيايى و تاريخى
جزيرةالعرب است. اين كتاب به كوشش حمدالجاسر در 1969 در بيروت به جاپ
رسيده است؛ 3. رسالة فى انّ القرآن غير مخلوق، كه نسخة خطّى آن در
دانشگاه عثمانية حيدرآباد موجود است. VIII/178) )؛ GAS, 4. غريب الحديث كه
مجموعة غرايب احاديثى است برگرفته از 27 مسند كه هر كدام به نام يكى از
صحابه ناميده شده است: مسند ابوبكر، مسند عمر، مسند عثمان، مسند على بن ابى
طالب، مسند زبير... (ياقوت، ادبا، 1/128-129). نسخ خطى اين كتاب در 5 مجلّد
است كه يك مجّلد آن در دمشق موجود است (ظاهريّه، ص 106-107).
ابراهيم در بغداد درگذشت و جنازة او را باشكوه بسيار تشييع كردند و قاضى يوسف
بن يعقوب بر او نمازگزارد و در خانة خود به خاك سپرده شد.
مآخذ: ابن ابى يعلى، محمد، طبقاتالحنابلة، قاهره، 1371ق؛ ابن اثير، اللباب،
قاهره، 1357؛ ابن جوزي، عبدالرحمان، المنتظم، حيدرآباد، 1357ق؛ ابن حجر،
احمد، تهذيبالتهذيب، حيدرآباد دكن، 1325ق؛ ابن نديم، الفهرست، بيروت،
1398ق؛ حاجى خليفه، كشفالظنون، استانبول، 1941م؛ خطيب بغدادي، احمد،
تاريخ بغداد، بيروت؛ دارالكتاب العربى؛ ذهبى، شمسالدين محمد، تذكرةالحفّاظ،
حيدرآباد دكن، 1338ق؛ سبكى، عبدالوهاب، طبقاتالشّافعية، به كوشش عبدالفتاح
محمد، 1383ق؛ سيوطى، جلالالدين، بغيةالوعاة، قاهره، 1326ق؛ صفدي، خليل،
الوافى بالوفيات، به كوشش س. ددرينگ، ويسبادن، 1970م؛ ظاهريّه، خطّى،
(لغت)؛ عبادي، محمد، طبقات فقهاءالشافعيّة، به كوشش گوستاويتسنام، ليدن،
1964م؛ مامقانى، عبدالله، تنقيحالمقال، نجف، 1350ق؛ ياقوت، ادبا، بيروت،
1400ق؛ همو، بلدان، بيروت، 1955م؛ نيز:
EI;GAS.
حسن يوسفى اشكوري
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا