آنَنْدْرامْ (د 1164ق/1751م)، شاعر و نويسندة پارسى گوي هند متخلص به مخلص. وي در سودهره1 از توابع لاهور به دنيا آمد. پدرش راجه هرده رام چهتري لاهوري2، از طبة چهتريان (چهتري يا كهتري = كشتري، طبقة اميران و سپاهيان در هند) بود كه از طبقات صاحب نفوذ هند محسوب مىشدند (آزاد، 425؛ كوپاموي، 660؛ شفيق، 121؛ بهگوان داس، 196). آنندرام نيز از موقعيت ممتاز اجتماعى بهرهمند بود و در 1132ق/1719م وكيل سيفالدوله عبدالصمد خان ناظم صوبة لاهور و ملتان و نيز وكيل نواب اعتمادالدوله قمرالدين خان بهادر آصفجاه نظام الملك گرديد، و در همان سال از جانب محمد شاه خطابِ «راي رايان» يافت (شفيق، 122؛ آزاد، 425). او از دوستان سراج الدين خانِ آرزو بود. آرزو ضمن اشاره به دوستى 30 سالة خود با وي حضور او را در شاه جهان آباد، سبب اقامت خود در آن شهر مىدانست (آزاد، 425؛ كوپاموي، 661؛ بهگوان داس، 197). پس از حملة نادر به دهلى (1150-1151ق/1737- 1738م)، آنندراج انزوا گزيد و خانه نشين شد (بهگوان داس، 196) و در 1164ق/1751م در چهارمين سال حكومت احمدشاه در پى بيماري نفثالدم (استفراغ خون) درگذشت (بهگوان داس، 196؛ آزاد، 425؛ حسن خان بهادر، 434؛ ايمان، 391). اشارة كوپاموي به مرگ او در 1140ق/1728م (ص 621) و اشارة آفتاب راي لكهنوي به كشته شدن وي در لشكركشى ايران به هند (2/192) به حكم شواهد متعدد، از جمله نگارش برخى از آثار او پس از اين سالها، به كلى مردود است. آنندرام، را براي تمايز از شعراي ديگري كه با تخلص مخلص شعر مىگفتند، مخلص هندي ناميدهاند (آزاد، 425؛ اته، .(278 مخلص در شاعري از استاد خود ميرزا عبدالقادر بيدل پيروي مىكرد و از بهترين شاگردان او بود، ولى سخنش از پيچيدگيها و نازك خياليهاي معماواري كه در شعر بيدل ديده مىشود، خالى است. به گفتة بهگوان داس «طور كلامش ماوراي طور استاد است» (ص 197). كليات اشعار او را بالغ بر 50 هزار بيت گفتهاند (بهگوان داس، 197؛ اته، 278 ؛ استوري، )، I/612 و گزيدههايى از آنها به طور پراكنده در تذكرهها آمده است. علاوه بر قريحة سرشار آنندرام در شاعري، ذوق نكته يابى و نقادي وي نيز شايستة توجه است (خوشگو، 302) و سبك نگارش او در نثر هم به متانت و روانى مشهور بوده است (بهگوان داس، 197). آثار آنندرام (مخلص)اينهاست: 1. كارنامةعشق، نگاشتة1144ق/ 1731م، داستان عاشقانهاي است دربارة شاهزادة چينى، «گوهر» و شاهزاده خانم «مملَكَت» (استوري، )؛ I/613 2. پري خانه، نگاشتة 1144ق/1731م، مقدمهاي است بر مجموعهاي از آثار خطاطان و نقاشان (استوري، )؛ I/612 3. رقعات مخلص، نگاشتة 1149ق/ 1736م، مجموعة نامههاي اوست (استوري، همانجا؛ ريو، )؛ III/9997 4. هنگامة عشق، 1152ق/1739م، داستان عاشقانهاي است دربارة كنورسندرسين3 و «رانى چند پربها4» (استوري، )؛ I/613 5. مجموعة يادداشتهاي پراكنده، شامل نامههاي آنندرام به خط خود او، اسناد و اشعار گرد آوردة او، نامههاي پدرش، نامهاي از على حزين خطاب به او، عريضة او به نواب صاحب وزير ممالك، نامههاي او به عبدالمجيد خان و جز آن كه اغلب اين نوشتهها به تاريخ 1155ق/ 1742م باز مىگردد (مرديت، 78 -77 )؛ 6. مرآت الاصطلاح، نگاشتة 1157ق/ 1744م،فرهنگنامهاياست از تعبيراتو اصطلاحاتشاعرانه و ضرب المثلها، با شواهدي از شعر پارسى. اين كتاب شامل نكتههايى دربارة اوضاع دربار دهلى و شخصيتهاي معروف آن زمان نيز هست (ريو، همانجا؛ استوري، همانجا)؛ 7. چمنستان، نگاشتة 1159ق/ 1746م، مجموعهاي است از لطيفهها، كنايات و نكات ظريف، اشاراتى بر احوال بعضى از معاصرين، و توصيفاتى از درختان، گلها و ميوهها. اين كتاب در 1294ق/1877م در لكهنو به چاپ رسيده است (استوري، همانجا)؛ 8. بدايع وقايع، خاطرات شخصى نويسنده و ذكر وقايع زمان او در شمال هند است. اين كتاب در سالهاي مختلف نوشته شده و مشتمل بر 4 بخش است: بخش اول: شرح حملة نادر به هند و جنگ او با محمد شاه كه به نام تذكرة آنندرام نيز شهرت دارد و قسمتهايى از آن در جلد هشتم «تاريخ هند» اليوت و داوسون5 به انگليسى ترجمه شده است (استوري، 619 I/613, پانويس). بخش دوم: احوال سيزده روزة سفر « گره موكتيسر 6»، كه در ذيقعدة 1156ق/ نوامبر 1743م نوشته شده است. بخش سوم: احوال سفر « بنگره 7» كه در محرم و جمادي الاول 1158/ ژانويه و مة 1745 انجام يافته است. اين بخش نيز به كوشش دكتر س. اظهر على در رامپور به سال 1365ق/ 1946م با عنوان سفرنامة مخلص به چاپ رسيده است (رضوي، 113 ؛ استوري، .(I/1319-1321 بخش چهارم: نسخة سوانح احوال كه دربارة وقايع پنجاب از جماديالثانى 1158/ ژوئيه 1745 تا جمادي الثانى 1161/ ژوئن 1748 است. اين بخش نيز به كوشش محمد شريف در مجلة دانشكدة شرق شناسى دانشگاه پنجاب ( اورينتل كالج مگزين ) به سال 1360ق/1941م به چاپ رسيده است. بدين ترتيب بدايع وقايع در سالهاي 1145- 1161ق/1732- 1748م تأليف يافته و نسخة كاملى از آن در دانشگاه پنجاب (لاهور) و بخشهاي جداگانة آن در عليگره8 و رامپور موجود است (استوري، همانجا). علاوه بر آثار مذكور آنندرام صاحب ديوانى به فارسى (ريو، ؛ III/997 استوري، و اشعاري به هندي بوده است (ريو، همانجا). استوري به 3 اثر ديگر او اشاره دارد: انتخاب تحفة سامى كه گزيدهاي از تذكرة سام ميرزاست )؛ I/613) نامهاي بلند به نثر كه هنگام تاجگذاري شاه صفوي به فرمان محمدشاه خطاب به وي نوشته شده است (همو، )؛ I/612 كتاب راحة الافراس در نگهداري اسب (همو، .(I/319 مآخذ: آزاد بلگرامى، ميرغلام على، خزانة عامره، كانپور، 1871م؛ آفتاب راي لكهنوي، رياض العارفين، به كوشش سيدحسام الدين راشدي، تهران، 1361ش؛ ايمان، رحيم عليخان، تذكرة منتخب اللطايف، به كوشش جلالى نايينى و امير حسن عابدي، تهران، 1349ش؛ بهگوان داس هندي، سفينة هندي، به كوشش سيدشاه محمد عطاءالرحمان كاكوي، پنته، 1958م؛ خوشگو، بنداربن داس، سفينه، به كوشش سيدشاه عطاءالله كاكوي، 1959م؛ شفيق اورنگ آبادي، لجهمى نرائن، تذكرة گل رعنا، حيدرآباد دكن؛ كوپاموي، قدرتالله، نتايج الافكار، بمبئى، 1336ش؛ نقوي، عليرضا، تذكره نويسى در هند و پاكستان، تهران، 1343ش؛ نيز: Eth E , Herman et., Arabic and Persian Manuscripts in Edinburgh, Edinburgh, 1925; Meredith-Owens, G. M., Handlist of Persian Manuscripts, London, Britisch Museum, 1968; Rieu, Charles, Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, Oxford, 1966; Rizvi, Athar Abbas and Ahmad, Mokhtarud din, Catalogue of the Persian Manuscripts, Aligarh Muslim University, 1969; Storey, C. A., Persian Literature, London, 1927.