responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 5851
تذهیب
جلد: 14
     
شماره مقاله:5851

تَذْهیب، هنری از شاخۀ نگارگری با نقش‌مایه‌های گیاهی و هندسیِ بسیار نازک و ظریفِ شیوه یافته با رنگهای غالب طلا و لاجورد و یکی از ارکان بنیادی کتاب‌آرایی. واژۀ تذهیب (برگرفته از ذهب به معنی طلا) از روزگار گذشته تا کم و بیش هم‌اکنون به معنی فراگیر زراندود ساختن یا زرنگار کردن اشیاء و آثار به‌کار رفته است. این معنی را نباید با هنر تذهیب یکی دانست، هرچند که اثر زرنگار از جایگاه هنری نیز برخوردار
باشد.
تذهیب هنری است ظریف و زیبا که ایرانیان از پیشگامان ایجاد، رواج‌دهندگان و برترین پدیدآورندگان آن‌اند (حسن، 70). فلز طلا و رنگ زرین که از دیرباز نزد انسان دارای احترام بوده، و در پیوند با آسمان و خورشید شمرده مـی‌شده، در کتاب‌ـ آراییِ کتابهای دینی و آسمانی به‌کار می‌رفته است. در متون کهن ایرانی به نسخه‌ای از اوستا اشاره شده که «بر پوستهای گاو آراسته و به آب زر نوشته»، و در استخر فارس «به گنجینۀ نوشته‌ها» نگاه‌داری می‌شده است ( ارداویراف‌نامه، فرگرد 1،
بند 5). در اوستا و دیگر متون رابطه‌ای بین ایزد مهر و فلز زر دیده می‌شود. این ایزد آراسته به زیورهای زرین مجسم گردیده (یشتها، مهریشت، کردۀ 4)، و همچنین آمده است که ترازوی رشن (فرشتۀ دادگستری) که برای سنجش کردار نیک و بد انسانها در روز پسین به کار می‌رود، از زر ساخته شده است ( ارداویراف‌نامه، فرگرد 5، بند 3).
در متون سده‌های نخستین دورۀ اسلامی نیز از اوستای به زر نوشته شده، یاد کرده‌اند. طبری از اوستایی گزارش می‌دهد که بر 12 هزار پوست گاو نقر کرده، و بر آن طلا نشانده بودند (1/561). مسعودی در مروج الذهب (1/241) شمار پوستها را 18 هزار، و در التنبیه والاشراف (ص 80) ــ چون طبری ــ 12 هزار ثبت کرده است. ثعلبی می‌نویسد: این اوستا را اسکندر پس از ویران کردن شهرهای ایران و کشتن دارا، برای به دست آوردن طلایی که با قلمهای زرین به زر بر آنها حک شده بود، سوزاند (ص 324؛ نیز نک‌ : ثعالبی، 257؛ بیرونی، الآثار...، 248).
رابطۀ بین ایزد مهر و فلز زر در متون دورۀ اسلامی به صورت احترام ویژه نسبت به طلا و تأثیر آفتاب در پیدایش آن دیده می‌شود.
در نزهت‌نامۀ علائی آمده است که «زر از قسمت آفتاب است» و فلزی فاسد ناشدنی با خاصیتهای بسیار (شهمردان، 248- 249). جوهری نیشابوری افزون بر برشمردن منفعتهای زر می‌نویسد: «حق جل و علا آن را عزیز گردانیدست و قاضی‌الحاجات خلق در امور معیشت دنیاوی ساخته...» (ص 304). زکریا قزوینی زر را شریف‌ترین نعمت باری‌تعالى خوانده است (ص 123). ابوالقاسم کاشانی با برشمردن منافع زر آن را «ناموس اصغر» می‌نامد (ص 215؛ نیز نک‌ : بیرونی، الجماهر...، 382-383؛ نصیرالدین، 209-211).
کاربرد طلا در کتابهای دورۀ ساسانیان امری شناخته شده است. طبری دربارۀ محاکمۀ افشین به روزگار خلافت معتصم در 225ق/840م و داستان کتابی که نزد او پیدا شده بود، می‌نویسد: محمد عبدالملک زیّات از افشین پرسید: آن کتاب چیست که آن را با طلا و گوهر و دیبا آراسته‌ای؟ و او پاسخ داد که این کتابی است که از پدران من به ارث رسیده است... کتاب را آراسته یافتم و زیور از آن بر نداشتم (9/107- 108).
با گسترش اسلام در سرزمینهای دیگر و ضرورت کتابت و تکثیر قرآن آراستن آن به طلا نیز برپایۀ پیشینۀ این امر رواج یافت. نخستین گزارش از نوشتن قرآن با طلا از ابن ندیم در دست است. او می‌نویسد: خالد بن ابوهیاج کاتبِ خوش‌نویسی بود که از سورۀ «وَالشَّمْسِ وَ ضُحیٰها» تا پایان قرآن را در سمت قبلۀ مسجد پیامبر(ص) به طلا نوشت. عمربن عبدالعزیز (حک‌ 99-101ق/ 718- 719م) از او خواست تا قرآنی به همان‌گونه برایش بنویسد. خالد قرآنی به همان‌گونه برای وی نوشت و در کتابت آن هنرنماییها کرد. عمر آن نسخه را بسیار پسندید، اما چون دست‌مزد او را گران دید، قرآن را به وی بازگرداند (ص 31-32).
این گزارش نشان از بیگانگی عربها از سنت کاربرد طلا در متون دینی دارد و در همان حال، تأثیرپذیریِ آنان از آرایه‌های کتب دینی ایرانیان و مسیحیان را نشان می‌دهد. البته شماری از پرهیزگاران نامدار آغاز اسلام با کاربرد آرایه‌های زرین (تذهیب) در قرآن ــ همانند آباء مسیحی در تزیین کتاب مقدس (اتینگهاوزن، 1937) ــ به مخالفت پرداختند.
ابن ابی داوود در کتاب المصاحف خود بخشی را به تذهیب در قرآن اختصاص داده، و حدیثهایی در درستی و نادرستی کتابت یا آراستن قرآن با طلا نقل کرده است؛ ازجمله این حدیث که «هیچ امتی کار بدی انجام نداده است، مگر اینکه قرآنها و مساجد خود را تزیین کرده باشد» (ص 150) و در برابر، این حدیث را نیز از پیامبر(ص) در درستی این کار نقل کرده است: «خداوند دوست دارد کار بنده‌ای را که کار را محکم و استوار سازد» (ص 151؛ عجلونی، 245).
با این‌همه، کار نوشتن قرآن با طلا و آراستن آن با نقوش گیاهی و هندسی سیری رو به افزایش داشت. احترام به قرآن هنرمندان ملتهای مسلمان را به کتابت قرآن با بهترین خط و زیباترین آرایه‌های کتاب‌سازی تشویق کرد. نخستین آرایه‌ها تنها با طلا انجام می‌گرفت و به همین سبب، نام تذهیب برای این آرایه‌ها ــ حتى در دوره‌ای که گوناگونی و فراوانی رنگ در آنها رایج شد ــ برجا ماند.
پدید آوردنِ نسخه‌های خطی آراسته در ایران سده‌های نخستین هجری امری دور از احتمال به نظر می‌آید. در سده‌های بعد نیز آرایه‌های زرین را بیشتر در نسخه‌های کهن قرآن می‌یابیم. نقش‌مایه‌های این‌گونه آثار متأثر از عوامل معماری و کتاب‌آرایی پیش از اسلام است.
نشانهای پایان آیه‌ها به صورت دایره‌های ساده در قرآنهای ایرانی از علامتهای نقطه‌گذاریِ پاپیروسهایی که متون ادبی پهلوی بر آن نوشته شده، تأثیر پذیرفته است (اتینگهاوزن، 1945). شاخه‌های نخل، نقش دوبالی که اناری را در میان گرفته و نقشِ شیوه یافتۀ آتشدان و نوارهای در حال اهتزاز متأثر از هنر ساسانی است (همانجا، نیز شکلهای 641a, 641b).
نوشتن عنوانها به صورت درخشان و درشت‌تر از متن در میان نواری کشیده و تزیین شده با شاخ و برگ قابل مقایسه با یافته‌های مانوی تورفان است (بهرامی، 38).
تزیینات سر سوره‌ها شامل نواری باریک است که به‌تدریج به صورت مستطیلی کشیده و منظم در می‌آید و به نقشی بادبزنی شکل منتهی می‌شود و نیز شمسه‌هایی که با یک زائدۀ کوچک، به جدول دور صفحه‌ها متصل می‌شود و با آرایه‌های هندسی و گیاهی به‌ویژه برگ نخل پرشده است (نک‌ : تصویرهای 1 و 2؛ دیماند، 67-68).
طلا عنصر اصلی تذهیب در نخستین سده‌های دورۀ اسلامی است. این فلز با حرمت شناخته شده‌اش در ایران برای کتابت، تذهیب و پر کردن فاصلۀ سطرها (طلااندازی) کاربرد گسترده یافت و پس از آن، لاجورد به نشانه آبی آسمان از مقام دوم برخوردار شد. کاربرد رنگهایی چون لاجورد، سبز و سرخ به‌تدریج از سدۀ 4ق/10م متداول گردید. این رنگها به ترتیب، درجه‌های بعدی را دارند که برخی از پژوهشگران معاصر برای آنها ارزش نمادین قائل شده‌اند (نک‌ : لینگز، 76-77).
در سدۀ 4ق تذهیب هنری کاملاً پذیرفته شده و رایج بود و کاربرد بسیار در نسخه‌های خطی و از همه رایج‌تر در آراستن قرآن داشت. گزارش یاقوت دربارۀ زندگانی ابن بواب، خوش‌نویس نامدار این سده نشان از جایگاه این هنر دارد. از ابن بواب نقل شده که به هنگامی که در شیراز کتابدار کتابخانۀ بهاءالدوله، پسر عضدالدولۀ دیلمی بوده، 29 جزو از قرآنی به خط ابن مقله را یافته، و جزو 30 آن را به دستور بهاءالدوله نوشته، تذهیب، تجلید و کهنه کرده است، و در برابر آن به دریافت جایزه نائل شده است (15/122-124). قرآنی به خط ابن بواب با تاریخ 391ق در موزۀ چستربیتی دوبلین نگاهداری می‌شود که شیوۀ تذهیب و نقش‌مایه‌های تذهیب سدۀ 4ق را نشان می‌دهد (نک‌ : تصویر 3؛ جیمز، 33؛ سراج‌الدین، تصویرهای 27، 28). در این قرآن تأثیر نقش‌مایه‌های ایرانی چون برگ نخل، انار، کاربرد طلا برای نوشتن سرسوره‌ها به قلمی جلی‌تر از متن، شمسه و ترنجهای بادبزنی شکل و... که همه تأثیر نقوش عصر ساسانی است، دیده می‌شود.
تذهیب با مفهوم هنری و تکامل یافته را می‌توان از سدۀ 5ق/11م به بعد مشاهده و بررسی کرد. در این سده خراسان برترین و بزرگ‌ترین مرکز خوش‌نویسی و تذهیب به‌شمار می‌آمد. نمونۀ بارز آن قرآنی بی‌مانند است، به خط ابوالقاسم بن سعید بن ابراهیم بن عالم بن ابراهیم بن صالح به تاریخ 427ق/1036م که کاتب خود صفحه‌های آغازین و انجام آن را تذهیب کرده، و در پایان نسخه تصریح نموده که خوش‌نویسی و تذهیب را در دامغان و نیشابور آموخته است (بهرامی، 40؛ اتینگهاوزن، 1952، نیز تصویرهای 926, 928).
در همین سده، یکی از زیباترین نسخه‌های کامل قرآن در 30 جزو در سالهای 462-466ق/1070-1074م به دست خوش‌نویس و مذهِّب نامدار ایرانـی ــ عثمان بن حسین وراق غـزنوی ــ به قلم پیرآموز کتابت و تذهیب شده است (نک‌ : تصویر 4). افزون بر کاربردِ تمامی هنرهای کتاب‌آرایی در این اثر بی‌مانند، از گستردگی کاربردِ تذهیب در تمامی جزوها باید یاد کرد. تذهیب هر جزو با جزو دیگر از دیدگاه طرح و نقش تفاوت دارد. هر جزو در آغاز دو صفحۀ مذهَّب دارد و طرح داخلی ترنجهای تذهیب شدۀ کنار صفحه‌ها که برگرفته از نقش‌مایه‌های گچ‌بری مسجدهای جامع قزوین و اصفهان و اردستان است، همانند یکدیگر نیست (بهرامی، همانجا؛ گلچین معانی، 45-65). مکتب این مذهب نامدار توسط فرزند هنرمند او، محمدبن عثمان ادامه یافت. آثار این هر دو در کتابخانۀ آستان قدس رضوی نگاهداری می‌شود (همانجا).
از آغاز سدۀ 6ق/12م بخشی از قرآنی به خط عثمان بن محمد با تاریخ کتابت 505ق برجا ست که در شهر بست سیستان کتابت شده، و علی بن عبدالرحمان آن را تذهیب کرده است. افزون بر سر سوره‌ها، نسخه دارای صفحه‌ها و حاشیه‌های مذهب پرکار است. این نسخه در کتابخانۀ ملی فرانسه در پاریس نگاهداری می‌شود (اتینگهاوزن، 1952-1953؛ ریشار، 37).
وجود نسخه‌های مذهبی چون قرآنِ همراه با تفسیر موزۀ دانشگاه فیلادلفیا که کتابت و تذهیب آن را محمود بن حسین کاتب در 559ق/1164م در همدان به پایان برده است و نیز قرآن کتابخانۀ آستان قدس رضوی به خط احمد بن علی مقری یونس‌آبادی که محمد بن عبدالرحمان بن محمد فرج دامغانی در 573ق/1177م تذهیب آن را بر‌عهده داشته است و نیز قرآنی که عبدالرحمان بن ابوبکر بن عبدالرحیم کتابت و تذهیب کرده است، نشان از پراکندگی و گوناگونی مکتبهای تذهیب در جای‌جای ایران دارد (اتینگهاوزن، 1947، حاشیه‌های 6, 8, 9).
نوشتۀ راوندی گویای این است که هنر تذهیب در این سده اهمیتی خاص داشته است و پادشاهان و شاه‌زادگان نیز به این کار می‌پرداخته‌اند. راوندی در شرح احوال خود می‌نویسد که از راه کتابت قرآن و تذهیب کسب روزی می‌کرده‌است(ص40-41). همو می‌نویسد: طغرل بن‌ ارسلان سلجوقی «مصحفی سی پاره مبدا کرد و می‌نوشت»، مذهبان آن را به زر حل تکحیل می‌کردند و برای هر جزو «صد دینار مغربی خرج می‌شد». او افزایشِ «تقرب و ترحیب» خود نزد پادشاه سلجوقی را به سبب «تکحیل نوشتۀ او» می‌داند (ص 44).
از سدۀ 7ق/13م آثار اندکی برجا ست که داوری دربارۀ هنر تذهیب را مشکل می‌سازد. شواهد موجود نشان از ادامۀ شیوۀ سده‌های پیش‌تر دارد. از آغاز این سده قرآنی با ترجمه و تفسیر طبری به خط اسعد بن محمد بن ابی حرث احمد بن ابی‌الخیر سهلویۀ یزدی به تاریخ 606ق برجا ست که به دست احمد بن ابی نصر بن ابی عمر بن عتیق در 608ق/1211م تذهیب شده است (بیانی، «فهرست...»، 19-20، نیز تصویرهای 5، 6، 19، 20؛ آتابای، 113).
از واپسین سالهای این سده نیز تذهیب سرسوره‌های چند قرآن به خط یاقوت مستعصمی با تاریخهای 669 و 685ق/1271 و 1286م و نیز یک نسخه منافع‌الحیوان نوشته شده در مراغه به تاریخ 697 یا 699ق/ 1298 یا 1300م در کتابخانۀ ملی پاریس، نشان از تداوم شیوۀ تذهیب سدۀ پیشین دارد (سراج‌الدین، 70، تصویرهای 32-37؛ اتینگهاوزن، 1954، حاشیۀ 1).
در سدۀ 8ق/14م به روزگار حکومت ایلخانیان مغول، با پیدایش امکانات تـازه در کتـاب‌سازی و کتاب‌آرایی ــ ازجملـه قطع بزرگِ (سلطانیِ) کتـابها ــ کـاربردِ تذهیب گسترش کمّی و کیفی بسیار یافت. اوج زیبایی تذهیب را در قرآنهای کتابت شده به روزگار اولجایتوی اسلام پذیرفتۀ شیعی (محمد خدابنده) می‌توان دید. تذهیبهای این دوره از دیدگاه طرح و رنگ از شاهکارهای هنر کتاب‌آرایی به‌شمار می‌رود. رنگ در این دوره نقشی تازه می‌یابد. سبز و قرمز تند در کنار طلایی و لاجورد به‌طور گسترده به کار می‌رود و رنگ سفید، آبیِ روشن و تیره، و سرنج در کنار طلا به تذهیب ویژگی و سرشاری مینایی می‌دهد (همو، 1959) و آنچه پس از آن، «مذهّب مرصّع» خوانده شد، در آثار این دوره پدید می‌آید.
دو نمونۀ چشم‌گیر از این گروه قرآنها درخور توجه بسیار است: 1. هفت جزو بازمانده از 30 جزو قرآنی رحلی که بین سالهای 702-706ق/1303-1306م به خط احمد سهروردی (ه‌ م)، خوش‌نویس نامدار ایرانی نوشته، و به دست محمد بن ایبک بن عبدالله تذهیب شده است (نک‌ : تصویر5؛ بهرامی، 46). 2. بخشی از قرآنی به خط عبدالله بن محمد همدانی، کتابت شده به سال 713ق/1313م که کاتب خود آن را در همدان تذهیب کرده است (نک‌ : تصویر 6؛ مارتین، I/98، نیز شکل 44؛ اتینگهاوزن، 1954، حاشیۀ 8؛ کحاله، 180-181؛ سراج‌الدین، تصویرهای 83-95). این دو نسخه از دیدگاه زیبایی و گونه‌گونی نقش به‌ویژه گره‌سازی ــ در تذهیب صفحه‌های بدرقه ــ تا روزگار خود مانند ندارد.
تذهیب دو قرآن دیگر در نیمۀ این‌سده،یکی در 741ق/1340م به خط ارغون کاملی و تذهیب محمد نقاش در موزۀ ترک و اسلامیِ استانبول (همو، 73، تصویرهای 50 و 51)، و دیگری به خط یحیى جمالی صوفی با تاریخ 745-747ق/1344- 1346م و تذهیب «حمزةبن محمد علوی در دارالملک شیراز» در موزۀ پارس شیراز (بهرامی، 49-50؛ بیانی، همان، 30-31، تصویر 23) شایان ذکر است.
افزون بر قرآنها، کتابهای علمی، ادبی و تاریخی چون منافع‌الحیوان، دیوانهای شاعران، و آثار رشیدالدین فضل‌الله و جز آنها نیز در این دوره دارای آرایه‌های پرکار تذهیب‌اند. شمار آثار و نام مذهِّبهای برجا مانده از این سده به نسبت سده‌های پیش‌تر، درخور توجه است. مراکزی چون تبریز، همدان، بغداد، مراغه، شیراز، کاشان، سبزوار و... در شمار شهرهایی‌اند که در این شاخۀ هنری فعال بوده‌اند (نک‌ : اتینگهاوزن 1954-1955، حاشیه‌ها).
روند رو به اوج هنر تذهیب در سدۀ 9ق/15م ادامه یافت. در این سده که هم‌زمان با عصر تیموریان و دورۀ حمایت فراگیر از هنر و گرد آوردن اجباری هنرمندان سراسر سرزمینهای گشوده شده به دست تیمور در سمرقند بود، هنر تذهیب به گونه‌ای چشم‌گیر پیشرفت، و تکاملی همراه با ظرافت داشت.
شمار مذهبهای شناخته شده در این دوره بیشتر از دوره‌های پیش است. در همین دوره افزون بر حمایتی که از سوی پادشاهان و شاه‌زادگان تیموری نسبت به مذهبها وجود داشت، برخی از آنان نیز خود به هنر تذهیب می‌پرداختند. از آن جمله است سلطان احمد جلایر (سل‌ 784-813ق/1382-1410م) که دولتشاه سمرقندی هنر تذهیب را نیز در شمار هنرهای گونه‌گون او برمی‌شمارد (ص 132).
ورود نام تذهیب‌سازان به تاریخهای رسمی در این دوره جایگاه این رشته از هنر را نشان می‌دهد. خواندمیر از خواجه روح‌الله میرک، نگارگر نامدار و چیره‌دستیِ او در هنر تذهیب یاد می‌کند و می‌نویسد که او در «تصویر و تذهیب نظیر نداشت» (فصلی از...، 63، حبیب‌السیر، 4/ 348). او شاگرد مولانا ولی‌الله بود. شماری از هنرمندان سدۀ 9ق/15م از چند رشتۀ هنری سررشته داشتند. سیمی نیشابوری در شمار استادانی بود که هنرهای گوناگونی داشت و به نگارگری و تذهیب نیز می‌پرداخت. او بر عبدالحی، نقاش مشهور سمت استادی داشت (دولتشاه، 181-182). افزون بر اینها، حاجی محمد، نقاش نامدار مذهِّب هم بوده است (خواندمیر، همانجا).
نصیرالدین محمد مذهب نیز در شمار همین هنرمندان است. منشوری به نام او در دست است که وی در 805ق/1402م از سوی ابراهیم سلطان، پسر شاهرخ به سمت «مقدم و کلانتر کتابخانۀ همایونی» برگزیده شده است. در این منشور به او نسبت «سرآمد دوران» در نگارگری و تذهیب داده‌اند (بیانی، احوال...، 3/942). از هنرمندانی که تنها به کار تذهیب می‌پرداختند، نیز در متون نامهایی آمده است. علیشیر نوایی در وصف محمد مذهب کرمانی می‌نویسد: «در حسن یوسف بود و در تذهیب نیز ثانی مانی» (ص 400).
افزون بر نام مذهبها، وجود نسخه‌های تذهیب شدۀ این سده مآخذ گویایی برای شناخت جایگاه این هنر است. مشکل بزرگی که در شناخت دقیق هنرمندانِ مذهب هست، نبودِ رقم آنان بر آثار است که بسیار به ندرت دیده می‌شود. این بدان سبب است که در این دوره همواره در کتاب‌آرایی هنر تذهیب در سایۀ هنر نگارگری قرار گرفته است (اتینگهاوزن، 1960). اینکه میرک و بهزاد که هردو نخست مذهب بودند و بعد به نگارگری روی آوردند، شاید تحت تأثیر همین روند بوده باشد.
در پایانِ همین سده، دو مذهب نامدار، یعنی یاری و محمود به خلق آثار هنری خود می‌پردازند. دوغلات یاری را در تذهیب استاد می‌خواند و می‌نویسد: تحریر وی از تذهیبش بهتر است. او وی را شاگرد ملا ولی می‌خواند. دربارۀ هنر محمود نیز می‌نویسد: تذهیب را «از یاری بهتر کرده» و بسیار نازک کار است. همو می‌نویسد: مولانا محمود دیباچه‌ای برای سلطان حسین میرزا بایقرا «بنیاد کرد» که پس از 7 سال کار ناتمام ماند. کار این اثر چنان نازک و ظریف است که «در مفاصل بند رومیِ» آن‌که به اندازۀ نیم‌نخود است «یک ماه زرد زر ساخته» که 50 بند اسلیمی در آن جای داده است (ص 319). او بر آن است که باآنکه در این دوره مذهبها بسیارند،آن دو تن سرآمدند(همانجا).
یاری را می‌توان نامدارترین مذهب، و کارهای او را اوج زیبایی هنر تذهیب در تاریخِ آن به‌شمار آورد. او هم‌زمان با سلطان حسین میرزا بایقرا می‌زیست و با کمال‌الدین بهزاد، سلطان علی مشهدی، سلطان محمد نور و سلطان محمد خندان هم‌زمان بود و آثاری از آنها را تذهیب یا تحریر کرده است (بیانی، احوال، 3/966-967). برخی از قطعه خطهای خوش‌نویسان هم‌زمان با او در مرقعهای بهرام میرزا و مالک دیلمی و امیر غیب بیگ به دست او تذهیب و تحریر شده است (همان، 1/262، 278، 3/267).
اثر کم مانندی از یاری که با نداشتن رقم به او نسبت داده شده، دوصفحه تذهیبِ آغاز،و تحریر تمامی متن دیوانی از حافظ است که در کتابخانۀ موزۀ کاخ گلستان نگاهداری می‌شود. «جهانگیر» بر پشت صفحۀ آغاز نسخه، تذهیب را به یاری، و خط نسخه را به سلطان علی نسبت داده که بیانی نیز بر آن تأیید نهاده است (همان، 1/257- 258؛ نیز نک‌ : تصویر 7).
تذهیب در سده‌های 10-12ق/16- 18م، در دورۀ پادشاهی صفویان از هنرهای اصلی و مورد توجه هنرمندان و هنردوستان بود. در این دوره، بازماندۀ مذهبهای پرورش‌یافته در مکتب خراسان هنوز زنده بودند و شماری از آنها به تبریز انتقال یافتند.
دوست محمد در مقدمۀ مرقع بهرام میرزا در «ذکر مذهّبان کتابخانۀ اعلى» به 3 تن مذهب نامور عصر خود اشاره می‌کند. او نخست از میرک مذهب و سپس پسرش، قوام‌الدین مسعود و پس از آن، از کمال‌الدین عبدالوهاب، مشهور به خواجه کاکا نام می‌برد که او را «هنرور قابل با صفا» و در میان هنرمندان شیراز «ممتاز» می‌شمارد (گ 19). از دو تن نخست، اثر رقم‌داری در هنر تذهیب در دست نیست. اما از عبدالوهاب کاکای شیرازی سرلوحی بر پیشانی صفحۀ آغاز نسخۀ گزیدۀ بوستان سعدی به قلم کتابت خفی عالی‌شاه محمود نیشابوری در کتابخانۀ کاخ گلستان وجود دارد که تنها اثر رقم‌دار (غلام‌شاه عالم عبد وهاب) و شناخته شدۀ او ست (نک‌ : تصویر 8؛ نیز سمسار، «معرفی...»).
از مذهبان نامدار دیگر این عصر مولانا عبدالله شیرازی است که به گزارش قاضی احمد مدت 20 سال در کتابخانۀ شاه‌زاده ابراهیم میرزا به کار مشغول بود (ص 148؛ هدایت، 8/580). دیگری محمدامین جدول‌کش مشهدی است که در تذهیب و دیگر هنرهای کتاب‌آرایی استادی بی‌مانند بود و به گزارش قاضی احمد ــ که گزافه‌آمیز می‌نماید ــ می‌توانست تا 70 رنگ کاغذ رنگ‌آمیزی کند. از این گروه می‌توان به استاد حسن مذهب تبریزی ــ بغدادی اصل ــ و غیاث‌الدین محمد مشهدی یاد کرد (همانجاها).
در این سده در مکتب شیراز، روزبهان و پدرش، نعیم‌الدین، هردو افزون بر کتابت، به کار تذهیب می‌پرداختند. از کارهای این پدر و پسر قرآنی در موزۀ ایران باستان به تاریخ 929ق/1523م (بیانی، «فهرست»، 38- 39)، و در کتابخانۀ ملی فرانسه دیوان حسن دهلوی با تاریخ 932ق/1526م و در کتابخانۀ بادلیان آکسفرد یک نسخه کلیات سعدی به تاریخ 916 تا 926ق/1510 تا 1520م نگاهداری می‌شود (ریشار، 136). از روزبهان شیرازی تا 947ق/1540م آثاری در دست است (همو، 126).
در این دوره شیراز یکی از مرکزهای پرکار کتاب‌آرایی و کتاب‌سازی بود. پیر بوداق منشی در این‌باره می‌نویسد: نستعلیق‌نویسان در شیراز بسیارند. آنان همانند هم می‌نوشتند به آن‌سان که تفاوتی بین خط آنها نبود. آنان به صورت جمعی در خانواده به کار می‌پرداختند. او بر پایۀ دیده‌های خود می‌نویسد: در شیراز «زن کاتب است و شوهر مصوِّر و دختر مذهِّب و پسر مجلِّد». وی لطیفه‌ای به نقل از بهرام میرزا صفوی نقل می‌کند که «در شیراز کتاب می‌کارند» و نتیجه می‌گیرد که اگر کسی 000‘1کتاب مصور و مذهب بخواهد، «در یک‌سال... از شیراز به‌هم می‌رسد» (ص 219-220).
رکودی که از نیمۀ سدۀ 12ق/ 18م در هنر تذهیب پدید آمد، نزدیک به یک سده ادامه یافت. شیوۀ کار مذهبهای سدۀ یادشده پیروی از مکتب صفوی بود، اما کیفیت رنگ‌آمیزی از گذشته نازل‌تر شد (اتینگهاوزن، 1974).
در سدۀ 13ق/ 19م دیگر کارگاه سلطنتی وجود نداشت. در نیمۀ دوم این سده گرایشی برای تولید نسخه‌های خطی مصور و مذهب پدید آمد (نک‌ : تصویر 9). بنیان‌گذاری «مجمع الصنایع» در 1269ق/1853م (اعتمادالسلطنه، 3/1745؛ «سبزه‌میدان...»، 67-69) و پدید آوردن 6 جلد کتاب هزار و یک شب که«واپسین اثر برجستۀ کتاب‌سازی ایران» است، کوشش نهایی در رواج هنر تذهیب به‌شمار می‌آید و دو هنرمندی که بر این مجموعه کار کردند، یعنی عبدالوهاب مذهب‌باشی و میرزاعلی‌محمد مذهب نامدارترین مذهبان این دوره به‌شمار می‌آیند (ذکاء، 16؛ نیز نک‌ : سمسار، کاخ...، 222، 226).
در سدۀ 14ق/20م هرچند کاربرد تذهیب بسیار محدود و کاربریِ اصلی آن که آراستن نسخه‌های خطی بود، منسوخ شد، اما به سبب رواج آموزش آن شماری مذهب توانا تربیت شدند. نامورترین آنان نصرت‌الله یوسفی است که آثار او بیشتر به صورت حاشیۀ تزیینی برای آراستن دورنگاره‌ها تهیه شده است (تیمایی، 27-31).
مآخذ: آتابای، بدری، فهرست کتب دینی و مذهبی خطی کتابخانۀ سلطنتی، تهران، 1352ش؛ ابن ابی داوود، عبدالله، المصاحف، به کوشش آ. جفری، قاهره، 1936م؛ ابن ندیم، الفهرست، به کوشش ناهدعباس عثمان، دوحه، 1985م؛ ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345ش؛ ارداویراف ‌نامه، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1342ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، 1367ش؛ بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، 1328ش؛ بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، تهران، 1345ش؛ همو، «فهرست قرآنها و قطعاتی از قرآن مجید»، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، 1328ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش پرویز اذکایی، تهران، 1380ش؛ همو، الجماهر فی الجواهر، به کوشش یوسف هادی، تهران، 1374ش؛ پیر بوداق منشی، جواهرالاخبار، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ تیمایی، فریدون، «نصرت‌الله یوسفی»، هنر و مردم، تهران، 1343ش، شمـ 18؛ ثعالبی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، 1900م؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء (عرائس المجالس)، بیروت، 1401ق/1981م؛ جوهری نیشابوری، محمد، جواهرنامۀ نظامی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1383ش؛ حسن، زکی محمد، الفنون الایرانیة فی‌العصر الاسلامی، بیروت، 1401ق؛ خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1353ش؛ همو، فصلی از خلاصةالاخبار، به کوشش گویا اعتمادی، کابل، 1345ش؛ دوست محمد، مقدمۀ مرقع بهرام میرزا، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ دوغلات، محمد حیدر، تاریخ رشیدی، به کوشش عباسقلی غفاری‌فرد، تهران، 1383ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش محمد ملک الکتاب شیرازی، تهران، 1305ق؛ ذکاء، یحیى، «میرزا ابوالحسن‌خان صنیع‌الملک غفاری»، هنر و مردم، تهران، 1342ش، شمـ 11؛ راوندی، محمد، راحةالصدور، به کوشش محمد اقبال لاهوری، تهران، 1364ش؛ «سبزه‌میدان و مجمع دارالصنایع»، یادگار، تهران، 1327ش، شمـ 9-10؛ سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، قاهره، 2005م؛ سعدی، گزیدۀ بوستان، به کوشش محمدحسن سمسار، تهران، 1384ش؛ سمسار، محمدحسن، کاخ گلستان، گزینه‌ای از شاهکارهای نگارگری و خوش‌نویسی، تهران، 1379ش؛ همو، «معرفی نسخه»، گزیدۀ بوستان (نک‌ : هم‌ ، سعدی)؛ شهمردان بن ابی‌الخیر، نزهت‌نامۀ علائی، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، 1362ش؛ طبری، تاریخ؛ عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء و مزیل الالباس، بیروت، 1351ق؛ علیشیر نوایی، مجالس النفایس، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، 1363ش؛ قاضی احمد قمی، گلستان هنر، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، 1366ش؛ قزوینی، زکریا، عجائب المخلوقات، قاهره، 1956م؛ کحاله، عمررضا، الفنون الجمیلة فی العصور الاسلامیة، دمشق، 1972م؛ گلچین معانی، احمد، «شاهکارهای هنری شگفت‌انگیزی از قرن پنجم هجری و سرگذشت حیرت‌آور آن»، هنر و مردم، تهران، 1345ش، شمـ 157؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش عبدالله اسماعیل صاوی، بغداد، 1938م؛ همو، مروج الذهب، به کوشش سعید محمد لحام، بیروت، 1997م؛ نصیرالدین طوسی، محمد، تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1362ش؛ هدایت، رضاقلی، روضةالصفا، قم، 1339ش؛ یاقوت، ادبا؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1347ش؛ نیز:
Dimand, M. S., A Handbook of Muhammadan Art, New York, 1958; Ettinghausen, R., »Manuscript Illumination«, A Survey of Persian Art, ed. A. U. Pope, Tehran etc., 1976, vol. V; James, D., Qur’ans and Bindings, from the Chester Beatty Library, London, 1980; Lings, M., The Quranic Art of Calligraphy and Illumination, Westerham, 1976; Martin, F. R., The Miniature Painting and Painters of Persia, India and Turkey from the 8th to the 18th Century, London, 1912; Richard, F., Splendeurs Persanes, Paris, 1997.
محمدحسن سمسار
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 5851
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست