آيين نامه، در زبان پهلوي آيين نامگ يا ايوين نامگ، عنوان كتابها و رسالاتى به زبان پهلوي دربارة آداب و رسوم دربار، مراتب و مقامات بزرگان دولت و نمايندگان طبقات اجتماعى، قواعد و رسوم بازيها و سرگرميها، آداب جنگ، آيينهاي برگزاري جشنهاي ايرانى مانند نوروز و مهرگان و موضوعات دينى، همراه با ذكر اسطورهها، داستانها، لطيفهها و سخنان حكمت آميز. هيچ يك از اين آييننامها به تمامى برجاي نمانده است، اما بعضى از آنها كه جنبة غير دينى داشته، در قرون اولية اسلامى به عربى ترجمه شده است. يكى از انگيزههاي مهم در ترجمة آنها اين بوده كه فرمانروايان اسلامى، به ويژه خلفاي عباسى، كه در تقليد از رسوم حكومتى و درباري ساسانى مىكوشيدند، بتوانند از آنها بهره گيرند. مشهورترين اين آثار آيين نامهاي بوده است كه مسعودي از آن با عنوان «كتاب الرسوم» ياد مىكند و آن را كتاب بزرگى مىشمارد «گاهنامه» (جدول مناصب دولتى دورة ساسانى) را نيز در بر داشته و شمار صفحات آن هزار برگ بوده و به گفتة وي نسخة كامل آن در اختيار موبدان و بزرگان قرار داشته است (ص 104). ظاهراً همين اثر بوده كه به گفتة ابن نديم آن را عبدالله بن مقفع به عربى ترجمه كرده است (ص 132). اين كتاب كه اصل پهلوي و ترجمة عربى آن از ميان رفته، به ويژه در نظر مؤلفان كتابهاي تاريخ و ادب دوران اسلامى داراي اهميت بسيار بوده است. ابن نديم آن را بلافاصله پس از «خداي نامه» ياد كرده است (همو، 132، 364). احتمال مىرود كه اين «آيين نامه» نيز همانند «خداي نامه» ترجمهها و تحريرهاي مختلف به عربى داشته است. ابن قتيبه در عيون الاخبار قطعاتى از ترجمة عربى آيين نامهاي را نقل كرده، اما به تحقيق نمىدانيم كه آيا اين قطعات منقول از ترجمة ابن مقفع است يا اينكه خود او يا ديگري آنها را ترجمه كرده است، زيرا در هيچ يك از اين قطعات كه با جملة «در آيين خواندم» (قرأتُ فى الا¸يين) آغاز مىشود، ذكري از مترجم نشده است. اين قطعات چنينند: دربارة آيين جنگ و حيلههاي آن (آداب الحرب و مكايدها) (1/112- 115)؛ دربارة تيرانداري (فى مبحث آداب الفروسة) (1/133)؛ دربارة چوگان بازي (الضرب بالصولجان) (همانجا)؛ درباره تطيّر (زير عنوان فى العيافة) (1/151)؛ دربارة آيين غذا خوردن (3/221، 278)؛ نقل قولى از يكى از شاهان ايرانى مشتمل بر 3 جملة حكت آميز (1/8)؛ عبارتى دربارة داوري (1/62) و قطعهاي دربارة چگونگى انتخاب خوابگاه شاه و شرايط آن (1/312). «آيين نامة» كوتاهى نيز به عربى دربارة اردشير ساسانى (آيين اردشير) در دست است كه در آن گفتههاي منسوب به اين پادشاه دربارة آداب و رسومى كه اجراي آنها به ويژه براي طبقة اشراف ساسانى لازم بوده، همراه با سخنان پند آميز، ياد شده است (گرينياسكى، .(91-102 ثعالبى نيز از «كتاب الا¸يين» مطلب كوتاهى را دربارة درجات اجتماعى مردم در دوران شاهان ايرانى از جمشيد تا انوشروان نقل كرده است (ص 14- 15). بيرونى دو بار به «كتاب الا¸يين» اشاره كرده است: يكى در مورد وجود موميا در خزاين پادشاهان ساسانى و ديگري در توصيف مارمهره ( كتاب الجماهر، 204، 207). افزون بر آيين نامة بزرگى كه مسعودي از آن نام برده و شايد همان باشد كه ابن مقفع آن را ترجمه كرده بوده، ابن نديم از آييننامههاي ديگري نيز نام مىبرد، مانند «كتاب آيين تيراندازي از بهرام گور يا بهرام چوبين» (كتاب آيين الرمى لبهرام جور و قيل لبهرام جوبين)، و «آيين چوگان بازي» (آيين بالصوالج للفرس) (ص 376). بسياري از مطالبى كه در كتابهاي عربى نخستين سدههاي اسلامى مخصوصاً كتابهاي ادب، تاريخ و جغرافيا دربارة آداب ايرانيان به ويژه رسوم زمان ساسانى آمده، به احتمال از اين آيين نامهها اخذ شده است. از آن جمله است مطالبى كه دربارة رسوم درباري نوروز و مهرگان و ديگر جشنهاي ايرانى در كتابهايى مانند المحاسن و الاضداد منسوب به جاحظ (ص 359 به بعد)، الا¸ثار الباقية (ص 215 به بعد) و نيز ساقطات (ص 83 به بعد) از بيرونى (در مأخذ اخير بيرونى كلمة «آيين» را عيناً به كار برده ست)، عجايب المخلوقات قزوينى (ص 79 به بعد)، نوروزنامة منسوب به خيام و جز آن آمده است، و نيز چنين است مطالبى كه دربارة رسوم ساسانى، در كتابهايى مانند كتاب التاج منسوب به جاحظ، كتاب التاج (ترجمةابنمقفع) در سيرتانوشروان(گرينياسكى، 110 -103 )، فارسنامة ابن بلخى (مثلاً مطلب مربوط به جايگاه هر يك از درباريان در هنگام باريابى، ص 97)، قابوسنامه و سياست نامه و جز آن ياد شده است. در كتابهاي پهلوي نيز اشاراتى به آيين نامهها شده است. از جمله در رسالة گزارش شطرنج ( متون پهلوي، ص 120، بند 38) از آيين نامهاي نام برده شده كه شامل قواعد بازي شطرنج بوده است. همچنين مىتوان رسالهاي را كه دربارة چگونگى نامه نويسى است و در متون پهلوي (ص 132-140) چاپ شده، از جملة آيين نامهها به شمار آورد. در كتاب سوم دينكرد (ص 145، س 16) به باب «تعليم» از كتاب «آيين نامه» تأليف آذر فرنبغ فرخزادان، نخستين مؤلف كتاب دينكرد، اشاره شده است. از منتخبى از همين «باب تعليم» كه كتاب چهارم دينكرد را تشكيل مىدهد، معلوم مىگردد كه اين آيين نامه تماماً مربوط به اصول عقايد و آداب و رسوم زردشتيان بوده و با آيين نامههايى كه پيشتر ياد شد، تفاوت داشته است. مآخذ: ابن بلخى، فارسنامه، به كوشش گ. لسترنج و رينولد نيكلسون، كمبريج، 1921م؛ ابن قتيبه، عبدالله، عيون الاخبار، بيروت، 1343ق/1925م؛ ابن نديم، الفهرست، متن عربى، به كوشش رضا تجدد، تهران، 1350ش؛ اينوسترانتسف، كنستانتين، تحقيقاتى دربارة ساسانيان، ترجمة كاظم كاظم زاده، تهران، 1351ش، ص 48، 74؛ بيرونى، ابوريحان، الا¸ثار الباقية، به كوشش ادوارد زاخائو، لايپزيگ، 1923م؛ همو، ساقطات الا¸ثار الباقية، به كوشش يوهان فوك، برلين، 1952م؛ همو، كتاب الجماهر فى معرفة الجواهر، حيدرآباد دكن، 1355ق؛ ثعالبى، عبدالملك، غرر اخبار ملوك الفرس، به كوشش زوتنبرگ، پاريس، 1900م؛ جاحظ، عمرو بن بحر، كتاب التاج، به كوشش احمد زكى پاشا، قاهره، 1914م، ص 103-110؛ همو، المحاسن و الاضداد، به كوشش فان فلوتن، ليدن، 1898م؛ دادستان دينيگ (به زبان پهلوي: مجموعة 51 )، K, كپنهاگ، 1944م؛ دينكرد (به زبان پهلوي)، به كوشش مدن، بمبئى، 1911م؛ قزوينى، زكريا، عجائب المخلوقات، به كوشش فرديناند ووستنفلد، ويسبادن، 1967م؛ كريستن سن، آرتور، ايران در زمان ساسانيان، ترجمة رشيد ياسمى، تهران، 1345ش؛ ص 80، 91، 243، 340، 424، 439؛ متون پهلوي، به كوشش جاماسب آسانا، بمبئى، 1913م؛ محمدي، محمد، «آيين نامه،» الدراسات الادبية، س 1، شم 2-3، 1378ق/1959م؛ ص 11-12، 15- 39؛ مسعودي، على، التنبيه و الاشراف، به كوشش يان دخويه، ليدن، 1896م؛ نيز: Grignaschi, X Qelques Sp E climens de la Litt E rature Sassanides n , JA, 1966, pp. 91-128. احمد تفضلى