responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 15  صفحه : 5977
تعاون
جلد: 15
     
شماره مقاله:5977

تَعاوُن، واژه‌ای عربی و قرآنی و معادل با همکاری و یاریگـری و مشارکت و برابر با cooperation لاتیـن. تعـاون از «ع و ن» بـاب تفاعل به معنای یکدیگر را یاری و کمک کردن است (ابن منظور، نیز تاج العروس، ذیل عون؛ سلیم، 5).
در زبان فارسی واژه‌های بسیاری وجود دارد که با کلمۀ تعاون مترادف به نظر می‌رسند، مانند معاونت، دستگیری، مددکاری، یاری، اعانت، کمک، پایمردی، دستمردی، پشتی، یارمندی، پشتیبانی، نصرت، مساعدت، عون، معاضدت، مظاهرت، معونت، مدد، امداد، نصر، همکاری، مشارکت، انباری، حصه‌داری و... ( لغت‌نامه...، ذیل واژه‌ها) و به قول زبان‌شناسان معانی این واژگان از جهاتی مشترک (مترادف) و از جهاتی مختلف (متباین) می‌باشند و میان آنها رابطۀ هم‌معنایی ناقصی برقرار است (نک‌ : باطنی، 198).
در دهه‌های اخیر، واژه‌های ترکیبی تازه‌ای در فارسی برای تعاون ساخته و به کار گرفته شده است، مانند «هم‌یاری»، «خودیاری» و «دگریاری» که برای این واژه‌ها نیز، هم‌معنایی ناقص همچون اصطلاحات گذشته صدق می‌کند. گفتنی است که 3 واژۀ اخیر در ادبیات کهن ما وجود نداشته، اما در گویشهای محلی کلمات مترادف و واژگان هم‌ریشه با آن وجود دارد (فرهادی، «فضای...»، 7، 28).
امروزه واژۀ «تعاون» به عنوان اصطلاحی علمی، در دانشهایی مانند زیست‌شناسی، بوم‌شناسی و به ویژه حوزه‌های علوم اجتماعی همچون جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، روان‌شناسی، روان‌شناسی اجتماعی و اقتصاد و توسعه کاربرد دارد. جدا از معنای لغوی و تعریف اصطلاحی تعاون، باید گفت که تعاون (همکاری و مانند گردی) از مصادیق «کنشهای متقابل پیوسته1» است که در جهت یگانه‌ای صورت می‌گیرند، درصورتی که سبقت‌جویی و رقابت و ستیزه از کنشهای «متقابل گسسته2»

هستند (آگبرن، 111).
بنابر نوشتۀ آگبرن «همکاری یکی بودن مساعی دو و یا چند شخص است، برای حصول به هدفی معین...» (همانجا). این تعریف پذیرفته شده را می‌توان در منابع متقدم دیگر نیز یافت: «همکاری اشتراک مساعی در راه نیل به هدفهای مشترک است» (روسک، 65). تعاون یا همکاری همسویی کوششهای دو یا شمار بیشتری از افراد است، برای دستیابی به هدف و یا هدفهایی معین، با نیت و منظوری واحد، یا متفاوت (فرهادی، فرهنگ یاریگری...، 1/2).
گفتنی است که دربارۀ تعریف اصطلاحی تعاون یا همکاری ــ همچـون اصطلاحـات دیگـر علـوم اجتمـاعـی ــ هم رأیی و هم‌اندیشی بسیاری وجود ندارد (برای آگاهی از تعاریف، نک‌ : همو، «نقد...»، 101-121).
ناهمخوانی در تعاریف تعاون و همکاری به حدی بوده که گاه انتقاد برخی از فرهنگ‌نویسان را نیز فراهم ساخته است. جولیوس گولد و ویلیام ل. کولب می‌نویسند: اصطلاح تعاون اگرچه در جامعه‌شناسی به صراحت به صورت یک فرایند یا رابطۀ اجتماعی مورد توجه قرارگرفته است، اما دربارۀ معنی آن سردرگمی بسیاری مشاهده می‌شود. این آشفتگی به حدی است که گاه به نظر می‌رسد زبان معنی خود را از دست داده است (ص 245).
بخشی از این آشفتگیها در ماهیت خود علوم اجتماعی و بخشی دیگر برخاسته از این واقعیت است که غرب با وجود اینکه زادگاه علوم اجتماعی است، لیکن دربارۀ تعاون بسیار کم کار کرده است، زیرا در جامعۀ فردگرای غربی، سبقت‌جویی، رقابت، ستیزه و جنگ اصل، و همکاری فرع قضایا محسوب می‌شده است (فرهادی، فرهنگ یاریگری، 1/68).
آشفتگـی و سردرگمی دربارۀ مفهوم تعاون ــ اگرچه ظاهراً بسیار ساده به نظر می‌رسد ــ آشفتگی در طبقه‌بندی، تبارشناسی تعاون و خاستگاههای آن را نیز به وجود آورده است. در مفصل‌ترین فرهنگ علوم اجتماعی که در ایران نوشته شده است، با وجود معرفی 38 حوزۀ علمی، از جامعه‌شناسی تعاون و مشارکت خبری نیست (ساروخانی، 757-765). در «دائرة‌المعارف علوم اجتماعی3» 18 جلدی، تنها 6 صفحه به مسئلۀ همکاری اختصاص داده شده است و کتاب‌شناسی آن تنها به 14 منبع اشاره کرده است (III-IV/385).
1. associative interactions 2. dissociative interactions 3. International…
تعـاون یا همکاری و یاریگـری، در فرهنـگ و تاریخ ایران ــ همچـون دیگـر ملـل کهـن فـرهنگ جهـان ــ دارای ردپاهای تاریخی و ماقبل تاریخی است. اولین ردپای واضح، اما کشف


نشدۀ تعاون در فرهنگ ایرانی را، می‌توان در بازتابهای زبانی آن مشاهده کرد. همانطور که زبان‌شناسان گوشزد کرده‌اند، زبان تنها وسیلۀ ارتباط ما با هم‌عصران خودمان نیست، بلکه ما را با گذشته‌های بسیار دور پیوند می‌دهد و با زندگی روزمره، اقتصاد و ارزشها و عواطف نیاکانمان آشنا می‌سازد. بدین‌معنا زبان همانطور که کندراتف بیان کرده، وسیلۀ معجزه‌آسایی برای «احیاء گذشته» است (ص 31).
در زبان فارسی واژگانی همچون «دامیاری» (صیادی، ماهیگیری)، «شدیاری» (شخم زدن)، بازیار (برزگر، باغبان، صیاد، نک‌ : لغت‌نامه، ذیل بازیار). «شن یاری» (ایزدپناه، 138)، «جوتیار» به معنای زارع (کلباسی، 172، 197) و واژگان دیگری همچون «داشتیاری» در گویش کمره‌ای به معنای حفاظت و نگهداری، و آبیاری و گاویاری واژگان مرکبی‌اند که همگان با یاری ترکیب شده‌اند و به یاری ختم می‌شوند (فرهادی، همان، 1/1) و این اسناد کهن‌ترین اسنادی است که نشان‌دهندۀ جایگاه و اهمیت همکاری در فرهنگ ایرانی است. افزون بر این باید به کنده‌کاریهای صخره‌ای فراوانی که در 15 سال گذشته در ایران کشف شده‌اند، اشاره کرد که در بیشترین آن نقوش انسانها در حال جرگه کردن شکار و همکاری نشان داده شده‌اند (همو، موزه‌هایی...، نیز رفیع‌فر، سراسر اثرها).
از این گذشته در آیین زردشتی، اگرچه پایۀ جهان برتضاد خوبی و بدی (اهورایی و اهریمنی) نهاده شده است، اما گروندگان به آیین اهورایی برای چیرگی بر اهریمن نیازمند یاری به یکدیگر و به نیروهای اهورایی می‌باشند (خدایار محبی، 21).
در آیین زردشتی افزون بر یاری هم‌دینان به یاری بددینان نیز به شرطی که به دین آنان گزندی نرساند، سفارش شده است: «اندر همیِ نیک‌دینان با یکدیگر برای برآوردن نیاز هم، و نیز همیاری با اکدینان در کاری که از آن به دین گزایش نمی‌رسد» (نک‌ : جنیدی، 117، به نقل از دینکرد). در بخشی دیگر از همین متن پهلوی (دینکرد) آمده است: «اگر در روستایی پیروان دیگر دینها بخواهند جاده بکشند یا یاوری به کشاورزی از کار افتاده بکنند، می‌باید در آن همیار شدن؛ اما اگر بخواهند درختان جنگل را بِبُرند و یا کشتزاری نرسیده را درو کنند، چون چنین کارها از دیدگاه دین ایرانی، گناه است، همیاری در چنین کارها شایسته نیست» (همانجا). در فرگرد شانزدهم دینکرد (سوتکرنَسک) دربارۀ انواع مزد آمده است: «... سه دیگر آن کسان که برترین مزد نیکو دارند که در برابر کار، اهرایی (پاکی و راستی و خشنودی خداوند) را بخواهند» (نک‌ : همو، 114). در نوشته‌های پهلوی نیز صدها بار واژۀ «کَرپَک مُزد» که مزد نیکوکاری در راه خدا بوده، به کار رفته است و پیدا ست که چنین مزد و پاداش برای آنانی است که یاوری به کارهای همگانی می‌رسانند (همانجا). در این ترجمه واژۀ همیاری به معنای لغوی به کار برده شده، در صورتی که معنای اصطلاحی و دقیق آن، کمک کردن به کشاورز از کار افتاده، کمک بلاعوض و «دگریاری» است و نه همیاری که کمک متقابل و معوض است. دربارۀ کشیدن جاده، اگر یاری دهندگـان خود از این کار سود ببرند و در آن، مشتـرک‌المنافع باشند، نوع همکـاری و تعاون «خودیاری» خواهد بود و اگر در سود آن شریک نباشند، «دگریاری» خواهد بود و نه «همیاری» (یادداشت مؤلف).
در آموزه‌های اسلامی تعاون از جایگاه ویژه برخوردار است. در قرآن کریم با آنکه کلمۀ «تعاون» به کار نرفته، اما صیغه‌های این مصدر فقط در دو جا به کار رفته است که هر دو در سورۀ مائده‌ اند: «... تَعاوَنُوا عَلَی البِّرِ وَ التَّقوى وَ لاتَعَاوَنُوا عَلَی الْاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ...» (مائده/5/2). در ترجمۀ این بخش از آیه چنین گفته‌اند: «یکدیگر را در کار نیک و تقوا یاری کنید و در گناه و دشمنی با یکدیگر کمک مکنید» (نک‌ : طبرسی، 2/30؛ طباطبایی، 5/256).
در فرهنگ عامۀ ایران، کار بی‌مزدِ مادی برای دیگران، هنوز هم به شکلهای گوناگون به چشم می‌خورد. کشاورزان ایرانی، به هنگام بذرپاشی (پیش از بذرپاشی مکانیزه)، آخرین مشت بذر را برای خود و خانوادۀ خود می‌کاشته‌اند. آنها غالباً در وقت بذرپاشی شعارهایی نظیر این داشته‌اند: «مشتِ اول برای پرنده، دوم برای چرنده، سوم برای باشنده، چهارم برای خود و خانواده». گاهی دیده شده است که برای گندم دزدان و جو دزدانِ ــ از سر ناچاری ــ دهِ همسایه نیز مشتی بذر پاشیده‌اند (یادداشت مؤلف).
ادبیات کهن و همچنین ادبیات شفاهی و عامۀ ایران نشان می‌دهد که گسترۀ خودیاری و همیاری در جامعۀ ایران چنان وسیع و فراگیر و همگانی بوده است که همانند هر چیز پر وفور و عادی‌شده، به چشم نمی‌آمده است. نوعی از تعاون و همکاری که بیشتر مدنظر بوده، همانا همکاری و تعاون بدون چشمداشت بوده است. فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین گوید: «بکن نیکی و در دریاش انداز/که روزی گشته لولو، یابیش باز» (ص 502)؛ و یا حافظ گوید: «مرا به کشتی باده در افکن ای ساقی/که گفته‌اند نکویی کن و در آب انداز» (ص 271).
در فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی کمک به دیگران به امید عوض و تلافی «هنر» به معنای کار برجسته و نمایان، به شمار نمی‌رود: احسان هنری نیست به امید تلافی/نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید (نک‌ : فرهادی، واره...، 28).
بی‌توجهی شعرا و نویسندگان ایرانی به همکاریهایی همچون «بُنِه» (تعاونی سنتی تولید کشاورزی در ایران، نک‌ : ه‌ د، بنه) و «واره» (تعاونی سنتی تولید فراورده‌های دامی) و مانند آنها که بعداً به آنها اشاره خواهیم کرد، از اینجا ناشی می‌شود که در جامعه و فرهنگ ایرانی همکاری برای بهره‌مندی از فواید همکاری، تعاون به معنای واقعی به شمار نمی‌آمده است. در حالی‌که آرزوی بزرگ علمای اقتصادی ـ اجتماعی (اجتماعیون تعاون‌ طلب) در غرب مانند رابرت اوون1، شارل فوریه2، کابد3، لویی بلان4، لورو5 و برخی دیگر غالباً ایجاد روحیه و فرهنگ کار دسته جمعی و سازماندهی آن در تعاونیها و اجتماعات تعاونی با محور اصلی خودیاری بوده است (نک‌ : ژید، 1/365 بب‌ ‌).
با وجود عادی و پیش‌پا افتاده بودن دو نوع جوهریِ تعاون از انواع تعاون همچون «خودیاری» و «همیاری»، در ادبیات رسمی و همچنین ادبیات شفاهی، رد پاهایی از آنها مشاهده می‌شود. چیزی که هست تکیۀ اصلی همان‌گونه که اشاره شد، بر «دگریاری» یعنی کمک بلاعوض و یک‌سویه بوده است. در شاهنامۀ فردوسی که شامل اسنادی بی‌نظیر دربارۀ فرهنگ ایرانی است، به یکی از انواع تعاون در میان دختران ریسنده اشاره دارد که در طبقه‌بندیهای امروزی از انواع تعاون و همکاری در ایران «گروه خودیار مفروز» نامیده می‌شود (فرهادی، «انواع...»، 46). البته در این مورد خاص و مصرع اول بیتی از داستان دختران ریسنده که می‌گوید: «برآمیختندی خورشها به هم»، نمک دگریاری همترازانه نیز به آن افزوده می‌شود (برای آگاهی از این داستان، نک‌ : فردوسی، 3/394-395).
گروههای «خودیار مفروز» و گروههای «همیار همگرا»ی ریسنده، تا همین اواخر در شهرهای ایران همچون خراسان و یزد و تفت وجود داشته که به آن «چرخ‌ریسان» می‌گفته‌اند. همچنین پشم‌ریسی دختران با دوک در میان دختران عشایر و از آن جمله دختران عشایر سیرجان و بافت و بردسیر رایج بوده است (فرهادی، فرهنگ یاریگری، 1/67، 72).
مهم‌ترین کارکرد گروههای «خودیار مفروز» تبدیل کاری یک‌نواخت و خسته‌کننده به کاری پر شور و نشاط بوده است (همان، 1/72-73)؛ یعنی همان نظریه‌ای‌ که قرنها بعد به نام نظریۀ «کار دل‌انگیز» (کار جذاب) از جانب شارل فوریه ارائه شده است (ژید، 400-401). کارکرد دیگر گروههای «خودیار» پیش بردن کارهای بسیار دشوار به مدد نیروی گروهی و دسته‌جمعی بوده است که آن را در روان‌شناسی اجتماعی نظریۀ «سهولت اجتماعی6» نامیده‌اند (زایونگ، 40-41). آنچه که در ادبیات فارسی گاه با کلمۀ «اتفاق» بیان شده است، «آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت...» (حافظ، 113)، یا «مورچگان را چو بود اتفاق/ شیر ژیان را بدرانند پوست» (سعدی) و یا «دو دوست با هم اگر یک‌دلند در همه کار/ هزار طعنۀ دشمن به نیم جو نخرند»

(ابن‌یمین) (نک‌ : دهخدا، 1/30، 2/1754)، به شکل سلبی آن در دسته‌ای دیگر از ضرب‌المثلها و اشعار ایرانی بازتاب یافته است که مشهورترین آنها ضرب‌المثل ایرانی «یک‌دست صدا ندارد» است. مولوی گوید: «هیچ بانگ کف زدن آید به در/ از یکی دستِ تو بی دستِ دگر» (نک‌ : همو، 4/2042). ملک‌الشعرا بهار نیز گوید: «گویند آواز برنخاست زدستی/آری در این سخن به خردی منگر؛ زان دو یکی را اگر ببندی بر پشت/ مرد به یک دست عاجز آید و مضطر» (همو، 4/2041).
در ضرب‌المثلهای خراسانی می‌گویند: «قربان دست بسیار/ چه در خوردن چه در کار». این ضرب‌المثل از معدود ضرب‌المثلهایی است که به شکل آشکار از «خودیاری مشاع» سخن می‌گوید؛ گاه نیز در اشعار محلی به برخی یاریگریها در جامعۀ ایرانی اشاره شده است: «بعدِ از دِرُوا، بِرای خرمن کوفتن/ یِی آدمی لازم داشتُم، یی وَرزو» (پس از درو برای خرمن کوبیدن، یک یاور (کمکی) لازم داشتم و یک گاو کار) «گُفتُم مِکُنُم گُو به گُو، آدم به آدم/یا همراه دایی نَرصُ‌الله یا عام خِرسو» (گفتم گاو به گاو و آدم به آدم می‌کنم/یا همراه دایی نصراللٰه و یا با عموخسرو) (محمودی، 232).
«گاو به گاو» و «آدم به آدم» دو راه و رسم همیاری در روستاهای ایران برای مبادلۀ تأخیری نیروی کار و نیروی چهارپایان است (فرهادی، فرهنگ یاریگری، 1/56، 201-202). امروزه اهمیت مبادله در علوم اجتماعی، در نظریۀ نسبتاً متأخر «مبادله» مورد توجه جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان و روان‌شناسان قرار گرفته است (توسلی، 381-382). بخشی از کار اقتصاددانان بررسی مبادلۀ اموال کمیاب و بخشی از کار مردم‌شناسان توصیف تشریفات و آداب مبادله در میان اقوام گوناگون است (منـدراس، 252).
این جملۀ مشهور لوی ـ استراوس که «مبادله از کالایِ مبادله شده مهم‌تر است»، گویای نقش اجتماعی مبادله است (همو، 253). یک ضرب‌المثـل لکـی ـ لری (خرم‌آبادی) می‌گوید: «دنیا گاٰکِلْمَه است»، یعنی جهان سراسر مبادله است (فرهادی، همان، 1/203) و این سخن شبیه نظرات مردم‌شناسان و جامعـه‌شناسان مکتب مبادلـه است. لوی ـ استراوس بر این باور است که مبادلۀ کالاها و خدمات که موضوع مطالعۀ اقتصادی است، با مبادلۀ پیامها که موضوع مطالعۀ زبان‌شناسی است و مبادلۀ زنها که موضوع خویشاوندی و ازدواج است، در تحلیل قواعد «بازی اجتماعی» نقشی اساسی دارد (نک‌ : کیا، 20-21).
1. R. Owen 2. Ch. Fourier 3. Cabet 4. L. Blanc 5. Leroux 6. facilitation sociale
گفتنی است که بخش اعظمی از کارهای تولیدی در جامعۀ سنتی ما از طریق «همیاری» (مبادلۀ تأخیری) و در سایۀ اعتماد

متقابل همیاران (گروهها و سازمانهای تعاونی با محور اصلی همیاری)، به پیش می‌رفته است. یعنی مبادلۀ تأخیری آب و زمین و نیروی کار آدمی و نیروی دام و شیر و جز آن، در اموری نظیر بیل زدن تاکستانها، میوه‌چینی، نشای برنج و سبزیجات، بذرافشانی، خرمن‌کوبی و مبادلۀ نیروی شخم (گاو کار و اسب و الاغ) و آبیاری وکشت‌کاری و دامداری جاری بوده است (فرهادی، همان، نیز، واره، سراسر اثرها).
در دهه‌های اخیر همیاری (مبادلۀ تأخیری) و ویژگیهای ذاتی و پیامدهای آن از زاویه‌ای جدید مورد توجه صاحب‌نظران نظریۀ «سرمایۀ اجتماعی» قرار گرفته است. سرمایۀ اجتماعی همچون سرمایۀ فیزیکی و سرمایۀ انسانی به ویژگیهای سازمان اجتماعی مانند شبکه‌ها، هنجارها و اعتماد اشاره دارد که هماهنگی و همکاری برای کسب سود متقابل را تسهیل می‌کند. سرمایۀ اجتماعی سود سرمایه‌گذاری در زمینۀ سرمایۀ فیزیکی و سرمایۀ انسانی را افزایش می‌دهد (پاتنام، 95). پاتنام می‌گوید: مشارکت مدنی، تجسم همکاریهای موفقیت‌آمیز گذشته هستند که می‌تواند همچـون الگویی فرهنگـی، برای همکاریهای آتـی عمل کنـد (ص 99).
با وجود اهمیت بسیار همیاری در زندگی اقتصادی و اجتماعی ایران، تکیه و ارزش‌گذاری اصلی بر تعاون به عنوان هدفی غایی و نه ابزاری، در فرهنگ ایرانی مطرح است. کمک کردن به خاطر کمک کردن و نوع‌دوستی و نوع‌پروری است. تجلی بارز این شیوۀ اندیشه را در سخن سعدی «بنی‌آدم...» می‌توان یافت؛ دیدگاهی که از همۀ قوم‌گراییها و منافع اقتصادی و تعصبات مرسوم فراتر رفته و گوهر و جوهرۀ مشترک آدمیان را مطمح نظر قرار می‌دهد (نک‌ : سعدی، 79-80).
نظرگاه دیگری که در چند دهۀ گذشته به تعاون (همکاری، یاریگری) و مسائل آن پرتوی تازه تابانیده و اهمیت آن را فراروی اندیشه‌ورزان علوم اجتماعی قرار داده، توجه روزافزون نظریه‌پردازان توسعه به مسئلۀ مشارکت و توسعۀ مشارکتی است. سازمان فائو، سازمان یونسکو و بانک جهانی و دیگر مؤسسات سازمان ملل، پس از شکستهای پی در پی نظریۀ نوسازی در عمل، و ناکامیهای کشورهای توسعه‌نیافته، رویکرد دوباره‌ای به خودیاریهای سنتی و مشارکتهای مردمی داشته‌اند.
تعاون در عمل: آنچه که تاکنون اشاره شد، بیشتر بازتاب اندیشه‌های تعاونی خیرخواهانه و بشردوستانه در عرصۀ نظر بود؛ باید دید که در عرصۀ عمل و زندگی روزمرۀ ایرانیان و مسلمانان، این نظرات تا چه اندازه به عمل مبدل شده است. برای فهمِ دقیق‌تر این مسئله باید به سراغ زندگی تاریخی ایرانیان و مسلمانان در شهرها و روستاها و قبایل و عشایر ایران رفت. متأسفانه به سبب معمول و رایج و عادی بودن همکاری و تعاون در میان بشر و از آن جمله مسلمانان و ایرانیان و بی‌توجهی مورخان و تا اندازۀ بسیاری شعرا و نویسندگان به زندگی روزمره و عامۀ مردم، اطلاعات نسبتاً اندکی در این باره در منابع کتبی وجود دارد. اما کار مردم‌شناسان در یک سدۀ اخیر در ایران و کشورهای مسلمان شاید بتواند تصویر دقیق‌تر و روشن‌تری از کم و کیف رفتارهای تعاونی و مشارکت مردمی به دست دهد.
برپایۀ برخی اسنادِ بر جای مانده، بازتاب زندگی تعاونی با محور اصلی «خودیاری» و «همیاری»، همچنین سازمانهای سنتی با محور اصلی «دگریاری ناهمترازانه» در میان اصناف شهری را در ایران و جامعه‌های دیگر اسلامی در موقوف‌نامه‌ها و سازمانهای وقفی می‌توان مشاهده کرد. کارهای میدانی مردم‌شناسی در ایران نیز گواه وجود سازمانهای تعاونی سنتی با محور اصلی «خودیاری» و «همیاری» می‌باشند. دربارۀ سازمانهای وقفی و موقوفات، خوشبختانه اسناد و وقف‌نامه‌های فراوانی در دست است که نشان‌دهندۀ عمق خیرخواهی و نیکوکاری ایرانیان و سایر مسلمانان در این زمینه است.
انجمنها و سازمانهای صنفی و موقوفات: در شهرهای اسلامی، نظام انجمنهای صنفی تمامی جمعیتی را که در زمینه‌های اقتصادی، تولید، توزیع و خدمات فعالیت می‌کردند، دربر می‌گرفت. کارکنان عالی‌رتبۀ دولت، افسران ارتش و دانشمندان علوم دینی از آن مستثنا بودند و همۀ جمعیت شهرنشین بر حسب حرفه و شغل خود، انجمنهای صنفی تشکیل می‌دادند. در میان این جمعیتها، نه‌تنها پیشه‌وران و کسبه، بلکه خوانندگان، دلالان، فروشندگان به مزایده، موسیقی‌دانان، نقالان، مکاریها، قایق‌رانان و کسانی هم که به کارهای طرب‌انگیز روزانه اشتغال داشتند، جای داشتند (ایبیش، 13).
نظام انجمنهای صنفی صاحبان کارخانه‌های نشاسته، دباغ‌خانه‌ها، رنگرزیها و کارگاههای گوگرد دار را نیز گرد هم می‌آورد. این صنایع کم‌اهمیت و صنایع دیگری از این نوع هرگز در بازارها جایی نداشتند و به سبب بوی بد کالاهای تولیدی خود، در حومه فعالیت می‌کردند (همانجا).
این انجمنهای صنفی، خلق‌الساعه نبوده‌اند و ریشه در شهرهای پیش از اسلام داشته‌اند. در کشورهای اسلامی، اصناف افزون بر تعلیم شاگرد برای مشاغل گوناگون اهل هر صنف، کتابهایی نیز دربارۀ حرفۀ خود تألیف می‌کردند. همچنین اطلاع‌رسانی از راه مکاتبات هم میان افراد یک صنف وجود داشته است (شیخلی، 34).
سازمانهای صنفی در کشورهای اسلامی، معمولاً خسارات وارده بر هر یک از اعضای خود را در موارد گوناگون جبران، و امنیت شغلی آنان‌را حتی‌الامکان تأمین می‌کردند. همکاری میان افراد یک پیشه تا بدانجا می‌رسید که اگر یک تن از آنها نیازمند می‌گردید، بازار را منحصراً برای او رها می‌کردند (همو، 101).
در جوامع اسلامی، اصناف تأمین مخارج ازدواج همکاران خود را نیز برعهده می‌گرفته‌اند. جاحظ می‌نویسد: هرگاه یکی از صاحبان حرفه می‌خواست ازدواج کند و چیزی برای این کار نداشت، همکارانش یک یا دو روز بازار را اختصاصاً برای کسب او رها می‌کردند تا به تنهایی به فروش بپردازد و از درآمد کارش رفع نیاز کند (2/200-201؛ نیز نک‌ : شیخلی، 84).
وقف: شواهد موجود نشان می‌دهد که ایرانیان و زردشتیان پیش از اسلام اهتمام بسیاری به امور وقف (ه‌ م) داشته‌اند (موسوی، 66). در ایران باستان راههایی به صورت وقف مال برای کارهای عام‌المنفعه و کمک به دیگران وجود داشته است. گاه چنین بود که فرزندان بخشی از مال رسیده به خود را به نام پدر و یا مادر و یا هر درگـذشتۀ دیگر برای انجام کارهای سود ـ رسان به مردم، «بند» می‌آوردند. تا همواره در راهی که خواسته بودند، به کار گیرند» (افشار، 2/844). این کار را در فرهنگ ایران «بند» و یا «ایستاندن مال» می‌خواندند که پس از اسلام به نام وقف پایدار ماند (جنیدی، 180).
هنوز هم، هم‌وطنان زردشتی ما به شیوه‌هایی که صورت تعاون وقف دارد، عمل می‌کنند. برای مثال در مریاباد یزد پیرانگاهی موسوم به «پیر کوشک» یا «کوشکی سوز» است با سنگ‌نوشته‌ای به این مضمون: «هو، به نام یزدان آمرزشگر، در فرخنده روزگار خسرو دادگار... شت مظفرالدین شاه قاجار که سلطان دخت انوشه‌روان، اسفندیار و بهمن برای آبادی این خجسته جای و آرامش هم کیشان خویش که به دیدارش آمدورفت می‌نمایند.... این چاه و باغچه را به کوشش خویش آراسته و انجام داد» (افشار، همانجا). نمونه‌های دیگری از این گونه وقف‌نامه‌ها در پیرسبز (چَک چَکو) نیز گزارش شده است (طباطبایی اردکانی، 317، 318؛ افشار، 1/64، 65). در زیارتگاه زردشتی «بونوپرس» (بانوپارس) وقف‌نامه‌ای منقور در سنگ، دربارۀ غرس و وقف یک چنار نشان می‌دهد که شمول وقف بر کارهای خیر بسیار متنوعی بوده است (همو، 1/47).
در جامعۀ اسلامی ایران، همۀ زمینهای کشاورزی و اغلب منابع آبی و تأسیسات اقتصادی و حیاتی، در طول تاریخ دائماً در زمرۀ اموال وقفی درمی‌آمدند و به دلایل مختلف تصرف، و از وقف خارج و غصب می‌شدند (لمتن، 422). می‌توان گفت که 20 تا 90٪ از اراضی پراکنده در اکثر استانها و شهرستانهای ایران وقفی هستند (غفوری، 35؛ برای اطلاعات تفصیلی دربارۀ وقف در جامعۀ ایران از پیش از اسلام تاکنون، نک‌ : ه‌ د، وقف).
مواردی در تعاون وجود دارد که در فرهنگ اسلامی از کارهای خیر تلقی می‌شود؛ از جمله اینکه در معالجۀ بیماران می‌توان به نوعی «تلقین درمانی» یا «هنر درمانیِ» تعاونی اشاره کرد. مثلاً در لبنان موقوفه‌ای است که از عواید آن به دو نفر مبالغی دستمزد می‌پردازند تا هر روزه در بیمارستانها بر بالین بیماران حاضر شوند و با هم نجوا کنند، به طوری که مریض صدای آن دو را بشنود. آنها چنین جملاتی را با هم رد و بدل می‌کنند: می‌بینیم که از روز گذشته خیلی بهتر است، چشمانش‌را ببین! قیافه‌اش را نگاه کن. بیمار با شنیدن این گونه جملات به او تلقین می‌شود که بیماری وی رو به بهبود است (ابوسعید، 44؛ نیز، فرهادی، «آدمیگری...»، 40). در بیمارستان منصوری «سلطان قلاوون» در قاهره، گروه نمایشی مخصوصی بود که با اجرای نمایشهای کمدی، بیماران را می‌خنداندند. خوانندگانی هم بودند که در نیمه‌های شب به بالای گلدسته‌های مسجد بیمارستان می‌رفتند و سرودهای مذهبی و ترانه‌هایی با صدای خوش می‌خواندند تا بیمارانی که شب را از شدت درد بیدار مانده بودند، با شنیدن آواز خوش اعصابشان آرام گیرد و نشاط روحی خود را بازیابند (همانجاها).
در4 دهۀ اخیر در نتیجۀ پژوهشهای نویسندگان علوم اجتماعی، به‌ویژه مردم‌شناسی ایران، اطلاعات دربارۀ گروهها و سازمانهای تعاونی سنتی روستایی و عشایری بسیار بیشتر از نظامات تعاونی در شهرها و در میان اصناف و طبقات مختلف شهری شده است. اولین حرکت ارزنده در این زمینه کشف بُنه (تعاونیهای سنتی تولید کشاورزی در برخی مناطق ایران بوده است، نک‌ : صفی‌نژاد، اسناد...، سراسر اثر؛ نیز نک‌ : ه‌ د، بنه) بوده است. به دنبال معرفی بنه در جنوب تهران و برخی مناطق دیگر ایران، پژوهشگران بسیاری به معرفی بنه با نام و نوع دیگر در مناطق کشف ناشده در قبل، پرداختند (نک‌ : فرهادی، فرهنگ یاریگری، 1/246-250). اکنون در اثر تحقیقات گسترده در ایران دانسته شده که از نظرگاههای گوناگون بیش از 20 نوع بنه در مناطق مختلف ایران وجود داشته است (همان، 1/276).
برای فهم عظمت و تأثیر بنه‌ها در اقتصاد کشاورزی ایران، باید گفت به صورت برآورد، تا مقطع 1320ش و با جمعیت تا 14 میلیون نفر در آن مقطع، حداقل یک میلیون کشاورز ایرانی در این تعاونیهای تولید کشاورزی عضویت داشته‌اند (فرهادی، «بنه‌شناسی...»، 97، 98).
افزون بر بنه باید به نظامات تعاونی در زمینۀ آب و آبیاری هم اشاره کرد (نک‌ : صفی‌نژاد، نظامهای...، سراسر اثر؛ نیز نک‌ : فرهادی، «فرهنگ یاری...»، 64، 66، 67). علاوه بر گروهها و سازمانهای تعاونی سنتی در زمینۀ آبیاری و کشاورزی، باید به تعاونیهای سنتی دامداری نیز اشاره کنیم که گسترده‌ترین آنها تعاونی سنتی و کهن‌زنانۀ «واره»، با تخمین دو میلیون عضو در400 هزار واحد تعاونی کوچک و مستقل از هم در 1335ش بوده است (فرهادی، واره، سراسر اثر). واره بجز ایران در برخی مناطق تاجیکستان، افغانستان و جمهوری آذربایجان نیز وجود داشته است (همان، 168، 172، 182-183).
اعمال مشارکتی زنان ایرانی تنها به واره ختم نمی‌شده است و گروهها و سازمانهای یاریگر زنان در حوزه‌ها و زمینه‌های دیگر نیز مانند نشای دسته جمعی برنج در استانهای شمالی و فراوری میوه‌های باغی و ریسندگی و بافندگی و غیره، فعالیت و مشارکت داشته‌اند (نک‌ : فرهادی، «نگاهی...»، 409-427).
در پایان به صورت فشرده باید اشاره کرد که سازمانهای تعاونی سنتی ایران به «بنه» و «واره» محدود نمی‌شوند، بلکه اشکال سازماندهی شده و ساخت یافته و کارآمد دیگر نیز در زمینۀ دامداری وجود داشته و هم‌اکنون نیز بقایای آن موجود است که از آن‌ جمله‌اند: تعاونیهای دامداران رمه‌گردان غیرعشایری با نامهای «مختابادی» در خراسان (نک‌ : پاپلی‌یزدی، 24 بب‌ ‌)، «بلوک» و «ورهمکاری» در پشت بسطام شاهرود (نک‌ : بارانی، 119-212)، نظامهای کردی و گالشی در میان گاوداران استانهای شمالی ایران (پورکریم، 51؛ افراخته، 7)، سازمانهای تعاونی گاومیش‌داری (بیهقی، 358 بب‌ ‌) و «مال» با نامهای گوناگون و به عنوان کوچک‌ترین واحد تعاونی سنتی عشایری (نک‌ : فرهادی، «مال...»، 149 بب‌ ‌).
امروزه برخی از روشن‌فکران ایرانی، به تبعیت از لمتن (ص 684)، و لمتن نیز به تبع از موریس هالبواکس (ص 61-62) که کشاورزان اروپایی را تک‌رو می‌دانست و به پیروی از کارل مارکس که کشاورزان فرانسوی را در عصر ناپلئون بناپارت به‌درستی فردگرا می‌دانست (نک‌ : روکس بروف، 147)، به خطا ایرانیان و به ویژه کشاورزان ایرانی را تک‌رو و فردگرا می‌شناسند.

مآخذ: آگبرن، ویلیام و مایرنیمکُف، زمینۀ جامعه‌شناسی، ترجمۀ امیرحسین آریان‌پور، تهران، 1348ش؛ ابن منظور، لسان؛ ابوسعید احمد بن سلمان، مقدمه‌ای بر فرهنگ وقف، تهران، 1358ش؛ افراخته، حسن، «قرق‌داری و تحولات آن در ساحل جنوبی تالاب انزلی»، گیلان‌نامه، به کوشش م. جکتاجی، رشت، 1374ش، ج 4؛ افشار، ایرج، یادگارهای یزد، تهران، 1374ش؛ ایبیش، یوسف، «انجمنهای صنفی و حرفه‌ها»، پیام یونسکو، 1356ش، شم‌ 97؛ ایزدپناه، حمید، داستانها و زبانزدهای لُری، تهران، 1363ش؛ بارانی، حسین، بررسی مبانی و فرهنگ مرتع‌داری در بین گله‌داران البرز شرقی، تهران، 1382ش؛ باطنی، محمدرضا، زبان و تفکر، تهران، 1354ش؛ بیهقی، حسین‌علی، «گاومیش‌داری در روستای لچه‌گوراب»، مجموعۀ مقالات سمینار جغرافیایی، مشهد، 1365ش، ج 3؛ پاپلی‌یزدی، محمدحسین، «مختاباد (اوج مشارکت در دامداری سنتی)»، تحقیقات جغرافیایی، مشهد، 1377ش، شم‌ 51؛ پاتنام، رابرت، «جامعۀ برخوردار، سرمایۀ اجتماعی و زندگی عمومی»، سرمایۀ اجتماعی، ترجمۀ افشین خاکباز و حسن پویان، تهران، 1384ش؛ پورکریم، هوشنگ، «دهکدۀ سما»، هنر و مردم، تهران، 1349ش، شم‌ 98؛ تاج‌العروس؛ توسلی، غلام‌عباس، نظریه‌های جامعه‌شناسی، تهران، 1369ش؛ جاحظ، عمرو، رسائل، به کوشش عبدالسلام محمدهارون،بیروت،
1411ق/1991م؛ جنیـدی، فریدون، حقوق بشـر در جهان امروز و حقوق جهان در

ایران باستان، تهران، 1384ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش محمدرضا جلالی‌نائینی و نورانی وصال، تهران، 1372ش؛ خدایار محبی، منوچهر، تعاون در اسلام و ادیان مختلف و جامعۀ صنعتی، تهران، 1349ش؛ دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1352ش؛ رفیع‌فر، جلال‌الدین، سنگ‌نگاره‌های ارسباران، تهران، 1384ش؛ روسک، جوزف و رولند وارن، مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی، ترجمۀ بهروز نبوی و احمد کریمی، تهران، 1355ش؛ روکس بروف، ایان، نظریه‌های توسعه نیافتگی، ترجمۀ علی هاشمی گیلانی، تهران، 1369ش، زایونگ، ربرت، روان‌شناسی اجتماعی تجربی، ترجمۀ محمود ایروانی، تهران، 1368ش؛ ژید، شارل و شارل ریست، تاریخ عقاید اقتصادی، ترجمۀ کریم سنجابی، تهران، 1370ش؛ ساروخانی، باقر، دائرة المعارف علوم اجتماعی، تهران، 1370ش؛ سعدی، گلستان، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، صفی‌علیشاه؛ سلیم، غلامرضا، تعاون در متون ادبیات فارسی، تهران، 1347ش؛ شیخلی، صباح ابراهیم سعید، اصناف در عصر عباسی، ترجمۀ هادی عالم‌زاده، تهران، نشر دانشگاهی؛ صفی‌نژاد، جواد، اسناد بنه (اسناد بنه‌های شهر ری)، تهران، 1356ش؛ همو، نظامهای آبیاری سنتی در ایران، تهران، 1359ش؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمۀ فارسی، قم، 1364ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381ش؛ طبرسی، فضل، جوامع الجامع، ترجمۀ اکبر غفوری و دیگران، مشهد، 1377ش؛ غفوری روزبهانی، ناصر، «نقش وقف در توسعۀ اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور»، میراث جاویدان، تهران، 1377ش، س 6، شم‌ 1؛ فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، 1338ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش مهدی قریب‌ و محمدعلی بهبودی، تهران، 1374ش؛ فرهادی، مرتضى، «آدمیگری و یاریگری: واقعیتها، ضرورتها و پیشینۀ یاریگری»، فصلنامۀ علوم اجتماعی، تهران، 1381ش، شم‌ ‌15-16؛ همو، «انواع خودیاری و گونه آمیزیهای آن»، رشد آموزش علوم اجتماعی، تهران، 1369ش، شم‌ 5؛ همو، «بنه‌شناسی: پیشینۀ پژوهشی و نقد آراء در چگونگی پیدایش بنه»، فصلنامۀ علوم اجتماعی، تهران، 1371-1372ش، شم‌ 3 و 4؛ همو، «فرهنگ یاری در آبیاری»، ماهنامۀ جهاد، تهران، 1366ش، شم‌97-98؛ همو، فرهنگ یاریگری در ایران، تهران، 1373ش؛ همو، «فضای مفهومی مشارکت»، فصلنامۀ علوم اجتماعی، تهران، 1381ش، شم‌ 19؛ همو، «مال، سازمان تعاونی تولید سنتی عشایر ایران»، فصلنامۀ عشایری ذخایر انقلاب، تهران، 1379ش، س 3، شم‌ 2-3؛ همو، موزه‌هایی در باد، تهران، 1377ش؛ همو، «نقد آراء در تعریفها و نظریه‌ها در گونه‌شناسی مفهوم یاریگری»، نامۀ انسان‌شناسی، 1381ش، شم‌ 1؛ همو، «نگاهی به مشارکت زنان ایرانی با محور اصلی همیاری»، زن و فرهنگ، به کوشش محمد میرشکرایی و علیرضا حسن‌زاده، تهران، 1382ش؛ همو، واره، نوعی تعاونی سنتی کهن و زنانه در ایران، تهران، 1380ش؛ قرآن کریم؛ کلباسی، ایران، گویش کردی مهاباد، تهران، 1363ش؛ کندراتف، «واژه‌ها و آتش‌سوزیها»، ترجمۀ ابوالحسن نجفی، مجلۀ زبان‌شناسی، تهران، 1363ش، س 1، شم‌ ‌1؛ کیا، م.، مردم‌شناسی اقتصادی، تهران، 1354ش؛ گولد، جولیوس و ویلیام. ل. کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمۀ باقر پرهام و دیگران، تهران، 1376ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ لمتن، ا. ک.س.، مالک و زارع در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1345ش؛ محمودی، کریم، دیوان، تهران، 1349ش؛ مندراس، هانری و ژرژ گورویچ، مبانی جامعه‌شناسی، ترجمۀ باقر پرهام، تهران، 1369ش؛ موسوی، احمد، ‌ «دارالعبادۀ یزد و سنت دیرپای وقف»، میراث جاویدان، تهران، 1377ش، س 6، شم‌ 3-4؛ هالبواکس، موریس، طرح روان‌شناسی طبقات اجتماعی، ترجمۀ علی محمد کاردان، تهران، 1357ش؛ یادداشتهای مؤلف؛ نیز:

International Encyclopedia of the Social Sciences, New York/London, 1972.
مرتضى فرهادی
تعاون در مفهوم جدید: تشکیل اولین شرکتهای‌تعاونی به «نهضت تعاون» پس از انقلاب صنعتی بازمی‌گردد که «تعاون» را به شکل «قانونمند» و «نظام‌مند» درآورد. اولین شرکت
تعاونـی در راستـای این نهضت با نـام «جامعۀ پیشروان راچدیل» در 1844م در شهر راچدیل انگلستان تشکیل شد که خیلی زود از میـان رفت (دایـرة المعارف...، ذیـل تعاون؛ عرفانـی، 2/230).
با تشکیل اتحادیۀ بین‌المللی تعاون1 در 1895م که با حضور نمایندگان کشورهای مختلف در لندن صورت گرفت، و تصویب اساسنامۀ این اتحادیه، «تعاون»، حمایت بین‌المللی یافت. اتحادیۀ بین‌المللی تعاون در 1966م کنگره‌ای در وین تشکیل داد و اصول عمدۀ تعاون را در قالب 4 اصل تدوین کرد.
در ایران نیز با استناد به موادی از قانون تجارت مصوب سالهای 1303 و1313ش مفهوم تعاون به معنای جدید آن، با به رسمیت شناختن تعاونیهای تولید و مصرف، به ظهور رسید. در 1314ش نیز نخستین شرکت تعاونی ایران در منطقۀ داوودآباد گرمسار تشکیل شد («تاریخچه...»، بش‌ ‌). در 1332ش اولین قانون تعاونی ایران با الهام گرفتن از قوانین دیگر کشورها تهیه شد (نک‌ : مجموعۀ قوانین...، 1/31 بب‌ ‌) و در 1334ش به تصویب مجلس رسید. در 1341ش بر اساس تبصرۀ 2 مادۀ 165 قانون اصلاحات ارضی، کشاورزانی که زمین دریافت می‌داشتند، مکلف شدند، قبلاً به عضویت شرکت تعاونی روستایی درآیند که در نتیجه، در مدت زمان اندکی، شمار تعاونیهای کشور به حدود 8 هزار واحد رسید («تاریخچه»، بش‌ ‌).
«قانون شرکتهای تعاونی» در تاریخ 5/3/1350ش در قالب 149 ماده به تصویب رسید (مجموعۀ قوانین، 1/106 بب‌ ‌). تشکیل شرکتهای مختلف تعاون روستایی، سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران، وزارت تعاون و امور روستاها (اسفند 1349) که پیش از تصویب قانون اخیر صورت گرفت، بر اعتبار تعاونیها در ایران افزود. شمار شرکتهای تعاونی از دو شرکت در 1320ش به حدود 6 هزار شرکت در 1356ش رسید که این افزایش نتیجۀ حمایتهای اقتصادی و قانونی از این نوع فعالیت بود.
برطبق اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بخش تعاونی از بخشهای سه‌گانۀ نظام اقتصادی کشور است و با توجه به مفهوم تعاونی و به منظور اجرایی کردن مفاد اصول آن، «قانون بخش تعاونی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران» در 1370ش در قالب 71 ماده و 50 تبصره به تصویب رسید که تشکیل وزارت تعاون نیز براساس مادۀ 65 همین قانون و تبصرۀ آن صورت گرفت (نک‌ : مجموعۀ کامل...، 688-705).

مآخذ: «تاریخچۀ شرکتهای تعاون در ایران»، اقتصاد ایران، تهران، 1385ش، شم‌ 87؛ دایرة المعارف فارسی؛ عرفانی، محمود، حقوق تجارت، تهران، 1381ش؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ مجموعۀ قوانین و مقررات تعاونی، به‌کوشش

محمدحسین مستعانی، تهران، 1383ش؛ مجموعۀ کامل قوانین و مقررات حقوقی،

به کوشش محمدرضا خسروی، تهران، 1384ش.
مصطفى محقق‌داماد
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 15  صفحه : 5977
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست