تَمّامِ بْنِ عامِر، ابوغالب (184- جمادیالآخر 283ق/800- ژوئیۀ 896م)، وزیر، ادیب،
شاعر و تاریخنگار اندلسی. خاندان او از موالـی عبـدالرحمان بـن ام حَکَم ثقفـی ــ
والـی کوفـه در
58 ق/678م (نک : طبـری، 5/ 309) ــ بودند (ابنحیان، 179؛ ابنابار، 1/143) و نیای
بزرگ او، ابوغالب تمام بن علقمه (د 196ق) با سپاه بلج بن بشر (ه م)، سردار اموی،
احتمالاً در 123ق/741م وارد اندلس شد (همانجا؛ نیز نک : بایکو، 43) و سپس در شمار
یاران نزدیک عبدالرحمان اموی درآمد (ابنقوطیه، 47؛ ابنابار، همانجا؛ مقریزی،
4/104-105؛ مقری، 3/31، 45، 49، 50؛ نیز نک : مونس، 672-673) و در بیعت ستاندن
برای عبدالرحمان (ابنعذاری، 2/45) و در تسخیر شهر طلیطله و چند شهر دیگر مشارکت،
یا حتى سمت فرماندهی داشت (ابناثیر، 5/583؛ ابنابار، همانجا؛ برای دیگر فعالیت
او، نک : ابناثیر، 6/49). عبدالرحمان نیز مقام حاجبی خویش را به تمام بن علقمه
سپرد (ابنعذاری، 2/48؛ ابنابار، همانجا؛ ابنسعید، 1/44؛ مقری، 3/45). وی پس از
عمری دراز، در دورۀ حکم اموی درگذشت (ابنابار، همانجا؛ ابنعذاری، 2/73). تمامبن
علقمه از نخستین راویان اخبار در باب شرایط به قدرت رسیدن عبدالرحمان اموی و حوادث
پس از آن به شمار میرود (برای تفصیل، نک : بایکو، 44).
از احوال تمام بن عامر (برای سلسله نسب او تا تمام بن علقمه، نک : ابنحیان،
همانجا، به نقل از ابنفرضی)، این اندازه میدانیم که در دورۀ محمد بن عبدالرحمان
اموی (حک 238-273ق/852-886م)، مقام وزارت را، احتمالاً بیش از یکبار بر عهده داشت
(همو، 179-180). وی در زمان فرزندان محمد، منذر (حک 273-275ق/886- 888م) و مدتی در
دورۀ عبدالله (حک 275-300ق/ 888-912م) نیز بر آن مقام بود (همو، 184؛نیز نک :
ابنقوطیه، 113، 115؛ ابنابار، 1/144؛ برای تاریخ مرگ او، نک : ابنحیان،
ابنابار، همانجاها).
تمام بن عامر افزون بر مقام سیاسی، شاعر نیز بود،
اگر چه نمونههای اندکی از شعر او در دست است (نک : ابنحیان، 182-183؛ ابنابار،
همانجا؛ نیز نک : فروخ، 4/143-144). مشهورترین نمونۀ شعر وی که نشان از فعالیت و
اهتمام او در زمینۀ اخبار تاریخی اندلس دارد، ارجوزهای بلند بوده است، مشتمل بر
تاریخ فتح اندلس تا پایان حکومت امیر عبدالرحمان دوم (حک 180-206ق/796-821م)
(ابنابار، همانجا؛ نیز نک : بایکـو، 67). به نوشتۀ ابن حیـان، این ارجـوزه ــ که
اینک در دسـت نیست ــ خود کتابـی بزرگ بوده که تمام آن را در میانسالی (در
229ق/844م)، سروده است (ص 179؛ برای آگاهی از این ارجوزه، نک : ابنقوطیه، 32).
گفتنی است که ابندحیه (د 633ق) در شرح احوال یحیی بن حکم غزال، شاعر اندلسی
(156-ح250ق/773-864م، نک : GAS, II/675-676)، مطالبی به نظم و نثر از تاریخ تمام
بن عامر (در متن: تمام بن علقمه)، دربارۀ غزال نقل کرده است (ص 133-134، 143-144).
اگر منظور او همان اثر پیشگفته باشد، میتوان حدس زد که کتاب بزرگ تمام، نه فقط
شامل ارجوزهای در باب اخبار اندلس، بلکه احتمالاً مشتمل بر پارهای اخبار و آثار
دیگر با صبغۀ ادبی نیز بوده است (نیزنک : بایکو، همانجا).
مآخذ: ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، 1958م؛ ابناثیر،
الکامل؛ ابنحیان، حیان، المقتبس، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، 1393ق/1973م؛
ابندحیه، عمر، المطرب من اشعار اهل المغرب، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران،
قاهره، 1374ق/1955م؛ ابنسعید مغربی، علی، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف،
قاهره، 1980م؛ ابنعذاری، احمد، البیان المغرب، به کوشش کولن و لوی پرووانسال،
لیدن، 1951م؛ ابن قوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، به کوشش ابراهیم ابیاری،
قاهره/ بیروت، 1402ق؛ بایکو، ک.، المصادر التاریخیة العربیة فی الاندلس، ترجمۀ نایف
ابوکرم، دمشق، 1999م؛ طبری، تاریخ؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1984م؛
مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1388ق/ 1968م؛ مقریزی، احمد،
المقفی الکبیر، به کوشش محمد یعلاوی، بیروت، 1411ق/1991م؛ مونس، حسین، فجر الاندلس،
قاهره، 1959م؛ نیز: GAS.
بخش تاریخ