responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 16  صفحه : 6212
تهانیسری، نظام الدین
جلد: 16
     
شماره مقاله:6212

تَهانیسَری، نظام ‌الدین بن عبد الشکورِ عمری (فاروقیِ) بلخی (د 1024 یا 1036ق/1615 یا 1627م)، برادرزاده، داماد و جانشینِ جلال‌الدین تهانیسری و از مشایخ چشتیۀ صابریه. نسب او به خلیفۀ دوم، عمر می‌رسید و نسبت عمری و فاروقی او نیز از همین روی است. دربارۀ کودکی و جوانی او اطلاعاتی در دست نیست. تنها می‌توان گفت که وی ظاهراً در تهانیسر به دنیا آمد و در همان‌جا نزد عمویش، جلال‌الدین تهانیسری به سیر مراتب سلوک پرداخت، با دختر وی ازدواج کرد و سرانجام پس از مرگ جلال‌الدین ادارۀ امور طریقه را بر عهده گرفت (چشتی صابری، 419-421).
پس از مرگ جلال‌الدین محمد اکبرشاه (سل‌ ‌سییی یی ی963-1014ق)، نورالدین‌محمدجهانگیر (سل‌ 1014-1037ق) ــ کـه از ارادتمندان شیخ بود ــ بر مسند پادشاهیِ هند نشست، اما در همان نخستین سالِ حکومت، فرزندش خسرو برضد او شورش کرد و در راه اکبرآباد به تهانیسر به دیدار شیخ رفت. با آنکه در این دیدار نظام‌الدین او را از این کار باز داشت، اما بدگویان و دشمنان نظام‌الدین به جهانگیر وانمود کردند که شیخ به شاهزاده خسرو نوید فتح داده است، و به همین سبب، جهانگیرشاه از نظام‌الدین رنجیده‌خاطر گشت و وی را به حجاز فرستاد. تهانیسری پس از ادای فریضۀ حج در مکه، به مدینه رفت و چند سالی را در آنجا ماند و ظاهراً در 1020ق/1611م از راه دکن به هند بازگشت و با گذر از بیجاپور، به تهانیسر رفت؛ اما اندکی بعد آنجا را نیز ترک گفت و به بلخ مهاجرت نمود و در آنجا با استقبال مردم و حاکم بلخ، امام‌قلی‌خان ازبک مواجه گردید ( توزک...، 28؛ قدوسی، 1/226- 228؛ غلام‌سرور، 1/463-464).
باید توجه داشت که در پاره‌ای منابع دربارۀ ترتیب سفرها و نیز تاریخ رفتن و بازگشتن او، آمیختگیها و اشتباهاتی وجود دارد (برای نمونه، نک‌ : غوثی شطاری، 510؛ چشتی، 1192؛ عبدالحی، 5/431؛ چشتی صابری، 421-422). اما با توجه به تصریح توزک جهانگیری بر ملاقات جهانگیر با نظام‌الدین در 1014ق و سپس فرستادن او به حجاز، می‌توان دریافت که سفر
او به مکه در 1014ق، و بازگشتش به هند احتمالاً در 1020ق بوده است. برخی منابع نیز به دوبار تبعید او ــ یک بار به حجاز و بار دیگر به بلخ ــ اشاره کرده‌اند و این امر با این واقعیت که وی پس از بازگشت به تهانیسر به دلیل نامعلومی آنجا را ترک گفت و به بلخ رفت، هماهنگی دارد (رحمان علی،‌ 241).
تهانیسری باقی عمر را در بلخ به تربیت شاگردان و مریدان بسیار خود گذراند و پس از مرگش در 1036ق /1627م (یا بنا بر برخی روایات 1024ق/1615م) در همان‌جا به خاک سپرده شد (غلام‌سرور، 1/465؛ چشتی، رحمان علی‌، عبدالحی، همانجاها). وی فرزندان بسیاری داشت که برخی از آنها در بلخ ماندند و بعضی دیگر به هند رفتند. مهم‌ترین جانشین وی نیز، خواجه ابوسعید گنگوهی بود (غلام‌سرور، 1/465-466).
تهانیسری اهل شعر و سماع، و آگاه از علوم غریبه بود و در تربیت مریدان مهارت داشت (چشتی، 1191-1192؛ غلام‌سرور، 1/463). وی حنفی‌مذهب و وابسته به طریقۀ چشتیِ صابری بود، اما مشرب خاصِ خود را داشت. نظام‌الدین در تصوف پیرو طریق عشق بود و این امر از شرحهایی که بر سوانح غزالی و لمعات عراقی نوشته است، آشکار می‌شود (همانجا؛ چیمه، «شیخ نظام‌الدین...»، 224-225). به علاوه، نظام‌الدین از معتقدان به وحدت وجود بود و این موضوع، صوفی مشهور معاصر او، احمد سرهندی را که از قائلان به وحدت شهود و مخالفان وحدت وجود بود، به واکنش واداشت، تا آنجا که در چند نامۀ خود به نظام‌الدین، ضمن انتقاد از برخی رفتارها و آداب پیروان او، کوشید تا به زعم خود شبهات موجود را برطرف کند و موضع نظام‌الدین را اصلاح نماید (نک‌ : احمد سرهندی، 37-44؛ نیز رضوی، II/266). متأسفانه دربارۀ پاسخهای احتمالی نظام‌الدین به این نامه‌ها شواهدی در منابع یافت نمی‌شود.
آثـار: با آنکه در بیشتر منابع به درس ناخوانده بودن نظام‌الدین اشاره شده است، اما همۀ منابع او را صاحب کتابها و رسائلی دانسته‌اند که از آن جمله است:
1. شرح لمعات عراقی، که نظام‌الدین در مدت اقامت خود در حجاز، بخشی از آن را در مکه، و بخشی را در مدینه نوشته است و نسخه‌های خطی آن با نامهای تجلیات جمال و معدن‌الاسرار موجود است (بشیرحسین، 286؛ صدیقی، 1/71-72؛ منزوی، فهرستواره...، 7/242؛ چیمه، مقام...، 317، «شیخ نظام‌الدین»، 218-222؛ استوری، I/18).
2. بحرالتصوف، که شرحی بر سوانح العشاق احمد غزالی است (عباسی، 160).
3. تفسیر سورۀ فاتحه و بخشهای دیگری از قرآن از جمله جزءهای 7، 29 و 30، که نسخ خطی آن هر یک دربردارندۀ بخشهایی از این تفسیر است و با نامهای ریاض القدس، تفسیر نظامی و تفسیر سورۀ فاتحه نیز خوانده می‌شود (منزوی، خطی مشترک، 1/53-54، فهرست نسخه‌ها...، 1/31؛ استوری، 177- 178؛ نوشاهی، 6؛ چیمه، همان، 211-213).
4. رسالۀ حقیقت، یا رسالۀ حقیه یا رسالة فی التوحید، که در بیان7مرتبۀ توحیداست(منزوی، همان، 2/600، فهرستواره،7/238، 309؛ بلوشه، I/118).
5. رسالۀ بلخیه، که در پاسخ به اعتراضات علمای بلخ و اثبات جایز بودن سماع نوشته شده است (غلام سرور، رحمان علی، همانجاها؛ چیمه، همان، 213).
6. رساله‌ای بی‌نام دربارۀ اسرار الٰهی یا لاهوت (عباسی، 135؛ منزوی، همان، 7/793؛ چیمه، همان، 216؛ بلوشه، همانجا).
7. رسالۀ مظاهر، که به نثر آمیخته به نظم و دربارۀ عالم و مراتب پنجگانۀ ظهور است (منزوی، همان، 8/897، خطی مشترک، 3/1936).
8. رسالۀ شرح ایاکم و الأمردان، در شرح حدیثی که وی از پیامبر‌(ص) می‌داند (همو، فهرستواره، 7/530، خطی مشترک، 3/1586).

مآخذ: احمد سرهندی، مکتوبات، استانبول، 1331ق؛ استوری، چ. ا.، ادبیات فارسی، ترجمه به روسی، یو. ا. برگل، ترجمۀ یحیى آرین پور و دیگران، تحریر احمد منزوی، تهران، 1362ش؛ بشیرحسین، محمد، فهرست مخطوطات شفیع، لاهور، 1972م؛ توزک جهانگیری، به کوشش سیداحمد، علیگره، 1281ق/1864م؛ چشتی، عبدالرحمان، مرآة‌الاسرار، ترجمۀ علی‌اصغر چشتی صابری، لاهور، 1411ق؛ چشتی صابری، علی اصغر، شمیم ولایت، لاهور، 1993م؛ چیمه، محمداختر، «شیخ نظام‌الدین تهانیسری»، دانش، اسلام‌آباد، 1369ش، شم‌ 23؛ همو، مقام شیخ فخرالدین عراقی در تصوف اسلامی، اسلام آباد، 1372ش؛ رحمان علی، محمدعبدالشکور، تذکرۀ علمای هند، لکهنو، 1914م؛ صدیقی، ساجد الرحمان و محمدمتین هاشمی، فهرست مخطوطات مرکز تحقیق دیال سنگه‌ لائبریری، لاهور، 1975م؛ عباسی، منظور احسن، تفصیلی فهرست مخطوطات فارسیه، لاهور، 1963م؛ عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدرآباددکن، 1396ق/1976م؛ غلام‌سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، کانپور، 1894م؛ غوثی شطاری، محمد، گلزار ابرار، به کوشش محمدذکی، پتنه، 1994م؛ قدوسی، اعجاز الحق، تذکرۀ صوفیائی سرحد، لاهور، 1966م؛ منزوی، خطی مشترک؛ همو، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانۀ گنج بخش، اسلام آباد، 1357ش؛ همو، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، تهران، 1382ش؛ نوشاهی،عارف، فهرست نسخه‌های خطی فارسی موزۀ ملی پاکستان کراچی، اسلام آباد، 1983م؛ نیز:

Blochet, E., Catalogue des manuscrits persans de la Bibliothèque nationale, Paris, 1905; Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986; Storey, C. A., Persian Literature, London, 1927-1939.
حسین خندق‌آبادی

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 16  صفحه : 6212
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست