جاکی، یکی از ایلات بزرگ گروه لر شیعه مذهب
کهگیلویه که به دو دستۀ لیراوی و چهار بنیچه منشعب میشدند. امروزه دیگر نامی از
ایل جاکی و شاخههای آن در میان نیست و هر یک از ایلات و طوایف وابسته به آن به طور
مستقل در استان کهگیلویه و بویراحمد پراکندهاند (فسایی، 2/1478؛ اماناللٰهی،
204-205؛ EI2, V/822؛ دومورنی، 111).
دربارۀ وجه تسمیۀ جاکی اطلاع چندانی در دست نیست. خاستگاه ایل جاکی ظاهراً با
خاستگاه بسیاری از گروهها و طوایف لرِ منطقۀ لرستان مشابه بوده است که در سدۀ
7ق/13م از جبل السماق شام (سوریه) مهاجرت کردند و به سرزمین لرستان آمدند (بدلیسی،
47-48؛ EI2، همانجا؛ گاوبه، 124؛ نیز نک : مجیدی، 227). برخی از منابع تاریخی
مانند تاریخ گزیده (حمدالله، 541) به گروهها و طوایف مختلف از جمله جاکیها که در
سدۀ 7ق و در زمان حکومت هزار اسب (625-646 ق/1228-1248م) از شام به ایران کوچیدند و
در سرزمین لر بزرگ سکونت گزیدند، آشکارا اشاره کردهاند (نک : گاوبه، نیز EI2،
همانجاها). مینورسکی به استناد برخی منابع تاریخی احتمال میدهد که در زمان حکومت
صلاحالدین ایوبی (563-589 ق/ 1168-1193م)، چون لرها از زبردستی و چالاکی در رزم و
جنگاوری برخوردار بودند، لذا بیم شورش آنها در سرزمین شام موجب وحشت صلاحالدین شد،
و از اینرو به دستور وی شمار فراوانی از آنها به قتل رسیدند و شماری دیگر از ترس
جانشان به سرزمین لرستان کوچیدند (EI2، همانجا).
تقسیمبندی ایلی و پراکندگی جغرافیایی: ایل جاکی اتحادی از ایلات و طوایف بویراحمد،
چرام، دشمن زیاری، نویی، لیراوی، بهمئی، شیرالی (شیرعالی: شیر علی)، یوسفی و تیبی (طیبی)
بود که در دو دستۀ چهار بنیچه و لیراوی متشکل شده بودند (ایوانف، 125؛ فسایی،
2/1479؛ نیز نک : باور، 86). بنیچه عبارت بود از ارزیابی و برآورد مالیاتی دسته
جمعی مؤدیان مالیاتی در ایلات و طوایف که براساس ابواب جمعی هر ایل و طایفه و
ساکنان یک ده و پس از یک کاسه کردن مالیات، آن را به صاحب بنیچه (کسی که مجاز به
وصول مالیات بنیچه بود) میپرداختند (لمتن، 773؛ صفینژاد، عشایر...، 172). از اینرو
در زمان صفویه برخی ایلات و طوایف بزرگ ایل جاکی برای پرداخت یکجای مالیات با
یکدیگر متحد شدند (فسایی، همانجا)؛ در نتیجه، 4 ایل بویراحمد، چرام، دشمن زیاری و
نویی که با هم یکجا مالیات میپرداختند، تحت عنوان چهار بنیچه نامیده شدند و دیگر
ایلات و طوایف جاکی (بهمئی، شیرالی، یوسفی و طیبی) نیز شاخۀ لیراوی را شکل دادند (همانجا؛
باور، 86-87؛ برای تقسیمبندی بزرگ ایل جاکی به شاخههای چهار بنیچه و لیراوی و
ایلات و طوایف، نک : اماناللٰهی، 205؛ نیز نمودار).
قلمرو ایلات شاخۀ چهار بنیچه، مناطق وسیعی از سرزمین کهگیلویه را دربر میگرفت و هر
ناحیه از آن به نام یکی از ایلات چهار بنیچه شهرت داشت (برای اطلاعات بیشتر دربارۀ
هر یک از ایلات بویراحمدی، نک : ه د، چرام، دشمن زیاری و نویی). قلمرو این ایلات
مناطقی از ناحیۀ تل خسروی، بلاد شاپور، رون و نواحی شمال و شمال شرق بهبهان را در
استان کهگیلویه و بویراحمد دربر میگیرد (برای اطلاع از قلمرو هر یک از ایلات استان
کهگیلویه و بویراحمد، نک : صفینژاد، اطلس...، 69 ، نقشه).
نقشۀ قلمرو ایلات استان کهگیلویه و بویراحمد، مقیاس: 000‘000‘1:1 (صفینژاد، همانجا)
ایل لیراوی نیز براساس پراکندگی در مناطق سردسیر و گرمسیر کهگیلویه به دو شاخۀ
لیراوی دشت و لیراوی کوه تقسیم شدهاند. لیراویهای ساکن دشت، زودتر از دیگر گروههای
ایلی سرزمین کهگیلویه کوچندگی را رها کردند و در روستاها و مناطق حومۀ بهبهان،
زیدون ناحیۀ لیراوی دشت، کوه مره، دهدشت و دیگر نقاط سکونت گزیدند (فسایی،
2/1492-1496).
سرزمین لیراوی دشت در 1295ق از کهگیلویه جدا شد و به استان بوشهر پیوست (غفاری،
10). لیراویهای کوه که به 4 ایل بهمئی، شیرالی (شیرعلی)، طیبی و یوسفی تقسیم میشوند،
در مناطقی از نواحی رون، شمال و شمال شرقی بهبهان و بلاد شاپور ــ که به منطقۀ
لیراوی کـوه معروف است ــ پراکندهاند. در 1256ق شیرالیها و یوسفیها منطقۀ لیراوی
را رها ساختند و به رامهرمز، شوشتر و دیگر مناطق استان خوزستان مهاجرت کردند؛ اما
در 1282ق یوسفیها دوباره به این منطقه بازگشتند و به ایل بهمئی پیوستند (فسایی،
2/1491-1492؛ باور، 135؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ ایل بهمئی و خاستگاه قومـی ـ
جغرافیایی آن، نک : ه د، 13/222 بب ). با پیوستن لیراوی دشت به استان بوشهر،
ایلات و طوایف لیراوی کوه نیز مستقل شدند و دیگر امروز نامی از شاخۀ لیراوی ایل
جاکی در میان نیست (غفاری، همانجا).
جمعیت و معیشت: در 1347ش، شمار جمعیت کلی ایلات بازمانده از شاخۀ چهار بنیچه (بویراحمدی،
چرام و دشمن زیاری) را 225،23 خانوار، و شمار کل جمعیت برخی ایلات شاخۀ لیراوی
مانند بهمئی و طیبی را 989،11 خانوار تخمین زدهاند (جمعیت...، 7).
معیشت مردم ایلات و طوایف تشکیل دهندۀ ایل جاکی درگذشته و امروز برپایۀ اقتصاد
شبانی و کشاورزی استوار بوده است. پرورش گاو و گاومیش، استر و خر، بز و گوسفند،
تهیۀ پشم و بافتههای مویین و تهیه و تولید فراوردههای لبنی، زراعت گندم و جو،
برنج، کنجد، پنبه، صیفیکاری و باغداری از جمله مهمترین اشتغالات ایلیاتیهای شاخۀ
چهار بنیچه بوده است (نک : ه د، 13/49؛ فسایی، 2/1488، 1495). بهجز کشاورزی و
دامپروری، دست بافتهایی چون سیاه چادر، ریسمان، قالی، گبه و خورجین که از دست
بافتهای زنان ایلیاتی است، از جمله مهمترین صنایع دستی مردم برخی ایلات و طوایف
دستۀ لیراوی به شمار میرود (برای نمونه، نک : ه د، بهمئی).
مآخذ: اماناللٰهی بهاروند، سکندر، قوم لر، تهران، 1370ش؛ ایوانف، م. س.، عشایر
جنوب (عشایر فارس)، ترجمۀ کیوان پهلوان و معصومه داد، تهران، 1385ش؛ باور، محمود،
کهگیلویه و ایلات آن، گچساران، 1324ش؛ بدلیسی، شرفخان، شرفنامه، به کوشش محمد
عباسی، تهران، 1343ش؛ جمعیت و شناسنامۀ ایلات کهگیلویه، تهران، 1347ش؛ حمدالله
مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1339ش؛ صفینژاد،جواد، اطلس
ایلات کهگیلویه،تهران، 1347ش؛ همو، عشایر مرکزی ایران، تهران، 1368ش؛ غفاری، یعقوب،
شناسنامۀ ایلات و عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، 1374ش؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ
ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ گاوبه، ه .، ارجان و کهگیلویه،
ترجمه سعید فرهودی، به کوشش احمد اقتداری، تهران، 1359ش؛ لمتن، ا.ک.س.، مالک و زارع
در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1362ش؛ مجیدی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای
کهگیلویه و بویراحمد، تهران، 1371ش؛ نیز:
Demorgny, G., »Les Réformes administratives en Perse, Les Tribus du Fars«, Revue
du Monde Musulman, Paris, 1974, vol. XXII; EI2.
معصومه ابراهیمی