responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 17  صفحه : 6486
جرجانی، ابوعامر
جلد: 17
     
شماره مقاله:6486

جُرْجانی، ابوعامر فضل بن اسماعیل تمیمی، ادیب، کاتب و شاعر تازی‌گوی ایرانی در سدۀ 5 ق. یاقوت تنها کسی است که با استناد به نوشته‌هایی که خود به خط جرجانی دیده، یا کتابهایی چون سرالسرور محمد بن محمود و السیاق عبدالغافر فارسی، اطلاعاتی درخور توجه عرضه کرده است. ابوعامر در نوجوانی، از علمای اسماعیلیِ زادگاهش، جرجان حدیث شنید (یاقوت،16/193-194؛ صریفینی، 452). پس از آن، از ابونصر بن رامش، ابوسعد بن رامش، ابوبکر شیرازی، ابوالقاسم نوقانی، ابوبکر مغربی و دیگران که خود از استادان عبدالغافر و صریفینی بودند، استماع حدیث کرد (یاقوت، 16/193؛ صریفینی، همانجا؛ صفدی، الوافی، 24/23؛ داوودی، 2/28). همچنین یاقوت (16/192) وی را در شمار شاگردان عبدالقاهر جرجانی (د471ق) آورده است. می‌گویند که وی خطی خوش داشت و به کار کتابت می‌پرداخت و مدتی نزد ابوالمحاسن جرجانی و دیگران به این کار مشغول بود (همو، 16/192، 193؛ صفدی، «اعیان…»، 18182؛ نویهض، 1/420).
جرجانی را می‌توان از دوستان نزدیک علی بن حسن باخرزی (د 467ق، نک‌ : ه‌ م) و یکی از راویان اصلی شعر در دمیة القصر به شمار آورد؛ چه، بیش از 40 بار نام وی در این کتاب آمده است (مثلاً نک‌ : 1/135-140، 244-245، 2/30، 35،جم‌ ). باخرزی می‌گوید: در 444ق/1052م، که قدم به جرجان گذاشت، او را ملاقات کرد؛ چنین به نظر می‌آید که باخرزی از این ملاقات بهره‌ها برده است، چه تصریح می‌کند که اگر کمکهای جرجانی نبود، وی هیچ‌گاه به تألیف دمیه، آن‌چنان که می‌خواسته است، دست نمی‌یافت (2/15). گویا جرجانی تا پایان تألیف کتاب، باخرزی را یاری کرده؛ چه، وی در قطعه‌ای 8 بیتی کتاب دمیه را ستوده است (همو، 3/1523-1524) و باخرزی نیز در دو بیت جرجانی را ستایش کرده است (2/16)، اما نمی‌دانیم که آیا این مدح با ماجرای کتاب رابطه دارد یا نه.
دانش بسیار جرجانی سبب شد که نظام‌الملک (ح 408-485ق) او را به نیشابور فرا خواند و در نظامیۀ خود، در بخش «بیت‌الکتب»، به کار گمارد (فارسی، 339). وی در نیشابور با ادیب یعقوب بن احمد ادیب نیشابوری (د 474ق)، صاحب البلغة (ه‌ م) هم‌نشینی داشت و یعقوب بن احمد از وی خواست تا بر کتابش، جونة النّد، که شامل اشعار خود او و هم‌عصرانش بوده (یاقوت، 16/194؛ GAS, II/78)، مقدمه‌ای بنگارد. گویا پس از اتمام مقدمه، ادیب نیشابوری آنچه را جرجانی برای وی نوشته بود، برای حاضران می‌خواند (یاقوت، 16/199). یاقوت تصریح می‌کند که بر این کتاب که متنش به خط یعقوب بن احمد و مقدمه‌اش به خط جرجانی بوده، دست یافته است و مقدمۀ جرجانی را با اشعاری چند از وی در معجم الادباء خود آورده است (16/194-195). همچنین جرجانی مدتی در غزنه زیست و در آنجا نوشته‌های خود را به شیخ عبدالحمید تقدیم کرد (همو، 16/193).
منابع کهن به تاریخ سفر جرجانی به نیشابور و غزنه اشاره‌ای نکرده‌اند؛ اما نویهض 458ق/1066م را که آخرین سال زندگی او بود، پیشنهاد کرده است (همانجا).
منابع تاریخ مرگ وی را نیز مسکوت گذاشته‌اند؛ اما یاقوت از زنده بودن وی تا زمان عبدالغافر فارسی (451-529 ق) اطلاع می‌دهد (16/194؛ نیز نک‌ : صفدی، الوافی، همانجا)، به همین سبب، سزگین (GAS، همانجا) و کحاله (7/65) وی را تا 458ق زنده پنداشته‌اند(نیز نک‌ : نویهض، همانجا)؛ از سوی دیگر بغدادی (هدیه، 1/819، ایضاح، 2/25) مرگ وی را حدود 445ق/1053م حدس زده است؛ اما از آنجا که یاقوت (16/193 به نقل از عبدالغافر فارسی) تصریح می‌کند که جرجانی در 458ق نزد ابوبکر مغربی حدیث شنیده است، ناچار تاریخ پیشنهادی بغدادی را باید نادرست انگاشت.
عبدالقاهر جرجانی 10 بیت، عماد بن علی ابن هندو 3 بیت و دیگران چند بیتی در مدح جرجانی سروده‌اند (باخرزی، 2/16-17؛ صفدی، همان، 24/2). یاقوت نیز با استناد به دست‌نوشته‌ای از جرجانی، یک دوبیتی از الکیا ابوالفتح اصفهانی نیز به آن مجموعه افزوده است (16/199-200؛ نیز نک‌ : باخرزی، 1/440).
اگرچه غالباً نظم و نثر وی را ستوده‌اند (یاقوت، 16/192-193، 200؛ صریفینی، همانجا؛ سیوطی، 2/245؛ داوودی، همانجا)، اما تنها باخرزی (ص 964-965) و یاقوت (16/194-195) قطعه‌هایی از نثر وی را نقل کرده‌اند. اشعار او نیز بالغ بر 70 بیت به طور پراکنده در منابع موجود است، اما وی را دیوانی نبوده است. اشعار او را گاه به شعر ابن حسّول (صفدی، همان، 24/26؛ نیز نک‌ : ه‌ د، آل حسّول، خاندانی ایرانی که در زمان آل بویه می‌زیستند) یا ابوالعباس اندلسی یا ابونصر مالکی (باخرزی، 150، 253) مانند کرده‌اند. گفته‌اند که وی معانی جدیدی در سروده‌هایش ابداع می‌کرد (مثلاً نک‌ : یاقوت، 16/193؛ صفدی، «اعیان...»، 5207-5209، 6420، الوافی، 24/24) و آرایه‌های لفظی چون تشبیه و استعاره نیز در اشعار او دیده می‌شود. از جملۀ اشعار وی می‌توان به 2 بیت در مدح امیر ابوالفتوح موسوی قرشی (زعیم مکه، نک‌ : باخرزی، 12) و 17 بیت در ستایش رئیس ابوالفضل عباس بن سعد (یاقوت، 16/195-197)، 2 بیت در هجو نیشابوریان (همان، 24/29)، 15 بیت در وصف گربه (صفدی، الوافی، 24/24)، 3 بیت دربارۀ غلامی که با اسب جرجانی گریخت (همان، 24/28) و 4 بیت در شکوه از روزگار (یاقوت، 16/198؛ صفدی، همان، 24/25) اشاره کرد.
آثـار: منابع وی را «صاحب تصانیفی» دانسته‌اند؛ اما از آن جمله فقط چند نام بر جای مانده است: 1. البیان فی علم القرآن؛ 2. سلوة الغرباء؛ 3. عروق الذهب من اشعار العرب؛ 4. قلائد الشرف. وی در این کتاب اشعاری را که در مدح نظامیه سروده‌اند، جمع‌آوری کرده است (فارسی، همانجا؛ نیز نک‌ : حاجی خلیفه، 2/1137؛ بغدادی، ایضاح، 2/20، هدیه؛ GAS، همانجاها).
مآخذ: باخرزی، علی، دمیة القصر، به کوشش سامی مکی عانی، کویت، 1405ق/ 1985م؛ بغدادی، ایضاح؛ همو، هدیه؛ حاجی خلیفه، کشف؛ داوودی، محمد، طبقات المفسرین، به کوشش علی محمد عمر، قاهره، 1392ق/ 1972م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384ق/ 1965م؛ صفدی، خلیل، «اعیان العصـر و اعوان النصر»، ضمن لوح فشردۀ الموسوعة الشعریة؛ همو، الوافـی بالوفیات، به کوشش محمد عدنان بخیت و مصطفیٰ حیاری، اشتوتگارت، 1413ق/1993م؛ صریفینی، ابراهیم، المنتخب من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، به کوشش خالد حیدر، بیروت، 1414ق/ 1993م؛ فارسی، عبدالغافر، المختصر من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، به کوشش محمدکاظم محمودی، تهران، 1384ش؛ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1957م؛ نویهض، عادل، معجم المفسرین، بیروت، 1403ق/1983م؛ یاقوت، ادبا؛ نیز: GAS.
رضوان مساح

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 17  صفحه : 6486
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست