responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 675
ابراهيم پاشا، داماد
جلد: 2
     
شماره مقاله:675



اِبْراهيم‌ْ پاشا، داماد (د 1010ق‌/1601م‌)، از دولتمردان‌ عثمانى‌ در زمان‌ مراد سوم‌ (953-1003ق‌/1546- 1595م‌) و داماد وي‌، و نيز صدراعظم‌ِ محمد سوم‌ (974-1012ق‌/1566-1603م‌) و معروف‌ به‌ فاتح‌ قانيژه‌ (قانيسه‌ يا قانيجه‌ در مجارستان‌). اصلاً از اهالى‌ بُسنى‌، يكى‌ از ايالات‌ يوگسلاوي‌ بود (عثمان‌زاده‌، 45؛ اوزون‌ چارشيلى‌، .(III(2)/351 برخى‌ نيز زادگاه‌ او را قانيژه‌ مى‌دانند (هامر پورگشتال‌، 7/234). در كودكى‌ با عنوان‌ دِوشيرمه‌ (كودكان‌ مسيحى‌ كه‌ براي‌ خدمت‌ در دربار و سپاه‌ ينى‌چري‌ برگزيده‌ مى‌شدند) به‌ دربار عثمانى‌ - اندرون‌ِ همايون‌ - راه‌ يافت‌ (احمد رفعت‌، 19؛ عثمان‌زاده‌، 45؛ بورينى‌، 1/323) و به‌ تدريج‌ آموزش‌ ديد و تربيت‌ شد. در تربيت‌ و پرورش‌ او، محمدپاشا، يار نزديك‌ سلطان‌ مراد نقش‌ مهمى‌ داشت‌ (اوزون‌ چارشيلى‌، همانجا). ابراهيم‌، مدارج‌ ترقى‌ را يكى‌ پس‌ از ديگري‌ پيمود و از ديگران‌ متمايز شد، به‌ طوري‌ كه‌ هنگام‌ جلوس‌ مراد (982ق‌/1574م‌) ركابدار سلطان‌ بود. سپس‌ به‌ سلاحداري‌ رسيد، آنگاه‌ در 987ق‌/1579م‌، فرمانده‌ ينى‌چريان‌ (ينى‌ چري‌ آغاسى‌) شد. در 989ق‌/1581م‌ به‌ امارت‌ روم‌ ايلى‌ منصوب‌ گرديد و در 990ق‌ به‌ مقام‌ وزارت‌ ثالث‌ ارتقاء يافت‌. در 991ق‌ والى‌ مصر شد تا اوضاع‌ آشفته‌اي‌ را كه‌ بر اثر رشوه‌خواري‌ و ظلم‌ حاكم‌ آنجا، حسن‌ پاشا، مشهور به‌ «مرتشى‌» به‌ وجود آمده‌ بود، سامان‌ دهد. دريادار (قپودَان‌ دريا) قليچ‌ على‌ پاشا نيز همراه‌ ابراهيم‌ عازم‌ مصر گرديد (عثمان‌زاده‌، 45؛ اوزون‌ چارشيلى‌، ؛ III(2)/351 صولاق‌زاده‌، 608؛ قرمانى‌، 1/59).
ابراهيم‌ در مدت‌ اقامت‌ در مصر به‌ تنظيم‌ امور آن‌ سرزمين‌ پرداخت‌، اموال‌ حسن‌ پاشا را ضبط كرد، حتى‌ خزانة مخفى‌ او را نيز پيدا نمود (هامرپورگشتال‌، 7/118). هنگام‌ مراجعت‌ به‌ استانبول‌ شورش‌ دُروزيهاي‌ لبنان‌ و سوريه‌ را سركوب‌ كرد و اموال‌ زيادي‌ از آنان‌ به‌ غنيمت‌ گرفت‌. كلية اين‌ غنائم‌ كه‌ از جملة آنها حدود 800 قبضه‌ تفنگ‌، 20 عدل‌ پارچه‌ ابريشم‌، 2 قبضه‌ خنجر مرصع‌، 10 عدد كمربند سيمين‌ و 50 هزار سكة طلا بوده‌ است‌، از راه‌ دريا به‌ استانبول‌ حمل‌ گرديد .(IA) ارزشمندترين‌ آنها، تختى‌ بود جواهرنشان‌ كه‌ شخصى‌ به‌ نام‌ درويش‌ بيك‌ مصري‌ آن‌ را ساخته‌ و زرگري‌ ابراهيم‌ نام‌، پرداخته‌ بود (هامرپورگشتال‌، 7/120-122؛ بورينى‌، 1/323). و اين‌ همان‌ تختى‌ است‌ كه‌ پادشاهان‌ عثمانى‌، بعد از سلطان‌ مراد، برآن‌ جلوس‌ مى‌كردند و ارزش‌ طلاي‌ آن‌ را 80 هزار دوكا (نام‌ سكة طلا كه‌ در جمهوري‌ ونيز ضرب‌ مى‌شد) تخمين‌ مى‌زدند. همة اين‌ غنائم‌ كه‌ ارزش‌ كل‌ آنها را 2 ميليون‌ آلتون‌ (سكة طلا) برآورد مى‌كنند و در تاريخ‌ عثمانى‌ به‌ نام‌ «پيشكش‌ عظيم‌» معروف‌ است‌ )، IA) در كاخ‌ بايزيد در استانبول‌، به‌ سلطان‌ مراد سوم‌ تقديم‌ گرديد. مراد به‌ پاس‌ اين‌ خدمات‌ ابراهيم‌ را به‌ مقام‌ وزارت‌ ثانى‌ ارتقاء داد و دختر بزرگ‌ خود عايشه‌ سلطان‌ را با 300 هزار آلتون‌ مهريه‌، به‌ عقد ازدواج‌ او درآورد (قره‌ چلبى‌زاده‌، 466؛ هامرپورگشتال‌، 7/122-123). ابراهيم‌ از اين‌ پس‌ به‌ «داماد» ملقب‌ گرديد. او كه‌ مى‌خواست‌ تنها فرد با نفوذ دربار باشد، به‌ تدريج‌ و با ترفندهاي‌ گونه‌گون‌ رقيبان‌ خود و نزديكان‌ پادشاه‌ را يكى‌ پس‌ از ديگري‌ از ميان‌ برداشت‌. محمدپاشا، حامى‌ و مربى‌ خود او و يار نزديك‌ سلطان‌، از آن‌ جمله‌ بود. ابراهيم‌ با بهره‌گيري‌ از شورش‌ ينى‌چريها كه‌ بر اثر كاهش‌ ارزش‌ پول‌ به‌ وقوع‌ پيوسته‌ بود، موجبات‌ قتل‌ رقيبانش‌ را فراهم‌ آورد، اما خود نيز از مسببين‌ شورش‌ شناخته‌ شد و از مقام‌ وزارت‌ معزول‌ گرديد و تا روي‌ كار آمدن‌ محمد سوم‌، به‌ رغم‌ اينكه‌ مدتى‌ كوتاه‌ به‌ جاي‌ قليچ‌ على‌ پاشا، قپودان‌ دريا بود، مغضوب‌ و همچنان‌ دور از صحنه‌ ماند ؛ IA) قاموس‌ الاعلام‌ ).
در پى‌ درگذشت‌ مراد، پسرش‌ با عنوان‌ محمد سوم‌، به‌ پادشاهى‌ رسيد (جمادي‌الاول‌ 1003/ ژانوية 1595) و ابراهيم‌، با رتبة وزارت‌ ثانى‌، بار ديگر به‌ صحنة سياست‌ بازگشت‌. در 17 شعبان‌/17 آوريل‌ همان‌ سال‌ به‌ قائم‌مقامى‌ صدارت‌ منصوب‌ شد (قره‌ چلبى‌زاده‌، 478). بعد از قتل‌ فرهاد پاشاي‌ صدراعظم‌ انتظار مى‌رفت‌ كه‌ ابراهيم‌ به‌ جايش‌ برگزيده‌ شود، لكن‌ سلطان‌ محمد به‌ سبب‌ تكدر خاطر از وي‌ در ارتباط با قتل‌ نابجاي‌ فرهاد پاشا، مقام‌ صدارت‌ را به‌ سنان‌ پاشا واگذار كرد (اوزون‌ چارشيلى‌، .(III(2)/351-352 سرانجام‌ در پى‌ درگذشت‌ سنان‌ پاشا، ابراهيم‌ كه‌ قائم‌ مقام‌ بود، در 5 شعبان‌ 1004ق‌/25 مارس‌ 1596م‌ با فرمان‌ محمد سوم‌ به‌ صدراعظمى‌ منصوب‌ شد (صولاق‌زاده‌، 631؛ دانشمند، ؛ III/163 نوعى‌زاده‌، 2/483؛ منجم‌ باشى‌، 3/587) و «مهر وزارت‌ و خاتم‌ صدارت‌» توسط احمد آغا قَپوچيلر كدخداسى‌، در مراسم‌ نماز سنان‌ پاشا، به‌ وي‌ تقديم‌ گرديد (نعيما، 1/142).
ابراهيم‌ پاشا پس‌ از انتصاب‌ به‌ صدارت‌ به‌ تأمين‌ آسايش‌ مردم‌، مبارزه‌ با قانون‌شكنيها، تعطيل‌ اماكن‌ فساد و منع‌ فروش‌ مسكرات‌ پرداخت‌ (هامرپورگشتال‌، 7/212). نيز عمليات‌ نظامى‌ عليه‌ اتريش‌ - مجارستان‌ را كه‌ مقدمات‌ آن‌ به‌ وسيلة سنان‌ پاشا فراهم‌ آمده‌ بود، ادامه‌ داد. و در 23 شوال‌ 1004ق‌/10 ژوئن‌ 1596م‌، سپاه‌ عثمانى‌ را كه‌ فرماندهى‌ آن‌ را شخص‌ پادشاه‌ بر عهده‌ داشت‌، به‌ سوي‌ بلگراد به‌ حركت‌ در آورد (دانشمند، همانجا). بعد از جلسه‌اي‌ كه‌ براي‌ تعيين‌ مسير سپاه‌ تشكيل‌ شد، صدراعظم‌ با يادآوري‌ اهميت‌ مادّي‌ و نظامى‌ قلعة اگري‌ (اَيري‌،ارلاو) واقع‌ در مجارستان‌، نظر موافق‌ فرماندهان‌ لشكر را براي‌ حمله‌ به‌ آنجا جلب‌ كرد .(IA) سپاه‌ عثمانى‌ پس‌ از 20 روز محاصره‌ و جنگ‌ خونين‌ (فريدون‌بيك‌، 2/101)، قلعه‌ را تصرف‌ كرد و به‌ تحكيم‌ و مرمت‌ آن‌ پرداخت‌. بعد از سقوط اين‌ دژ، اسيران‌ مسيحى‌ كه‌ توسط فتح‌گراي‌ خان‌ دستگير شده‌ بودند، ابراهيم‌ پاشا را از حملة قريب‌الوقوع‌ نيروهاي‌ مجاري‌ - اتريشى‌ به‌ فرماندهى‌ ماگزيميليان‌ آگاه‌ ساختند. به‌ همين‌جهت‌ صدراعظم‌ نيروهاي‌ خود را از قلعه‌ فرا خواند و در محل‌ خاچ‌ اوواسى‌ مستقر و آمادة جنگ‌ شد. وي‌ همچنين‌ جعفر پاشا و ولى‌ پاشا وزير روم‌ ايلى‌ را با عنوان‌ نيروهاي‌ جلودار به‌ مقابله‌ فرستاد (اوليا چلبى‌، 7/178). جنگ‌ در 5 ربيع‌الاول‌ 1005ق‌/16 اكتبر 1596م‌ با هجوم‌ نيروهاي‌ اتريشى‌ - مجاري‌ آغاز گرديد و با پيروزي‌ عثمانيها و عقب‌نشينى‌ اتريشيها خاتمه‌ پذيرفت‌ (اولياچلبى‌، 7/181- 182؛ هامرپورگشتال‌، 7/219). خبر اين‌ موفقيت‌ توسط جغاله‌ زاده‌ سنان‌ پاشا به‌ سلطان‌ رسيد. او كه‌ خود را فاتح‌ اين‌ جنگ‌ معرفى‌ مى‌كرد، از محمد سوم‌ درخواست‌ نمود كه‌ وي‌ را به‌ صدارت‌ منصوب‌ نمايد. سلطان‌ نيز ابراهيم‌ پاشا را عزل‌ كرد و سنان‌ پاشا را به‌ جانشينى‌ او برگزيد (پچوي‌، ؛ II/380 صولاق‌زاده‌، 638؛ اوزون‌ چارشيلى‌، .(III(2)/352
45 روز بعد، هنگامى‌ كه‌ سپاه‌ عثمانى‌ از جبهه‌ مراجعت‌ مى‌كرد، در محلى‌ به‌ نام‌ خرمَنلى‌، نامه‌اي‌ از صفيه‌ سلطان‌ (مادر شاه‌) خطاب‌ به‌ محمد سوم‌ رسيد كه‌ در آن‌ شاه‌ را از عزل‌ ابراهيم‌ پاشا سرزنش‌ كرده‌ و خواستار بازگشت‌ وي‌ شده‌ بود. سلطان‌ محمد نيز بى‌درنگ‌ خواست‌ِ مادرش‌ را به‌ مورد اجرا گذاشت‌ و در 14 ربيع‌الاخر 1005ق‌/25 نوامبر 1596م‌ جغاله‌زاده‌ را عزل‌ و ابراهيم‌ را براي‌ بار دوم‌ به‌ صدارت‌ منصوب‌ كرد (دانشمند، .(III/180-181 ابراهيم‌ پاشا نيز بلافاصله‌ پس‌ از انتصاب‌، جغاله‌زاده‌ سنان‌ پاشا را به‌ آق‌ شهر تبعيد نمود.
انتصاب‌ مجدد وي‌ به‌ صدارت‌ موجب‌ رضايت‌ و خشنودي‌ مردم‌ گرديد، اما سختگيري‌ بيش‌ از اندازة او نسبت‌ به‌ درباريان‌، استقلال‌ رأي‌، جلوگيري‌ از دخالت‌ «والده‌ سلطان‌» در امور كشوري‌ و لشكري‌، عزل‌ و نصبهاي‌ بى‌مورد، از جمله‌ بركناري‌ صوقوللوزاده‌ حسن‌ پاشا سردار عمليات‌ نظامى‌ اتريش‌ و تعيين‌ ساطورچى‌ محمد به‌ جاي‌ او و قتل‌ فتح‌گراي‌ خان‌ موجب‌ رنجش‌ پادشاه‌ از او شد. درنتيجه‌ براي‌ بار دوم‌ در 23 ربيع‌الاول‌ 1006ق‌/25 اكتبر 1597م‌ از مقام‌ صدارت‌ بركنار گرديد و به‌ اقامت‌ اجباري‌ در خانه‌اش‌ واقع‌ در اسكودار محكوم‌ شد (دانشمند، ؛ III/183 اوزون‌ چارشيلى‌، III(2)/352 .(IA; پس‌ از آن‌ ابتدا خادم‌ حسن‌ پاشا، والى‌ سابق‌ مصر كه‌ از حمايت‌ «والده‌ سلطان‌» برخوردار بود، به‌ صدارت‌ برگزيده‌ شد و چندي‌ بعد نيز جراح‌ پاشا به‌ جاي‌ وي‌ تعيين‌ گرديد، اما فعاليت‌ طرفداران‌ ابراهيم‌ پاشا از يك‌ سو، شكستهاي‌ نظامى‌ پى‌درپى‌ در جبهة جنگ‌، سوء رفتار و سياستهاي‌ غلط صدراعظم‌ از سويى‌ ديگر، موجب‌ شد كه‌ سلطان‌ محمد براي‌ بار سوم‌ ابراهيم‌ پاشا را به‌ مقام‌ صدارت‌ منصوب‌ كند و در 8 جمادي‌الاخر 1007ق‌/27 دسامبر 1598م‌ فرماندهى‌ عمليات‌ نظامى‌ اتريش‌ - مجارستان‌ را نيز با اعطاي‌ لقب‌ «سردار اكرم‌» به‌ وي‌ بسپارد (دانشمند، ؛ III/191-192 اوزون‌ .(III(2)/353ٹüَ?ھ¤‘?
ابراهيم‌ بعد از سروسامان‌ دادن‌ به‌ امور كشوري‌، براي‌ پى‌گيري‌ عمليات‌ نظامى‌ اتريش‌ - مجارستان‌، به‌ سوي‌ بلگراد حركت‌ كرد. در طول‌ اين‌ لشكركشى‌ ابتدا ساطورچى‌ محمد پاشا، فرمانده‌ پيشين‌ عمليات‌، به‌ سبب‌ اقدامات‌ نسنجيده‌اش‌ كه‌ به‌ شكست‌ و سرافكندگى‌ نيروهاي‌ عثمانى‌ منجر شده‌ بود، در نزديكى‌ بلگراد اعدام‌ شد (هامر پورگشتال‌، 7/232؛ دانشمند، همانجا). آنگاه‌ «سردار اكرم‌» (ابراهيم‌ پاشا) وارد بلگراد شده‌ و پس‌ از عبور از رودخانة ساوا، عازم‌ بازپس‌گيري‌ منطقه‌ اِسترگون‌ (استرغون‌) گرديد. ابراهيم‌ پاشا با تأمين‌ امنيت‌ در نواحى‌ مرزي‌ و با از بين‌ بردن‌ راهزنان‌، موفق‌ شد توجه‌ و نظر موافق‌ مردم‌ آن‌ نواحى‌ را به‌ خود جلب‌ نمايد (صولاق‌زاده‌، 655 -656). در اثناي‌ اين‌ لشكركشى‌ براي‌ نخستين‌ بار از آغاز جنگهاي‌ اتريش‌ - عثمانى‌، به‌ منظور دست‌يابى‌ به‌ صلح‌، اقداماتى‌ صورت‌ پذيرفت‌، ابراهيم‌ پاشا در 30 ذيقعدة 1007ق‌/14 ژوئن‌ 1599م‌، ضمن‌ ارسال‌ نامه‌اي‌ به‌ امپراتور اتريش‌، نيات‌ صلح‌ جويانة وي‌ را ستود، ولى‌ به‌ رغم‌ مذاكرة نمايندگان‌ طرفين‌، نتيجه‌اي‌ عايد نگرديد (هامر پورگشتال‌، 7/235-236). صدراعظم‌ پس‌ از مأيوس‌ شدن‌ از مذاكره‌، روز عيد قربان‌ 1008ق‌/12 ژوئن‌ 1600م‌ ناگزير حركت‌ به‌ سوي‌ استرگون‌ را ادامه‌ داد. در اين‌ ميان‌ با توصية حسن‌ پاشا معروف‌ به‌ «ترياكى‌» نيروي‌ عثمانى‌ در راستاي‌ بلگراد - بودين‌ به‌ سوي‌ قلعة قانيژه‌ كه‌ يكى‌ از دژهاي‌ مستحكم‌ و داراي‌ نظامى‌ بود، حركت‌ كرد. بعد از چند روز جنگ‌ و محاصره‌، قلعه‌ به‌ دست‌ ابراهيم‌ پاشا افتاد (منجم‌باشى‌، 3/616؛ صولاق‌زاده‌،656؛ قره‌چلبى‌زاده‌، 488؛ اوزون‌ III(2)/ٹüَ?ھ¤‘? .(353 ابراهيم‌ از اين‌ پس‌ به‌ «فاتح‌ قانيژه‌» معروف‌ گرديد. فتح‌ اين‌ قلعه‌ موجى‌ از شادي‌ در جامعة عثمانى‌ پديد آورد. سلطان‌ با صدورفرمانى‌از وي‌ قدردانى‌ كرد و از محل‌ درآمد ولايت‌ آنكارا مبلغ‌ 500 هزار آقچه‌ به‌ عنوان‌ حقوق‌ سالانه‌ به‌ او اختصاص‌ داد تا بعد از كناره‌گيري‌ از مقام‌ صدارت‌ از آن‌ بهره‌مند شود (فريدون‌ بيك‌، 2/229-230).
پس‌ از تصرف‌ اين‌ قلعه‌ ابراهيم‌ پاشا يك‌ بار ديگر براي‌ پايان‌ دادن‌ به‌ جنگ‌ و خونريزي‌ ميان‌ اتريش‌ و عثمانى‌، نمايندگانى‌ را جهت‌ مذاكره‌ گسيل‌ داشت‌، اما مذاكرات‌ِ طولانى‌ آنان‌ در جزيرة سنت‌ آندره‌ به‌ نتيجه‌ نرسيد (هامرپورگشتال‌، 8/7). ابراهيم‌ پاشا كه‌ زمستان‌ را در بلگراد اقامت‌ گزيده‌ و در آغاز بهار به‌ صحراي‌ زامون‌ آمده‌ بود، براي‌ ادامة لشكركشى‌ آماده‌ مى‌گرديد كه‌ بيمار شد و پس‌ از چند روز در 9 محرم‌ 1010ق‌/30 ژوئن‌ 1601م‌ درگذشت‌. جنازه‌اش‌ را ابتدا به‌ بلگراد آوردند و بعد از انجام‌ مراسم‌ مذهبى‌ به‌ استانبول‌ منتقل‌ كردند و در صحن‌ مسجد شاهزاده‌ به‌ خاك‌ سپردند (منجم‌ باشى‌، 3/616؛ هامر پورگشتال‌، 8/7). مادة تاريخ‌ وفات‌ او «ماتم‌ِ سردارِ دين‌» است‌ (ايوانسرائسى‌، .(11 بعدها در 1012ق‌ /1603م‌ همسرش‌ عايشه‌ سلطان‌ در مسجد شاهزاده‌ به‌ ياد بود وي‌ شيرهاي‌ آب‌ احداث‌ كرد (اوزون‌ چارشيلى‌، .(III(2)/353
ابراهيم‌ پاشا كه‌ 3 بار در دورة محمد سوم‌ به‌ مقام‌ صدارت‌ منصوب‌ شد، جمعاً 5 سال‌ وزارت‌ كرد، وي‌ با جوانمردي‌، حُسن‌ تدبير، قدرت‌ عالى‌ فرماندهى‌ نظامى‌ و كاردانى‌ در امور كشوري‌ در ميان‌ صدراعظمهاي‌ دولت‌ عثمانى‌ جايگاه‌ ويژه‌اي‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌ (اوزتونا، .(VIII/432
مآخذ: احمد رفعت‌، لغات‌ تاريخيه‌ و جغرافيه‌، استانبول‌، 1299 ق‌؛ اوليا چلبى‌، سياحتنامه‌، استانبول‌، 1928م‌؛ بورينى‌، حسن‌، تراجم‌ الاعيان‌ من‌ ابناء الزّمان‌، به‌ كوشش‌ صلاح‌الدين‌ المنجّد، دمشق‌، 1959م‌ صولاق‌زاده‌، محمد، تاريخ‌، استانبول‌، 1297ق‌؛ عثمان‌ زاده‌، تائب‌ احمد، حديقةالوزراء، استانبول‌، 1271ق‌؛ فريدون‌ بيك‌، احمد، منشآت‌السلاطين‌، استانبول‌، 1275ق‌؛ قاموس‌ الاعلام‌؛ قَرَمانى‌، احمد، تاريخ‌ سلاطين‌ آل‌ عثمان‌، به‌ كوشش‌ بسام‌ عبدالوهاب‌ الجابى‌، دمشق‌، 1405ق‌/1985م‌؛ قره‌ چلبى‌زاده‌، عبدالعزيز، روضةالابرار، به‌ كوشش‌ عبدالوهاب‌ طاغستانلى‌، قاهره‌، 1248ق‌؛ منجم‌باشى‌، احمد، صحائف‌ الاخبار، ترجمة نديم‌، استانبول‌، 1285ق‌؛ نعيم‌، مصطفى‌، تاريخ‌ نعيما، استانبول‌، 1281-1283ق‌؛ نوعى‌زاده‌، محمد عطا، حدائق‌ الحقائق‌ فى‌ تكملة الشقائق‌ ، استانبول‌، 1268ق‌؛ هامر پورگشتال‌، يوزف‌، دولت‌ عثمانيه‌ تاريخى‌، ترجمة تركى‌ محمد عطا، استانبول‌، 1332-1333ق‌؛ نيز:
Ayvansarayi, Hafiz H O seyin, Vefeuat - iselatin, ed. Fahri Derin, Istanbul, 1978; Danismand, Ismail Hami, f zahli Osmanl o Tarihi Kronolojisi, Istanbul; IA; Z zt O na, Yilmaz, Buyuk Turkiye tarihi, Istanbul, 1983; Pe 5 evi, Ibrahim, Tarih, Istanbul, 1969; Uzun 5 ar sili, Ismail, Hakk o , Osmanli Tarihi, Ankara, 1982.
على‌اكبر ديانت‌
تايپ‌ مجدد و ن‌ * 1 * زا
ن‌ * 2 * زا
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 675
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست