responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 17  صفحه : 6355
جاسک
جلد: 17
     
شماره مقاله:6355


جاسْک، شهرستان و شهری بندری در استان هرمزگان:
شهرستان جاسک: این شهرستان که در منتها الیه استان هرمزگان و در شرق تنگۀ هرمز و سواحل دریای عمان واقع شده، از شمال به شهرستان منوجان در استان کرمان، از شمال غرب به شهرستان میناب، از شرق به شهرستانهای نیک‌شهر و کنارک در استان سیستان و بلوچستان، و از جنوب و جنوب غربی به دریای عمان محدود است (نک‌ : اطلس گیتاشناسی...، 184).
بر پایۀ تقسیمات کشوری در 1385ش، شهرستان جاسک مشتمل بر 3 بخش به نامهای مرکزی، لیردف و بشاگرد، 9 دهستان و یک شهر به نام بندر جاسک است ( نشریه...، بش‌ ).
زمینهای این شهرستان را به‌جز دشتهای ساحلی، کوههای نه چندان بلند که بخشی از بلندیهای بشاگرد را تشکیل می‌دهند، فرا گرفته است (جعفری، 197). بلندترین قلۀ این شهرستان گورکوه با ارتفاع 779‘1 متر است ( فرهنگ جغرافیایی کوهها...، 3/376).
شهرستان جاسک از آب‌ و هوای گرم و مرطوب ‌برخوردار است که تحت‌ تأثیر آب و هوای بیابانی و نیمه‌بیابانی است
( فرهنگ جغرافیای آبادیها...، 5). این شهرستان جزو مناطق کم‌باران و خشک به شمار می‌رود و بارندگی در این ناحیه تحت تأثیر توده هوای شمالی و غربی در زمستان، و توده‌های جنوبی در تابستان است. وزش بادهای موسمی از دیگر ویژگیهای این منطقه است. بادهای شمالی، ناشی، قوس، سهیلی و لوار از مشهورترین بادهای محلی این شهرستان است. مهم‌ترین ویژگی پوشش گیاهی در جاسک وجود جنگلهای انبوه حرا ست (همان، نیز جعفری، همانجاها). رودخانه‌های جاسک، جگین، گابریک، سدیج و بهمدی ــ که از کوههای شمالی این شهرستان سرچشمه می‌گیرند ــ مهم‌ترین رودهای این شهرستان هستند (همانجاها؛ افشین، 1/139، 152-153، 213، 424).
اساس اقتصاد شهرستان جاسک بر کشاورزی، دامداری و ماهیگیری استوار است. به سبب وجود رودخانه‌های بسیار، کشاورزی آن از رونق خوبی برخوردار است. تره‌بار، مرکبات، توتون، تنباکو، خرما و موز از محصولات کشاورزی آنجا ست. دامداری در جاسک بیشتر به پرورش بُزِ تالی (نوعی بز که با شرایط آب و هوایی منطقه سازگار است) اختصاص دارد. افزون بر آن گاوداریهایی نیز در این شهرستان وجود دارد که می‌تواند لبنیات مورد نیاز اهالی این شهرستان را تأمین کند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 5-6). ماهیگیری نیز از رایج‌ترین و مهم‌ترین شغلهای مردم جاسک است که بیشتر صیادان، به روش سنتی به آن می‌پردازند، اما با تأسیس شرکت صید صنعتی، صید ماهی با وسایل مجهز در آبهای عمیق و دور از ساحل نیز صورت می‌گیرد و محصول هر دو گروه به شرکت شیلات هرمزگان (مرکز جاسک) عرضه می‌شود (همان، 6).
جمعیت این شهرستان در سرشماری 1385ش، 769‘75 تن بوده است («درگاه ...»، بش‌ ‌).
طایفۀ بشاگردی که بیشتر در آبادیهای واقع در دره‌ها و ارتفاعات بخش بشاگرد سکنا دارند و بلوچهای سُنی مذهب که در دشتها زندگی می‌کنند، از ساکنان جاسک هستند (فرامرزی، 628).
دین‌مردم جاسک اسلام است که‌گروهی شیعه (دوازده امامی) و شماری نیز سنی (حنفی)‌ اند و به زبانهای فارسی، بلوچی و عربی سخن می‌گویند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 5).
بندر جاسک: این شهر بندری که مرکز شهرستان جاسک است، در °57 و ´46 طول شرقی و °25 و ´38 عرض شمالی و در ارتفاع 3 متری از سطح دریا در منتها الیه شبه جزیرۀ جاسک، و در 330 کیلومتری جنوب خاوری بندرعباس جای دارد (پاپلی،158؛ جعفری،همانجا؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 6).
جمعیت این شهر در سرشماری 1385ش، 133‘11 تن بوده است («درگاه»، بش‌ ‌).
پیشینۀ تاریخی: شواهد تاریخی بیانگر آن است که نام جاسک برگرفته از نام طایفه‌ای ایرانی به نام «جاشو» است که در اوایل سدۀ 7ق/13م، به منطقۀ مکران در سواحل جنوبی مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند و نام خود را به محل اقامت خود دادند (نک‌ : محیط ، 91-92). چنین می‌نماید که نام طایفۀ جاشو نخستین بار در کتاب تاریخ المستبصر ابن مجاور متعلق به اوایل سدۀ 7ق آمده است. ابن ‌مجاور طایفۀ جاشو را از طوایف دیلم دانسته است که در فلات ایران زندگی می‌کرده، و سپس در جزیرۀ قیس (کیش) ساکن شده‌اند (ص 290). یاقوت حموی در سدۀ 7ق نیز جاسک را جزیرۀ بزرگی میان عمان و جزیرۀ کیش وصف کرده که فاصلۀ آن تا کیش 3 روز راه بوده، و پادشاه کیش در آنجا سکنا داشته است. به نوشتۀ او ساکنان جاسک با جثه‌ای قوی در فن کشتیرانی و کشتی‌سازی بسیار مهارت داشتند (2/9). به کار بردن عبارت «جزیره» برای جاسک به سبب وضع شبه‌جزیره‌ای آن است.
در سدۀ 7 و 8 ق بندر جاسک در قلمرو حکومت ملوک کیش قرار داشت (ابوالقاسم، 163). درگیریهای ملوک هرمز و کیش در اوایل سدۀ 8 ق/14م، به این منطقه نیز کشیده شد. به نوشتۀ تیکشیرا به نقل از شاهنامۀ تورانشاهی، چون ملک غیاث‌الدین دینار از فرمانروایان کیش، از بازگشت پادشاه هرمز بیمناک شده، و دریافته بود که مردم به سبب دوستی با گردان‌شاه هرمزی از خدمت به وی سر باز می‌زنند، از آنجا به جزیرۀ مکران گریخت و هرمز در 717ق/1317م به دست امیر ایازالدین گردان‌شاه هرمزی تسخیر شد. به این ترتیب بندر جاسک و نواحی مجاور آن در نیمۀ دوم سدۀ 8 ق جزو متصرفات ملوک هرمز درآمد (ص 161, 182).
به نظر می‌رسد استقرار قبایل جَت (زُط ) در منطقۀ جاسک طی همین دوره صورت پذیرفته است (نک‌ : دمشقی، 236). تیره‌های مهاجر عرب از ناحیۀ عمان نیز از دیرباز در این منطقه سکنا داشته‌اند (ازکوی، 29). همچنین قبایل مختلف بلوچ به سبب هم‌جواری با جاسک به تدریج در این نواحی ساکن شدند و از قدرت سیاسی بهره‌مند گردیدند. در آستانه سدۀ 10ق/16م، منطقۀ جاسک در قلمرو امیر مکران قرار گرفت (اسمیث، 36). در این دوره به سبب ضعف حکومت مرکزی ایران، امرای محلی در ناحیۀ مکران از قدرت فوق‌العاده‌ای برخوردار شدند و مسیر تجارتی ایران به‌ سمت هند را نا امن کردند و منافع بازرگانی ایران را به‌شدت به خطر انداختند(پیریش، 31). فعالیت امیرمکران تجارت دریایی ایران و هند را نیز مختل ساخت و شاه ‌اسماعیل اول که توان مقابلۀ کامل با آنان را نداشت، از نیروهای پرتغالی مستقر در هرمز یاری خواست. قراردادی که در 921ق/1515م میان پادشاه ایران و آلبوکرک بسته شد، متضمن کمک پرتغالیان برای سرکوب شورش امیر مکران بود. منابع پرتغالی قدرت او را تا منطقۀ جاسک تأیید کرده‌اند (اسمیث، همانجا؛ نیز نک‌ : فلسفی، سیاست...، 18-20) در سدۀ 10ق/16م رؤسای بلوچ مکران، مشهور به ملک بر نواحی جنوبی حکومت می‌کردند (لاریمر، I(2)/2150).
با روی کارآمدن شاه عباس و گسترش قدرت مرکزی به نواحی جنوب ایران، نخستین نشانه‌های حضور نیروهای صفوی در منطقۀ جاسک در 1017ق/1608م به چشم می‌خورد. در این سال شورش گسترده‌ای به رهبری ملک شمس‌الدین برضد اژدها سلطان افشار، حاکم صفوی مکران روی داد. شاه عباس حاکم سیستان را مأمور سرکوب این شورش کرد. نیروهای شورشی به رهبری ملک شمس‌الدین و برادرش ملک بهادر در منطقه پراکنده گردیدند. درگیریها تا 1018ق/1609م ادامه یافت و سرانجام نیروهای صفوی موفق به شکست ملک شمس‌الدین و برادرش شدند. سران شورشی پس از پذیرش انقیاد دولت صفوی و پرداخت مالیات معوقه آزاد گردیدند (منجم، 371-376). احتمالاً طی همین ایام ملک شمس الدین اظهار تشیع نموده است (نک‌ : لوئی بلان، 239). امرای مکران یک‌بار دیگر در 1022ق/1613م بر ضد حکومت صفوی دست به شورش زدند و تجارت دریایی و زمینی جنوب را مختل کردند (لاریمر، همانجا).
سیاست بسط قدرت صفویه در سواحل خلیج فارس در 1010ق/1601م با فتح لارستان وارد دوره‌ای جدید شد. نواحی مختلف قلمرو امیر نیمه مستقل لارستان که منطقۀ ساحلی جنوبی حد فاصل بندر طاهری‌ تا میناب را شامل‌ می‌شد، در اختیار الله‌وردی خان، سردارمشهور شاه‌عباس قرارگرفت (اسکندر‌بیک، 2/616؛ نیز نک‌ : وثوقی، 394-396). به این ترتیب بندر جاسک نیز به محدودۀ حکومتی فارس درآمد و تحت ‌نظر مستقیم حکومت صفوی اداره می‌شد. اختلافات رو به گسترش شاه عباس و پادشاه پرتغال بر سر هرمز در این دوره باعث تسهیل روابط ایران و انگلیس شد. انگلیسیها در 1021ق/1612م، دفتر تجارتی خود را در بندر سورت (سورات) مستقر ساختند و فعالیت بازرگانی خود را رسماً آغاز کردند (ویلسن، 153). رئیس تجارت‌خانۀ سورت توسط یکی از تجار انگلیسی متوجه ارزش واقعی بازار ایران شد و شرکت هندشرقی نمایندگان خود را در 1024ق/1615م به اصفهان فرستاد. این نمایندگان در ملاقات با شاه‌عباس، اولین قرارداد رسمی خود را با شاه ایران به امضا رساندند. شاه ایران فرمانی صادر کرد که بر اساس آن کشتیهای انگلیسی در بندر جاسک یا بنادر دیگر آزادانه رفت و آمد کنند و از امنیت لازم برخوردار شوند. انتخاب بندر جاسک به عنوان بندرگاه به سبب نزدیکی آن به مدخل خلیج‌فارس و در امان بودن آن از تهدید پرتغالیها بود (همو، 153-156؛ نیز نک‌ : یاپ، 70). در 5 ذیحجۀ 1025ق/4 دسامبر 1616م، نخستین گروه از تجار انگلیس وارد بندر جاسک شدند تا تجارت با ایران را آغاز کنند (فریر، 445). در همان سال نخستین کشتی انگلیسی به نام جیمز وارد بندرگاه جاسک شد (ویلسن، 157).
نزدیکی روابط ایران و انگلیس موجب رشد و ترقی بندر جاسک گردید و این بندر به شدت توجه دولت صفوی را به خود جلب کرد. استقرار دفترهای تجارتی انگلیس در این بندر و صدور فرمان آزادی تجارت انگلیسیها از طرف شاه عباس موجب واکنش پرتغالیها گردید. در 13 رجب 1029ق/16 ژوئن 1620م یک ناوگان جنگی به فرماندهی روی فریر وارد خلیج‌فارس شد و اقدامات نخستین خود را بر ضد کشتیهای انگلیسی در منطقه آغاز کرد (استینسگر، 337؛ فلسفی، تاریخ...، 70-72). انگلیسیها با اطلاع از این اقدام، کشتیهای تجارتی خود را در پناه ‌ناوگان جنگی به بندر جاسک فرستادند (سیلوا ای فیگروا، 409-410). انتشار این خبر در اصفهان به منزلۀ موافقت انگلیسیها برای کمک به ایران در بیرون راندن پرتغالیها از خلیج‌فارس تلقی گردید (دلاواله، 2/947).
در محرم1030/نوامبر 1620، نوامبر ناوگان جنگی پرتغال به محاصرۀ دریایی بندر جاسک اقدام کرد و از ورود دو کشتی انگلیسی به آن بندر جلوگیری به عمل آورد (مایلز، 185؛ فلسفی، همان، 72). این اقدام موجب واکنش سریع نیروی دریایی انگلیس شد و نبرد دریایی این دو کشور در ساحل بندر جاسک آغاز گردید که موجب شکست سنگین پرتغالیها شد و موقعیت انگلیس در منطقه را مستحکم ساخت (استینسگر، 338). این حوادث سرانجام موجب درگیری مستقیم نیروهای ایرانی و پرتغالی در جزیرۀ هرمز شد و منجر به آزادسازی آن در 1031ق/1622م گردید (فلسفی، همان، 72-76).
بندر جاسک طی این دوره به عنوان مقر دفتر تجارتی انگلیس و پایگاه اعزام نیروی دریایی، و محلی امن برای تبادلات اقتصادی از اهمیت برخوردار شد. امیران جاسک نیز با اتخاذ سیاستی واقع‌بینانه در دفاع از مرزهای ایران در کنار نیروهای دولت صفوی قرار گرفتند و در نبرد هرمز شرکتی مؤثر داشتند. با استقرار نیروهای ایرانی در جزیرۀ هرمز این محدودۀ جغرافیایی تحت نظارت مستقیم امام‌قلی‌خان والی فارس قرار گرفت که این امر به تدریج نارضایی امیران جاسک را به وجود آورد. اگر چه اطلاع چندانی از جزئیات حوادث بندر جاسک در این دوره در دست نیست، اما منابع تاریخی از شورش امیر جاسک در دورۀ حکومت شاه‌عباس اول و والیگری امام‌قلی‌خان اطلاع داده‌اند. این شورش با مداخلۀ نیروی نظامی فرو نشست و امیر جاسک با پذیرش انقیاد دولت صفوی تا پایان دورۀ سلطنت شاه عباس اول بر مسند قدرت باقی بود (اسکندربیک، 3/979؛ فلسفی، زندگانی...، 4/1558؛ لاریمر، I(2)/2150).
اگر چه سقوط هرمز در کوتاه مدت موجب رونق اقتصادی بندر جاسک گردید، اما گسترش نا امنی در مناطق پس‌کرانه‌ای این بندر و چنددستگی قدرت در منطقه وضعیت نامناسبی را برای تداوم آبادانی جاسک به وجود آورد (استینسگر، 400). با مرگ شاه‌عباس اول، امیر جاسک از پرداختن مالیات خودداری کرد و این امر تا دورۀ سلطنت شاه‌عباس دوم تداوم داشت؛ تا اینکه شاه‌عباس دوم خان هرمز را مأمور سرکوب امیر جاسک کرد. لشکرکشی خان هرمز به منطقۀ جاسک با شکست مواجه شد و پس از آن نیروهای کمکی فارس در یک حملۀ همه جانبه امیر جاسک را دستگیر کردند و سپس او را در بندرعباس به قتل رساندند. بدین‌ترتیب جاسک یک بار دیگر در قلمروخان بندرعباس قرار گرفت (تاورنیه، 559-561).
در سالهای پایانی حکومت صفویه به سبب ضعف حکومت مرکزی و قدرت گرفتن امرای محلی، بندر جاسک در حوزۀ نفوذ امرای بلوچ قرار گرفت. در 1110ق/ 1698م شورش گسترده‌ای در این ناحیه به وقوع پیوست (نصیری، 278- 281). امیران بلوچ مکران قدرت خود را به بندرعباس گسترش دادند و حملاتی به نواحی شمالی بندرعباس تا منطقۀ لارستان تدارک دیدند (لاریمر، I(2)/2152). گسترش قدرت اعراب مسقط در سواحل ایران و تصرف بندرعباس و نواحی وابسته به آن، موجب از
هم‌ پاشیدگی قدرت در این نواحی گردید. امیران بلوچ که در منطقۀ جاسک حکومت می‌کردند، از این وضع به خوبی بهره بردند و توانستند با کمک نیروهای افغان در اواخر سلطنت شاه سلطان حسین، بندرعباس، لار و بسیاری از شهرهای جنوبی را به تصرف خود درآورند. اسناد هلندی مداخلۀ مستقیم امیر جاسک در این حملات را تأیید می‌کند (فیدالگو، 12؛ فلور، برافتادن...، 18-19، 60).
در 1150ق/1737م، بندر جاسک در حوزۀ قدرت ملک دینار، حاکم مکران و کیج قرار داشت (لاریمر، I(2)/2152-2153) . او با طغیان در برابر حاکم فارس، از دادن خراج خودداری کرد. محمدتقی خان، بیگلربیگی فارس با لشکرکشی به سوی وی توانست شورش را سرکوب کند و او را به حلقۀ اطاعت درآورد (استرابادی، 344)؛ هلندیها نیز یک فروند کشتی جنگی در اختیار محمدتقی خان گذاردند و او را یاری کردند (فلور، حکومت...، 177).
با مرگ نادرشاه دوره‌ای طولانی از هرج و مرج در نواحی مختلف جنوب ایران آغاز شد. سلطان مسقط در این دوره، قدرت خود را به سواحل مکران گسترش داد (لاریمر، I(2)/2153)، نصیرخان لاری سواحل بندرعباس تا کنگان را به تصرف خود درآورد (پری، 172-175)، و اعراب قواسم، جزیرۀ قشم را در اختیار گرفتند و بندرگاهی جدید در آن تأسیس کردند (قاسمی، 33). بندرهای پایین دست خلیج‌فارس نیز بر اثر این شورشها دچار نا امنی شدید گردید و تجارت‌خانه‌های هلندی و انگلیسی از این نواحی به بخشهای شمالی خلیج‌فارس منتقل شد (ملکم، 1/276-277). ادامۀ‌ این وضعیت به معنای افول اوضاع اقتصادی و تجارتی بندرجاسک و نواحی مجاور آن بود. از این‌رو این نواحی سهمی از مبادلات اقتصادی منطقه نداشت و وضعیت آن روز به روز وخیم‌تر می‌شد.
آگاهیهای چندانی از اوضاع عمومی بندر جاسک در دورۀ انتقال قدرت از زندیه به قاجار در دست نیست. در 1224ق/1809م کاپیتان گرانت، افسر انگلیسی توانست به عنوان نخستین اروپایی، در سرزمینهای ساحلی میان جاسک و میناب سیاحت کند. او در 20 آوریل 1809 به بندر جاسک رسید. امیر جاسک چون در سیریک، از نواحی بیابانی اقامت داشت، کاپیتان گرانت ناگزیر بدون ملاقات با امیر راه خود را به طرف میناب ادامه داد (گابریل، 191؛ لاریمر، I(2)/2155).
در یک نقشۀ جغرافیایی ترسیم شده به سال 1249ق/1833م جزئیات خلیج جاسک و آبادیهای مجاور آن به خوبی مشخص شده است. در این نقشه شهر جاسک در محل کنونی جاسک کهنه و در طول ساحل دریا ترسیم شده است ( اطلس نقشه‌ها...، 123).
در دورۀ ناصرالدین‌شاه قاجار وضعیت سیاسی جاسک از دیگر مناطق مکران متمایز شد. در این دوره بندر جاسک در محدودۀ منطقه‌ای به نام بیابان قرار داشت و طی معاهدۀ‌ 1272ق/1856م در اجارۀ سلطان سعید خان، حاکم مسقط قرار گرفت (فسایی، 1/806-807). ضابط جاسک در این دوره فردی به نام میرحسین بود که محدودۀ تحت سلطه‌اش تا رودخانۀ سدیج ذکر شده است (لاریمر، I(2)/2157).
دولت انگلستان در 1273ق/1857م، با قیامهای گستردۀ مردم در هندوستان روبه‌رو شد. از این رو دولتمردان انگلیس به ضرورت ارتباط سریع میان هند و اروپا بیش از پیش پی بردند و تلاش گسترده‌ای را برای برقرار کردن خط تلگراف میان هندوستان و انگلستان آغاز کردند. بر اساس طرح اولیۀ کارشناسان انگلیس، این خط تلگراف از بوشهر به جاسک، و از آنجا در طول ساحل مکران به هند ادامه می‌یافت. در 1278ق/1861م، باجر افسر انگلیسی مقیم مسقط گزارش مبسوطی از نواحی مکران در اختیار مسئولان کمپانی در هندوستان قرار داد که بر اساس آن دولتمردان انگلیس برای کسب موفقیت در اجرای طرح تلگراف باید با ایجاد ارتباط با امیران محلی ناحیۀ جاسک و مکران موافقت آنان را برای حفظ و نگهداری خطوط به دست آورند (نک‌ : مابرلی، 31؛ لاریمر،
I (2)/2158-2159 ). بندر جاسک در این طرح بزرگ از اهمیت بسیاری برخوردار شد و دولت انگلیس توجهی خاص به این بندر نشان داد (کرزن، II/428).
در 1281ق/1864م خط تلگرافی از کرمانشاه به تهران کشیده شد و از آنجا به اصفهان و بوشهر و سپس به جاسک متصل گردید (مابرلی، همانجا). خط تلگراف انگلیس نیز از کراچی به جاسک متصل شد و مراکز آن در خاک ایران در بنادر گوادر، چابهار و جاسک در نظر گرفته شد؛ بعدها نیز تلگراف جاسک از طریق دریا به بندر مسقط متصل گردید و از این نظر جاسک به عنوان یکی از ایستگاههای مهم ارتباطی اروپا به هند اهمیت یافت (ویلسن، 306-307). ادارۀ‌ امور جاسک در این روزها به عهدۀ میرعبدالنبی بود که نفوذ بسیاری در منطقه داشت و حکم ضابطی خود را از سلطان عمان گرفته بود (لاریمر، I(2)/2162). انگلستان در انتهای دماغۀ جاسک ادارۀ تلگراف‌خانۀ خود را بنا کرد و در 1297ق/1879م، پس از برچیده‌شدن ایستگاه دریایی باسعیدو، در جزیرۀ قشم 100 تن از سپاهیان مستقر در آن پایگاه را به بندر جاسک منتقل کرد و سربازخانه و پادگانی نظامی نیز در آنجا ساخته شد (کرزن، II/428-429).
در 1304ق/1887م در دورۀ ناصرالدین شاه قاجار تقسیمات اداری جدید در ایران صورت پذیرفت که بر اساس آن بندر جاسک از حوزۀ اختیارات والی کرمان منفصل، و جزو حکومت بنادر خلیج فارس شد. در همان سال نصرالله خان به عنوان مأمور مالیاتی بندر جاسک منصوب گردید و گمرک‌خانۀ ایران در آن بندر شروع به کار کرد (لاریمر، I(2)/2179؛ کرزن، II/429). استقرار نیروهای دولتی ایران در این بندر مورد پسند و رضایت دولت انگلیس نبود؛ از این رو انگلیسیها، با تحریک امرای محلی، از جمله میرعبدالنبی و میرعلی در این ناحیه اغتشاش کردند. در همان سال به سیستم تلگراف انگلیس در حوالی جاسک حمله شد و مأموران محلی ایران که این عمل را ترفندی از ناحیۀ کارگزاران انگلیس می‌دانستند، اقدام به دستگیری امرای محلی نام‌برده کردند. دستگیری این دو تن که روابط حسنه‌ای با انگلستان داشتند، موجب خشم کارگزاران بیگانه گردید (لاریمر، I(2)/2179-2180).
چندی بعد ملک‌التجار بوشهری وارد بندر جاسک شد، تا اوضاع را از نزدیک بررسی کند. او ضمن استقرار کامل امنیت در این منطقه، به ساختن قرارگاههای دیده‌بانی در سواحل اقدام کرد. بومیان این برجها را چیدۀ ملکان نامیدند (سدیدالسلطنه، بندرعباس...، 80). سعدالملک کارگزار کل بنادر خلیج فارس در 1306ق/1889م با کشتی پرسپولیس وارد بندر جاسک شد. میرعبدالنبی حاکم پیشین منطقه نیز در کشتی حضور داشت. کارگزار بنادر با فرستادن 20 سرباز به پادگان جاسک، مالیاتهای معوقه را از میرعبدالنبی دریافت کرد (لاریمر، I(2)/2180). میرعبدالنبی توانست ضابطیِ جاسک را دوباره در دست گیرد. اطاعت میرعبدالنبی از حکومت بنادر چندان نپایید. او در 1308ق/1891م یک‌بار دیگر با دریافت مالیات غیرقانونی از مردم برضد حکومت اقدام کرد؛ کارگزاری بنادر نیز طی فرمانی حاکم میناب و شمیل را مأمور سرکوب ضابط جاسک کرد. نیروهای دولتی وارد منطقه شدند و بندر جاسک را به تصرف درآوردند. میرعبدالنبی به نواحی بیابان گریخت و اقدامات خودسرانۀ خود را ادامه داد. این کشمکشها در 1313ق/1895م با مرگ میرعبدالنبی خاتمه یافت و فرزندش میرمصطفى جانشین او شد. منطقۀ جاسک میان میرمصطفى و برادرش میرعلی تقسیم شد؛ اما میرعلی در 1318ق/1900م درگذشت و برادر دیگرش میربرکت جانشین او شد (لاریمر، I(2)/2180-2181, 2191).
بروز انقلاب مشروطیت و سالهای بحرانی پس از آن باعث شد تا امیران محلی جاسک به دور از نظارت مرکز قدرت خود را تحکیم بخشند و با استفاده از موقعیت جدید بخشهای ساحلی بندر جاسک و بیابان را به طور کامل در اختیار خود بگیرند. گسترش ناآرامیها و درگیریهای محلی در این مناطق انگلستان را بر آن داشت تا برای حفظ خط تلگراف اروپا ـ هند نیروهای نظامی مستقر در جاسک را تقویت کند (مابرلی، 100).
اقدامات گستردۀ میربرکت خان در ایجاد نا امنی در منطقه و تخریب خطوط تلگراف انگلیس باعث شد تا کارگزاران انگلیس در خلیج‌فارس از دریابیگی تقاضای دستگیری امیر جاسک را بکنند. دریابیگی کارگزار بنادر، با کشتی پرسپولیس به ساحل جاسک رسید و فرزند میربرکت خان را دستگیر کرد و او را به بوشهر فرستاد (کاکس،94).
در 1334ق/1915م خطوط تلگراف انگلیس در جاسک تخریب شد و نا امنیهای گسترده در منطقه نارضایی شدید مردم را به دنبال داشت. تعدی و اجحاف میرمصطفى به تجار و بازرگانان ایرانی ساکن جاسک آنان را بر آن داشت که طی شکوائیه‌ای به کارگزار بنادر، خواهان اقدام عاجل دولت برای رفع اجحافات امیر جاسک شوند. یمین الممالک، فرستادۀ ویژه هیئت دولت در 1339ق/1921م با کشتی پرسپولیس وارد خلیج جاسک شد. میرمصطفى به نواحی بیابان گریخت و برادرش میربرکت از یمین‌الممالک استقبال کرد ( تحولات...، 71). بر اساس گزارش تنظیمی هیئت اعزامی به بندر جاسک، تجار و کسبۀ بندر به شدت از اقدامات میرمصطفى شکایت داشتند و خواهان مجازات او بودند. یمین الممالک با برقراری ارتباط نزدیک با میربرکت او را به عنوان ضابط جاسک منصوب کرد و خواستار برقراری کامل نظم و امنیت در منطقه گردید. درآمد سالانۀ گمرک جاسک در آن سال 150 تومان ذکر شده است (همانجا). بر اساس این گزارش انگلیسیهای مستقر در تلگراف‌خانه 33 تن بوده‌اند که با آماری که سدیدالسلطنه ارائه کرده است (نک‌ : سرزمینها ...، 288) چندان تفاوتی ندارد حضور انگلیسیها در بندر جاسک تا 1314ش ادامه داشت (رائین، 860). ساختمان تلگراف‌خانۀ قدیم و فرودگاه نظامی از یادگارهای دورۀ حضور انگلیس در این بندر به شمار می‌رود. پس از جنگ جهانی اول با تقویت نیروی دریایی ایران و قدرت یافتن حکومت مرکزی، بندر جاسک از محدودۀ اختیارات امرای محلی خارج شد و به عنوان یکی از بنادر وابسته به کارگزاری کل بنادر خلیج فارس درآمد. بر پایۀ قانون تقسیمات کشوری مصوبۀ 16 آبان 1316 جاسک به عنوان یکی از بخشهای وابسته به شهرستان بندرعباس و جزو استان هشتم قرار گرفت (مجموعۀ قوانین...،90).
با شکل‌گیری فرمانداری کل بنادر، بندر جاسک در محدودۀ سیاسی این فرمانداری قرار گرفت و با تشکیل استان هرمزگان به عنوان مرکز بخشی به نام «جاسک» از توابع شهرستان بندرعباس شد. سرانجام در 1366ش بر اساس مصوبۀ هیئت دولت بندر جاسک به عنوان شهرستان شناخته شد.
مآخذ: ابن‌مجاور، یوسف، تاریخ المستبصر، به کوشش ا. لوفگرن، لیدن، 1951-1954م؛ ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، به کوشش مهین همبلی، تهران، 1348ش؛ ازکوی عمانی، سرحان، تاریخ عمان، بحرین و قطر، به کوشش عبدالمجید حسیب قیسی، عمان، 1412ق/1992م؛ استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبدالله انوار، تهران، 1341ش؛ اسکندر بیک منشی، عالم‌آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1350ش؛ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، به کوشش سعید بختیاری، تهران، 1383ش؛ اطلس نقشه‌های جغرافیایی و اسناد تاریخی خلیج فارس، مؤسسۀ جغرافیایی و کارتوگرافـی سحاب، تهران، 1373ش؛ افشین، یـدالله، رودخانه‌های ایران، تهران،1373ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، 1367ش؛ پری، جان ر.، کریم‌خان زند، ترجمۀ علی محمد ساکی، تهران، 1365ش؛ تاورنیه، ژان‌باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، تهران، 1369ش؛ تحولات سیاسی صفحات جنوبی ایران (مجموعۀ گزارشهای کارگزاران بنادر و جزایر مسکون خلیج فارس)، به کوشش محمد باقر وثوقی، تهران، 1381ش؛ جعفری، عباس، دایرة‌المعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛ «درگاه ملی آمار» (نک‌ : مل‌ ، SCI)؛ دلاواله، پیترو، سفرنامه، ترجمۀ محمود بهفروزی، تهران، 1380ش؛ دمشقی، محمد، نخبة‌الدهر، بیروت، 1408ق/1988م؛ رائین، اسماعیل، دریانوردی ایرانیان، تهران، 1356ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، بندرعباس و خلیج‌فارس، به کوشش احمد اقتداری، تهران، 1368ش؛ همو، سرزمینهای شمالی پیرامون خلیج‌فارس و دریای عمان در صد سال پیش، به کوشش احمد اقتداری تهران، 1371ش؛ سیلوا ای فیگروا، گارثیا، سفرنامه، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1363ش؛ فرامرزی، احمد، «بنادر و جزایر خلیج فارس»، پژوهشهای ایران‌شناسی (ناموارۀ دکتر محمود افشار)، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1379ش، ج 12؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (جاسک، پی‌بشک، گوادر)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1373ش، ج 136-137-139؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران،1379ش؛ فسایی، حسن، فارس‌نامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ فلسفی، نصرالله، تاریخ روابط ایران و اروپا در دورۀ صفویه، تهران، 1316ش؛ همو، زندگانی شاه‌عباس اول، تهران، 1375ش؛ همو، سیاست خارجی ایران در دوران صفویه، تهران، 1342ش؛ فلور، ویلم، برافتادن صفویان، برآمدن محمود افغان، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1365ش؛ همو، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1368ش؛ فیدالگو، گ. پ.، گزارش سفیر کشور پرتغال در دربار شاه سلطان حسین صفوی، به کوشش ژان اوبن، ترجمۀ پروین حکمت، تهران، 1357ش؛ کاکس، پرسی، گزارشهای سالانه، ترجمۀ حسن زنگنه، تهران، 1377ش؛ گابریل، آلفونس، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوری، تهران، 1348ش؛ لوئی بلان، لوسین، زندگی شاه عباس اول، ترجمۀ ولی‌الله شادان، تهران، 1375ش؛ مابرلی، جیمزفردریک، عملیات در ایران، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، 1369ش؛ مجموعۀ قوانین 1316ش؛ محیط طباطبایی، محمد، «سرزمین بحرین»، سمینار خلیج‌فارس، تهران، 1341ش؛ ملکم، جان، تاریخ ایران، ترجمۀ اسماعیل حیرت، به کوشش مرتضى سیفی فمی تفرشی و ابراهیم زندپور، تهران، 1362ش؛ منجم‌ یزدی، محمد، تاریخ عباسی، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، 1366ش؛ نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، 1385ش؛ نصیری، محمدابراهیم، دستور شهریاران، به کوشش محمدنادر نصیری مقدم، تهران، 1373ش؛ وثوقی، محمدباقر، تاریخ مهاجرت اقوام در خلیج‌فارس، شیراز، 1380ش؛ ویلسن، آرنلد، خلیج فارس، ترجمۀ محمد سعیدی، تهران، 1348ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:


Curzon, G. N., Perisa and the Persian Question, London, 1892; Ferrieer, R., »Trade from the Mid – 14 th Century to the End of the Safavid Period«, The Cambridge History of Iran, vol. VI, ed. P. Jackson, Cambrdige, 1986; Lorimer, J. G., Gazetteer of the Persian Gulf, ºOmān and Central Arabia, Calcutta, 1915; Miles, S. B., The Countries and Tribes of the Persian Gulf, London, 1966; Pires, T., The Suma Oriental, tr. A. Cortesäo, London, 1944; Al - Qasimi, S. B. M., Power Struggles and Trade in the Gulf 1620 - 1820, London , 1999; SCI, www. sci. org. ir/portal/faces/public/census 85/sensus 85. natayej/sensus 85. information file; Smith, R. B., The First Age, Maryland, 1970; Steensgaard, N., The Asian Trad Revolution of the Seventeenth Century, Chicago / London, 1973; Teixeira , P., The Travels, tr. W. F. Sinclair, London, 1902; Yapp, M. E., »British Policy in the Persian Gulf«, The Persian Gulf States, London, 1980.
محمدباقر وثوقی
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 17  صفحه : 6355
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست