آلِ ماکولا، از خاندانهای مشهور شافعی مذهب بغداد (سدۀ 5ق/11م) که وزیران و قاضیان
و دانشمندانی از آن برخاستهاند. این خاندان اصلاً از اعراب بنی عِجْل بودند که به
ایران آمدند. ادریس بن معقل و عیسی، نیای آل ماکولا، از کارگزاران بنیامیه در
اطراف اصفهان بودند که به سبب خودداری از ارسال خراج به زندان افتادند، ولی از آنجا
گریختند (ابن خلکان، 3/146) و عیسی به زاهزنی در همان نواحی پرداخت. وی سپس دست از
آن کار کشید و با همۀ افراد خانوادهاش به محلی که بعداً کرج نامیده شد، کوچ کرد.
پسر وی ابودُلَف، کرج را که پدرش بنیاد گذارده بود آباد ساخت و به حکومت نشست
(سمعانی، 11/66). چون برخی از نیاکان این خاندان، احتمالاً ابودلف و فرزندش، در
جرفادقان (گلپایگان) متولد شدهاند بسیاری از مورخان آنان را جرفادقانی (ذهبی،
تذکره، 4/1201؛ یاقوت، 15/102؛ ابن خلکان، 3/305)، و بعضی به استناد همین نسبت،
آنان را ایرانی دانستهاند (ایرانیکا، I/761). اینکه چرا این خاندان نام «ماکولا»
گرفته است، معلوم نیست. مورخان در اینباره سخنی به میان نیاوردهاند و ابن خلکان
آشکارا از این نسبت اظهار بیاطلاعی کرده کرده است. اما این نکته بسی قابل توجه است
کههماکنون روستایی به نام ماکوله در گلپایگان هست که شاید خاندان مورد بحث به آنجا
منسوب شده باشد، خاصه آنکه انتساب آنان به جرفادقان یا گلپایگان از سوی مورخان،
میتواند مؤید این معنی باشد. افراد مشهور آل ماکولا از این قرارند:
1. ابوسعد (ابوسعید) عبدالواحدبن احمدبن جعفربن ماکولا (د 417ق/102م(. وی وزیر
جلالالدّولۀ دیلمی و نخستین کس بود که القاب بسیار چون شرفالملک، علمالدّین،
سعدالدّوله و امینالمّله یافت (ابن جوزی، 8/21). نخستینبار در وقایع سال
394ق/1004م از عبدالواحدبن ماکولا یاد شده است. وی در این سال لشکر سِتان را در
اُبُلّه در پیکار با سپاه ابوالعباس بن واصل سردار شورشی مهذبالدّوله همراهی کرد
(ابن اثیر، 9/180)، ولی دانسته نیست وی در آن وقت چه مقامی داشته است، اما چون در
401ق/1010م به عزل وی از وزارت به دستور جلالالدولۀ دیلمی اشاره شده (همو، 9/312)
پیداست که وی در این سال وزیر امیر دیلمی بوده است. اما به نظر می رسد که چندی بعد
بار دیگر وزارت یافته باشد، چه وقتی مشرفالدولۀ دیلمی درگذشت (416ق/1025م)،
جلالالدّوله با وزیر خود ابوسعدبن ماکولا رو به نهاد (ابن خلدون، 3/445) و چون
شکست خورد و به بصره بازگشت، ابن ماکولا را دربند کرد (417ق/1026م) و پسرعموی وی
ابوعلی حسن را وزارت داد (ابن اثیر، 9/349؛ قس: ابن تغری بردی، 4/264). ابوسعد در
زندان درگذشت. از او اشعاری هم نقل شده است (ابن اثیر، 9/312).
2. یمینالدّوله ابوعلی حسن بن علی بن جعفربن ماکولا مق 423ق؟/1032؟م). وی در
417ق/1026م از سوی جلالالدولۀ دیلمی به جای پسرعمویش ابوسعد وزارت یافت، ولی 2 سال
بعد شاید به واسطۀ شورش ترکان بغداد بر جلالالدّوله و مطالبۀ مواجب از ابن ماکولا
(ابن خلدون، 3/446) و غارت خانۀ او، از آن مسند عزل شد (ابن اثیر، 9/370)، ولی
خانهنشینی او چندان طول نکشید، زیرا در 421ق/1030م از او به عنوان وزیر
جلالالدّوله یاد شده است. در این سال وی از سوی امیر دیلمی به بطایح رفت و پس از
تصرف آن دیار با ناوگانی روانۀ تسخیر بصره شد، اما در اثر اشتباهی شکست خورد و به
اسارت ابومنصور بختیار درآمد. بختیار پس از رعایت احترام بسیار، ابن ماکولا را به
درخواست خود وی به نام عدنان از بیم کیفر گناهی که از او سرزده بود، مخدوم خویش را
در اهواز کشت (ابن تغری بردی، 4/274). در تاریخ قتل وی اختلاف است. ابن اثیر
(9/406، 407) قتل او را در وقایع سال 421ق/1030م یاد کرده و بر آن است که ابن
ماکولا یک ماه پس از آزادی کشته شد، اما ابن تغری بردی (4/274) قتل او را در
422ق/1031م و ابن جوزی (8/61) در ذیحجۀ 423ق/نوامبر 1032م دانسته است. ابن جوزی
گفته است که اوعلی 56 سال عمر کرد، پس میبایست در 367ق/977م متولد شده باشد. ابن
کثیر (12/67) او را با ابوعبداللـه حسین قاضی القضاه بغداد اشتباه کرده است. نیز
گفتهاند که ابن ماکولا در روزگار وزارت خویش رسوم جابرانه و مالیاتهای بیسابقه
وضع کرد (ابن اثیر، 9/407).
3. ابوالقاسم هبهاللـه بن علی بن جعفربن ماکولا (365-403ق/975-1038م). نخستینبار
در وقایع 423ق/1032م از او یاد شده است. در این سال جلالالدّوله پس از آنکه در
بغداد به حکومت نشست، ابوالقاسم بن ماکولا را به وزارت برگزید، ولی چندی بعد او را
عزل کرد و عمیدالدّوله ابوسعدبن عبدالرحیم را وزارت داد (ابن اثیر، 9/423). ابن
ماکولا چندبار وزارت یافت و سپس عزل شد (ابن خلدون، 3/448؛ ابن اثیر، 9/437). در
426ق/1035م پس از آنکه آخرینبار بر مسند وزارت نشست، نظامیان بغداد به مطالبۀ حقوق
معوقۀ خود برخاستند و بر وی شوریدند. جلالالدّوله به ناچار او را پس از 2 ماه و 8
روز از وزارت برکنار کرد. به گفتۀ ابن اثیر (9/466) جلالالدّوله چندی بعد، ظاهراً
به سبب صلح با ابوکالیجار و اتحاد با امیران عقیلی و مزیدی (ابن کثیر، 12/40)، ابن
ماکولا را به قِرواش بن مقلد امیر عقیلیِ موصل تسلیم کرد. او 2 سال و 5 ماه پایان
عمر را در زندان قرواش در هیت ماند و همانجا درگذشت و به قولی روانه شد و او ابن
ماکولا را به زندان افکند (ایرانیکا، همانجا). نیز گفتهاند که ابوالقاسم بن ماکولا
یک چند وزارت القائم بامراللـه خلیفۀ عباسی را داشت (ابن خلکان، 3/305؛ ابن عماد،
3/381)، اما این معنی بعید مینماید، زیرا پس از چیرگی آل بویه بر بغداد، منصف
وزارت خلیفه از بین رفت و امرای آل بویه خود وزیر میداشتند.
4. عبوعبداللـه حسین بن علی بن جعفربن ماکولا (368-447ق/978-1055م). از زندگی او
آگاهی چندانی در دست نیست. قبل از 417ق/1025م در ایام وزارت پسرعمو و برادرش، از
سوی ابوالحسن بن ابیالشوارب قاضیالقضاه بغداد، منصب قضای بصره یافت (ابن جوزی،
8/167) و تا 3 سال پس از مرگ ابوالحسن بر آن مسند ماند. سپس از سوی خلیفه القادر
باللـه به قاضی القضاتی بغداد رسید (320ق/932م) و تا پایان عمر، در روزگار القائم
باللـه، همان مقام را برعهده داشت (بغدادی، 8/80). تمام سانی که گوشهای از زندگی
ابوعبداللـه بن ماکولا را نقل کردهاند، وی را قاضیی پاکدامن و دیندار (ذهبی،
العبر، 2/290؛ بغدادی، 8/80) و ادیب و شاعر (ابن جوزی، 8/167؛ ابن تغری بردی، 5/58)
دانستهاند. ابن عماد (3/275) و به پیروی از او، کحاله (4/28) ابوعبداللـه را با
ابونصر علی برادرزادۀ وی اشتباه کرده و کتاب الاکمال را به ابوعبدالـه نسبت
دادهاند.
5. امیر سعدالملک ابونصر علی بن هبه اللـه بن علی بن جعفربن ماکولا
(421-475ق؟/1030-1082م؟)، نَسّابه، محدّث، رجالشناس، ادیب و شاعر مشهور. وی پسر
ابوالقاسم هبه اللـه وزیر جلالالدوله و برادرزادۀ ابوعبداللـه حسین قاضی القضاه
بغداد بود و در عکبرا زاده شد (ابن خلکان، 3/306) و دانشمندانی چون ابن بشران و
عبیداللـه بن عمربن شاهین و ابوطیب طبری و احمدبن محمد عقیقی و دیگران سماع حدیث
کرد. سپس در طلب دانش به بغداد و دمشق و مصر و جزیره و خراسان و جبال سفر کرد و در
همۀ این جایها از محضر حافظان و محدثان بهره برگرفت (ذهبی، تذکره، 4/1201، 1202؛
ابن جوزی، 9/5) و از جملۀ حافظان حدیث و نسبشناسان نامور شد. مورخان از حافظۀ شگفت
ابن ماکولا در حدیث و انساب یاد کرده و او را خطیب دوم (یاقوت، 15/102، 103) و حتی
برتر از خطیب (ابن تغری بردی، 5/115) شمردهاند. محدّثانی چون ابوبکر خطیب و نصر
مقدسی و ابومحمد حسن بن احمد سمرقندی و محمدبن عبدالواحد بن دقاق از او روایت حدیث
کردهاند (ذهبی، تذکره، 4/1202). وی پارهای از روزگار خود را در مأموریتهای اداری
گذراند. چنانکه گفتهاند از سوی خلیفه مقتدی به بخارا رفت تا از طَمغان خان بیعت
ستاند (همو، 4/1204). نیز گفتهاند از جمله کسانی بود که نسبنامهای برای آل بویه
(ابن اثیر، 8/265) برساخت و نسب آنها را به بهرامگور رساند. با اینهمه به نظر
میرسد که در واپسین روزگار آل بویه، وی به دربار خلیفه که در پی بیرون آمدن از زیر
نفوذ آل بویه بود، گرایش یافت. او همچنین با ابراهیم بن اسحاق حبّال (ذهبی، تذکره،
3/382) که سراج قاری بیشتر داستانهای خود را از او الهام گرفته (GAL, S, I/494)،
دوستی داشت. ابونصر علی بن ماکولا سرانجام به دست غلامان ترک خویش کشته شد و اموالش
به یغما رفت. در تاریخ و محل قتل او اختلاف بسیار است. برخی قتل وی را در
475ق/1082م در کرمان (ابن جوزی، 9/5؛ ابن کثیر، 12/123) و پارهای پس از 470ق/1077م
در گرگان (ذهبی، تذکره، 4/1205؛ ابن خلکان، 3/306) دانستهاند و بعضی در خراسان
(ابن عماد، 3/382) یا خوزستان (یاقوت، 15/104) در 487ق/1094م (یافعی، 3/143؛ ذهبی،
العبر، 3/318) گفتهاند. ابن اثیر تاریخ قتل ابونصر را در یکجا 475ق/1082م
(10/128) و در جای دیگر (10/227) 486ق/1093م ذکر کرده است. در باب اینکه وی چگونه
لقب «امیر» سعدالملک یافته است، آگاهی در دست نیست و به قول ابن خلکان تردید است که
آیا خود وی امارتی داشته، یا چون از فرزندان امیر ابودلف عجلی بوده به امیر
نامبردار شده است (3/306). از ابونصر آثاری در رجال و تاریخ یاد کردهاند: 1.
الاکمال فی المختلف و المؤتلف من اسماء الرجال (پایان تألیف: 467ق/1026م) که در
حقیقت تکمیل شدۀ کتاب المختلف و المؤتلف دار قطنی و مشتبه النسبه حافظ عبدالغنی
ازدی و المؤتلف تکلمه المؤتلف و المختلف خطیب بغدادی است (ابن جوزی، همانجا؛ ابن
خلکان، 3/305). نسخههای خطی متعددی از این کتاب در مصر و برلین و بریتانیا هست
(GAL, S, I/602؛ زیدان، 3/73). این کتاب در 1381ق/1961م به تصحیح و مقدمۀ مُمَتّع
شیخ عبدالرحمن بن یحیی یمانی در دکن به چاپ رسیده است. این کتاب مورد استفادۀ نووی
یکی از بزرگترین مراجع شافعی، در تألیف کتاب تذکره بوده است (GAL, S, I/680). نام
کامل این کتاب را الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف فی الاسماء والکنی
و الالقاب گفتهاند (زیدان، 3/72)؛ 2. تهذیب مستمر الاوهام علی ذوی التمنی و
الاحلام (تألیف شده در 472ق/1079م) در باب اشتباهات و افتادگیهای کتاب المؤتلف خطیب
بغدادی که این ماکولا آن را پس از مرگ خطیب منتشر ساخت (ذهبی، تذکره، 4/1204). شیخ
عبدالرحمن یمانی، مصحح الاکمال، به نسخهای ناقص از آن در مؤسسۀ نسخههای خطی دکن
به شمارۀ 190 برخورده است (الاکمال، مقدمه، 37)؛ 3. دو کتاب مفاخره القلم و السیف و
الدینار (حاجیخلیفه، 2/1758) والوزراء (کتبی، 3/111) که اکنون بر جای نیست.
یاقوت از ابن ماکولا دو کتاب رجال به نامهای المختلف و المؤتلف (15/103) و الاکمال
فی المؤتلف و المختلف (15/111) یاد کرده است. ولی به نظر میرسد که این هر دو یک
کتاب باشد. نام این کتاب را تهذیب مستمر الاوهام علی ذوی المعرفه و اولی الافهام هم
گفتهاند (فؤاد، سید، 2/101). اشعاری نیز این ابن ماکولا نقل شده است (یاقوت،
15/104، 105).
مآخذ: ابن اثیر، عزالدین، الکامل، بیروت، 1402ق؛ ابن تغری بردی، یوسف، النجوم
الزاهره، مصر، وزاره الثقافه و الارشاد القومی؛ ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم،
حیدرآباد دکن، 1357ق؛ ابن خلدون، العبر، بیروت، 1957م؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان،
به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره،
1350ق؛ ابن خلدون، العبر، بیروت، 1957م؛: ابن خلکان، وفیات الاعیان، به کوشش احسان
عباس، بیروت، دارصادر؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛ ابن کثیر،
اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، مصر، 1932م؛ حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول،
1360ق؛ خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العربیه؛ ذهبی،
شمسالدین محمد، تذکره الحفّاظ، مکه، 1374ق؛ همو، العبر، بیروت، 1405ق، 3/317؛
زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغه العربیه، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1957م؛ سمعانی،
عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، 1383ق، 9/240؛ فؤاد سید، فهرس المخطوطات
المصوره، قاهره، 1957م؛ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1957م؛ یافعی،
عبداللـه بن اسعد، مرآه الجنان، بیروت، 1390ق؛ یاقوت، معجم الادباء، بیروت، 1400ق؛
یمانی، شیخ عبدالرحمن، مقدمه بر الاکمال ابن ماکولا، حیدرآباد دکن، 1381ق، ص 38؛
نیز:
GAL, S; Iranica.
صادق سجادی