responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 5637
تابوت عهد
جلد: 14
     
شماره مقاله:5637

تابوتِ‌ عَهْد، صندوق یا جعبه‌ای چوبی با پوشش طلا که از مقدس‌ترین اشیاء دینی و عبادی نزد بنی‌اسرائیل بوده است.
بنا بر آنچه در سفر خروج، از اسفار پنج‌گانۀ عهدعتیق آمده


است، موسى (ع) فرمان ساختن «خیمۀ اجتماع» ـ که عبادتگاه قابل انتقال قوم‌ بنی‌اسرائیل بود ــ و نیز تابوت عهد را از طریق وحی دریافت داشت و پس از آن به وسیلۀ صنعتگرانی از میان ایـن قـوم ــ کـه خداونـد آنها را تعیین کرده بـود ــ تابـوت را مطابق الگوی وحی شده ساخت (25: 10-22، 31: 1-7، 37: 1- 9). این صندوق جعبه‌ای چهار‌گوش از چوب اقاقیا (عبری: شِطّیم) بود که پوششی از طلای خالص بیرون و درون آن را می‌پوشاند، تزییناتی از طلا همچون تاجی دور تا دور لبۀ بالایی آن را در‌ بر می‌گرفت و 4 حلقه برای قرارگرفتن چوب دستهایی طلاپوش که برای حمل تابوت از آنها استفاده می‌شد، در 4گوشۀ پایین آن نصب شده بود. برفراز تابوت نیز درپوشی از طلای ناب قرار داشت که «جایگاه رحمت‌» (عبری: کپورت) نامیده می‌شد و در دو سوی آن پیکر دو «کروبی» طلایی، با بالهای گشاده که به سوی یکدیگر خم شده بودند و این صفحۀ طلایی‌را می‌پوشاندند، نصب شده بود (همان، 25: 10-22).
موسى (ع) پس از ساخته‌شدن تابوت، بقایای شکستۀ الواحی را که ده فرمان خداوند در کوه سینا بر آنها حک شده بود، و نیز دو لوح جدیدی که ده فرمان دوباره بر آنها نوشته شده بود، همراه با کاسۀ زرینی از مَنّ (خوراک آسمانی که در صحرای «تیه» بر آنها نازل شده بود)، و نیز عصای هارون را که به قدرت خداوند شکوفه داده بود، در تابوت نهاد و آن را در مقدس‌ترین بخش خیمۀ عبادت (قدس‌الاقداس) قرار داد و با پارچه‌ای آن را پوشاند (همان، 16: 33-34، 25: 16، 26: 33-35، 40: 20-21؛ سفر تثنیه، 10: 3-5؛ سفر اعداد، 17: 8-10). از آنجا که ده فرمان حک شده بر الواح سنگی، بیان مکتوب میثاق خداوند با بنی‌اسرائیل شمرده می‌شد، تابوت محتوی آنها «تابوت عهد» نام گرفت و از آنجا که این الواح در واقع شاهدی بر این میثاق به شمار می‌آمد، این تابوت همچنین «تابوت شهادت» خوانده شد (سفر خروج، 25: 16، 40: 21).
تابوت عهد از همان آغاز نماد حضور خداوند و سکینۀ او در میان بنی‌اسرائیل بود، حضوری که در ضمن آن موسى (ع) با خداوند سخن می‌گفت و کلام او را از ورای پوشش تابوت و از میان ابرجلال و شکوه خدا ــ که در میان دو کروبی نهاده بر تابوت ظاهر می‌شد ــ می‌شنید. این سکینۀ خداوند به‌بنی‌اسرائیل قوت و اطمینان می‌بخشید، آنان را هدایت می‌کرد و ایشان را از حضور خداوند در میانشان، ونیز پشتیبانی و نگاهبانی او مطمئن می‌ساخت (همان، 25: 22، 33: 7-11؛ سفر اعداد، 10: 33-36، 14:14). از همین روی بود که تابوت از مقدس‌ترین اشیاء دینی نزد بنی‌اسرائیل شمرده می‌شد و در مقدس‌ترین مکان خیمۀ اجتماع، و پس از آن در مقدس‌ترین و درونی‌ترین مکان معبد جای می‌گرفت ونه تنها کسی مجاز به لمس آن نبود (همان، 4: 15، 19، 20؛ دوم سموئیل، 6: 6-7)، بلکه برای اجرای آیینهای مختلف دربارۀ آن، و برای نقل و انتقال آن در هنگام ضرورت، قوانین و آداب شرعی دقیق و مفصلی وجود داشت (نک‌ : سفر خروج، 25: 14-15؛ سفر اعداد، 3: 31، 4: 5-15؛ سفر لاویان، 16: 2، 16-17؛ یوشع، 3: 2-6، 6: 6).
بنی‌اسرائیل از همان زمان موسى(ع)، در هنگام سرگردانی خود در بیابان، تابوت عهد را همه‌جا پیشاپیش قوم به حرکت درمی‌آورد و در تعیین مسیر و محل اقامت از آن بهره می‌برد (سفر خروج، 33: 7-11؛ سفر اعداد،10: 33). همچنین، در نبردهای مختلف در زمان حیات موسى (ع) و پس از آن نیز همواره تابوت عهد پیشاپیش سپاه در حرکت بود و به باور بنی‌اسرائیل، به سبب حضور خداوند در میانشان، پیروزی را نصیب‌آنان می‌ساخت‌(همان،10: 33-36؛ یوشع،‌ 6: 1- 21). با این‌همه، در نبرد با فلسطیان1 که به سبب بهره‌گیری از آهن و سلاحهای آهنی بسیار نیرومندتر از بنی‌اسرائیل بودند، این قوم شکست سختی را متحمل شد. در این نبرد شیلوه2، شهری که «بیت‌اللّه» یا «معبد پروردگار» در آن قرار داشت (داوران، 18: 31؛ اول سموئیل، 1: 9، 3:3) به دست فلسطیها به کلی ویران گشت، تابوت عهد به غنیمت گرفته شد و نخست به اشدود، و پس از آن به عقرون برده شد و به مدت 7 ماه در آنجا ماند. اما فلسطیها که در این مدت به بلاها و دشواریهای گوناگون دچار شده بودند، حضور تابوت را منشأ این مشکلات دانستند و با توافق یکدیگر، آن را به بنی‌اسرائیل باز پس دادند (اول سموئیل، بابهای 4-7). پس از این واقعه، تابوت عهد به مدت 20 سال در خانه‌ای در قریۀ یعاریم ماند، تا آنکه داوود (ع) پس از فتح اورشلیم و بنای خیمۀ عبادت بر فراز کوه صهیون، آن را با مراسم باشکوهی به اورشلیم آورد و در خیمه جای داد (اول سموئیل، 7: 2؛ دوم سموئیل، 6: 1-23). سلیمان نیز به نوبۀ خود، پس از پایان ساختمان معبد اول در اورشلیم، تابوت را به آنجا برد و آن را در قدس‌الاقداس معبد نهاد و تابوت عهد پس از آن در همان‌جا ماند (اول پادشاهان، 8: 1-21).
در عهد عتیق دربارۀ سرنوشت تابوت در دورۀ معبد دوم و پس از آن مطلبی یافت نمی‌شود، اما بر اساس برخی روایتهای یهودی، در دورۀ معبد دوم تابوت در محلی مخفی نگاهداری می‌شد. بنا بر برخی روایتهای دیگر، یوشیا آن را در غاری پنهان ساخت تا در هنگام ویرانی معبد در امان باشد (جـودائیـکا، III/465). در کتاب دوم مکابیان نیز آمده است که ارمیای نبی تابوت عهد و دیگر اشیاء مقدس معبد را پیش از ویرانی آن در غاری در کوه پنهان ساخت (2: 4- 8).



در قرآن‌ کریم آنجا که از برگزیده شدن طالوت به پادشاهی بنی‌اسرائیل، و هدایت آنان در نبرد با جالوت سخن به میان آمده است، از تابوت عهد به عنوان شاهدی بر پادشاهی طالوت از سوی خداوند ــ که یادگارهایی از آل موسى و هارون در آن قرار داشت ــ یاد شده است (نک‌ : بقره/2/ 248؛ نیز برای ریشۀ لغوی واژۀ قرآنی تابوت، نک‌ : جفری، 88-89). مفسران مسلمان نیز در تفسیر این آیه، نخست به شرح چیستی تابوت پرداخته‌اند و در ادامه، روایتهای مختلف دربارۀ اهمیت این صندوق نزد بنی‌اسرائیل، حضور خداوند، محتوای تابوت و چگونگی حمل آن را توسط ملائکه تا حضور طالوت نقل کرده‌اند. در غالب این روایتها، بر تقدس تابوت عهد و نقش آن در پیروزی بنی‌اسرائیل بر دشمنانشان تأکید شده است (طبری، 2/382؛ فخر‌الدین، 5/190-191) و در برخی از آنها موضوع به غنیمت گرفته شدن تابوت توسط سپاه دشمن، و سپس بازگردانیده شدن آن به بنی‌اسرائیل، با جزئیاتی بسیار شبیه به روایتهای یهودی آمده است (نک‌ : طبری، 2/383-384؛ فخر‌الدین، 5/190؛زمخشری، 1/ 149). طبری در تفسیر خود همچنین به داستان انتقال تابوت به اورشلیم و شادی و هرولۀ داوود در برابر آن و سپس سرزنش همسر او در این باره نیز اشاره کرده است که سوای درهم‌ریختگی وآمیختگی زمانی و مکانی وقایع، شباهت بسیاری به همین داستان‌ ــ چنان‌ که در کتاب دوم سموئیل آمـده است ــ دارد (طبری، 2/384؛ نیز نک‌ : دوم سموئیل، 6: 1-23).
غالب مفسران به ماهیت سکینۀ خداوند که با تابوت همراه بوده است، نیز پرداخته‌اند و آن را به بادی ملایم، خوش وگذرا و دارای صورتی چون صورت انسان، یا بادی تندگذر که دارای دوسر، یا یک سر شبیه به سرگربه، دوبال و یک دم بوده است، تشبیه کرده‌اند و آورده‌اند هنگامی که از این سر گربه‌مانند فریادی برمی‌خاست، بنی‌اسرائیل به فتح خود مطمئن می‌شدند و در جنگ با دشمن به پیروزی می‌رسیدند (طبری، 2/385-386؛ زمخشری، همانجا؛ طوسی، 2/292؛ فخرالدین، 5/192؛ سیوطی، 1/562). آنان همچنین بر اساس برخی روایتهای دیگر، سکینۀ پروردگار را وقار، طمأنینه، یا تشتی از بهشت که قلوب انبیا
در آن شست و شو می‌یافت، یا روحی از جانب خداوند که در هنگام اختلاف به‌آن رجوع می‌کردند و از آن داوری می‌خواستند، دانسته‌اند‌(طبری، 2/386؛ طوسی، سیوطی،‌ همانجاها).
در تفسیرهای مختلف، در توضیح «بَقیَّةٌ مِمّاتَرَکَ آلُ موسى وَ آلُ هٰرونَ»، به قطعات شکستۀ الواح، عصای موسى، نعلین و جامه‌های موسى و هارون، ظرفی از منّ، و نیز بخشهایی از تورات که درون تابوت قرار داشته‌اند، اشاره شده است (طبری، 2/387- 388؛ ‌طوسی، 2/292-293؛ فخرالدین، همانجا؛ سیوطی، ‌1/563).
آلوسی نیز در تفسیر تمثیلی خود کوشیده است تا همۀ این موارد را به شکلی نمادین یادکند. در دیدگاه او، سکینه طمأنینه‌ای است که از ایمان و انس به خداوند حاصل می‌شود و در تابوت صدر، یا سینۀ انسان جای می‌گیرد. وی همچنین یادگارهای باقی‌مانده از خاندان موسى و خاندان هارون را قلب، سرّ، مَنِّ توحید، عصای لا‌الٰه‌الا الله، تشتی از تجلیات انوار الاهی که قلبهای انبیا درآن شست و شو داده می‌شود، و بخشی از تورات که الهاماتی است که ملائکه برای طالوت آورده‌اند، می‌داند (2/175).

مآخذ: آلوسی، محمود، روح‌المعانی، قاهره، ادارة الطباعة المنیریه؛ زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، دارالمعرفه؛ سیوطی، الدر المنثور، بیروت، 1993م؛ طبری، تفسیر؛ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت،
داراحیاء التراث العربی؛ عهد عتیق؛ فخر‌الدین رازی، التفسیرالکبیر، بیروت، دارالکریم؛ قرآن کریم؛ نیز:

Jeffery, A., The Foreign Vocabulary of the Qur’ān, Baroda, 1938; Judaica.
فاطمه لاجوردی
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 5637
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست